کلام و فلسفه مسیحی (فدا و نجات)

English 2658 Views |

مراحل نجات و رستگارى در آیین مسیح
مسیحیان در مورد رستگارى انسان سه مرحله قایل شده اند:
1- انسان قبل از هبوط آدم
2- انسان بعد از هبوط و قبل از صلیب
3- انسان بعد از صلیب.

مرحله اول: انسان قبل از هبوط
«خدا آدم را به صورت خود آفرید» (پیدایش، 1: 27) پس انسان ابتدا پاک و خداگونه خلق شده است. در کتاب اعتقادنامه ى رسمى کلیساى کاتولیک آمده است: کلیسا با تفسیر زبان نمادین کتاب مقدس به شیوه اى معتبر در پرتو عهد جدید و سنت تعلیم مى دهد که پدر و مادر نخستین ما، یعنى آدم و حوا، در اصل در یک «حالت تقدس و عدالت» خلق شدند. و نویسنده اى از گروه پروتستان مى نویسد: این که انسان به صورت خدا خلق شد، دو بعد داشت یکى بعد عقلى و دیگرى بعد قداست. با هبوط آدم بعد دوم از بین رفت ولى اولى باقى ماند.

مرحله دوم: انسان بعد از هبوط
اعتقادنامه ى رسمى کلیساى کاتولیک مى گوید: آدم که نخستین انسان بود، با گناه خود تقدس و عدالت اولیه را که از خدا دریافت کرده بود، از دست داد و این تنها براى خود او نبود، بلکه شامل همه ى انسان ها مى شد. آدم و حوا سرشتى انسانى را به اولاد خود منتقل کردند که با گناه نخستین آنان تباه شده بود و بنابراین از تقدس و عدالت نخستین محروم شده بودند. این محرومیت «گناه اصلى» خوانده مى شود. در نتیجه ى گناه اصلى، قواى انسان تضعیف شده و او در معرض جهل، رنج و مرگ قرار گرفته و به گناه مایل شده است (این تمایل به گناه «هواپرستى» خوانده مى شود)؛ بنابراین ما همراه با شوراى ترنت، معتقدیم که گناه اصلى همراه با سرشت انسان، با تولد، و نه با تبعیت، منتقل مى گردد. همه ى مسیحیان وضعیت نابهنجار انسان سقوط کرده را تصدیق مى کنند و قایل به سستى و بیمارى قواى انسان شده و تمایل به بدى و زشتى او را مى پذیرند منتهى پروتستان ها پا را فراتر گذاشته، مى گویند: قواى انسان با این سقوط به طور کامل فاسد گشته است و در نتیجه او براى نجات خود هیچ کارى نمى تواند انجام دهد. در پاسخ به این پرسش که چگونه گناه اولیه ى آدم سبب گناهکار شدن تمامى افراد بشر گردیده، دیدگاه هاى مختلفى بیان شده است. دیدگاهى که از محققان مسیحى به عنوان بهترین نظریه پذیرفته شده «نظریه ى شخصیت گروهى» است. طبق این نظر رابطه ى نزدیک فرد با گروهى که به آن تعلق دارد سبب مى شود که رفتار فرد به عنوان نماینده ى گروه، رفتار آن گروه تلقى گردد و گناه نماینده، گناه تمام آن گروه به حساب آید. آدم نیز به عنوان نماینده ى بشریت مرتکب گناه شد و پیامد گناه او دامان بشریت را گرفت. در این مورد نمونه هایى در عهد عتیق وجود دارد.

مرحله سوم: انسان پس از صلیب
طبق الهیات رایج مسیحى که برگرفته از تعالیم «عهد جدید» است، آدم مرتکب گناه بزرگى شد که مجازات آن دامن گیر او و نسلش گردید. با آن گناه، آدم و نسل او از بهشت و درگاه الهى رانده شده، مقام فرزندخواندگى خود را از دست داده و عبد و بنده گردیدند. شریعت، یعنى دستوراتى که این بنده مى باید انجام دهد، مجازات این انسان بود و چون شریعت سنگین بود و انسان نمى توانست آن را به طور کامل به جا آورد، دایم بر گناه او افزوده مى شد. انسان نمى توانست خود را از این مهلکه نجات دهد و به جایگاه نخستین خود بازگردد، پس خدا پسر یگانه ى خود را فرستاد، تا جسم گرفته به شکل انسان درآید و به صلیب رود، تا گناه آدم را کفاره دهد و بین انسان و خدا آشتى برقرار شود، بنابراین انسان از این پس مى تواند با ایمان به مسیح نجات یابد و بار دیگر پسر خدا خوانده شود و دیگر نیازى به اجراى احکام شریعت نیز ندارد: اما خدا محبت خود را نسبت به ما کاملا ثابت کرده است، زیرا در آن هنگام که ما هنوز گناهکار بودیم، مسیح به خاطر ما مرد...، وقتى ما با خدا دشمن بودیم، او با مرگ پسر خویش دشمنى ما را به دوستى تبدیل کرد. گناه به وسیله ى یک انسان به جهان وارد شد و این گناه مرگ را به همراه آورد، در نتیجه چون همه گناه کردند، مرگ همه را در برگرفت. قبل از شریعت، گناه در جهان وجود داشت، اما چون شریعتى در بین نبود، گناه به حساب آدمیان گذاشته نمى شد. شریعت آمد تا گناهان افزایش یابند، اما جایى که گناه افزایش یافت، فیض خدا به مراتب بیشتر گردید. پس همان طور که گناه به وسیله ى مرگ انسان را تحت فرمان خود درآورد، فیض خدا نیز به وسیله ى نیکى مطلق فرمان روایى مى کند و ما را به وسیله خداوند ما عیسى مسیح به حیات جاویدان راهنمایى مى کند. در مورد کفاره بودن مرگ مسیح، توجیهات مختلفى در طول تاریخ از طرف مسیحیان ابراز شده است. نظریه ى راست دینى مسیحى در مذهب پروتستان این کفاره را به یک دادگاه تشبیه کرده است: انسان جنایاتى مرتکب شده بود که مى بایست به سبب آنها مجازات شود، ولى عیسى (ع) جاى ما را گرفت و به جاى ما مجازات شد. نویسنده اى دیگر اضافه مى کند، بر طبق آموزه ى نجات شناسى مسیحى، خدا فقط با توبه ى گناهکار نمى تواند او را ببخشد چنین کارى براى خداى عادل ممکن نیست و با عدالت الهى منافات دارد، خدا وقتى مى تواند گناه را ببخشد که جریمه ى آن پرداخت شود. براى این که خدا بتواند ببخشد و در عین حال عدالت او خدشه دار نشود، مسیح جریمه گناهکار را پرداخت کرد. دیدگاه فوق که به نظریه «کفاره ى نیابتى» شناخته مى شود داراى ابعاد ذیل است:
1- کفاره جنبه ى جانشینى دارد، به این معنا که مسیح براى گناهان خود جان نداد. اصولا وى از هر گناهى پاک بود و تنها براى گناهان دیگران کشته شد.
2- کفاره جنبه ى اقناع دارد، یعنى «مرگ مسیح حس عدالت الهى را اقناع مى کند.» فقط با مرگ مسیح است که خدا مى تواند گناهکار را عادل بشمارد. مرگ مسیح نه تنها حس عدالت الهى را اقناع مى کند بلکه سبب اقناع شریعت خدا هم مى شود.
3- این کفاره جنبه ى تسکین دهنده دارد. مرگ مسیح سبب دور ساختن گناه انسان مى شود و بدین طریق باعث تسکین و آرام ساختن غضب الهى مى گردد.
4- به همراه کفاره و تسکین، موضوع مصالحه و آشتى هم وجود دارد. مرگ مسیح غضب الهى را تسکین داد و در نتیجه بین ما و خدا مصالحه شد.
5- کفاره پرداخت تاوان است. مرگ مسیح پرداخت تاوان محسوب مى شود. این وجهى است که براى آزادسازى یک برده پرداخت مى شود. مسیح به همین دلیل جان خود را فداى ما نمود.

عوامل نجات در آیین مسیح
مهم ترین عوامل نجات و رستگاری از دیدگاه مسیحیت عبارت اند از:

فدا
مرگ مسیح بر صلیب و کفاره شدن او برای گناهان جهت محقق ساختن نجات بشر به عنوان تنها راه نجات حقیقی و رسیدن به حیات ابدی، از اصول بنیادین اعتقاد مسیحی است، به نحوی که تنها تمایز اساسی بین مسیحیت و سایر ادیان شمرده شده است: اساس سایر ادیان بر تعالیم بنیان گذاران آنها قرار دارد، مسیحیت با تمام ادیان این تفاوت را دارد که بر اساس مرگ، بنیان گذار خود قرار گرفته است. اگر مرگ مسیح را به کناری بگذاریم، مسیحیت به سطح سایر ادیان نزول خواهد کرد. در این صورت هر چند هم اخلاقیات عالی خواهیم داشت، فاقد نجات خواهیم بود. اگر صلیب را برداریم، قلب مسیحیت از بین خواهد رفت.
رهیافت مسیحیان به مرگ عیسی
مسیحیان برای فهم معنا و مفهوم مرگ عیسی از سه طریق وارد می شوند که هر یک از این سه راه، بازگوکننده احساس نیاز آنان به نجات است:
الف) آزادی از گناه و مرگ
از دیدگاه مسیحیت، تأثیر «گناه اصلی»، محیط آلوده به گناه و همچنین گناهان اجتماعی، همگی باعث شقاوت، بدبختی و اسارت انسان و محروم شدن او از سعادت واقعی می گردند. معنا و مفهومی که مسیحیان از مرگ مسیح به دست آورده اند، این است که با مرگ او انسان از نیروهای گناه و مرگ رهایی می یابد. به اعتقاد مسیحیان، خدا مسیح را از مردگان برخیزاند و او را بر گناه و مرگ پیروز گرداند که این پیروزی با توکل بر خدا و خضوع و اطاعت از او تا هنگام مرگ بر صلیب حاصل شد. پیروزی عیسی بر مرگ و رستاخیز او از مردگان از دیدگاه مسیحیان، نشان دهنده آن است که خدای توانا قدرت دارد زندگی را از بدترین گونه مرگ و موفقیت را از شدیدترین شکست ظاهری، پدید آورد و جانکاه ترین درد و رنج را به شادی و سعادت متحول کند.
ب) کفاره گناهان
اثر اجتماعی گناه، جهان آفرینش و نظام اخلاقی و تمام نژاد بشر را آلوده می سازد و بنابراین، موجب می گردد انسان احساس آلودگی کند و خود را نیازمند پاک شدن مجدد بداند. در مسیحیت نادیده گرفتن زیانی که گناه بر نظام اخلاقی وارد می کند و تأکید بر جنبه شخصی و فردی گناه، کوچک شمردن آمرزشی است که خدا عطا می کند و نیز می تواند به منزلة سبک شمردن گناه تلقی گردد، همان طور که همه مردم در آسیب وضعی گناه شرکت دارند، یک نماینده از سوی بشریت می تواند کفاره این گناه باشد. به عقیده مسیحیان، عیسی کفاره آن آسیب را یک باره و برای همیشه محقق ساخت و با تسلیم شدن کامل به خدا، دیواری را که گناه بین خدای بی نهایت شایسته و انسان متمرد قرار داده بود، منهدم کرد. این کفاره شدن را کسی نمی تواند انجام دهد، مگر آن کس که خود بی گناه و با حکمت الهی کاملا متحد باشد. بر اساس تعالیم مسیحیت، عیسی رنجها و مرگ خود را با آزادی کامل پذیرفت تا با نمایندگی از بشر، کفاره تمام گناهانی باشد که مردم مرتکب شده اند و بر اثر آن به خدا بی احترامی کرده اند.
ج) محبت تحول آفرین
سومین رهیافت مسیحیت درباره مرگ عیسی عبارت است از نیروی محبت؛ یعنی همان چیزی که می تواند در دل مردم اثر کند و آنها را تغییر دهد و زندگی شخص را متحول سازد. مسیحیان عیسی را اسوه الهام و فیضی برای پیروی از وی و تحول یافتن به وسیله او می دانند. طبق تعالیم کتاب مقدس، حقایقی که در مرگ مسیح به انجام رسید، عبارت ند از:
*او به جای گناهان مردم مرد وقتی مسیح روی صلیب جان خود را فدا می کرد، بار گناهان ما را به دوش گرفت تا ما بتوانیم از چنگ گناه آزاد شده، زندگی پاکی داشته باشیم.
*مرگ او رهایی از گناه را فراهم کرد:آن روزهای ناپاک سابق ما با مسیح روی صلیب میخکوب شد. آن قسمت از وجود ما که دوست داشت گناه کند، دیگر درهم شکسته شد، به طوری که بدن ما که قبلا اسیر گناه بود، دیگر در چنگال گناه نیست و لزومی هم ندارد که اسیر و برده گناه باشد؛ چون حالا که ما نسبت به گناه مرده ایم، از تمام جذبه و قدرت آن هم آزاد شده ایم.
*مرگ او باعث مصالحه و آشتی با خداوند گردید. اکنون حالت جدایی و بیگانگی خداوند و انسان تغییر کرده و حال انسان قادر است نجات یابد، پیغام عجیبی که خدا به ما داده تا به مردم دنیا برسانیم این است که خدا در مسیح بود و مردم دنیا را با خود آشتی داد تا پس از آن نه فقط گناهانشان را به حساب نیاورد، بلکه لکه های گناهشان را هم پاک کند.
*مرگ مسیح باعث فرونشاندن غضب خدا گردید. بنابراین، بر هیچ کس لازم نیست برای خشنود ساختن خداوند عملی انجام دهد؛ زیرا خداوند قبلا با مرگ مسیح، راضی و خشنود شده است و راضی کردن مجدد او غیر ضروری است اگر آن موقع که ما گناهکار بودیم، مسیح با ریختن خون خود این فداکاری را در حق ما کرد، چقدر بیشتر حالا که خدا ما را بی گناه می داند، کارهای بزرگ تری برای ما انجام خواهد داد، مخصوصا چون مسیح ما را از تمام خشم و غضب آینده خدا نجات داده است.
*مرگ او پایان شریعت را به همراه داشت، با دانستن قوانین مذهبی از چنگال گناه نجات پیدا نکردیم؛ چون نه می توانیم آن را رعایت کنیم و نه می کنیم، ولی خدا نقشه دیگری برای نجات ما کشیده بود. او فرزند خود عیسی مسیح را در بدنی مثل بدن انسانی ما به این دنیا فرستاد.

ایمان
یکی از عوامل مهم نجات در مسیحیت «مسئله ایمان» است. کتاب مقدس نیز بر آموزه ایمان به عنوان یکی از عوامل مهم کسب نجات و رستگاری تأکید بسیار کرده است. ایمان عهد جدید، به طور خلاصه بر اساس این اعتقاد قرار دارد که خدا به وسیله زندگی و رستاخیز مسیح، به نحو قاطعانه ای وارد زندگی بشر گردید. در قرن اول اگر کسی رستاخیز عیسی را قبول نمی کرد، مسیحی نبود. در واقع پایه ایمان مسیحی همان رستاخیز مسیح بود. به هر حال در اعتقاد مسیحی، ارکان ایمان، موضوع آشکار ایمان را تشکیل می دهند که در سنت طولانی کلیسا به صورت اعتقادنامه های مختلفی خلاصه شده اند که «اعتقادنامه رسولان» و «اعتقادنامه نیقیه» از آن قرار است.
آثار ایمان:
ایمان به عنوان یکی از عوامل نجات دارای آثار متعددی در زندگی دنیوی و اخروی است. به نظر آگوستین قدیس، ایمان صحیح آغاز نوعی حیات طیبه است و حیات جاودانه نیز در گرو این ایمان است. یکی از مهم ترین آثار «ایمان» در مسیحیت «عادل شمردگی» است. به عبارتی ایمان آوردن باعث «عادل شدن» می گردد. بنا به گفته نویسنده الهیات مسیحی، مفهوم اصلی عادل شدن این است که خداوند به عنوان داور عادل اعلام می دارد هر انسانی که به مسیح ایمان می آورد، هر چند گناهکار باشد، عادل است؛ یعنی عادل شمرده می شود؛ زیرا در مسیح با خدا رابطه ای عادلانه برقرار کرده است. به گفته وی، نتایج عادل شدن به این شرح است:
۱. از بین رفتن مجازات گناه که همان مرگ است.
۲. حاصل شدن رضایت خداوند.
۳. محسوب شدن عدالت مسیح؛ به این معنا که فرد مؤمن عدالتی را در بر می کند که از آن خودش نیست، بلکه به مسیح تعلق دارد و به همین دلیل در مصاحبت الهی پذیرفته می شود.
۴. وارث حیات ابدی شدن.
۵. داشتن زندگی عادلانه.

فیض (لطف الهی)
یکی دیگر از عوامل مهم نجات که در مسیحیت همواره مورد تأکید متکلمین و فلاسفه مسیحی واقع شده است، «فیض» و یا «لطف الهی» است. یکی از نویسندگان مسیحی درباره مفهوم «فیض» می گوید: «در واقع فیض را نمی توان توصیف کرد، فقط می توان از راه تجربه آن را دریافت.» وی با ذکر این مطلب که «فیض رابطه شخصی، خدا با ماست»، تصریح می کند: «نزدیک ترین معادل معنای فیض، مهر و عشق پایدار است.» فیض دارای منابع و ابزارهایی است که به وسیله آنها در نفس ایجاد می شود و به اعمال انسان ارزش می دهد. طبق تعلیمات کلیسای کاتولیک، دعا و آیین های مقدس دو وسیله اصلی برای به دست آوردن فیض ند. از بین آیین های مقدس نیز دو آیین اصلی عبارت ند از: «تعمید» و «عشای ربانی». مسیحیان کاتولیک و ارتدکس پنج آیین دیگر را بر اینها می افزایند و مجموع آیینها را به هفت می رسانند.
(ادامه دارد...).

Sources

جان هیک- فلسفه دین- ترجمه بهزاد سالکی- چاپ اول- تهران- انتشارات بین‌المللی الهدی- 1376

هنری تیسن- الهیات مسیحی- ترجمه ط. میکائیلیان- تهران- انتشارات حیات ابدی

براون رابرت مک آفی- روح آیین پروتستان- ترجمه فریبرز مجیدی- چاپ اول- تهران- نشر نگاه معاصر- 1382

ویلیام میلر- مسیحیت چیست؟- ترجمه کمال مشیری- چاپ پنجم- تهران- انتشارات حیات ابدی- 1918

ویلیام هوردرن- راهنمای الهیات پروتستان- ترجمه طه طاووس میکائیلیان- چاپ اول- تهران- شرکت انتشارات علمی و فرهنگی- 1368

حسن طالبی- سایت باشگاه اندیشه- مقاله نجات شناسی از دیدگاه مسیحیت

جلال الدین آشتیانی- تحقیقی در دین مسیح

سید محمدادیب آل على- مسیحیت- ناشر انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم

محمدرضا زیبایى نژاد- مسیحیت شناسى مقایسه اى- سروش- 1384

محمدرضا زیبایى نژاد- درآمدی بر تاریخ و کلام مسیحیت- انتشارات اشراق- قم 137

توماس میشل- کلام مسیحى- ترجمه حسین توفیقی- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب قم

عبدالرحیم سلیمانى اردستانى- درآمدى بر الهیات تطبیقى اسلام و مسیحیت

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information