افکار و تعالیم شهید خیابانی از زبان خودش
English 2669 Views |افکار
افکار اصلاحی و آرمانهای انسانی شیخ محمد خیابانی، که بیشتر از راه سخنرانیها و نطقهای عمومی او القا شده است، سرشار است از روشنگری، آزادیخواهی، بیگانه رانی، حریت آموزی، فلاح گستری، تباهی ستیزی، ملیت پروری و دیانت شعاری.
برخی از آگاهان معتقدند که هنوز سالها زود است تا جامعه افکار خیابانی را بفهمد و هضم کند. آنچه مسلم است این است که تأمل در مجموعه ی آرمانی این مصلح اسلامی، می رساند که عقل بیدار و خون جوشان این فرزند آگاه دین، هیچ خواری، فساد، وطن فروشی، فرو دستی، فقر، نابسامانی و بیعدالتی و جهل و جنایت را نمی پذیرفته است. و پایه ی مبارزه با اینهمه را روی داشتن قدرت و دادن آگاهی استوار می داشته است.
روشن است که سطر نخست دفتر اصلاح و آزادگی، آگاهی است. نهایت، در موارد بسیار، قدرتها با نشر آگاهی درست در می افتند. اینجاست که فرزانگان و حکیمان نیر به مسئله دیگری توجه می یابند: حل مشکل قدرت.
در اینجا برای نشان دادن نمونه ای از افکار و تعالیم این نابغه اجتماعی و مصلح اسلامی، چند بخش از یکی از نطق های او را می آوریم.
آگاهی سیاسی
آنان که قدری با سیاسیات مشغول می شوند، می دانند که دولتها در میان خودشان شرایط و قراردادهایی می نویسند که مناسبات آنان را در ایام صلح تعیین می کند. در موقع تدوین و تحریر این شرایط هیچ دولتی به دولت دیگر نمی گوید که او را فریب خواهد داد، و از ساده لوحی او استفاده خواهد نمود. و کلیه ی شرایط و مقررات، ظاهرا با ملاحظه ی صلاح طرفین معین می شود. ولی دول عظیمه دیپلمات های ماهر و زبردست دارند، که مواد معاهدات را با اسلوبی مخصوص ترتیب می دهند و در الفاظ و عبارات آن مضامینی را می گنجانند که منافع و منظورات دولت متبوعه ی خودشان را تأمین می کنند، و در موقع عمل مواد معاهده را موافق صلاح خود تأویل و تفسیر کرده و منفعت می برند. و ظاهرا کسی نمی تواند بگوید که «در این معامله اعمال زور شده است». این سلاح که دیپلماسی نام دارد، از توپ و تفنگ و کلیه ی اسلحه ی متداوله مهمتر و مؤثرتر است...
در شرایط و مقرراتی نیز که میان دولت و ملت منعقد شده مناسبات هر دو را تنظیم می نمایند، باید این نکته را در نظر داشت تا باب مداخله ی به حیل و دسایس دیپلماتی گشاده نشود. اغلب دیده شده است که دول مستبده در مقابل نهضت و شورش های ملت تسلیم گشته و برای اجرای اصلاحات مطلوبه حاضر شده اند، ولی این تسلیمیت خود را برای تسکین ملت به کار برده، در مشروطیتی که با ملت عقد و قوانین اساسیه که وضع نموده اند، توانسته اند مواد موافق صلاح و منفعت خود را گنجانیده در موقع عمل مجددا به گردن ملت سوار شوند.
آرمان قیام
قیام ما می خواهد در ایران یک وضعیت ثابت و پایداری برقرار کند که وجود و استقرار آن بسته به هیئتها و اشخاص مخصوص نباشد و هرگز کسی نتواند به تغییر و تخریب آن موفقیت یابد. این وضعیت ثابت و تزلزل ناپذیر را ما در شکل یک حکومت دموکراتیک تصور می نماییم.
شناخت حقوق و اهمیت آن
امری که هرگز نمی توان به سهل انگاری گذراند و منصرف از آن شد عبارت از مدافعه ی حقوق است. هرگاه ببینید یک ملت، یک قوم و یا یک شخصی از حقوق خود دفاع نمی کند، بدانید که آن ملت، قوم، یا شخص، مطلع بر حقوق خود نیست و آن چیزی را که دفاع از آن نمی کند حقوق خود نمی داند. اقوام وحشیه و ملل ابتدائی از حقوق مدنیه و بشریه ی خود بیخبر هستند، لهذا هرگز در مقام مدافعه از آن بر نمی آیند. عدم مدافعه ی آنان ناشی از عدم اطلاع آنان است. ملتهایی که داخل در طریق تمدن شده اند، به قدر درجه ی تکامل خود، قدر و قیمت حقوق خود را دانسته در موقع لزوم به محافظه ی آن می پردازند.
مقاصد دخمه بانان
تغییراتی که در وضع زندگانی اجتماعی یک جماعت به ظهور می رسد، ممکن نیست موافق آمال و تمنیات عموم باشد، مخصوصا در مملکتی که امتیازات و تشخیصات، هزاران سال رایج و حکمفرما بوده اند. بنابراین، در میان هر جماعتی محافظه کاران پیدا می شوند. و این محافظه کاران ساعیند که اوضاعی را که بر ضد منافع آنان پیش آمده است بر هم زنند یا عقب برانند. ما که به طرف تجدد می رویم و می خواهیم یک شکلی پیش بیاوریم که استقلال مملکت و زندگانی آزاد اهالی آن را تأمین نماید، حتما باید با اشکالات و موانع زیادی مصادف شویم. یک هیئتی که می خواهد یک قوم را هدایت کند، باید این نکته را خوب ملتفت شود و بداند که پس از قیام «اکثریت» برای تأمین آسایش و آزادی خود، اقلیت ابدا راحت نخواهد نشست و متوسل به پاره ای اقدامات مخالفت آمیز خواهد شد. اکثریتی که قیام کرده است فردا فرد واقف بر حقوق خود نیست، ولی اقلیتی که خود را در معرض هلاکت می بیند، پی به ضیاع حقوق خود برده با جدیتی شدیدتر به مدافعه می پردازد. رؤسای قوم باید این نکته را نیز از نظر دور ندارند و بدانند که اکثریتی که به همراهی آنان قیام کرده است، هنوز در تحت تأثیرات عادات و تعاملات قدیمی خودش است. عوالم آزادی و حاکمیت را ندیده است و نمی داند. چیزی که تحصیل می کند و یا برای تحصیل آن قیام کرده است هنوز از نظر او بخوبی مجسم و معین نیست. ولی بر عکس طرف مقابل که اختیارات غیر محدوده، امتیازات و تشخیصات خویش را از دست می دهد، با کمال وضوح و به طور آشکار ضایعات خود را حساب می کند. و بنابراین با نهایت جدیت در مقام دفاع بر می آید.
اتحاد و نقش آن
ظلم را پذیرفتن خود یک خیانت است و در مقابل ظلمی که بنی نوع می شود ساکت نشستن نیز خیانت است. آمال خودتان را ممکن بدانید. قوت قلبی که برای ما لازم است نباید آن را در افراد جستجو کنیم، ملت است که باید آن را داشته باشد. تا روزی که مانند شیر و شکر آمیزش نکرده و یک وجود نشده اید، حق ندارید زبان به تنفیذ دیگران بگشایید. وقتی که متحد شدید، قلب متین و شجاع خواهید داشت. و هیمن که مقصود در نظر شما مشخص شد مانند مرغ سریع الطیر به طرف آن خواهید شتافت.
قابلیت یک ملت به حاکمیت ملیه، بسته به حیازت شرایطی است. از احکام طبیعت است که هر وجودی در نسبت قابلیت خود به یک نعمت مافوق نایل می گردد. هر ملتی که ذلیل و زبون شده است علتش این است که قابلیت نداشته است.
مشکل طبقه ی ضعیف
بعضی از اهل بازار، از اخبار شایعه استفاده کرده بر قیمت پاره ای مأکولات افزوده اند. این اشخاص یا باید به زودی دست از این گونه کارها بردارند، یا از اهمیت اجتماعیه خارج شوند. به بهانه ی اینکه راه مسدود شده، قیمت برنج و نفط تفاوت کلی پیدا کرده است، ولی ملت، مخصوصا طبقه ی ضعیفه ی ملت (که نظر ما همیشه معطوف به آنهاست) نمی تواند متحمل این تغییرات بشود... هرکه به قیمت عالی بفروشد، مال او مصادره خواهد شد و جریمه از او خواهند گرفت. مبالغ حاصله از این ممر، به احتیاج ملت صرف خواهد گشت.
تعلیمات ابتدایی
آزادی و استقلال یک ملت منوط بر این است که در کودکی، معنی عزت و ذلت، شرافت و دنائت را به او یاد داده باشند. ملتی که تفاوت این حیثیات را نداند، ممکن نیست زنده ی نیکنام باشد.
تأمل در گفته های این مصلح اسلامی، انسان را به یاد پیشوایان دین و رهبران راستین می اندازد، یعنی آنان که جزئیات و کلیات امور جامعه و کوچک و بزرگ گرفتاریهای مردم، همه و همه، بر ایشان مطرح بوده است و مسئله به حساب می آمده است، و همواره به آنها همه توجه داشته اند و برای حل آنها می کوشیده اند. این است نمونه ی تعهد اسلامی و این است نمونه ی عالم متعهد اسلام.
Sources
محمدرضا حکیمی- بیدارگران اقالیم قبله- صفحه 161-167
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites