حقایقی درباره مأمون عباسی

English 7546 Views |

مأمون عالمترین خلفا و بلکه شاید یکی از دانشمندترین سلاطین دنیا باشد. در میان‏ سلاطین جهان شاید عالمتر، دانشمندتر و دانش دوست تر از مأمون‏ نتوان پیدا کرد. همچنین در اینکه در مأمون تمایل روحی و فکری هم به تشیع بوده‏ باز بحثی نیست، چون مأمون نه تنها در جلساتی که امام رضا (ع) شرکت‏ می‏کردند و شیعیان حضور داشتند دم از تشیع می‏زده است، بلکه در جلساتی که‏ تسنن حضور داشتند، نیز چنین بوده است. ابن عبدالبر که یکی از علمای معروف اهل تسنن است این داستان را که در کتب شیعه هست، در آن‏ کتاب معروفش نقل کرده است که روزی مأمون چهل نفر از اکابر علمای اهل‏ تسنن در بغداد را احضار می‏کند که صبح زود بیائید نزد من. صبح زود می ‏آید از آنها پذیرائی می‏کند و می‏گوید من می‏خواهم با شما در مسئله خلافت بحث‏ کنم.
شیخ عباس قمی نیز در کتاب‏ «منتهی الامال» نقل می‏کند که شخصی از مأمون پرسید که تو تشیع را از کی‏ آموختی؟ گفت: از پدرم هارون الرشید. می‏خواست بگوید پدرم هارون هم تمایل‏ شیعی داشت. بعد داستان مفصلی را نقل می‏کند و می‏گوید پدرم تمایل شیعی‏ داشت، به امام کاظم (ع) چنین ارادت داشت، چنین علاقه مند بود، چنین و چنان بود، ولی در عین حال با موسی بن جعفر به بدترین شکل عمل می‏کرد. من‏ یکوقت به پدرم گفتم تو که چنین اعتقادی درباره این آدم داری پس چرا با او اینجور رفتار می‏کنی؟ گفت: الملک عقیم (مثلی است در عرب) یعنی‏ ملک فرزند نمی‏شناسد تا چه رسد به چیز دیگر. گفت: پسرک من! اگر تو که فرزند من هستی با من بر سر خلافت به منازعه برخیزی، آن چیزی را که‏ چشمانت در او هست از روی تنت بر می‏دارم، یعنی سرت را از تنت جدا می‏کنم.
پس در اینکه در مأمون تمایل شیعی بوده شکی نیست، منتها به او می‏گویند "شیعه امام کش". مگر مردم کوفه تمایل شیعی نداشتند و امام‏ حسین (ع) را نکشتند؟! و در این که مأمون مرد عالم و علم دوستی بوده نیز شکی‏ نیست و این سبب شده که بسیاری از فرنگیها معتقد بشوند که مأمون روی‏ عقیده و خلوص نیت، ولایتعهدی را به حضرت رضا تسلیم کرد و حوادث روزگار مانع شد؛ زیرا حضرت رضا به اجل طبیعی از دنیا رفت و موضوع منتفی شد. ولی این مطلب البته از نظر علمای شیعه درست نیست. قرائن هم بر خلاف‏ آن است. اگر مطلب تا این مقدار صمیمی و جدی می‏ بود عکس العمل حضرت‏ رضا در مسئله قبول ولایتعهدی به این شکل نبود که هست. ما می ‏بینیم‏ حضرت رضا قضیه را به شکلی که جدی باشد تلقی نکرده‏ اند.

Sources

مرتضی مطهری- سیری در سیره ائمه اطهار- صفحه 176-175

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information