شخصیت و اندیشه های الهیاتی پل تیلیخ

English 7890 Views |

شخصیت و زندگی پل تیلیخ

پل تیلیخ در بیست اگوست 1886 در شتارتسدل آلمان به دنیا آمد. در خانه کشیش محافظه کار لوتری بزرگ شد و در دانشگاه های برلین، توبینگن و هال به تحصیل پرداخت. او در سال 1912 از دانشگاه برسلاو به اخذ درجه دکتری با رساله ای در مورد فردریک شلینگ نایل شد؛ کسی که اندیشه هایش در تیلیخ سخت موثر افتاد. تیلیخ سپس به عنوان دستیار کشیش تعیین شد و چند سالی را با این عنوان خدمت کرد. وقتی تیلیخ به سال 1918 ارتش را ترک کرد، سلطنت طلب سنتی به سوسیالیست مذهبی، فرد معتقد مسیحی به انسان بدبین فرهنگی و پسر پیوریتانی سرکوب شده به مرد عاصی بدل شده بود، این سال ها نقطه عطف حیات تیلیخ را نشان می دهند. تیلیخ اعتقاد داشت که تحول در خود، بازتابی است از تحول در تمدن غربی. آن تجربه به علاقه تیلیخ محوریت بخشید. عنوان اولین سخنرانی عمومیش در برلین به نام "در باب مفهوم الهیات فرهنگ" برای الهیات مابقی عمرش نقطه محوری باقی ماند. وی در سال 1919 برای آغاز دوره استادی دانشگاه برلین بازگشت؛ جایی که مرکز عمده منازعات سیاسی و هنر پیشتاز بود.
تیلیخ در برلین زندگی نسبتا بی نظمی را سپری کرد و در حالی که در دانشگاه برلین به تدریس الهیات اشتغال داشت، به شدت درگیر دنیای توهمی هنرمندان و مبارزان سیاسی بود. از این به بعد به جز سه ترم ناخوشایند در دانشگاه ماربورگ 1924 الی 1925 دیگر در دانشکده های الهیات به کار تدریس نپرداخت، بلکه به مطالعات دینی در موسسه تکنولوژی در سدن و یا به تدریس فلسفه در دانشگاه فرانکفورت 1933 مشغول شد. تیلیخ در هر دو جا از بودن در خط مرزی، یعنی در نقطه برخورد بین سنت های دینی و حرکت های عمده فرهنگ دنیوی خوشحال بود. او در سال هایی که در فرانکفورت اقامت داشت، در محافل علمی آلمان بسیار مشهور شد. دومین ضربه هولناک در فرانکفورت و در اوج توانایی بر پل تیلیخ وارد شد. در سال 1933 مقامات نازی او را به دلیل حمله به ایدئولوژی نازی در کتاب خود به اسم "تصمیم سوسیالیست" از پست دانشگاهیش در فرانکفورت عزل کردند. وقتی برای تیلیخ آشکار شد که باید از آلمان فرار کند، دوستان امریکایی وی زمینه انتصاب او را در دانشکده کانون الهیات شهر نیویورک فراهم ساختند.
تیلیخ در سال 1933 دوره دانشگاهی خود را با فرهنگ و زبانی به کلی بیگانه آغاز کرد. 15 سال بعد را در کانون الهیات به حالت گمنامی نسبی تدریس کرد و انتشار تاملات مربوط به زندگینامه خود نوشت او در کتاب درباره خط مرزی گمنامی او را برطرف نساخت. او در محافل کوچک متالهان دانشگاهی از احترام زیادی برخوردار بود، اما آثار قابل دسترس او به زبان انگلیسی اندک بود. به همین دلیل آثار خویش را به زبان انگلیسی نوشت. تیلیخ در سال 1948 اندکی از مواعظی را که در نمازخانه کانون انجام داده بود، تحت عنوان "تزلزل مبانی" منتشر ساخت و بر خلاف انتظار جزو پرفروش ترین کتاب ها شناخته شد. تیلیخ سه سال بعد نخستین جلد کتاب "الهیات سیستماتیک" را منتشر کرد. این کتاب موضوع بحث پرشور محافل دانشگاهی و کلیسایی شد. تیلیخ در سال 1955 از کانون الهیات بازنشسته شد و بعد کرسی استادی در دانشگاه هاروارد را پذیرفت. در هاروارد دومین جلد الهیات سیستماتیک را در سال 1957 منتشر ساخت. در سال 1962 دوین پست بعد از بازنشستگی را در دانشگاه شیکاگو پذیرفت و سومین جلد الهیات سیستماتیک به سال 1963 از سوی همین دانشگاه انتشار یافت. تیلیخ سرانجام در سال 1965 درگذشت.

آثار تیلیخ

پل تیلیخ یکى از برجسته ترین متکلمان مسیحى است که به همراه کارل بارث و رودلف بولتمان از بنیانگذاران الهیات معاصر پروتستان محسوب مى گردد. بیش از پانصد اثر در فهرست آثار تیلیخ وجود دارد. نوشته های موجود انگلیسی در چهار گروه تقریبی قرار می گیرند. الهیات سیستماتیک؛ نوشته های خارج از سیستم که به موضوع های خاص کلامی می پردازند، ولی درون سیستم نیز مورد بررسی قرار می گیرند، به خصوص "دین کتاب مقدس و جستجوی واقعیت غایی"، "عشق، قدرت و عدالت"، "عصر پروتستان و الهیات فرهنگ"؛ سه جلد مواعظ که عبارتند از: "تزلزل مبانی"، "هستی جدید" و "حال ازلی" رساله هایی در فلسفه دین، به خصوص رساله "شجاعت بودن". مشهورترین آثار وی: دین مسیحت و جستجوی واقعیت غایی، شجاعت بودن و پویایی ایمان می باشد. برخی دیگر از آثار او عبارتند از: کلام فرهنگ، تزلزل مبنا، تاریخ تفکر مسیحی، دین چیست، تفسیر تاریخ وضعیت دینی، اخلاق و فراسوی آن، هستی جدید، عشق، قدرت و عدالت، نظام علم بر اساس موضوعات و روش های آن، چشم اندازی بر تفکر پروتستان قرن نوزدهم و بیستم، تاریخ تفکر مسیحی، آینده ادیان و پیرامون مرز.

اندیشه های الهیاتی تیلیخ

مفهوم ایمان از نظر تیلیخ
یکى از کتابهاى مشهور او پویایى ایمان نام دارد. مفهوم ایمان یکى از آن مفاهیم کلیدى است که ذهن تیلیخ را به خویش معطوف ساخته است. در نظر تیلیخ ایمان حالت دلبستگى واپسین است. اصطلاح دلبستگى واپسین در دستگاه اعتقادى تیلیخ از مفاهیم بنیادى بشمار مى آید و بدون تبیین کامل آن اموزه ایمان قابل فهم نخواهد بود. تیلیخ در کتاب پویایى ایمان مباحثى همچون ایمان چیست، ایمان چه چیزى نیست، نمادهاى ایمان، انواع ایمان، حقیقت ایمان و حیات ایمان را مورد تفحص قرار داده است و تلاش مى کند تا تفسیر و تبیین جدیدى از مفهوم ایمان ارائه دهد. از نظر الهیات وحیانى ایمان با درگیر شدن شخصى مؤمن مواجه است.

دین و دلبستگى آن از نظر تیلیخ
«تیلیخ » گفته است: «دین به معناى اعم همواره با مسائل مربوط به دلبستگى واپسین روبروست که این دلبستگى سه خصوصیت دارد.
اول: موجب به وجود آمدن تعهد، بیعت و سرسپردگى مى شود. در این جا مساله مرگ و زندگى مطرح است و مساله بسیار جدى است و انسان زندگیش را در گرو این امر مى گذارد که یا این عهد را به پایان برد و یا جان در راه آن ببازد.
دوم: این دلبستگى واپسین یک ارزش والا ایجاد مى کند که سایر ارزشها بر وفق و مطابق آن، سنجیده و تنظیم مى شوند و این نهایت راهى است که تمام توفیقها را باید در پاى آن قربانى کرد و واپسین حلقه اى است که همه ارزشهاى دیگر به آن وابسته اند.
سوم: دلبستگى واپسین در دل خود یک دیدگاه شامل و جامع و جهت یافتگى زندگى را نهفته دارد زیرا به همه انسانها در تمامى هستى شان مربوط مى شود بدین سان هم کانون جهان نگرى و هم مرکز وحدت هویت و یکپارچگى منش انسان است.»

الهیات سیستماتیک از نظر تیلیخ

اثر اصلی پل تیلیخ الهیات سیستماتیک در 3 جلد می باشد. در بحث الهیات تیلیخ باید بیشترین توجه را بر روی الهیات سیستماتیک معطوف ساخت. همه این آثار شاید به مثابه صور گوناگون دیدگاهی واحد به الهیات تلقی شوند؛ به این معنی که بین فرهنگ معاصر و مسیحیت تاریخی واسطه می شوند تا نشان دهند که ایمان به پذیرش از جانب فرهنگ معاصر نیاز دارد و فرهنگ معاصر به پذیرش از جانب ایمان، یعنی همه آن آثار دلمشغولی هایی در حوزه الهیات فرهنگ هستند. در نظر تیلیخ معنای این مطلب آن است که دفاع از مسیحیت (مدافعه گری) یک شاخه تخصصی الهیات نیست، بلکه یک بعد از هر بخش فرعی الهیات است. تیلیخ در الهیات سیستماتیک این کار وساطت را با ارائه همبستگی بین دین و فرهنگ بر عهده می گیرد و تاکید می کند که رابطه دین و فرهنگ شبیه سئوال کردن و پاسخ دادن در یک گفتگوست، یا شبیه همبستگی بین صورت و جوهر در یک اثر هنری است.
در واقع همبستگی آن دو به این جهت امکان پذیر است که دین و فرهنگ در واقعیت عینی همواره کل واحدی هستند که صورت دین، فرهنگ است و جوهر فرهنگ، دین است. تیلیخ اعتقاد دارد که شرایط بشری مسائل بنیادی را مطرح می سازد که فرهنگ بشری آن ها را به شیوه های متفاوت در سبک های برجسته آثار هنری خویش ظاهر می سازد و سنن دینی به آن ها پاسخ هایی می دهد که در نمادهای دینی متجلی هستند. به همین ترتیب، تیلیخ الهیات سیستماتیک خویش را در پنج بخش تدوین می کند و در هر بخش یک نماد عمده دینی کتاب مقدس به مثابه پاسخ، به یک مسئله عمده بشری متبلور در فرهنگ جدید مرتبط می شود.
این پنج بخش عبارتند از: لوگوس، خدا به عنوان خالق، عیسی به عنوان مسیح، روح الهی، و ملکوت خدا. تاثیر تیلیخ بر الهیات عمدتا از طریق مناقشه هایی صورت گرفته است که اظهار نظرهای وی، آن ها را به وجود آورده اند. او اصطلاح دینی دلبستگی واپسین را به زبان انگلیسی اضافه کرده است؛ چه، دلبستگی واپسین به اصطلاح متداول گفتگوهای دنیوی بدل شده است تا بر بعد دینی به طور بسیار مبهم دلالت کند. مناقشه فراوانی در این باب وجود داشته است که آیا اصطلاح آشنای نماد دینی آن گونه که تیلیخ آن را درک می کند، محتوای معرفتی دارد، یا نه. به همین خاطر اندیشمندان بعدی تلاش کرده اند تا مفهوم نماد دینی را مجددا صورتبندی کنند تا با اعتراض ها مقابله کنند و در این صورت مناقشه دیگر مبنای تیلیخی ندارد.

مسیح شناسی تیلیخ
همچنین مسیح شناسی تیلیخ بسیار مشاجره انگیز بوده است. اعتراض عمده آن بوده که ساختار استدلال تیلیخ، واقعیت تاریخی عیسی را به دعاوی کلامی در مورد اهمیت وی نامرتبط می سازد؛ هر چند محور بحث های مسیح شناختی عوض شده است و اظهار نظرهای تیلیخ گویی تاثیری را بر مباحث مسیح شناختی جاری ندارند. آموزه خدای تیلیخ بسیار موثر بوده است. در مناقشه بر سر این مسئله که آیا فهم مسیحی از خدا باید طبق کتاب مقدس، شخصی باشد، یا نه، آموزه فوق نقطه محوری بوده است. توصیف تیلیخ از خدا اصلا شخصی نیست. دیدگاه مخالف مقرر می دارد که مفهوم عمل کرده خدا در تاریخ را می توان قابل فهم دانست و کوشش هایی که برای نشان دادن فهم پذیری عمل کردن خدا در تاریخ صورت گرفته، بسیار مشاجره برانگیز بوده اند.

Sources

هانس کونگ- متفکران بزرگ مسیحی- گروه مترجمان- قم- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1386

موسسه گفتگوی ادیان- مقاله پل تیلیخ

لین تونى- تاریخ تفکر مسیحى- ترجمه روبرت آسریان- نشر و پژوهش فرزان روز- چاپ اول- 1380 ش

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information