معرفی مکتب یوگا از مکاتب بودایی (تاریخ پیدایش)

English 6937 Views |

مکاتب فلسفى عرفانى رایج در هند
یوگا یکى از مکاتب فلسفى عرفانى رایج در هند است که مبتنى بر آداب خویشتن دارى، ورزش بدنى و ذهنى مى باشد. هر یک از مکاتب بنا به روش خود تزکیه نفس و اصول اخلاقى را به پیروان خود تعلیم مى دهند. این مکاتب فهرست وار عبارتند از:
١- مکتب «نیایه» به معنى آنچه که فکر را به نتیجه هدایت کند و این مکتب منسوب به حکیمى است به نام «اکش پادگوتم».
٢- مکتب «وى شیشکا» که این نام مأخوذ از کلمه «وى شیشه» به معنى خاص است و این دو مکتب نماینده روش تحلیلى فلسفه اند.
٣- مکتب «سانکهیا» که مبتنى بر دوگانگى وجود است و یکى از مکاتب فلسفى بعد از ویدانت است.
٤- مکتب «جوک» یا یوگ، که به معنى اتحاد است و به تفصیل درباره آن صحبت مى شود.
٥- مکتب «پوروامیمانسا» که مکتب آداب و مناسک هندو است و اساس آن بحث و تجسس در «دارما» است که تکلیف و وظیفه است.
٦- مکتب ویدانت که به معنى مقصد بید (وید) است و در وحدت وجود سخن مى گوید.
مواجهه با رنج، مشقت، ناکامى و نادانى از مباحث عمده در یوگاست. یوگا یک روش فلسفى کاربردى در فهم و درک مسائل وجودى، مراتب ذهنى، ریشه هاى رنج و متعادل سازى و رفع آنهاست.

تاریخ پیدایش مکتب یوگا
هنوز به خوبى روشن نشده است که فنون و آداب یوگا اولین بار به وسیله چه کسانى تدوین و بکار برده شده، تاریخ پیدایش یوگا را کهنتر از زمان تدوین کتاب «یوگا سوترا» مى دانند تا آنجا که در اساطیر و افسانه ها این تعلیمات را به خدایان هندى (مظاهر احدیت) نسبت مى دهند، اما اتفاق رأى محققین بر این است که حکیم و فیلسوف هندى (پاتانجلی) مبانى آئین یوگا را در رساله خود به نام یوگا سوترا (Yoga Sutra) تدوین کرده است. ترجمه، تفسیر و تدوین یوگا سوترا از لحاظ تاریخى به دو قرن قبل از میلاد مسیح نسبت داده شده هر چند آراء دیگرى درباره پیدایش و نگارش این رساله وجود دارد. به عقیده یاکبى و کیث این اثر در سده هاى سوم الى پنجم میلادى نگاشته شده زیرا در این رساله به تیره «ماهایانه» بودائى اشاره شده است اما داسگوپتا (Dasgupta) در خصوص نظریه یاد شده معتقد است که غرض از مکاتب بودائى که در یوگا سوترا بدان اشاره شده مکاتبى است که به اصالت ذهن معتقد بودند مانند مکتب «ویجینیاناوادا» آئینى که بنیانگذار اصالت خلاء جهانى بود. و متحمل است مقصود مکتب قدیمترى است که پیش از تکوین و ایجاد مکاتب فوق موجود بوده است. داسگوپتا در تحقیقات خود در زمینه یوگا به کتاب ابوریحان بیرونى به نام «پتنجل الهندى فى اخلاص من المثال» که ترجمه عربى یوگا سوتراى پاتانجلى است اشاره کرده و پس از تجزیه و تحلیل و مقایسه آن با یوگا سوترا به این نتیجه رسیده است که ترجمه حکیم ابوریحان بیرونى از روى متن دیگرى بوده که در آن مبانى پاتانجلى تا حدى تغییر کرده و تمایل به یکتا پرستى در آن مشهود است و به نظر داسگوپتا رساله بیرونى معترف تحولى است که به واسطه آن یوگا سوترا وارد مجراى تازه اى شده که به سهولت مى توانست منجر به مکاتب ودانتا و شیوایى و حتى تانترا گردد. در گیتا یوگا، معانى مختلفى دارد و معنى کلى آن بنظر داسگوپتا از ریشه (Yuj) به معنى پیوستن است و چون پیوستن به امرى مستلزم گسستن از امرى است لذا پیوند با یوگا منجر به جدائى از تعلقات عالم و تجرد از عالم ماده و ضمائم آن تعبیر مى شود. اما در گیتا یوگا به مفهوم حذف و قطع مراتب نفسانى نیست بلکه اتصال به بارگاه ارزلى است که با پیروى از روشهاى یوگا از جمله «کارمایوگا» طریقت کردار و تکالیف شرعى و «دیانایوگا» روش مراقبه و معرفت تحقق مى یابد. طریقت یوگا در گیتا به عنوان راه میانه مطرح است. برخى از پژوهشگران تاریخ تدوین این علم کهن را به دو قرن قبل از میلاد مسیح نسبت داده اند. برخى تعالیم یوگا را به خیلى قبل از این تاریخ نسبت مى دهند تا آنجا که در اساطیر و افسانه ها این تعلیمات را به مظاهر احدیت نسبت مى دهند. یوگا از ریشه کلمه سانسکریت (Yuj) به معنى اتحاد گرفته شده و آن اتحاد و هماهنگى بین تن و روان و نیروهاى مثبت و منفى وجود انسان است. در گیتا آمده است: «یوگا براى آن کس که در خوردن افراط مى کند میسر نیست و نه براى آن کس که از خوردن پرهیز مى کند، نه مناسب حال کسى است که بسیار مى خوابد و نه مناسب کسى که شب زنده دارى مى کند، اما براى آن کس که در خوراک و تفریح و خواب و بیدارى معتدل است یوگا راه انهدام کلیه مصائب است.» این روش میانه یوگا در گیتا با روش یوگاى کلاسیک پاتانجلى متعارض است زیرا در یوگا سوتراى پاتانجلى کمتر به نیازهاى طبیعى انسان توجه مى شود و انسان را مقید مى سازد خلوت به درون نگرى، خودکاوى و قطع مراتب ذهنى و نفسانى گزینى، سکون و اعتکاف را جایگزین تحرک و فعالیت اجتماعى مى نماید. این نوع یوگا فراتر از اخلاقیات بشر عادى و وراى ارزشهاى جارى جوامع سیر مى کند و کمتر به عواطف انسانى و عشق و محبت ارتباط دارد.

مبانى آئین یوگا
یکى از مبانى یوگا مبحث رنج است، جهان دیرى است فانى مملو از ناکامى و مشقت، جسم جایگاه رنج است و حواس و ادراکات حسى رنج آفرین اند و لذایذ نیز آبستن ناکامى و اندوه اند، لذا همه چیز براى انسان فرزانه در جهان ادراکات حسى رنج آور است، پس باید به هر نحو خود را از این رنج آزاد کرد. راه آزادى در مکاتب هندى به طرق گوناگون حاصل مى شود، در «نیایاسوترا» توسط شناخت درست مقولات شانزده گانه و روش استدلالى حاصل مى شود. در «وى شیشکا» به کمک تفکیک و شناخت مقولات ششگانه بدست مى آید. در «سانکهیا» توسط شناخت تفکیکى بین روح و ماده حاصل مى شود و در «ودانتا» به وسیله اشراق وردماسوى الله کسب مى گردد. در «یوگا» توسط تمیز حق از باطل و روح از ماده که در این جهان بر اثر مشارکت ظاهرى بصورت واحد جلوه مى کنند بدست مى آید. دوم مبحث نادانى است، پیوند روح و ماده بر اثر عدم شناخت تحقق مى یابد و مادام که نادانى وجود دارد زایش دوباره خواهد بود و انسان در گردونه باز پیدایى اسیر است. نادانى در حقیقت عدم تشخیص روح از مراتب ذهنى است، مانند اینکه مى پنداریم «من مى دانم»، «من رنج مى برم» و «من مى فهمم» و کلمه من را به روح یعنى «پوروشا» نسبت مى دهیم و این خود نادانى و توهم است. به عبارت دیگر نادانى پیوند روح با عقل است و عقل مخزن تأثرات و ترکیبات ذهنى و تجارت پیشین است. به عقیده «ویاسا» عقل متکى بر تاثرات ناشى از نادانى است و به نتیجه کار خود که نمایش روح است، دست نمى یابد. از این رو دوباره با همان وظیفه ظاهر مى گردد. اما در صورتى که عقل به نتیجه کار خود که هدفش اظهار و نمایش روح است نائل گردد از وظیفه خود فارغ مى شود و از نادانى رهایى مى یابد و دیگر بار بوجود نمى آید. با توجه به شناخت علت نادانى و اینکه ریشه و منشاء درد و مشقت بى پایان است، یوگا به جنبه هاى علمى این موضوع مى پردازد و معتقد است که تنها فلسفه اولى قادر به رهبرى و نجات انسان از چرخه حیات نیست و به همین دلیل آداب و فنونى ضمیمه این فلسفه مى نماید تا آگاهى که تاکنون صرفا از طریق تعقل ادراک مى شده فعلیت یابد و به واسطه آمیزش این معرفت به سرشت خویش وجدان و مخزن تأثرات دیرینه را نابود سازد و آگاهى دیگر و شعورى برتر را جایگزین سازد، هشیارى عالیترى که عقل را بدان راه نیست و استدلال از درک آن ناتوان است. پس هر دیدگاه فلسفى براى تحقق اندیشه ها باید به رویه هاى علمى ریاضت و ورزش خاص آراسته گردد.

یوگا چیست؟
یوگا از ریشه کلمه سانسکریت (Yuj) گرفته شده و به معنى اتحاد است و هنوز در زبان لاتین بصورت کلمه (Yungr) باقى است اتحاد بین تن و روان، بین نیروهاى مثبت و منفى وجود انسان، بین جریانات (Yin) و (Yang) اتحاد بین نیروى «پرانا» و «آپادانا»، اتحاد بین نیروى مثبت خورشیدى و نیروى منفى ماه. مترادف همین کلمه در زبان انگلیسى (Yoke) است که به معنى آلت یا وسیله اتحاد است. در زبان فارسى کلمه «یوغ» به معنى وسیله اتحاد است و آن چوب مخصوصى است که به گردن دو گاو مى بندند تا از ترکیب قدرت آنها در شکافتن زمین و شخم زدن استفاده کنند. لذا یوغ که بمعنى قید است ابزارى براى وحدت نیروى دو موجود و یوگا نیز روشى است که نیروهاى مثبت و منفى و جنبه هاى جسمى و روانى انسان را نخست پرورش داده شکوفا مى سازد و سپس بین ایندو اتحاد و توازنى برقرار مى کند که در سایه آن فرد بر خویشتن حاکم مى شود و خودیت خویش را باز مى یابد و از تنهایى و سرگردانى در اقیانوس متلاطم جوامع بشرى به سکون و آرامشى مى رساند که توفان حوادث و فشارهاى خرد کننده عصبى او را از خط تعادل خارج نساخته آرامش او را بر هم نمی زند. یوگى کسى است که آرامش درونى او را ناهمواریهاى زندگى نتواند بر هم زند. کسى است که هستى اش بر شخصیت عالى استوار است. یوگى کسى است که وجود خود را فتح کرده باشد. یوگى کسى است که قدرتهاى باطنى اش با دانش و معرفت خارج از جهان مادى سیراب شده است.

یوگى کیست؟
یوگى کسى است که وجود خود را فتح کند. کسى که آرامش درونى او را، سرما و گرما، اندوه و شادى، احترام و توهین نتواند برهم زند، کسى که هستى اش بر شخصیت عالى استوار است و قدرتهاى باطنى اش با دانش و معرفت خارج از جهان مادى سیراب شده، احساس بزرگ او به خاک و طلا یکسان مى نگرد. آرى یوگى، کسى که از تعلیمات مکتب یوگ سرشار است، چنین شخصیتى است. در جهان پرآشوبى که اکنون ما زندگى مى کنیم مشکلات بى حد و حصرى وجود دارد که ناشى از کثرت جمعیت، عدم هماهنگى افکار و اندیشه ها، مسائل اقتصادى، شغلى، تحصیلى، خانوادگى و… است برخورد انسان با هر یک از این مشکلات اگر با خامى و عدم آمادگى قرین باشد موجب گسیختن تعادل روانى در فرد خواهد شد. پاتانجلى مفسر یوگا در رساله خود (یوگاسوترا) مى گوید: «یوگا حذف مراتب ذهنى است که شامل مراتب عقلى و نفسانى نیز مى گردد. » و درباره تموجات ذهنى مفسر سوتراهاى پاتانجلى مى گوید: «خاصیت واقعى ذهن حالت وصال مطلق است و مراتب ذهنى عبارتند از: ١- پراکندگى، ٢- پریشانى و گسیختگى، ٣- قرار یافته، ٤- متوجه به چیزى واحد و ٥- کاملا خاموش. ». حالات یک و دو وضعیت ذهنى کلیه افراد است و مرتبه سوم زمانى حاصل مى شود که نیروى ذهنى شخص متوجه مطالعه و تحقیق است و مستلزم ورزش ذهنى مانند حل مسئله ریاضى، دو مرتبه آخر که تمرکز ذهنى در شى واحد است و آرامش مطلق از جمله مراتبى است که در اثر تعلیمات یوگا حاصل مى شود و این معرف حالات و شعور خاصى است که با شعور عادى ما متفاوت است و بدان نمى رسیم مگر بمدد ریاضت و ورزش ذهنى.

هدف واقعى یوگا
هدف واقعى یوگا از بین بردن منیت و شخصیت کاذب ذهنى است و براى نیل بدین منظور مقرراتى دارد که بر خلاف خوى و خصلت غریزى انسان فرمان مى دهد. این دستورات منجر به تمرکز قواى ذهنى در نقطه اى واحد مى گردد که هر چند رسیدن به آن مرحله دشوار است اما بمدد و دستورات و ورزشهاى خاص یوگا قابل دسترسى است پاتانجلى در مورد آداب یوگ که منجر به آزادى روح و فنا فى الله مى گردد نظراتى دارد از جمله بزرگترین مانع یوگى در نفس کشى و رسیدن به درون نگرى و انهدام امواج ذهنى همین تأثرات ذهنى ضمیر ناخودآگاه است، تأثرات ذهنى که خود محصول تأثرات و کردار پیشین است به نوبه خود مى تواند انگیزه پدید آوردن کردار و مراتب ذهنى دیگرى باشد و در واقع دایره اى از تسلسل علت و معلولى بوجود آورد، نفس در زندگى همواره بی قرار و مشوش است زیرا به رنجهاى پنجگانه زیر گرفتار است:
* جهل و اشتباه فانى (غیر ابدی)
* خطاى تشخیص در اینکه فرد خود را با بدن و خرد یکى بداند
* علاقه به لذایذ
* تنفر از اشیاء نامطبوع
* عشق غریزى به حیات و ترس از مرگ از مشخصات برجسته یوگ انضباط و نظم عملى است که به وسیله غلبه برامیال و تسلط بر حالات ذهنی به دست می آید. یوگا در معناى عمیق یک حرکت کمال گرایانه براى پیوستن به بحر بیکران هستى و غوطه خوردن در امواج فیض الهى است.
(ادامه دارد...).

Sources

فصلنامه یوگا پیام مهر- مقاله تاریخچه یوگا

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information