انواع تبلیغات علیه دین با توجه به آیات قرآن
English 3253 Views |خداوند در قرآن از دو گروه نام می برد که در صدد تبلیغ تفکر «دین بدون تکلیف» بوده اند. گروهی بیرون از اسلام مانند مشرکان و اهل کتاب و طایفه ای در درون مسلمانان به نام منافقان.
1. تبلیغات برون دینی: اهل کتابی که از دین و تعالیم انبیای خود فاصله گرفته و به انحرافهای اعتقادی و اخلاقی کشیده شدند، به جز عده اندکی که به پیامبر اسلام (ص) ایمان آوردند در مقابل تعالیم اسلام که تعلیمات تکامل یافته شریعت حضرت موسی و عیسی بود تحمل نیاورده و لب به اعتراض گشوده گفتند: «و قالوا کونوا هودا و نصاری تهتدوا قل بل مله ابراهیم حنیفا و ما انا من المشرکین؛ ای پیامبر به این طایفه بگو که شما دین ابراهیم حنیف را پیروی کنید که انبیای شما چنین بودند.» (بقره/ 135)
«قل صدق الله فاتبعوا مله ابراهیم حنیفا و ما کان من المشرکین؛ (ای پیامبر) به اهل کتاب بگو شما که می دانید و از مسیر الهی و دین آسمانی آگاهی دارید چرا در صدد انحراف دیگران هستید.» (آل عمران/ 95)
«قل یا اهل الکتاب لم تکفرون بایات الله و الله شهید علی ما تعلمون* قل یا اهل الکتاب لم تصدون عن سبیل الله من امن تبغونها عوجا و انتم شهداء و ما الله بغافل عما تعملون؛ بگو اى اهل كتاب چرا به آيات خدا كفر می ورزيد با آنكه خدا بر آنچه می كنيد گواه است* بگو اى اهل كتاب چرا كسى را كه ايمان آورده است از راه خدا بازمی داريد و آن [راه] را كج می شماريد با آنكه خود [به راستى آن] گواهيد و خدا از آنچه می كنيد غافل نيست.» (آل عمران/ 98- 99)
در قرآن از دو طایفه نام برده می شود که دین را بازیچه هواهای نفسانی و ابزاری برای ثروت اندوزی قرار دادند. آن دو طایفه عبارت اند از: کفار و مشرکان که خداوند مومنان را از دستی با آنان نهی فرموده است: «یا ایها الذین امنوا لا تتخذوا الذین اتخذوا دینکم هزوا و لعبا من الذین اوتوا الکتاب من قبلکم و الکفار اولیاء و اتقوا الله ان کنتم مومنین؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد كسانى را كه دين شما را به ريشخند و بازى گرفته اند [چه] از كسانى كه پيش از شما به آنان كتاب داده شده و [چه از] كافران دوستان [خود] مگيريد و اگر ايمان داريد از خدا پروا داريد.»
در بسیاری از آیات به این نکته تصریح شده است که ای گروه به خوی استکباری گرفتارند و هیچ شیوه ای را غیر از روشی که خود برگزیده اند، قبول ندارند: «قل یا اهل الکتاب لا تغلوا فی دینکم غیر الحق و لا تتبعوا اهواء قوم قد ضلوا من قبل و اضلوا کثیرا و ضلوا عن سواء السبیل؛ بگو اى اهل كتاب در دين خود به ناحق گزافه گويى نكنيد و از پى هوسهاى گروهى كه پيش از اين گمراه گشتند و بسيارى [از مردم] را گمراه كردند و [خود] از راه راست منحرف شدند نرويد.» (مائده/ 77)
فریبندگی متاع و مقام دنیا، دل سپردگی به اشتهار در آن ایشان را غرق در غرور ساخته به حدی که هیچ حکمی رادع و مانع آنها از این فرو رفتگی در طبیعت نمی شد: «و ذر الذین اتخذوا دینهم لعبا و لهوا و غرتهم الحیاه الدنیا و ذکر به ان تبسل نفس بما کسبت لیس لها من دون الله ولی و لاشفیع؛ (ای پیامبر) آنان را که دین را بازیچه خود قرار دادند و زندگی مادی آنان را فریفته است رها کن، چون این گروه دین را برای دنیای خود می خواهند و به دنبال اهداف مادی خویش هستند.» (انعام/ 70)
این دسته از آیات ناظر به کسانی است که خارج از حوزه مسلمین علیه دین تبلیغ می کردند و تا به امروز دامنه فعالیت آنان تداوم دارد، چنان که بالعیان مشاهده می شود بنگاه های تبلیغاتی غرب اسلامی را معرفی می کند که هیچ مشکلی برای مستکبران ایجاد نکند بلکه اهتمام آنان این است اسلام آمریکایی را به جای اسلام ناب محمدی جایگزین کنند تا بتوانند با نام آن، سرمایه مسلمانان را به تاراج ببرند.
2. تبلیغات درون دینی: آنان که در خارج از حوزه اسلام تحت عنوان کفار اهل کتاب (یهودی و نصرانی) و مشرکان علیه اسلام تلاش می کردند تدریجا عواملی را در درون حوزه مسلمین پیدا کردند تا بتوانند با سهولت بیشتر اهداف خود را تامین کنند. این طایفه را قرآن با نام منافق و فریب خوردگانی معرفی می کند که سخن دشمنان را تکرار می کنند. قرآن کریم مومنان را از دوستی و پیروی منافقان نهی می کند همان گونه که از دوستی کفار و مشرکان نهی کرده است: «و قد نزل علیکم فی الکتاب ان اذا سمعتم آیات الله یکفر بها و یستهزا بها فلا تقعدوا معهم حتی یخوضوا فی حدیث غیره انکم اذا مثلهم ان الله جامع المنافقین و الکافربن فی جهنم جمیعا؛ و البته [خدا] در كتاب [قرآن] بر شما نازل كرده كه هر گاه شنيديد آيات خدا مورد انكار و ريشخند قرار می گيرد با آنان منشينيد تا به سخنى غير از آن درآيند چرا كه در اين صورت شما هم مثل آنان خواهيد بود خداوند منافقان و كافران را همگى در دوزخ گرد خواهد آورد.» (نسا/ 140)
این طایفه خود را معتقد به مبدا و معاد و عامل به دین الهی دانسته و ادعای عالم بودن دارند؛ وقتی به آنان گفته می شود به دین خدا عمل کنید و طاعت خدا را پیشه خود سازید، و دین الهی را در اعتقادات خلاصه نکرده و به تکالیف دینی پای بند بوده و به جای حرف عمل داشته باشید، در پاسخ گویند: آیا ما همانند عده ای عوام دین عوامانه اختیار کنیم و خود را در حد آنان تنزل دهیم؟ ما هرگز چنین نخواهیم کرد: «و من الناس من یقول امنا بالله و بالیوم الاخر و ما هم بمومنین* یخادعون الله و الذین امنوا و ما یخدعون الا انفسهم و ما یشعرون؛ و برخى از مردم مى گويند ما به خدا و روز بازپسين ايمان آورده ايم ولى گروندگان [راستين] نيستند*
و اذا قیل لهم امنوا کما امن الناس قالوا نومن کما امن السفهاء الا انهم هم السفهاء و لکن لا یعلمون؛ چون با كسانى كه ايمان آورده اند برخورد كنند مى گويند ايمان آورديم و چون با شيطانهاى خود خلوت كنند مى گويند در حقيقت ما با شماييم ما فقط [آنان را] ريشخند مى كنيم.» (بقره/ 13)
این گروه که در میان شما مسلمانان زندگی می کنند در تحریف دین اهتمام داشته و تلاش دارند گاهی دین را غیر عقلانی معرفی کنند و گاهی بدون الزام های شرعی جلوه دهند، تظاهر به نماز و ذکر دارند تا بتوانند با مومنان خدعه کنند: «ان المنافقین یخادعون الله و هو خادعهم و اذا قاموا الی الصلاه قاموا کسالی یراءون الناس و لا یذکون الله الا قلیلا؛ منافقان با خدا نيرنگ مى كنند و حال آنكه او با آنان نيرنگ خواهد كرد و چون به نماز ايستند با كسالت برخيزند با مردم ريا مى كنند و خدا را جز اندكى ياد نمى كنند.» (نساء/ 142)
به گونه ای دین مدارانه رفتار می کنند که هم دنیای آنان به مخاطره نیفتد و هم دینشان واقعی تجلی کند هم با مومنان به ظاهر دوستند و هم با غیرمومنان رفیق. رفتارشان تذبذب است نه ذوب شدن در اسلام و شعارشان تسامح و تساهل است که غیر از سمحه و سهله بودن ره آورد دین است: «مذبذبین بین ذلک لا الی هولاء و لا الی هولاء و من یضلل الله فلن تجدله سبیلا؛ ميان آن [دو گروه] دو دلند نه با اينانند و نه با آنان و هر كه را خدا گمراه كند هرگز راهى براى [نجات] او نخواهى يافت.»
دو طایفه نام برده در این منش و رفتار یک مشکل مشترک دارند که برخی از آیات مذکر بدان اشاره داشت و آن اینکه: این دو گروه که در بیرون از قلمرو مسلمانان و در درون آنان دین را این چنین معرفی می کردند شبهه علمی در دین الهی نداشتند بلکه به ویروس شهوت عملی مبتلا بودند. قرآن حکیم نیز اوصاف ارادی و عملی آنان را چنین بیان می کند: «بل یرید الانسان لیفجر امامه؛ انسان شك در معاد ندارد بلكه او مى خواهد آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قيامت در تمام عمر گناه كند.»
Sources
عبدالله جوادی آملی- حق و تکلیف در اسلام- صفحه 247-248
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites