پیشینه و تاریخچه دین تائو
English 8043 Views |دین تائویی، در طول تاریخ حدود دو هزار و پانصد ساله خود همواره در مقابل دین کنفوسیوس، که دین اصلی مردم چین بوده، ایستاده است. در سالهای پس از میلاد مسیح (ع) رقیب سومی هم از سرزمین هند، دین بودایی، وارد شده است. تعداد معدودی از امپراتوران چین در عمل جانب دین تائویی را گرفته اند. ولی در غالب مواقع دین تائویی، به خاطر مرتبه نازل خود، دچار بی اعتباری بوده است.
پیشینه آیین تائو
اندیشه تائو همچون دیگر اندیشه ها و عقاید و مذاهب و ادیان تاریخ داراى تحولاتى بوده است. تائوییسم در دوران حیات و رشد خود سه مرحله را پشت سر گذاشته است:
1- اندیشه فلسفی تائو
اندیشه فلسفی تائو محصول فکری افرادی است که با اعتراض به تمدن بشری و مناسبات اجتماعی، از آن فاصله گرفته و انتقاد ات تندی را متوجه آن نمودند. در دوران لائوتسه با بهره گیری از این اندیشه اولیه سعی بر معرفی تائو وجود دارد و خود لائوتسه تعریف آن را امری غیر ممکن می داند. اساس فلسفه تائو آن است که هرگاه شیء در مسیر طبیعی خود قرار بگیرد در نهایت تناسب و کمال حرکت خواهد کرد. تائو راه ازلی عالم هستی و به مانعی هم برخورد نکرده و به آسانی و نرمی حرکت می کند. تمام جهان و کائنات از سر همین روش و حرکت به تناسب و اعتدال رسیده اند. انسان نیز می تواند زندگانی خود را با تائو به توازن برساند و به عالی ترین مراتب سعادت هستی برسد. در دیدگاه فلسفی تائوییزم، انسان صاحب اختیار است و می تواند راهی به غیر از تائو را در پیش بگیرد اما حاصل آن جز رنج نخواهد بود. حرکت در مسیر خلاف طبیعت انسان را فرسوده و پیر خواهد کرد. در حالیکه آدمی تصور میکند از طبیعت برتر است و آن را تسلیم خود می نماید. این خیالی باطل است زیرا طبیعت در مسیر خود مخالفان جریان خود را هلاک می نماید. طبیعت مهربان و نیکوکار نیست و هرکس با تائو مخالفت کند نابود می شود. از نظر تائوئیزم کسی که خودخواه است هرگز درخششی نخواهد داشت. آن کس که خود پسند است راه کمال را طی نمی کند. تائو یک حرکت آرام است و اصلا خروشی ندارد. آنچنان آرام که نه دیده و نه شنیده می شود. تنها در حالت کشف و شهود است که شناخته می گردد.
2- جنبه سحری تائوئیزم
جنبه سحری تائوئیزم ریشه در باورهای باستانی چینیان دارد. آنان برای در امان ماندن از زوال و نابودی و فساد جسم و در طلب حیات جاودانه بوده اند و تائو هم به این میل پاسخ مثبتی داشته و به آن گرایش دارد. از این رو افکار نظری و تجربی تائوئیزم روش اسرار آمیزی را در پیش گرفته و وارد مرحله سحر و جادوگری شد. در قرن دوم قبل از میلاد ووتی یکی از خاقانهای چین از نسل هان با تشویق فالگیری بنام لی شائو برای کسب عمر جاودان به امور کیمیا گری نزدیک شد. از قرن اول میلادی اعمال سحر و جادوگری به شدت در تائوئیزم آشکار شد که نمونه آن شخصی بنام چانگ تائو لینگ می باشد که یک انجمن سری در مغرب چین تشکیل داد. کسی که وارد این انجمن می شد می بایست پنج پیمانه برنج برای مرشد بعنوان نیاز تقدیم کند و از اینرو به این طریقت نام پنج پیمانه برنج دادند. گسترش این رویه موجب نفوذ و شهرت معنوی آنان در میان عامه مردم گردید و به مقام بالایی دست یافتند و وجه مقدسی گرفتند تا آنجا که به مقام روحانی ارتقاء پیدا کردند و از این تاریخ به بعد تائو صورت آئین را به خود گرفت. در تمام عمر دنیوى تلاش براى زندگى ابدى و کسب حیات جاویدان با پرهیز از عوامل فسادانگیز در جسم و روان صورت مى گرفت. این تلاش دائم با استمداد از سحر و جادو تقویت مى شد. چوانگ تزو در فلسفه خود مى گوید: هر کس به کنه تائو دست یابد، به زندگى ابدى نائل مى گردد. همان گونه که فوهتى که یکى از خواقین بزرگ چین بود به تائو دست یافت و به بقائ عمر جاوید رسید؛ برابرها سوار شد و به آسمان صعود کرد. این نشانه اى است از افکار نظرى و تجربى راه یافته در اندیشه و آئین تائو که با سحر و جادو و امور اسرارآمیزى توأم شد. سوماچین مورخ معروف خاقان مذکور در تاریخ خود مى گوید فال گیرى به نام لى. شو. چن. خاقان را تشویق کرد تا به کمک ارواح علوى اقدام به فن کیمیاگرى کند. او جامى ساخت که با آشامیدن آب در آن جام، براى همیشه از مرگ رهائى یافته به حیات ابدى مى رسید. این اقدام باعث شد که در همان قرن اول پیدایش تائوئیسم، ساحرى و جادوگرى در این مذهب راه یابد. با رواج دانش کیمیاگرى در چین، فردى از شرق چین به نام چانگ نائو بنگ به پاى تخت مسافرت کرد و انجمن سرى تشکیل داد. او به کیمیاگر پذداخت و عضوگیرى مى کرد. هر عضو انجمن باید پنج پیمانه برنج به مرشد خود مى داد. این گروه به فرقه پنج پیمانه مشهور شدند. پس از او فرزندان و اخلاف این شخص، کار او را دنبال کردند و پیروان فراوانى یافتند. به تدریج این گروه، صاحب قدرت و نفوذ سیاسى شدند. چانگ تائولینگ را معلم آسمان لقب دادند. چینیان معتقدند که این مرد پس از 122 سال عمر از فراز کوهى بر ببرى سوار شد و زنده به آسمان بالا رفت. این صعود را بر اثر فن کیمیاگرى به دست آورد و حیات ابدى یافت. جادوگرى نیز او را در این راه کمک فراوانى کرد. مدتى بعد فرقه اى دیگر از روحانیون جادوگر آئین لائوتسه به ظهور رسید. این فرقه عامه زوال نام داشت. مؤسس آن چانک چو بود و پیروان زیادى پیدا کرد. این فرقه از قرن دوم میلادى تاکنون در چین حضور دارد. پیروان این فرقه فراوان هستند.
3- تائوئیزم در شکل دین و آئین خاص
تائوئیزم در شکل دین و آئین خاص از سال 165 میلادی با اقدام هوان خاقان چین از دودومان هان بصورت تقدیم هدایایی به لائو و بنای معبدی بنام او و برای او آغاز شد. او ابتدا معبد لاتوتزو را بنا کرد و خود، هدایاى فراوانى تقدیم کرد. این عمل رسمیت آئین تائو را به دنبال داشت. در قرن هفت میلادی لی شی مین بنیانگذار سلسله تانگ به تائو ایمان آورد و تائو رنگ و بوی دین رسمی چین را بخود گرفت. طالبان علوم غریبه و فنون جادوگرى به این مذهب روى آوردند. حضور اندیشه های بودایی و همچنین افکار کنفسیوس نیز در این دوره محسوس است و تائوئیزم نیز از سوی دو گروه روشنفکران و طالبان علوم غیبی و مرموز مورد قبول و حمایت قرار داشت. اما در دید توده مردم که از سواد و علم بهره کافی نداشتند چندان با استقبال مواجه نشد و رفتار بودائیان در معاشرت با اینان و کمک به آنها بیشتر مورد توجه عوام قرار گرفت و منجر به توسعه آئین بودایی در میان عموم مردم شد. معتقدان به تائو که از توسعه روز افزون بودیسم حیرت زده بودند به منظور تعمیق باورهای تائو در جستجوی فردی بودند تا مانند بودا آن را سمبل معنویت قرار دهند و لائوتسه را به عنوان خاقان عالم اسرار معرفی کردند و برای وی مجسمه های ساختند و عنوان الوهیت را بر او قرار دادند. آنان لائوتسه را بالا بردند تا که در مقام خدائى قرارش دادند. به او لقب خاقان عالم اسرار دادند و معابد فراوانى به نام او ساختند. و به تقلید از بودائیان، راهبان و مرتاضان زیادى در معابد لائوتزو گرد آوردند. سرانجام تائوئیزم را به عنوان دین ملى و رسمى کشور خود قبول کردند. بدین ترتیب جریان تائوئیزم بعنوان یک دین ملی و میهنی در مقابل بودیسم که یک دین بیگانه و راه یافته به چین بود قرار گرفت.
دین تائویی مورد لطف یا خشم امپراتوران چین
دین تائویی هیچ گونه فعالیت تبلیغی خارجی نداشته و تعداد مصلحین آن نیز انگشت شمار بوده اند. مناسبت های برجسته در طی حیات طولانی این دین نیز همان تاریخهایی است که امپراتوران چین آن را مورد لطف یا خشم خویش قرار داده اند.
- سال 212 پیش از میلاد امپراتور شی هوانگ تی کتابهای دین کنفوسیوسی را سوزاند و دین تائویی را تاسیس کرد. وی همچنین تعدادی از ناوهای خود را به «جزایر جادویی» گسیل داشت تا گیاه جاودانگی را کشف کنند.
- سال اول میلادی رهبر برجسته دین تائویی در چین تلاش کرد تا قرصی برای جاودانگی بسازد.
- سال 156 میلادی برای نخستین بار امپراتور چین، هوان، به نام لائوتسه قربانی کرد.
- سالهای 581- 574 میلادی امپراتور وو برای ادیان چین ترتب زمانی قائل شد، بدین ترتیب که اول دین کنفوسیوسی، دوم دین تائویی و سوم دین بودایی را قرار داد. اما خیلی زود از ادیان تائویی و بودایی بیزار شد و دستور نسخ آنها را داد. امپراتور بعدی، تسینگ، مجددا این هر دو دین را برقرار ساخت.
- سالهای 684- 650 میلادی لائوتسه قانونا به عنوان یک امپراتور تعیین شد و نوشته های او جزو مطالبی که برای قبول وی در امتحانات ورودی کادر دولتی لازم بود درآمد.
- سالهای 742-713 میلادی امپراتور چین کای یوئن نسخه هایی از کتاب تائو د جینگ را در سراسر امپراتوری پخش کرد. وی مقداری از داروی «سنگ طلایی» دین تائویی را نیز مصرف کرد که به طور سحر آسایی بر نیرویش افزوده شد.
- سالهای 827- 825 میلادی امپراتور پائولی تمام پزشکان تائویی را به دلیل روابط نامشروع و ادعاهای بی جا به دو ایالت از جنوبی ترین ایالات چین تبعید کرد.
- سالهای 847- 841 میلادی امپراتور ووتسانگ دستور داد تمام مدارس دینی ادیان تائویی و ودایی را ببندند. بعدها وی این دین را مجددا مورد رحمت قرار داد، اما دین بودای را به عنوان یک «دین خارجی» غیر معتبر ساخت. وی نیز از داروی تائویی برای روحانیت بخشیدن به استخوانهای خود مصرف کرد تا بتواند مثل پریان در هوا بپرد.
- سالهای 1721- 1661 میلادی امپراتور کانگ هسی دستور داد نه تنها پزشکان تائویی بلکه بیمارها را هم تنبیه کنند. وی مراسم و گردهماییهای دین تائویی را ممنوع ساخت و کوشش کرد تا فعالیتهای فرقه های مختلف این دین را ممنوع کند.
- سال 1900 میلادی قیام با کسر در یکی از فرقه های بسیار پرحرارت دین تائویی که پیروان آن معتقد بودند بدنهایشان در مقابل گلوله خارجی ها مصون است، آغاز شد. آنها به کلمات دقیق رهبرشان اعتقاد می کردند که گفته بود: «هنگامی که میان سربازان دشمن می روید از تسلیحات و ادوات آنها هراسی به خود راه ندهید».
دین تائویی جدید
کار عملی این نظام در بیرون کاملا با تئوریهای بلند بنیانگذار آن فرق داشته است. با این وجود کتاب دائو د جینگ به تنهایی تا حدودی مبنای بسیاری از تحولات بعدی دین تائویی را به دست می دهد. پیروان دین تائویی تقریبا به طور کامل اعتراض اولیه بنیانگذار خود برعلیه بی نظمیهای اجتماعی و نیز موازین وی در مورد آرمانگرایی اخلاقی را از دست داده اند. دین تائویی همواره یک چهره پوشیده عرفانی داشته است، اما در خلال بخش اعظمی از تاریخ طولانی خود غالبا به تفسیر این مطلب مرموز با تعابیر و اصطلاحات جادویی و غیرعملی پرداخته است. دین تائویی دارای تاریخچه رقت انگیزی است. این دین با پاره ای خصایص قابل تحسین آغاز شد. اما در حال حاضر به طرز وحشتناکی تنزل یافته و به صورت مرامی شرک آلود، دیوپرستانه، افسونگرایانه و مبتنی بر غیب و جادو درآمده است.
وظایف به اصطلاح پاپ جدید تائویی به طور عمده این است که برای مقابله با بیماری ها و سایر دسیسه های ارواح شرور دعا کرده، دعا و طلسم بفروشد.
اخلاق اجتماعی راهبان دین تائویی
اخلاق اجتماعی راهبان دین تائویی نیز به طور کلی حاکی از حسن شهرت نیست. اکنون سهل الوصول ترین راه نزدیک شدن و تشبه به شرایط فارغ از اضطراب تائوی جاودانه را این تصور می کنند که انسان به یکی از مراکز پرورش راهب و یا راهبه رفته در آنجا به صورتی غیر فعال زندگی کند تا به طول عمر بسیار عجیب و شگفت انگیزی دست یابد. هر یک از صاحبنظرانی که با دین تائویی از نظر شناخت شخصی سروکار داشته اند آن را محکوم می کنند. «این مرام در حد انجام پاره ای امور غریب و بوالهوسانه، نظیر ژیمناستیک های مناسب برای ناخوشیهای ریوی و جستجوی اکسیر حیات، تنزل پیا کرده است». «آنها در ارزیابی همنوعان خود از هر کس دیگری، جز پست ترین افراد بت پرست، بیشتر سقوط کرده اند». «قرنهای متمادی است که دین تائویی مترادف با رسوایی و ننگ است.». دین تائویی بیشتر یک سری شعبده بازی و فریبکاریهایی است که عده ای راهب که از میان پایینترین طبقات اجتماعی استخدام شده اند انجام می دهند. «دین تائویی به عنوان یک دین عملی و اجرایی، صورت بسیار نازلی داشته و پر از خرافه و بت پرستی است. این دین در چین مخصوص آدمهای درس نخوانده و جاهل است».
وضعیت کنونی آیین تائو
تعالیم لائوتسه که در مرحله آغازین به صورت مکتب فلسفی بود، در مراحل بعد به صورت آیینی درآمد که سحر و جادو در آن غلبه داشت. سخنی که به تدریج در این آیین، مطرح شد، این بود که می توان راهی برای عمر طولانی یافت و آن راه، سحر و جادو است. این امر باعث شد که سحر و جادو و اعمالی این گونه، در این آیین، رونق بسیار بگیرد. این آیین به تدریج از شکل مکتبی فلسفی به دینی عامیانه و پر از اوهام و خرافات تبدیل گشت. اعمال دینی راهبان این آیین، بیشتر به صورت سحر و جادو است. همین عامل، باعث شده است که این آیین، امروزه از رونق چندانی برخوردار نباشد. پیروان این آیین عمدتا در چین زندگی می کنند. تائوئیزم امروزی به تدریج پیروانش را از میان افراد تحصیل کرده و شهری از دست می دهد. البته این دین با سیاست اخیر تحمل دینی در چین، یک بار دیگر، مطرح شده است. مطمئنا دین تائویی به عنوان یک آیین مذهبی به شدت رو به زوال است. یکی از صاحبنظران می گوید: برای متجاوز از یکهزار سال هیچ روحانی، فیلسوف و با آموزگار برجسته ای در این دین به وجود نیامده است. همان نویسنده می گوید که این دین پایه غیرقابل تردید دین توده های مردم چین بوده است. کار دین توده ها به کچا خواهد انجامید؟ با ورود یک ایدئولوژی قوی به صحنه که همان مرام کمونیسم باشد، قضیه آن قدر پیچیده شده که دیگر قابل پیش بینی نیست. انجمنهای دینی مهمی در سالهای اخیر ظهور یافته اند، که بعضا به خاطر مشترکات پاره ای جریانات دینی مختلف بوده اند. همچنین جریان فعال و آگاهانه ای جهت تلفیق و ترکیب عقاید دینی گوناگون وجود داشته که شامل عناصری از تفکر دینی کنفوسیوسی، تائویی، مسیحیت، بودای، اسلام و یهودی است که همه آنها تا حدودی با مراسم و اعتقادات عامیانه قدیمی در آمیخته اند. هنوز طرح و الگوی منسجم و هماهنگی به چشم نمی خورد. شکی نیست که فلسفه تائویی برای همیشه پایدار خواهد ماند. دکتر وینگ تسیت، که صاحب نظر مورد اشاره ما است، تصور می کند با رواج بیشتر آموزش در بین توده های چینی، این فلسفه بخشی از میراث فرهنگی مردم را تشکیل خواهد داد که در عین حال متمم خوبی برای انسنگرایی دین کنفوسیوسی خواهد بود. وی همچنین تصور می کند که نظریه وو وی و یا فعال نبودن، فلسفه ای است که حتی در دوره پرتحرک و بدون وقفه ای نظیر عصر حاضر مورد نیاز است؛ و اصول آن در مورد صرافت طبع، سادگی و سرزندگی موزون، نفوذ خود در هنر و شعر چینی را همواره حفظ خواهد کرد. نامبرده به نقل سخن پروفسور دابس می پردازد که می گوید: «تائوئیسم فلسفی، با تعالی عرفانی و طبیعت گرایی خود، کسب آرامش در بدبختیها از طریق پروراندن آرامش درونی، آزادی در عمل و عدم مداخله، شک نسبت به نظرپردازی و خوشبینی و پرورش سلامت جسمی و روحی، احتمالا به عنوان بخش مهمی از میراث چین باقی خواهد ماند». این مذهب در چین رو به انحطاط گذاشته مى توان گفت که مرده است. دولت کنونى جمهورى خلق چین این مذهب را تا حدودى از دور خارج کرده؛ ولى در عین حال افراد زیادى هنوز از مبادى سحر و جادوى آن مذهب بهره مى گیرند و على رغم ممنوعیت رسمى حزب کمونیست چین در پیروى از این آئین، برخى از دولت مردان حزب مخفیانه به این آئین ایمان دارند و براى آموختن سحر و جادو مى کوشند.
Sources
حسین توفیقی- آشنایی با ادیان بزرگ- صفحه 56
رابرت. . ا هیوم- ادیان زنده جهان- ترجمه عبدالرحیم گواهی- بخش دین کنفوسیوس
عبدالرحیم سلیمانی اردستانی- سیری در ادیان زنده جهان (غیر از اسلام)- قم- آیت عشق- 1383- صفحه 123
عبدالله مبلغى آبادانى- تاریخ ادیان و مذاهب جهان- جلد اول- بخش ادیان و مذاهب چین
سید جواد میرخلیلی- مقاله آیین دائو، نویسنده
جان بایرناس- تاریخ جامع ادیان- علی اصغر حکمت- تهران، علمی و فرهنگی- 1372، صفحه 362– 359
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites