شرایط و وظایف مجتهد واقعی

English 4664 Views |

اساسا رمز اجتهاد در تطبیق دستورات کلی با مسائل جدید و حوادث متغیر است. مجتهد واقعی آنست که این رمز را به دست آورده باشد و توجه داشته باشد که موضوعات چگونه تغییر می کند و بالتبع حکم آنها عوض می شود؛ و الا تنها در مسائل کهنه و فکر شده فکر کردن و حداکثر یک علی الاقوی را تبدیل به علی الاحوط کردن و یا یک علی الاحوط را تبدیل به علی الاقوی کردن هنری نیست و این همه جار و جنجال لازم ندارد. اجتهاد البته شرایط و مقدمات زیادی دارد. مجتهد، علوم مختلفی را باید طی کرده باشد؛ از ادبیات عرب و منطق و اصول فقه و حتی تاریخ اسلام و فقه سایر فرق اسلامی. و مدت ها ممارست لازم است تا یک فقیه واقعی و حسابی پیدا شود. تنها با خواندن چند کتاب ادبی در نحو و صرف و معانی و بیان و منطق و بعد سه چهار کتاب معین از سطوح از قبیل فرائد و مکاسب و کفایه و بعد چند سال درس خارج، کسی نمی تواند طبق معمول ادعای اجتهاد کند و کتاب وسائل و جواهر را جلویش بگذارد و پشت سر هم فتوا بدهد. باید به راستی از تفسیر و از حدیث یعنی از چندین هزار حدیث که در طول 250 سال از زمان پیامبر اکرم (ص) تا زمان امام حسن عسکری (ع) صادر شده و محیط صدور این احادیث یعنی تاریخ اسلام و فقه سایر فرق اسلامی و از رجال و طبقات راویان آگاهی داشته باشد.
امام صادق (ع) بعد از جمله هایی راجع به تقلید مذموم، تقلید مشروع و ممدوح را این طور بیان می کند: «فاما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدینه مخالفا علی هواه مطیعا لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه؛ هر کدام از فقهاء که بتواند خود را ضبط و نگهداری کند، دعوت ها و صورت های شیطان او را از جا نکند، دین خود را حفظ کند، دین خودش را نفروشد» (شاید مقصود این باشد که دین را در میان مردم و جامعه حفظ کند)، مخالف هواهای نفسانی و مطیع امر الهی باشد، عوام از چنین کسی باید تقلید کنند. البته این نکته واضح است که مخالفت یک عالم روحانی با هوای نفس فرق دارد با مخالفت یک نفر از عوام؛ زیرا هوای نفس هر کسی در امور معینی است. هوای نفس جوان یک چیز است و هوای نفس پیر یک چیز دیگر. هر کسی در هر مقام و هر درجه و هر طبقه و هر سنی که هست یک نوع هوای نفس دارد. مقیاس هواپرستی یک عالم روحانی این نیست که ببینیم مثلا شراب می خورد یا نمی خورد؟ قمار می کند یا نمی کند؟ نماز و روزه را ترک می کند یا ترک نمی کند؟ مقیاس هواپرستی او، در جاه و مقام و میل به دست بوسی و شهرت و محبوبیت و علاقه به اینکه مردم دنبال سرش حرکت کنند و در صرف بیت المال در راه آقایی خود و یا باز گذاشتن دست کسان و خویشان و مخصوصا آقازادگان گرام در بیت المال و امثال اینها است. بعد امام (ع) فرمود: «و هم بعض فقهاء الشیعة لا جمیعهم؛  کسانی که دارای این فضائل و ملکات عالیه باشند بعضی از فقهاء شیعه هستند نه همه آنها.» این حدیث به اعتبار جمله های آخرش یکی از مدارک مسئله اجتهاد و تقلید است.
در متمم قانون اساسی ایران (دوره مشروطه) نیز چنین پیش بینی شده است که در هر عصری هیئتی از مجتهدین که کمتر از پنج نفر نباشند و "مطلع از مقتضیات زمان" هم باشند بر قوانین مصوبه نظارت نمایند. منظور نویسندگان این ماده این بوده است که همواره افرادی که نه "جامد" باشند و نه "جاهل"؛ نه مخالف با پیشرفت های زمان باشند و نه تابع و مقلد دیگران بر قوانین مملکتی نظارت نمایند. نکته ای که تذکر آن لازم است این است که "اجتهاد" به مفهوم واقعی کلمه، یعنی تخصص و کارشناسی فنی در مسائل اسلامی، چیزی نیست که هر "از مکتب گریخته ای" به بهانه اینکه چند صباحی در یکی از حوزه های علمیه به سر برده است بتواند ادعا کند. قطعا برای تخصص در مسائل اسلامی و صلاحیت اظهار نظر یک عمر اگر کم نباشد زیاد نیست؛ آن هم به شرط اینکه شخص از ذوق و استعداد نیرومندی برخوردار و توفیقات الهی شامل حالش بوده باشد. گذشته از تخصص و اجتهاد، افرادی می توانند مرجع رأی و نظر شناخته شوند که از حداکثر تقوا و خداشناسی و خداترسی بهره مند بوده باشند. تاریخ اسلام افرادی را نشان می دهد که با همه صلاحیت علمی و اخلاقی، هنگامی که می خواسته اند اظهارنظری بکنند مانند بید بر خود می لرزیده اند. نکته بعدی این که وظیفه یک فقیه این نیست که به لفظ، جمود کند و حکم هر واقعه جزئی را از قرآن کریم یا حدیث بخواهد و این هم نیست که به بهانه نبودن حکم یک مسئله، به خیال بافی و قیاس بپردازد. وظیفه فقیه "تفریع" و "رد فروع بر اصول" است. اصول اسلامی در کتاب (قرآن) و سنت موجود است. فقط یک "هنر" لازم است و آن هنر "اجتهاد" یعنی تطبیق هوشیارانه و زیرکانه کلیات اسلامی بر جریانات متغیر و زودگذر است.

Sources

مرتضی مطهری- ختم نبوت- صفحه 75-76 و صفحه 69-70

مرتضی مطهری- ده گفتار- صفحه 118-121

مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن جلد 1و2- صفحه 237-239

مرتضی مطهری- نظام حقوق زن در اسلام- صفحه 109-110

مرتضی مطهری- عدل الهی- مقدمه صفحه 37

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information