مکاتب مختلف بودیسم (فرقه ها)
English 11639 Views |مکتب های بودائی مهایانه در چین
الف: مکتب «قی ین ت آی» نامگذاری این مکتب از روی کوهی در ایالت چکیانگ چین و به معنی «تراس آسمان» می باشد و بنیانگذار این مکتب فردی به نام «چی ـ ای» (597 ـ 528) می باشد.
ب: «هوآ ـ ین» مکتب تاج یا حلقه گل که فردی به نام «فاتسانگ» (712 ـ 642) آن را تأسیس نمود.
ج: مکتب «چینگ تی یو تسونگ» یا سرزمین ناب و خالص. این مکتب توسط «هویی ـ یوان» و یا فردی به نام «ته آن ـ لوئن» بنیانگذاری شد. سرزمین ناب یعنی اینکه پس از مرگ سرزمینی پاکی وجود دارد که انسان بدانجا منتقل می شود.
د: مکتب «چه آن» یا مکتب تفکر و مراقبه که توسط فردی به نام «بودهی دهارا» در حدود سالهای 500 م این مکتب را به چین آورد.
مکتب های بودائی مهایانه در ژاپن
الف: مشانه تندای «تی ین ت آی» فردی به نام سایشو (822 ـ 767) آن را به ژاپن برد.
ب: «شینگون» این مکتب را «کوکایی» (835 ـ 774) به ژاپن وارد کرد.
ج: «سرزمین پاک» دو نفر به نام های «هونن» و «شین ران» این مکتب را در ژاپن رواج دادند.
د: «ذن» یا مکتب تفکر و مراقبه که مکتب «چان» و یا «چه آن» نیز خوانده می شود.
هـ: نظریه و روش «نی چی رن» یعنی نیلوفر آفتابی که به نام بنیانگذار خود «نی چی رن» نامبرده می شود.
البته انشعابات «مکتب مهایانه» به این مکاتب مذکور منحصر نمی شود، مکاتب بسیار دیگری چون: «ویب هاشی کا»، «موت ران تی کا»،«جو کا چا را»، «مادهیا می کا» از این مکتب منشعب شده اند.
دیگر فرق بودایی در چین و ژاپن
آئین بودا در مناطق مختلف نفوذ کرده و افراد و جوامع را جذب خود نمود و در طول دوران حیات خویش در این مناطق به فرقه های بسیاری منشعب شد که به طور کلی امهات اصول این فرقه ها از پنج مکتب خارج نیست و هر یک از دیگری به طور وضوح متمایز است:
1. فرقه های زمین پاک
مبادی این فرقه ها درخور فهم و ادراک عوام و اکثریت خلایق است و هدف مطلوب و غایت مقصود برای آنها همان وصول به ارض مقدس و بهشت جاویدان می باشد و این بهشت در مغرب جهان قرار دارد و بزرگان آئین بودا آن را به عالمیان وعده داده اند. این کیش اهمیت واقعی را در ایمان قلبی می داند و این تصدیق و علاقة قلبی را برای وصول به مرحلة نجات و رستگاری کافی می داند. مکتب «زمین پاک» به وسیلة شخصی که نخست به دین «تائو» بود و سپس بودائی شد تأسیس گردید.
2. فرقة باطنیه
این فرقه ها، بودائیانی هستند که راه نجات و وصول به مرتبه اشراق را فقط در باطن و در ضمیر منحصر می دانند و طرز عمل و سبک عادت در نزد آنها به وسیله «دیانه» یعنی تفکر میسر است و بس. و تحقیقات علمی و مطالعة کتب و امثال آن ارزش و قدری ندارد.
3. فرقه های عقلانی
این فرقه ابتدا در مکتب فکر و مراقبه روئیده و سپس از آن منشعب گردید، آنها بر این باورند که سالک باید در طلب اشراق و شهود ذهن خود را از همه افکار و آداب، خالی نموده و سپس به تدریج به وسیله مطالعه کتب دینی و تفکرات عقلانی، خود را برای وصول به کمال و مرحله مقصود آماده و مهیا سازد.
1. فرقه های مرموز یا کلمه حقه
در هر مذهبی در مواردی به نیروی مرموز «نجات بخش» یعنی اسم اعظم یا کلمه حقه تکیه شده است و بر خلاف مبادی اعتقاد عقلانی، به نوعی اثر جادویی مقدس برای این کلمه قائل شده اند.
2. فرقه سیاسی و اجتماعی
این فرقه که در ژاپن منسوب به «نیچی رن» است صرفا دین بودائی است که رنگ ژاپنی گرفته است و دارای تمایلات سیاسی و اجتماعی می باشد. تا امروز احساسات وطن پرستی و محبت به قوم و ملت از مبادی مهم فرقه «نیچی رن» است.
اختلاف های دو طریقت هینیانه و مهایانه
اختلاف و فرق بین آن دو اجمالا در این است که در طریق هینه یانه، مبتدی و نوآموز باید کوشش کند تا نفس خودر ا انفرادا تکمیل کرده به کمال انسانی برساند و به مرتبه حقیقت «بودائیت فردی» برسد و کاری به دیگر نفوس بشری ندارد. ولی در مکتب مهایانه، جنبه اجتماعی در تربیت نفس و تهذیب اخلاق بیشتر رعایت می شود و برحسب مبادی آن، هدف هر فرد انسانی نباید فقط آن باشد که خویشتن را کامل ساخته به مرتبه نیروانه نائل گردد، بلکه باید به مقام «بودائیت عامه» واصل شود تا آنکه دیگر نفوس را که در جهان دستخوش آلام و مصائب اند، به سعادت و نجات برساند. بدین روش هر نوآموز که به سوی بودائیت سیر و سلوک می کند به نام «بودی ستوه Bobhisattva»، یا بوداسف، موسوم است یعنی موجودی که به مرور، اندک اندک، نائل به اشراق و روشن شدگی بشود. در کتب و آثار مکتب مهایانه سرگذشت بوداها یا افرادی که به مقام بودائیت عامه رسیده و به درجه نهایی از مدارج کمال قدم نهاده اند، بسیار ذکر شده است. این بوداهای عام مانند قدیسین نصاری و اولیای صوفیه، نزد هنود مقدس اند و آنها را صاحب قوه کشف و کرامات می دانند. پیروان مهایانه معتقد شدند که بودا به شاگردان خاص خود در خفا گفته است که تلاش انسان به تنهایی و بی مدد غیبی برای نجات نفس او از مهلکات کافی نیست، بلکه باید به او مددی نیز از مبادی غیبی برسد. این عوامل نجات غیبی، سه دسته اند:
الف- «منوشی بودا» ها، یعنی منجیان بزرگی که همچون بودا گوتمه در زمین به صورت بشر ظاهر شدند و سپس به مرتبه اشراق و شهود رسیدند و ابنای نوع را با تعالیم خود ارشاد کردند و عاقبت به نیروانه رسیدند. اینان چنان به فنای مطلق و بحث بسیط رسیده اند که اکنون دیگر دعاها و مناجات های انسانها به ایشان نمی رسد.
ب- «بودی ستوه» ها همان بودا، قبل از بودا شدن اوست و یکی از آنها در بودا گوتمه هندی تحقق یافته است. این عنوان «بودی ستوه» برای آن دسته از موجودات روحانی به کار می رود که نمازها و مناجات های آدمیان را می شنوند و ادعیه ایشان را اجابت می کنند و می توانند خصائل و فضائل خود را به کسانی که به ایشان متوسل می شوند، منتقل سازند. این بودی ستوه ها، در حقیقت ارواح کاملی هستند که گاه به گاه برای تصفیه و تزکیه روح خود از آسمان به زمین فرود می آیند و همچون فرشتگان و ارواح قدسی به کمک و دستگیری انسانها می پردازند. اینان به میل خود از وصول به مرتبه فنا (نیروانه) خودداری کرده اند.
ج- «بودی ستوه میتریه» یعنی بودای موعود نجات بخش، یکی از آن «بودی ستوه» های مذکور در صنف بالاست. این بودی ستوه ها که عاقبت جنبه الوهیت می یابند، در آغاز، افراد بشری بوده اند. به این اعتبار، هر کس می تواند عاقبت به منزلگاه بودی ستوه نایل شود. دو مکتب مهایانه و هینیانه دو فرقه اساسی و مهم دین بودایی است. ولی باید دانست که در آن دین مانند سایر ملل و مذاهب صدها فرقه و مکتب کوچک تر در هر کشور به ظهور رسیده است (که از آن جمله فرقه وجرهیانه است) و هر کدام یک رشته رسوم و عبادات و تشکیلات در صوامع و معابد گوناگون دارند که در همه آنها فلسفه اساسی گوتمه بودای اصیل، رکنی رکین است. اگر اختلافات میان هینه یانه و مهایانه مشروحا بررسی شود، دیده می شود که تقریبا نشان تمام عناصری را که به نظر «کاملا مهایانی» می رسند می توان در هینه یانه یافت. در اینجا بی مناسبت نیست که ببینیم این دو شاخه آیین بودا در چه چیزی مشترکند، چه چیزی این دو را به عنوان «آیین بودا» به هم می پیوندد؟ نشانه های خاص همه مکتب های بودایی اینهاست: نخست رنج آور دانستن وجود فرد، و در نتیجه لازم بودن رستگاری، دوم عقیده به دوباره زاییده شدن، سوم فرض یک قانون طبیعی اخلاقی که بر جریان کرمه و دوباره زاییده شدن حاکم است؛ (این قانون را نه خدایی آفریده است و نه بر آن نظارت دارد)، و چهارم این نظر که جهان نمودی بی جوهر است و در یک جریان دائم دگرگون می شود. پنجم آنکه بدین گونه شخص تجربی بدون خود و چون یک مجموعه پیچیده ای از عوامل بی روان دانسته می شود، و ششم آنکه مقصد خاموشی شخصیت رنج آور به طور منطقی با این مجموعه بستگی دارد. ویژگی های دیگر اینها هستند، هفتم اعتقاد به اینکه رهایی فقط از راه دست شستن از آز، و کینه و فریب و رسیدن به روشن شدگی (شناسایی) دست می دهد و سرانجام نکته هشتم است که آن توکل، یا اعتماد همراه با ایمان به بودایان است، خواه این بودایان آموزگاران انسانی و انسانهای برتر به شمار آیند و خواه موجودات برتر از جهانی دانسته شوند. هر تعلیمی که همه این نشانه ها را داشته باشد، باید آن را تعلیم بودایی شمرد.
تمایزات فلسفی دو طریقت
مکاتب فلسفی «ترهواده» واقعیت وجود انسان را مرکب از ترکیبات گذران عناصر ناپایدار اسکنده می دانستند و واقعیت عینی و ذهنی جهان را می پذیرفتند. ولیکن مکاتب فلسفی «مهایانه» چون مکتب «مادیمیکه» و «ویگیانه وده» به این نتیجه رسیدند که نه فقط «خود» یعنی «واقعیت ثابتی» وجود ندارد بلکه واقعیت های عینی نیز به همان سان غیرحقیقی اند و به منزله خلائی بیش نیستند. فرضیه نه خود که در مکاتب فلسفی «ترهواده» هم وجود داشت، در «مهایانه» مبدل به تهی بودن عالمگیر و جهانی شد و بالنتیجه فرضیه تهی بودن عناصری که در ترکیبات موجودات گردهم می آیند و نیز اعتقاد اینکه «آتمن» هم تهیتی بیش نیست، جایگزین فرضیه «عدم جوهر ثابت» آیین «ترهواده» گردید و بدین وسیله «مهایانه» شالوده فلسفه جدیدی را می ریخت که به موجب آن نه فقط «اصل ثابتی» (آتمن)، وجود ندارد بلکه کلیه اشیا تهیت (شونیتا) هستند و عالم و معلوم، پدیده هایی بی بود هستند.
تاریخ و جغرافیای طریقت وجرهیانه
مناطقی که این فرقه بودایی در آن گسترش یافته است عبارت اند از: تبت و مغولستان. در تبت، بودیسم کاملا متمایزی که معمولا لامائیسم خوانده می شود، رواج دارد. (این نام از زمانی باب شد که راهبان را لاما خطاب کردند)، بنابر اظهارنظر رابرت ا. هیوم، دین بودایی در تبت، ترکیب کاملا معینی از دین بومی بن و بودیسم مهایانه ست. این ترکیب حاصله همانا دین لاما نامیده می شود. هیوم معتقد است که خود دین بن نیز احتمالا ترکیبی است از دین ابتدایی قوم تبت و آیین دائو. دالایی لامای فعلی، که رهبر مورد پرستش تبت بوده و در زمان اشغال تبت توسط جمهوری خلق چین، از این کشور گریخت، در ادامه روندی است که گفته می شود تجسد جانشین های بودی ستوه می باشد. دالایی لامای کنونی، یک رهبر روحانی کاریزماتیک است که در سال 1957 از تبت گریخت و به هند پناهنده شد. با وجود اینکه فرقه وجرهیانه اساسا قرائتی خرافاتی از بودیسم نخستین است، با این حال، به خاطر همین روحیه کاریزماتیک دالایی لاماست که بودیسم وجرهیانه در آمریکا مورد توجه قرار گرفته است. احتمالا در تبلیغ به نفع دالای لامای کنونی، عوامل سیاسی در ارتباط با مناسبات غرب با چین کمونیست بی تاثیر نبوده است. بودیسم وجرهیانه همچنین وارد قلمرو چین، ژاپن و... گردید و مکاتب اسرارآمیزی، مانند مکتب ژاپنی شینگون، در تاثیرپذیری از بودیسم وجرهیانه پدیدار شدند. معبد عظیم بوروبودور در جزیره جاوه، بازمانده دوران رواج بودیسم وجرهیانه در اندونزی است (800 میلادی). گفتنی است که با رواج اسلام در اندونزی، وجرهیانه در این کشور تقریبا، به طور کامل برچیده شد.
مکتب لاما در تبت
این مکتب در قرن چهارم میلادی در تبت به وجود آمد. پیروان آن معتقد بودند که روح «بودا» در پیکر شخصی به نام «دالایی لاما» که در واقع رئیس مذهب است، حلول کرده است و هنگامی که «لاما» می میرد دنبال کودکی می گردند که در آن لحظه به دنیا آمده است. چرا که باورشان بر این است که روح «لاما» در قالب کودکی که در همان هنگام به دنیا می آید حلول می کند. در این مکتب نیز انشعاباتی صورت گرفته که از آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
الف: مکتب «سانتراکشیا و پادماسام باوا»
ب: مکتب «گلوکیا» که از آثار «آتیشا» و «تسونگ خاپا» نشأت گرفته است.
ج: مکتب «کاگیوپا» که در اثر کارهای «مارپا» و «میلارپا» به وجود آمد.
آموزه های وجرهیانه
بودیسم وجرهیانه، عبارت است از بودیسم تانتریک که معمولا به معنی بودیسم اسرارآمیز به کار می رود، وجره در اصل به معنی آذرخش ایندره است. این واژه در کلمه وجرهیانه، نماد قدرت جادویی تانتریسم می باشد. تانتریک جادویی، از طریق مندله، اشکال مقدس، مانتراها، اوراد مقدس برای ازبرکردن ایما و اشاره های مقدس می تواند کارگر افتد. ادعا می شود که این تانتریک جادویی می تواند کارکرد شگفت انگیزی داشته باشد یا می تواند برای دستیابی به آزادی و علاوه بر این یا به طور جداگانه برای تمرین های ارزشمند مورد استفاده قرار گیرد.
Sources
عبدالله مبلغی آبادانی- تاریخ ادیان و مذاهب جهان- جلد 1- صفحه 137 و 241، صفحه 254
ریچارد بوش و دیگران- جهان مذهبی ادیان در جوامع امروز- ترجمه عبدالکریم گواهی- جلد 1- صفحه 363، 398- 401، 303، 422، 434 و 447
جان ناس- تاریخ جامع ادیان- ترجمه علی اصغر حکمت- صفحه 243-230
سایت اندیشه قم- قسمت پرسش و پاسخ
بردلی هوکینز- آیین بودا- ترجمه محمدرضا بدیعی- تهران- امیرکبیر- 1380
کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت- بخش فلسفه بودایی
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites