بنی عبدالدار
English English 8640 Views |بنی عبدالدار
بنی عبدالدار، تیره ای بزرگ از قریش و پرده دار کعبه، فرزندان عبداللـه بن قصی بن کلاب، معروف به عبدالدار را می گویند. عبداللـه یکی از چهار پسر قصی بن کلاب و بزرگسال ترین آنها بود. سه برادر او عبد مناف جد اعلای بنی هاشم و بنی مطلب و بنی امیه، عبدالعزی جد اعلای بنی اسد از جمله خدیجه و زبیربن عوام و عبدبن قصی مشهور به عبد قصی نام داشتند. عبدالدار سه خواهر به نام های هند همسر عبداللـه بن عمار حضرمی و برة و تخمر داشت. عبدالدار پنج پسر به نام های وهب، کلده، سباق، عبد مناف و عثمان داشت و از سه پسر آخرش، سه شاخه بزرگ بنی عبدالدار به وجود آمد و نسل او از هر سه ادامه یافت. به افراد منتسب به عبدالدار به اختصار «عبدری» می گویند.
بنی سباق غالبا در حجاز و مکه ساکن بودند. تعدادی از بنی عبد مناف بن عبدالدار هم پس از اسلام و فتح اندلس به آن سرزمین رفته، در شهر سرقسطه (زاراگوزا) و اطراف آن از جمله در قریه قربلان ساکن بودند. بنی عثمان غالبا ساکن مکه و پرده دار کعبه بودند و تیره ای از آنها به نام بنی جبیر در بصره سکونت داشتند.
مناصب بنی عبدالدار
در دوران جاهلی، پس از مرگ حلیل خزاعی، بزرگ مکه، قصی بن کلاب داماد و جانشین او، بزرگ مکه شد و تیره های قریش را از اطراف مکه به داخل شهر آورد و قبایل دیگر از جمله خزاعه را به بیرون شهر فرستاد. قصی وضع سیاسی و دینی مکه را بهبود بخشید و چند منصب سیاسی و اجتماعی و دینی از جمله حجابت (کلیدداری و پرده داری کعبه)، رفادت (غذا دادن به حج گزاران در ایام حج)، سقایت (آب دادن به حاجیان)، لواء (فرماندهی جنگ و حمل پرچم اصلی هنگام جنگ) را عهده دار بود و دارالندوه (مجلس مشورتی بزرگان قوم) را تأسیس کرد. پسران قصی به ویژه عبد مناف، در زندگی پدر به بزرگی و شهرت رسیدند. عبدالدار با وجود برتری سنی نسبت به برادران، در شرف و کسب افتخارات و نفوذ اجتماعی به پایه برادران خود نرسید، بنابراین قصی در هنگام پیری، مناصب مهم مکه مانند حجابت، رفادت، سقایت، لواء و ریاست دارالندوه را به عبدالدار داد تا در بزرگی و شرف به برادران برسد.
پس از مرگ قصی، ریاست مکه به پسرش عبد مناف رسید و بعد از مرگ او، فرزندانش (هاشم، عبد شمس و نوفل) با این استدلال که چون ریاست مکه از ماست، پس در تصدی سایر مناصب مکه هم اولویت داریم، با بنی عبدالدار درگیر شدند.
بنی عبدالدار حاضر نبودند مناصب به ارث رسیده از پدر را با دیگران تقسیم کنند، به همین دلیل میان تیره های مختلف قریش صف بندی هایی بوجود آمد و به همین منظور دو پیمان مهم قریش شکل گرفت. تعدادی از قبایل مثل بنی اسد (قبیله خدیجه و زبیر)، بنوالحارث بن فهر، بنوزهره (قبیله عبدالرحمن بن عوف و سعدبن ابی وقاص) و بنوتیم بن مره (قبیله ابوبکر) به یاری بنی عبد مناف آمدند و چون در هنگام عقد پیمان، دست در ظرفی پر از عطر فرو بردند، پیمانشان به حلف (پیمان) مطیبین مشهور شد.
جایگاه دینی
بنی عبدالدار پس از قصی در میان قبایل قریش و حتی دیگر قبایل عرب، از جایگاه ویژه و والایی برخوردار بودند، زیرا همه قبایل عرب برای مکه و کعبه احترامی ویژه قائل بودند و از اطراف و اکناف جزیرةالعرب برای زیارت بیت اللـه عازم مکه می شدند. بنی عبدالدار با در اختیار داشتن همه مناصب مهم مکه که چهار منصب آن به کعبه مرتبط بود، پرافتخارترین قبیله قریش بود. حتی زمانی که در منازعه تقسیم مناصب و افتخارات، دو منصب رفادت و سقایت را از دست داد، همچنان جایگاه خود را حفظ کرد. آنها به عنوان کلیدداران خانه خدا از نفوذ دینی ویژه ای برخوردار بودند و به نحوی نماینده خدا محسوب می شدند.
پس از ظهور اسلام و حتی فتح مکه، آنها همچنان کلیددار و پرده دار کعبه باقی ماندند. رسول خدا (ص) روز فتح مکه پس از تطهیر کعبه از بت ها و پلیدی ها، کلید کعبه را به عثمان بن طلحه عبدری داد. آنها تا قرن پنجم همچنان کلیددار کعبه بودند و گویا هنوز هم این منصب را دارند. بنابراین آنها قبل و بعد از اسلام جایگاه دینی خود را حفظ کردند. هیچ پرده ای از کعبه بدون حضور آنها عوض نشد و هیچ بزرگی و پادشاه و امیر و خلیفه ای پا به درون کعبه نگذاشت، مگر آنکه یک نفر عبدری قفل کعبه را برای او باز کرد. منصب حجابت در دست بنی عثمان بن عبدالدار بود.
پس از آنکه قریش کعبه را پس از جاری شدن سیل، بازسازی کرد و حجرالاسود به دست رسول خدا (ص) نصب شد، قریش که معمولا برای گفتگو در اطراف کعبه می نشست، بر سر محل نشستن قبایل بحث کردند و سرانجام با قرعه کشی جای هر قوم و قبیله تعیین و در این تقسیم قسمت حجر اسماعیل سراسر سهم بنی عبدالدار شد. از نشانه های جایگاه والای دینی و سیاسی بنی عبدالدار، نامگذاری یکی از درهای مسجدالحرام به نام تیره ای از آنها و آن باب «بنی شیبه» است. این نامگذاری در دوران جاهلیت بوده و در عصر اسلامی همچنان حفظ شده است. نوشته اند که پیامبر اکرم (ص)، بت های کعبه را شکست و نزد باب بنی شیبه دفن کرد. در روایات فقهی، ورود از باب بنی شیبه مستحب است.
جایگاه سیاسی نظامی
پس از قصی بن کلاب، مهمترین مناصب سیاسی و نظامی مکه و قریش یعنی ریاست دارالندوه (مجلس مشورتی بزرگان قریش) و لواء (فرماندهی و پرچمداری جنگ) به عبدالدار و پس از او به فرزندانش رسید. حتی در منازعه قریش بر سر تقسیم مناصب همچنان این دو منصب در اختیار بنی عبدالدار بود. همه نشستها و تصمیم گیری های مهم قریش درباره صلح و جنگ و دیگر امور با آگاهی، حضور و حتی ریاست بنی عبدالدار بود. در تصمیمات قریش بر ضد پیامبر اکرم (ص) و مسلمانها، بنی عبدالدار نقش زیادی داشتند. حتی پیمان قطع روابط قریش با بنی هاشم و بنی مطلب (محاصره اقتصادی) را یک نفر از بنی عبدالدار نوشت، او عکرمةبن عامر یا پسر او منصوربن عکرمه یا بغیض بن عامربن هاشم عبدری بود.
دارالندوه و ریاست آن در تمام دوره جاهلی در اختیار تیره هاشم بن عبدمناف بن عبدالدار بود تا اینکه اسلام ظهور کرد و مرکز تصمیم گیری به مسجد و بعدها به دارالاماره منتقل شد. سرانجام عکرمةبن عامربن هاشم عبدری که متصدی دارالندوه بود، آن را به روزگار حکومت معاویه به او فروخت و مدتی دارالاماره مکه و سپس ضمیمه مسجدالحرام شد.
بنی عبدالدار نه فقط در مکه و در میان قریش و دیگر قبایل عرب، بلکه در میان شهرها و کشورهای مجاور جایگاه سیاسی بالایی داشتند. هنگامی که در روزگار حکومت ابویک سوم پسر ابرهه بر یمن، تعدادی از جوانها قریش به کالاهای تجاری تاجران یمن تعرض کردند و او برای مصالحه و ادامه تجارت و تأمین امنیت جان و مال تاجران یمنی، در مکه از قریش گروگان (رهینه) خواست، قریش تعدادی از بزرگ زادگان خود از جمله حارث بن علقمه عبدری از تیره بنی عبدمناف بن عبدالدار را به عنوان گروگان مدتی به یمن فرستاد. همچنین یکی از دو قاصد قریش به مدینه نزد یهود، برای آگاهی از نظر یهودیان درباره رسول خدا (ص) و دین اسلام و اینکه آیا حق با قریش است یا رسول خدا (ص)، یک نفر عبدری به نام نضربن حارث از بنی عبدمناف بن عبدالدار بود.
جایگاه اقتصادی
بنی عبدالدار که هم از تاجران و سرمایه داران مکه بودند و هم مناصب مکه به ویژه منصب حجابت کعبه را داشتند، از وضع مالی بسیار مناسبی برخوردار بودند. ابوعزیزبن عمیر که در غزوه بدر اسیر شد، با پرداخت چهارهزار درهم خونبها آزاد شد. مصعب بن عمیر به فردی که ابوعزیز را به اسارت گرفته بود، گفت: «او را محکم نگه دار که مادرش پولدار است. امید است بتوانی مبلغ خوبی بگیری.»
همچنین با توجه به اینکه آنها کلیددار و پرده دار کعبه بودند، تمام نذورات و جواهرات و اشیای گرانبهایی که مردم نذر کعبه و بت های درون و پیرامون آن می کردند، در اختیار تیره عثمان بن عبدالدار بود و آنها گاه حتی اموال کعبه را برای خود برمی داشتند، تا آنجا که از سوی مردم و مسلمانها به سرقت متهم شده بودند.
جایگاه علمی و فرهنگی
در دوران جاهلیت در جزیرةالعرب و به ویژه در حجاز و مکه که تعداد کمی، در حدود 17 نفر، خواندن و نوشتن می دانستند، ارتباط نضربن حارث از بنی عبدالدار با مراکز سیاسی و فرهنگی ایرانیان قابل توجه است. منابع، نضربن حارث را به عنوان یکی از شیاطین قریش معرفی کرده اند که در شأن او آیات زیادی هم نازل شده است. نضربن حارث، قاصد قریش به احبار یهود برای آگاهی بیشتر درباره رسول خدا (ص) و حقانیت ایشان بود. همچنین پس از اسلام، تعداد زیادی از این خاندان در زمره اهل علم قرار گرفتند. نام بیشتر از ده نفر از آنها در گروه اصحاب رسول خدا (ص) وجود دارد.
در میان فقهای آنها مالکی، شافعی و حنفی و به احتمال حنبلی هم وجود دارد. به نظر می رسد تعدادی از آنها شیعه شده بودند. یکی از علمای آنها به نام ابوالحسن رزین بن معاویه عبدری سرقسطی کتاب الجامع بین الصحاح السته را نوشته و بسیاری از فضایل و مناقب امیر مؤمنان امام علی (ع) را در آن آورده است.
با ظهور اسلام، بنی عبدالدار به دو گروه مسلمان و دشمن اسلام تقسیم شدند. تعدادی از آنها در همان سالهای نخست ایمان آوردند و حتی به حبشه هجرت کردند و بعدها در جنگ های رسول خدا (ص) در کنار آن حضرت (ص) بودند که معروف ترین آنها مصعب بن عمیر مشهور به مصعب الخیر است. اما بسیاری از آنها در گروه دشمنان پیامبر (ص) قرار گرفتند که از سرسخت ترین آنها نضربن حارث، شیطان قریش بود. به نظر می رسد آخرین اسلام آوردندگان بنی عبدالدار در فتح مکه (سال هشتم هجری) به همراه دیگر قبایل قریش مسلمان شده باشند.
Sources
قرآن کریم
سید محمدحسین طباطبایی- تفسیر المیزان
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه
دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
محمدباقر مجلسی- بحارالانوار- جلد 45
غزوات پیامبر اسلام (ص)
سيد مصطفى حسينى دشتى- معارف و معاریف
احمد بن یحیی بلاذری- انساب الاشراف- جلد 1
علی اکبر دهخدا- لغتنامه دهخدا
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites