تفکر فلسفی چین در دوره میانه

English 5777 Views |

قانون گراها در دوره دودمان چه این با قدرت تمام حکومت کردند و به هیچ مکتب دیگر اجازه فعالیت ندادند. اما مکاتب دیگر نیز به هیچ وجه به طور کامل از صحنه غایب نبودند. هنگامی که این دودمان به وسیله دودمان هان (Han) در سال 206 ق. م سرنگون شد، بعضی از این مکاتب، حیاتی دوباره یافتند و به وسیله آن ها جریان فکری مخالف به راه افتاد. نتیجه این امر به وجود آمدن یک جنبش [فکری] تلفیقی بود.
 

مکتب کنفوسیوسی تلفیقی

آیین کنفوسیوسی در سال 136 ق. م به ایدئولوژی حکومت تبدیل شد. این مکتب در حکومت، جامعه، تعلیم و تربیت و ادبیات از همه مکاتب سرآمد بود و تا قرن بیستم به همین نحو باقی ماند، اما به لحاظ فلسفی تقریبا مغلوب نظریه یین و یانگ شد. این مسئله را می توان به راحتی از فلسفه کتاب تغییرات و فلسفه دونگ جونگ- شو استنباط نمود.
کتاب تغییرات (چنگ اول) یک اثر کلاسیک کنفوسیوسی است، اما دائویی ها نیز از آن زیاد استفاده میبردند. (سنت چینی بخشی از این کتاب را به کنفوسیوس منسوب می دارد، اما به احتمال زیاد این اثر چند قرن پس از کنفوسیوس تالیف شده است، هرچند ممکن است قسمت هایی از آن در زمان حیات کنفوسیوس وجود داشته است). این مسئله، تاثیر نیرومند مکتب یین و یانگ را نشان می دهد. بر اساس کتاب تغییرات خلقت جهان با غایت عظما تای جی (Great Ultimate) آغاز می شود که یین و یانگ را به وجود می آورد. یین و یانگ نیز به نوبه خود چهار صورت یین و یانگ بزرگ و کوچک را به وجود می آورند و این چهار صورت، هشت عنصر پا- کو (pa- kua) را ایجاد می کنند که از طریق عمل متقابل و تکثیر (multiplication)، جهان را به وجود می آورند. این فرضیه آفرینش (cosmogony)، ساده و ابتدایی است، اما جنبه های نیرومند طبیعت گرایی دائوییست و عمل متقابل یین و یانگ را در آیین کنفوسیوس، داخل کرد. از آن پس کنفوسیوسی ها جهان را به شکل نظامی طبیعی و کاملا هماهنگ، نگریسته اند که هیچ گاه روند تغییرات در آن متوقف نمی شود.

1-1 دونگ جونگ- شو
دونگ جونگ- شو (176-104 ق. م) برجسته ترین فیلسوف کنفوسیوسی این دوره نیز از روحیه تلفیقی نیرومندی برخوردار بود. او نظریات اخلاقی و تاریخی کنفوسیوسی را با اندیشه های یین و یانگ ترکیب کرد. حرص و انسانیت دو کیفیت مشهور اخلاق هستند که او آن ها را به ترتیب با یین و یانگ، مرتبط کرد. به همین نحو سرشت و احساسات انسانی را با یانگ و یین و بدین وسیله با خیر و شر یکسان تلقی می کرد. او همه اشیا را به دسته های دوتایی و یا پنج تایی دسته بندی کرد تا با یین و یانگ و پنج عامل، منطبق شوند و سرانجام آنها را به اعداد کاهش داد. در این آرایش، دوره های تاریخی، متناظر با توالی پنج عامل هستند و انسان یا جهان صغیر با طبیعت یا جهان کبیر انطباق می یابد، اما دونگ از اندیشه تطبیق صرف فراتر رفت و معتقد شد که اشیای هم نوع، یکدیگر را فعال می کنند. به اعتقاد او این پدیده عام تاثیر و فعال سازی متقابل است که جهان را به صورت یک کل سازمند و پویا درآورده است.

1-2 وانگ چونگ
متاسفانه این آموزه، خیلی زود در دامن خرافه پرستی سقوط کرد. در اوایل دوره دودمان هان (206ق. م- 220 ب. م) اعتقاد عمیقی به امور عجیب و غریب وجود داشت و گمان می شد که آنها آثار طبیعت بر انسان و یا برعکس است. وانگ چونگ (27- 100 ب. م) که اندیشوری مستقل بود، در برابر این عقیده ایستاد. او اظهار کرد که آسمان (طبیعت) هیچ کاری نمی کند و وقایع طبیعی و از آن جمله امور عجیب و غریب، به خودی خود اتفاق می آفتند. انسان در این جهان پهناور، موجودی ناچیز است که نمی تواند در طبیعت تاثیر داشته باشد و یا پس از مرگ به شبحی تبدیل شده، در مردم اثر گذارد. علاوه بر این، وانگ چونگ، اصرار داشت که هر نظریه ای باید به وسیله شواهد دقیق، آزموده شود، او نظریاتش را با واقعیت های متعددی، تایید می کرد. بدین ترتیب طبیعت گرایی خردگرا (rationalistic naturalism) را به اوجی رساند که پیش از آن در تاریخ چین سابقه نداشت و زمینه را برای ظهور مکتب نو دائویی خردگرا و طبیعت گرا که بنا بود جانشین فلسفه کنفوسیوسی شود، مهیا ساخت.
 

مکتب نودائویی (Neo- Taoism)

متفکران سلسله هان، تحت تاثیر آموزه انطباق انسان با طبیعت و اعتقاد به امور عجیب و غریب، در درجه اول به پدیده ها علاقه مند بودند. اندیشوران دوره وی- جین (220- 420) به ورای پدیده ها توجه کردند تا واقعیت را در ورای فضا و زمان بیابند. آن ها به اموری علاقه مند بودند که ژرف و پیچیده سیوان (hsÜan) باشد، در نتیجه مکتب آن ها به سیوان- سیوه (مطالعات ژرف) و یا مکتب مابعدالطبیعی معروف بود. آن ها نظریات خود را در شروحی که بر لائوزه، جوانگ زه و کتاب تغیرات، یعنی سه تحقیق ژرف، نوشتند، به پیش بردند. از نظر وانگ- پی (226- 249) برجسته ترین چهره مکتب نودائویی، واپسین واقعیت (Ultimate Reality)، لاوجود اولیه پن- وه (original nonbeing) است. آن، عدم نیست، بلکه وجود صرف و جوهر اولیه ای است که ورای همه تمایزات و توصیفات است. کامل، قدرتمند و همیشه درست است؛ زیرا مطابق با اصل (لی) است، اصل عقلان عامی که همه وقایع و مفاهیم جزئی را وحدت می بخشد.
آهنگ اصل، نغمه تازه ای بود که پیدایش آیین نوکنفوسیوسی را که کاملا بر آن مبتنی گشت، پیش بینی کرد. کو- سیانگ (متوفای 312) نودائویی مشهور دیگری بود که نظریه خودش را از طریق شرحش بر آموزه خود- دگردیسی (self- transformation) جوانگ زه، پیش برد. بر اساس نظریه کو- سیانگ، اشیا به خودی خود و موافق با اصل دگرگون می شوند، اما همه اشیا و هر شیئی از اصل خاص خود برخوردار است. از این رو، همه اشیا خودکفا هستند و برخلاف آن چه وانگ- پی عقیده داشت نیازی به یک حقیقت اولیه فوق همه اشیا که آن ها را ترکیب و یا تدبیر نماید، وجود ندارد. در حالی که وانگ- پی، بر لاوجود، وحدت و تعالی، تاکید می کرد، کو- سیانگ بر وجود، کثرت و حلول (immanence) اصرار می ورزید.
مکتب نودائویی به عنوان یک حرکت، دیری نپایید، اما تاثیر آن بر فلسفه بعد بسیار زیاد بود. این حرکت مفهوم دائویی وجود و لاوجود را به بالاترین سطح ممکن ارتقا داد و به این وسیله بین فلسفه های چینی و بودائی، پلی ایجاد کرد.

Sources

نینیان اسمارت- سه سنت فلسفی- ‌ترجمه ابوالفضل محمدی- صفحه 161-166

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information