انگیزه های انفاق با توجه به آیات قرآن

English 3918 Views |

ایمان و انفاق دو سرمایه بزرگ نجات و خوشبختى برای انسانها می باشند. خداوند در قرآن می فرماید: «ءامنوا بالله و رسوله و أنفقوا مما جعلکم مستخلفین فیه فالذین ءامنوا منکم و أنفقوا لهم أجر کبیر... و ما لکم ألا تنفقوا فى سبیل الله... لا یستوى منکم من أنفق من قبل الفتح و قتل أولئک أعظم درجة من الذین أنفقوا من بعد و قتلوا... من ذا الذى یقرض الله قرضا حسنا فیضعفه له و له أجر کریم؛ به خدا و رسولش ایمان بیاورید و از آنچه شما را نماینده (خود) در آن قرار داده انفاق کنید (زیرا) کسانى که از شما ایمان بیاورند و انفاق کنند اجر بزرگى دارند. ..چرا در راه خدا انفاق نکنید در حالى که میراث آسمانها و زمین همه از آن خدا است .. کسانى که قبل از پیروزى انفاق کردند پیکار نمودند (با کسانى که بعد از پیروزى انفاق کردند) یکسان نیستند آنها بلند مقام ترند از کسانى که بعد از فتح انفاق نمودند و جهاد کردند ... کیست که به خدا وام نیکو دهد (و از اموالى که به او ارزانى داشته انفاق کند) تا خداوند آن را براى او چندین برابر کند، و براى او اجر فراوان پر ارزشى است (حدید/ 11-7).
در این آیات علاوه بر ایمان به یکى از آثار مهم ایمان که انفاق فى سبیل الله است دعوت نموده است. دعوت به ایثار و فداکارى و گذشت از مواهبى که انسان در اختیار دارد، منتها این دعوت را مقرون به این نکته مى کند که فراموش نکنید در حقیقت مالک اصلى خدا است و این اموال و سرمایه ها چند روزى به عنوان امانت نزد شما سپرده شده، همانگونه که قبلا در اختیار اقوام پیشین بود. ایمان به این حقیقت به انسان روح سخاوت و ایثار مى بخشد، و دست و دل او را در انفاق باز مى کند. انفاق مفهوم وسیعى دارد که منحصر به مال نیست، بلکه علم و هدایت و آبروى اجتماعى و سرمایه هاى معنوى و مادى دیگر را نیز شامل مى شود. تعبیر به رئوف رحیم اشاره لطیفى به این حقیقت است که این دعوت مؤکد و پرشور الهى به سوى ایمان و انفاق مظهرى از مظاهر رحمت الهیه است که به سراغ همه شما آمده، و تمام برکاتش در این جهان و جهان دیگر عائد خودتان مى شود. سپس به استدلالى براى مساله انفاق پرداخته مى فرماید: چرا در راه خدا انفاق نکنید در حالى که میراث آسمانها و زمین از آن او است؟ یعنى سرانجام همه شما چشم از جهان و مواهبش مى پوشید، و همه را مى گذارید و مى روید، پس اکنون که در اختیار شما است چرا بهره خود را نمى گیرید؟!
از آنجا که ارزش عمل به خلوص آن است، در پایان آیه مى افزاید: خداوند به آنچه انجام مى دهید آگاه است «و الله بما تعملون خبیر». هم از کمیت و کیفیت اعمال شما باخبر است و هم از نیات و میزان خلوص شما. و در آخرین آیه مورد بحث باز هم براى تشویق در مورد انفاق فى سبیل الله از تعبیر جالب دیگرى استفاده کرده، مى گوید: کیست که به خدا قرض نیکوئى دهد و از اموالى که به او بخشیده است انفاق نماید، تا آن را براى او چندین برابر کند؟ و براى او پاداش فراوان و پرارزشى است. قابل توجه اینکه در آیات گذشته براى تشویق به انفاق -اعم از کمک به موضوع جهاد یا انفاق هاى دیگر به نیازمندان- تعبیرات مختلفى دیده مى شود که هر یک مى تواند عاملى براى حرکت به سوى این هدف باشد. در آیه هفتم اشاره به مساله استخلاف و جانشینى مردم از یکدیگر، یا از خداوند در این ثروتها است که مالکیت حقیقى را مخصوص خدا مى شمرد و همه را نماینده او در این اموال، این بینش مى تواند دست و دل انسان را در انفاق باز کند و عاملى براى حرکت در این زمینه باشد.
در آیه دهم تعبیر دیگرى آمده که از ناپایدارى اموال و سرمایه ها و بازماندن آن بعد از همه انسانها، حکایت مى کند و آن تعبیر به میراث است مى گوید، میراث آسمانها و زمین از آن خدا است و در آیه یازدهم تعبیر از همه حساس تر است: خدا را وام گیرنده، و انسانها را وام دهنده مى شمرد، وامى که مساله تحریم ربا در آن راه ندارد و چندین برابر تا هزاران برابر در مقابل آن پرداخته مى شود، اضافه بر پاداش عظیمى که در هیچ اندیشه اى نمى گنجد! اینها همه براى این است که بینشهاى انحرافى و انگیزه هاى حرص و آز و حسد و خودخواهى و طول امل را که مانع از انفاق است از میان ببرد، و جامعه اى بر اساس پیوندهاى عاطفى و روح اجتماعى و تعاون عمیق بسازد.
خداوند هم چنین در سوره بقره می فرماید: «الذین ینفقون أمولهم فى سبیل الله ثم لا یتبعون ما أنفقوا منا و لا أذى لهم أجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون؛ کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى کنند، سپس به دنبال انفاقى که کرده اند، منت نمیگذارند و آزارى نمیرسانند، پاداش آنها نزد پروردگارشان (محفوظ) است، و نه ترسى دارند، و نه غمگین مى شوند» (بقره/ 262). آنچه در این آیه بیشتر جلب توجه مى کند این است که قرآن در واقع سرمایه زندگى انسان را منحصر به سرمایه هاى مادى نمى داند، بلکه سرمایه هاى روانى و اجتماعى را نیز به حساب آورده است.
کسى که چیزى به دیگرى مى دهد و منتى بر او میگذارد و یا با آزار خود او را شکسته دل مى سازد، در حقیقت چیزى به او نداده است زیرا اگر سرمایه اى به او داده سرمایه اى هم از او گرفته است و چه بسا آن تحقیرها و شکستهاى روحى به مراتب بیش از مالى باشد که به او بخشیده است. بنابراین اگر چنین اشخاصى اجر و پاداش نداشته باشند کاملا طبیعى و عادلانه خواهد بود بلکه مى توان گفت چنین افراد در بسیارى از موارد بدهکارند نه طلبکار زیرا آبروى انسان به مراتب برتر و بالاتر از ثروت و مال است. البته منظور قرآن تنها این نیست که پرداخت انفاق مؤدبانه و محترمانه و خالى از منت باشد بلکه در زمانهاى بعد نیز نباید با یادآورى آن منتى بر گیرنده انفاق گذارده شود، و این نهایت دقت اسلام را در خدمات خالص انسانى مى رساند. باید توجه داشت که منت و آزارى که موجب عدم قبول انفاق مى شود اختصاص به مستمندان ندارد بلکه در کارهاى عمومى و اجتماعى از قبیل جهاد در راه خدا و کارهاى عام المنفعه که احتیاج به بذل مال دارد نیز رعایت این موضع لازم است.
فقط نگاه به یک دستور قرآن کریم درباره انفاق و کیفیت آن بس است که ما را بدین نکته رهبری کند. اولا قرآن کریم هر گونه انفاقی را امضا نمی نماید، و صریحا اعلام میدارد که باید انفاق برای خدا و در راه او و بقصد اعلاء کلمه دین و حفظ مردم مؤمن از دستبرد شیاطین باشد. و به عبارت موجز انفاق باید فی سبیل الله باشد نه فی سبیل الطاغوت: «إن الذین کفروا ینفقون أمو 'لهم لیصدوا عن سبیل الله فسینفقونها ثم تکون علیهم حسرة ثم یغلبون و الذین کفرو´ا إلی ' جهنم یحشرون؛ کافرین اموالشان را انفاق میکنند برای آنکه راه خدا را ببندند (و مؤمنین پیروز نشوند) بنابراین آنان مالهای خود را انفاق میکنند و بر این پندار باطل حسرت بر دلشان می ماند، زیرا مغلوب می شوند (در این صورت دنیایشان از دست رفته ) و به سوی جهنم نیز رهسپار می گردند» (انفال/ 36). «مثل ما ینفقون فی هـ'ذه الحیـ'وة الدنیا کمثل ریح فیها صر أصابت حرث قوم ظلمو´ا أنفسهم فأهلکته و ما ظلمهم الله ولـ'کن أنفسهم یظلمون؛ داستان کافرانی که برای پیشرفت مقاصد دنیوی خود اموالی را انفاق می نمایند، مانند باد سرد شدیدی است که به مزرعه و کشتزار قوم ستمگر بوزد و همه اش را نابود سازد (و در اینصورت چیزی دستگیرشان نمیشود) و خداوند به آنان ستم ننموده است، ایشانند که بر خودشان ستم نموده اند» (آل عمران/ 117).

Sources

ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 2- صفحه 319-318 و جلد 23- صفحه 322

سید محمد حسینی تهرانی- نور ملکوت قرآن- جلد 4- قسمت سوم

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information