تاثیر نهضت اصلاح دینی بر تاریخ (جایگاه کار)
English 5835 Views |اخلاق کار در آیین پروتستان
براى درک اهمیت اخلاق کار در دوره نهضت اصلاح دینی، توجه به این مطلب لازم است که در سنت نخستین مسیحی بیزاری شدیدی نسبت به موضوع کار وجود داشت. از دیدگاه یوسیبیوس اهل قیصریه زندگى کامل مسیحى آن است که وقف عبادت خداوند شود و به کارهاى عادى آلوده نگردد. کسانى که براى ادامه زندگى به کار روى مى آورند، مسیحیان درجه دو هستند. زندگى و کارکردن در دنیا موجب محرومیت از دعوت اصلى و اولى مسیحیان مى شود. به نظر مى رسد که سنت رهبانى اولیه، وارث این نگرش بود و در نتیجه و به تدریج، به کار به دیده کوششى پست و خوار نگریسته مى شد که بهتر بود به افراد فرودست اجتماعى (و معنوى) واگذار شود. اگر اشراف رم باستان، کار را دون شأن خود مى پنداشتند، باید خاطرنشان کرد که در بطن مسیحیت نخستین نیز نوعى اشرافى گرى معنوى پدید آمد که نسبت به کار بدنى نگاهى منفى و تحقیرآمیز داشت. شاید بتوان گفت که چنین نگرش هایى، طى قرون وسطى به نقطه اوج خود رسید. البته این بدان معنا نیست که نویسندگان قرون وسطى منکر اهمیت کار بودند. آنان کار را امرى ضرورى، ولى پست مى دانستند.
مسیحیانى که تن به زیستن در این دنیا و کار در آن مى دهند، بنا به تعریف، مسیحیان درجه دو هستند. معنویت رهبانى (آن گونه که آدریانو تیلگر در بررسى هاى بسیار دقیق خود در مورد کار در دنیاى غرب بدان رسید) هرگز کار روزمره دنیوى را ارزشمند نمى دانست. کسانى که زندگى و تلاش دنیوى را برمى گزیدند، در بهترین حالت، «غافلان از خوبى ها» دانسته مى شدند. در یک کلام، کار گزینه اصلى و مهم یک مسیحى حقیقى نبود. اراسموس به چنین نگرشى با دیده تحقیر مى نگریست و مى گفت آیا کار و تلاش کشاورزى ساده، نزد خداوند محبوب تر از آیین هاى رهبانى نیست؟ نهضت اصلاح دینى این نگرش را، قاطعانه و بدون هیچ گونه انعطافى تغییر داد. براى تبیین این تغییر در نگرش، خوب است واژه آلمانى Beruf (دعوت) در قرون وسطی، این اصطلاح به معنای دعوتی روحبانی یا روحانی بود.
لوتر به تدریج، از همین واژه برای اشاره به وظایف دنیوی استفاده کرد. لوتر با استفاده ار اصطلاح Beruf برای اشاره به کار و فعالیت روزمره دنیوی، اهتمام و جدیت دینی برای انجام وظیفه رهبانی را در مورد کوشش و تلاش دنیوی به کار برد. خداوند از آدمی می خواهد که به گونه های خاص و مشخص او را در دنیا عبادت کند و به دین ترتیب، می توان گفت به واسطه رویکردی جدید به کار، کاربرد و معنای جدید واژه «انجام وظیفه» و «دعوت» در نهضت اصلاح دینى را ملاحظه کرد. زبان هاى رایج در هر نقطه اى از اروپا که تحت تأثیر نهضت اصلاح دینى بود، خود گویاى تغییرى اساسى در معناى واژه کار در قرن شانزدهم است؛ براى مثال، در آلمانى Beruf، در انگلیسى calling، در هلندى beroep، در دانمارکى kald، در سوئیسى kallelse و امثال آن.
مشابه این تحول را مى توان در واژه talent ملاحظه کرد. این واژه (آن گونه که در مثل ده قنطار (لوقا 19: 11 ـ 27) آمده است) در لغت، به سکه هاى نقره و طلا گفته مى شود، نه به مهارت بشرى که امروزه آن را talent (موهبت، استعداد) مى نامیم. در مواعظ قرون وسطایى که مبتنى بر این مثل است، قنطارها را به گونه اى استعارى، به موهبت هاى معنوى یا فیوضاتى تفسیر مى کنند که خداوند به بعضى از مسیحیان پرهیزکار اعطا مى کند؛ اما کالون قنطارها را به دعوت دنیوى مسیحیان، و توانایى ها و شایستگى هایى تفسیر کرد که خداوند به آنها اعطا کرده تا به گونه اى مؤثرتر در دنیا عمل کنند. بار دیگر مى توان معناى جدید واژه اى را در مورد کار ملاحظه کرد که خاستگاه آن، رویکردهاى نو و مثبتى بود که در نهضت اصلاح دینى مطرح شد.
رابطه کار و خداوند از دیدگاه اصلاحگران
از دیدگاه اصلاحگران، شخص به همان اندازه که به کار و تلاش مى پردازد، مورد توجه خداوند قرار مى گیرد. هیچ تفاوتى میان کار معنوى و جسمانى، مقدس و غیر مقدس نیست. کارى که آدمى انجام مى دهد، هر چند هم پست باشد، باز مى تواند شکر و ستایش خدا باشد. به سادگى مى توان گفت که از دید آنان، کار نوعى ستایش بود؛ ستایشى که مى توانست پربار باشد. لوتر مى گفت: «مى توان همه دنیا را آکنده از عبادت خدا کرد؛ نه تنها کلیسا را، بلکه خانه، آشپزخانه، سرداب، کارگاه و دشت و صحرا را نیز هم.» هم لوتر و هم کالون به نحوى چشمگیر اهمیت عمل تولیدى را در عزت نفس مسیحیان یادآور شدند. مسیحیان با کار کردن براى خدا مى توانند احساس رضایت مندى و عزت نفس را به دست آورند.
انگیزه نهایى براى کار کردن
از دیدگاه اصلاحگران، انگیزه نهایى براى کار کردن آدمى آن است که در مسیرى الهى قرار گیرد. اصلاحگران شاید در جزئیاتى که بر آن تأکید مى ورزیدند، اختلاف داشتند، اما روح و درون مایه اساسى کلام آنها یکى بود و آن این که کار و تلاش پاسخى طبیعى به ابتکار مشفقانه خداوند در مورد ماست. به وسیله کار، ما مراتب سپاسگزارى خود را نسبت به او اظهار داشته، او را مى ستاییم و در دنیایى که از آن اوست، وى را عبادت مى کنیم. کارکردن ستایش خداست؛ چیزى است که نتیجه اش به سود همه است و به واسطه آن، بشر نوآورى خود را نشان مى دهد.
البته باید توجه داشت که دو مزیت اخیر کار در همان مزیت نخست نهفته است. ویلیام پرکینز، از طرفداران انگلیسى کالون مى گوید: «هدف واقعى زندگانى ما آن است که با خدمت کردن به بشر، خدا را عبادت کنیم.» کالون خود معتقد بود که تکلیف همگانى بشر آن است که در بهشت خداوند زحمت بکشد؛ آن هم به شکلى که هم با موهبت ها و توانایى هایى که خدا به او داده متناسب باشد و هم با دیگر نیازهاى جامعه. الزام همگان به کار کردن، وزنه اجتماعى بزرگ و تعادل بخشى است که در عین حال، یادآور برابرى همه افراد بشر است که خداوند آنها را یکسان آفریده است.
جایگاه کار
این تغییر و تحول تاریخى در مورد جایگاه کار، که در قالب چنین اخلاقى اتفاق افتاد، بسیار جالب است. الهیات کالون دیدگاهى را در مورد کار بى اعتبار کرد که آن را کوششى مى دانست که اگرچه به لحاظ مصلحت گرایى لازم است، از نظر اجتماعى موجب وهن بوده، بهتر است به افراد فرودست جامعه واگذار شود؛ و آن گاه به دیدگاهى معتقد شد که کار را وسیله اى شرافتمندانه و ستودنى براى پرستش خداوند و تصدیق او به خاطر آفرینش مى دانست و افزون بر این، موجب افزودن بر رفاه و سعادت مى گردد. بى جهت نیست که مناطقى از اروپا که بى درنگ آیین پروتستان را پذیرفتند، به سرعت به شکوفایى اقتصادى رسیدند؛ دستاوردى که به طور غیر منتظره و تصادفى ناشى از اهتمامى دینى و نو به کار بود، نه برآیندى حساب شده و عمدى. این مطلب ما را به تأثیر اقتصادى اندیشه نهضت اصلاح دینى و نیز نظریه معروف وبر درباره ارتباط آیین پروتستان و سرمایه دارى رهنمون مى شود.
اندیشه نهضت اصلاح دینى و ریشه هاى سرمایه دارى
بر اساس تفسیر رایج از نظریه وبر، سرمایه دارى (کاپیتالیسم) یکى از نتایج مستقیم نهضت اصلاح گرایى پروتستانى است؛ اما این مطلب به لحاظ تاریخى، غیر قابل قبول است و در هرحال، این برداشت آن چیزى نیست که وبر حقیقتا مى گفت. وبر در کتاب اخلاق پروتستانى و روح سرمایه دارى بر این مطلب اصرار مى ورزد که: «به هیچ وجه، منظورش دفاع از این نظریه احمقانه و جزمى نیست که روح سرمایه دارى... تنها مى توانسته است در نتیجه نهضت اصلاح دینى سر برآورده باشد. واقعیت این است که شکل هاى خاص و مهمى از سازمان هاى تجارى سرمایه دارى، چنان که معروف است، بسیار سابقه دارتر از نهضت اصلاح دینى هستند و این خود دلیل کافى براى رد چنین ادعایى است.»
فعالیت هاى مؤسسه هاى اعتبارى بزرگ کاتولیکى در قرون وسطى
فعالیت هاى مؤسسه هاى اعتبارى بزرگ کاتولیکى در قرون وسطى مانند مدیچى ها یا فوگرها شواهد زنده ای بر وجود فرضیه ها و شیوه های سرمایه داری در دوره پیش از نهضت اصلاح دینی است. در آستانه دوره نهضت اصلاح دینی، شهرهایی چون آنتورپ، آگسبورگ، لیج، لیسبون، لوکا و میلان همگی از مراکز سرمایه داری در شکلهای قرون وسطایی آن بودند. به هیچ وجه نمی توان اهمیت دینی سرمایه داری را در دوره پیش از نهضت اصلاح دینی نادیده گرفت. خاندان مدیچی سرانجام توانستند مقام پاپی را یکسره خریداری کنند. خاندان فوگر عملا می توانستند هر منصب عمده اسقفی را در آلمان، لهستان و مجارستان در اختیار خود بگیرند. آنها می توانستند پشتیبانی مالی انتخاب چارلز پنجم به عنوان امپراتور را بر عهده گیرند. این حوادث نشان دهنده اهمیت سرمایه داری به عنوان نیرویی دینی در آستانه نهضت اصلاح دینی است. افزون بر این، مورخی به نام ریمون دو روور با انجام تحقیقاتى پیشروانه در ربع دوم سده بیستم (با آن که در آن موقع، اطلاعات چندانى از روش هاى حسابرسى قرون وسطى در دست نبود) اثبات کرد که فرضیه ها و شیوه هاى سرمایه دارى در مجموع، با جامعه قرون وسطایى، سخت عجین شده بود.
سرمایه دارى از دیدگاه وبر
نخست آن که، سرمایه دارى سابقه اى طولانى پیش از نهضت اصلاح دینى داشته است. شاهزادگان سوداپیشه قرون وسطى و جوامع کشاورزى سنتى به یک اندازه معتقد به نگرش هاى کاپیتالیستى بودند. وبر آن نوع از سرمایه دارى قرون وسطى را که بدان پى برده بود، «سرمایه دارى بى پروا» نام نهاد. او بر آن بود که این نوع از سرمایه داری، فرصت طلبانه و بی اعتنا به مبانی اخلاقی است و بدین سو گرایش دارد که سود سرمایه را در یک نوع زندگى زرق و برق دار و منحط و فاسد مصرف کند. جامعه قرون وسطایى با این که فعالیت هاى سودآور و پول ساز را تحمل مى کرد، به طور کلى آن را غیر اخلاقى مى دانست. وبر چنین استدلال مى کرد که «روح جدیدى از سرمایه دارى» در قرن شانزدهم دمیده شد؛ این روح را چندان نمى توان سرمایه دارى دانست، بلکه شکل خاصى از سرمایه دارى است.
این برداشت نو از سرمایه دارى (که نقطه مقابل سرمایه دارى «بى پرواى» قرون وسطى است) زیربناى اخلاقى نیرومندى داشت. این نوع از سرمایه دارى در حالى که ممکن است کسب کالا و ثروت را تشویق کند، در عین حال، نگرشى زاهدانه نسبت به آنها دارد. وبر معتقد بود که این شکل از سرمایه دارى به لذت گرایى نخواهد انجامید. در واقع، و بر خلاف انتظار، این نوع سرمایه دارى گاهى نیز به عمد، لذت جویى مستقیم از زندگى را روا نمى دارد. وبر این پرسش را مطرح مى کرد که چگونه مى توان چنین تغییر موضع شگفت آورى در نگرش ها را تبیین کرد؟ وبر بر اساس مطالعاتش درباره فلورانس در قرن چهاردهم و پانزدهم معتقد بود کسانى که در این دوره به انباشت سرمایه مشغول مى شدند، دچار بحران روحى شدیدى بودند؛ زیرا از یک سو براى ثروت اندوزى تلاش مى کردند و از سوى دیگر در فکر نجات خویش بودند.
براى مثال، یاکوب فوگر از تباین و ناسازگارى شدید میان فعالیت هاى بانکى خود و اعمالى که کلیساى کاتولیک از دیر زمان، آن را موجب رستگارى مى دانست، آگاه بود. با این حال، در جوامع پروتستانى قرن شانزدهم و اوایل قرن هفدهم، انباشت سرمایه خطرى براى رستگارى فرد محسوب نمى شد. چنین به نظر مى رسد که این تغییر موضع شگفت آور در نگرش ها نوعى تبیین دینى است. از دیدگاه وبر، این نگرش جدید به خاطر ظهور آیین پروتستان بود. بعضى از نویسندگان هوادار کالون در قرن هفدهم، مانند بنیامین فرانکلین (که در آثار او تشویق به سرمایه داری از راه سر و کار داشتن با دنیا، با انتقاد ازمصرف و به تحلیل بردن آن آمیخته شده است) این مطلب را به خوبی تبیین کرده اند. سرمایه باید افزایش یابد نه اینکه مصرف شود.
تفاوت میان نگرش پروتستانى و نگرش کاتولیکى
یکی از مورخان بریتانیایی پیوریتن، به نان کریستوفر هیل، تفاوت میان نگرش پروتستانى و نگرش کاتولیکى را به طور خلاصه چنین بیان مى کند بازرگانان موفق در قرون وسطى با احساس گناه سر بر خاک مى نهادند و پول هایى را که به دست آورده بودند در اختیار کلیسا قرار مى دادند و کلیسا از آنها به نحوى غیر مولد و غیر زاینده استفاده مى کرد. اما بازرگانان موفق پروتستان تا زمانى که زنده بودند، هرگز از فعالیت هاى سودآور خود شرمگین نبودند و هنگام مرگ نیز پول هاى خود را بر جاى مى گذشتند تا دیگران نیز به سان آنان عمل کنند. وبر بر آن است که آیین پروتستان پیش شرط هاى روان شناختى لازم براى بسط سرمایه دارى جدید را به وجود آورد. در واقع، وبر سهم اساسى کالونیسم را در پدید آوردن انگیزه هاى روان شناختى سرمایه دارى بر حسب نظام اعتقادى کالونیسم مى دانست.
وبر تأکید خاصى بر مفهوم «دعوت» داشت و آن را با اندیشه کالونیستى تقدیر ربط مى داد. پیروان کالون با اطمینان از رستگارى و نجات شخصى خود، قادر بودند که بدون هیچ گونه نگرانى جدى از ناحیه رستگارى خود، به فعالیت هاى دنیوى مشغول شوند. تولید سرمایه و انباشت آن هیچ گونه اشکال اخلاقى ندارد؛ مشروط به آن که از راه هاى غیر قابل قبول به دست نیامده باشد یا به شکلى اسراف آمیز مصرف نشود.
Sources
آلیستر مک گراث- مقدمه ای بر تفکر نهضت اصلاح دینی- مترجم بهروز حدادی- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1382
آلیستر مک گراث- درسنامه الهیات مسیحی- مترجم بهروز حدادی- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1384
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites