برداشت‏هاى مختلف از مفهوم برگزيدگى در دین یهود

English 5194 Views |

پرسشی که به طور طبیعی برای انسان مطرح می‏ شود، این است که آیا برگزیدگی و برتری قوم یهود ذاتی است؟ به عبارت دیگر، آیا ویژگی و خصیصه ‏ای ذاتی در قوم یهود است که به این برگزیدگی منجر می‏ شود یا این‏که آنان در سایه اعمال نیکی که انجام داده ‏اند به این برتری و تفوق دست یافته ‏اند؟ به دیگر سخن، آیا برگزیدگی بر اساس شایستگی است یا فیض الهی؟ این مسئله همواره در میان خود یهودیان نیز منشأ اختلاف بوده است. افرادی که در قرن اخیر در صدد برآمده ‏اند تا یهودیت را دینی معقول و قابل دفاع جلوه دهند، بر این باورند که قوم یهود هیچ‏گونه مزیت و برتری ذاتی نسبت به سایر اقوام ندارد، بلکه تمام اقوام در صورتی که فرمان ‏های الهی را گردن نهند و به کار بندند، به درجات عالی نایل خواهند گشت. از نظر آنان حتی مقصود از مسیحا برپایی دوباره دولت یهود به رهبری فردی از نسل داود یا جدایی یهود از سایر اقوام نیست. تفسیر برگزیدگی از جهاتی چند ضرورت دارد، زیرا اعضای قوم برگزیده و مقدس که حسب فرض خدا در آنان حلول کرده، کوچک‏ترین و ضعیف‏ترین ملت در شرق دور بودند و در هیچ شرایطی قوم برتر و یا حاکم بر دیگران نبودند، بلکه پس از تحمل  شکست های پی ‏در پی سرانجام اسیر بابلیان شدند. دانشمندان و الهیون یهودی تفاسیر و برداشت‏های مختلفی از برگزیدگی ارائه، و بر مدعای خویش دلایلی اقامه کرده ‏اند. از جمله:


1. برگزیدگی به مثابه تفوق و برتری قوم یهود
کسانی که برگزیدگی را علامت برتری قوم یهود می ‏دانند، تلقی و دریافت واحدی از این موضوع ندارند و هر یک به شیوه خاص خود در تفسیر آن کوشیده است.
الف) قوم یهود صرفا به عنوان یک قوم خاص برگزیده نشده، بلکه رسالت دینی بر همه اقوام و ملت‏های جهان عرضه شده است و از آن میان تنها قوم یهود به این دعوت پاسخ مثبت داده و توانسته بار این‏ امانت را بر دوش کشد. در تلمود آمده است: «چه جهت داشت که ذات قدوس متبارک ملت اسرائیل را انتخاب کرد؟ برای آن‏که تمام ملت‏ های بت ‏پرست تورات را رد کردند، اما قوم اسرائیل پذیرفت و ذات قدوس متبارک و تورات او را برای خود انتخاب کرد. (تلمود/ 81) لذا هستی جهان به وجود تورات وابسته است و اگر ملتی پیدا نمی ‏شد که به فرمان‏های آن گردن نهد، مقصود خدا از خلقت جهان حاصل نمی‏ گشت. برداشت فوق، شباهت زیادی با این ‏آیه قرآن دارد که می‏ فرماید: «ما امانت الهی و بار تکلیف را بر آسمان‏ها و زمین و کوه‏ها عرضه کردیم، اما آنها از برداشتن آن سرباز زدند و هراسناک شدند، ولی انسان آن را برداشت.» (احزاب/ 72)
برگزیدگی بنی ‏اسرائیل هم‏چنان‏که گفته شد، بر پذیرش آزادانه تورات در سینا استوار است. این اندیشه در سفر خروج بیان شده است: «و اکنون اگر آواز مرا فی الحقیقه بشنوید و عهد مرا نگاه دارید همانا خزانه خاص من از جمیع قوم‏ها خواهید بود، زیرا تمامی جهان از آن من است.» (خروج/ 19:5) حاخام‏ها در تفسیر این آیه می‏ گویند که در ابتدا، تورات بر اقوام دیگر عرضه شد، اما همه آنان آن را رد کردند، چون فرمان‏ها و دستورهای آن با زندگی فاسد و تبهکارانه آنان در تعارض بود، ولی بنی ‏اسرائیل حتی قبل از آن‏که به محتوای تورات آگاهی یابند آن را پذیرفتند. (Judaica, 5, 499)
برخی از حاخام‏ها در تفسیر آیه پنجم باب نوزده سفر خروج به طرح این پرسش پرداخته ‏اند که چرا خداوند تورات را بر اقوام پیش از بنی‏ اسرائیل نازل نکرد؛ به عبارت دیگر، چرا نزول تورات تا زمان بنی‏ اسرائیل به تأخیر افتاد و در همان زمانی که آدم خلق شد، تورات بر او نازل نشد؟ خدا در پاسخ به این پرسش می‏ فرماید: «من فقط یک دستور و فرمان به آدم و حوا دادم و آن عبارت بود از عدم تناول از میوه درخت نیک و بد. آن دو نتوانستند به این فرمان الهی گردن نهند و سر تسلیم فرود آورند. از این ‏رو، خداوند نزول تورات را تا زمان بنی ‏اسرائیل به تأخیر انداخت تا قوم صالحی همچون آنان بیابند و با دلدادگی و شیفتگی وصف‏ ناپذیر، 613 فرمان تورات را از جان و دل پذیرا شوند.
حاخام حکی برابا (Hija bar Abba) به مطلب قبل می ‏افزاید: «نگاه کنید ببینید کدام‏یک از این دو بزرگ‏تر است: جهان یا تورات. خداوند به مدت هفت روز جهان را خلق کرد، اما برای نزول تورات به چهل روز کامل نیاز داشت. (Buttrick, 1, 972) یکی از واژه ‏هایی که یهودیان بسیار به کار می ‏برند، واژه ‏امت روح (Nation of the Spirit) است. قوم یهود این واژه را به این اعتبار بر خود اطلاق می ‏کنند که فاقد سرزمین و زبان مشترک‏ند و نقطه تلاقی و پیوند آنان تورات و فرهنگ یهودی است. این مفهوم با قوم برگزیده و امت مقدس در ارتباط است.
ب) برگزیدگی و اختیار قوم یهود حکایت از برتری عرفی و نژادی آنها دارد. حضرت ابراهیم به خاطر خلوص و عدم اختلاط نژادش برگزیده شد و یهود نیز تنها به این دلیل که از نسل او بودند برگزیده شدند. در تلمود آمده است: «قوم یهود مقدس و سرورند... دنیا فقط برای جماعت بنی ‏اسرائیل خلق شده است... هیچ‏کس به جز بنی‏ اسرائیل نمی ‏تواند ادعا کند فرزند خداست. مهر و محبت خدا از آن جماعت بنی‏ اسرائیل است و بس» (المسیری، 5، 72) از نظر بیولوژی و نیز تاریخ، هیچ مبنایی نمی ‏توان برای تفسیر مزبور پیدا کرد. در واقع، این ادعا به افسانه شبیه‏ تر است تا واقعیت. به گفته ارنست رنان، بسیاری از کسانی که از نژاد یهود سخن می‏ گویند و گاهی راه افراط نیز پیموده و به صهیونیست معروف‏ند با افرادی که با یهودیان سر ستیز دارند در این نکته همداستان هستند که یهودیان از سایر اقوام متمایزند و نباید با سایر اقوام درآمیزند. کوتاه سخن آنکه، چیزی به نام نژاد یهود در تاریخ و نیز به لحاظ بیولوژیکی وجود ندارد، بلکه آن را باید در یاوه ‏گویی‏ های صهیونیست‏ها و امثال هیتلر سراغ گرفت. (ویل دورانت، 1، 354)
به اعتقاد ویل دورانت، یهودیان در آغاز آمیخته‏ ای از نژادهای گوناگون بودند. وجود یک نژاد خالص در میان صدها نژاد به معجزه شبیه است و از نظر عقلی ناممکن است. اما این را می ‏توان گفت که در میان نژادهای این ناحیه، نژاد یهودیان از همه خالص‏تر مانده است. (کستلر، 1361، 236) برخی معتقدند یهودیان در ابتدا نژاد خالص بوده ‏اند، ولی رفته ‏رفته با مهاجرت‏ های پی ‏در پی و نیز ارتباطات و مناسباتی که با سایر اقوام برقرار کردند، خلوص نژادی خود را از دست دادند و به نژادهای مختلف درآمدند. از دیدگاه فیشبرگ یهودیان حتی در ابتدا نیز نژاد خالص نبوده ‏اند:
اگر مطالعه خود را با بررسی مطالب تورات و سنت آغاز کنیم، خواهیم دید که ‏قوم اسرائیل حتی در آغاز شکل‏ گیری، از عناصر متعلق به نژادهای مختلف فراهم آمده بود. خواهیم دید که در آسیای صغیر، سوریه و فلسطین نژادهای گوناگونی وجود داشتند. عبریان قدیم چنان‏که در بسیاری از موارد تورات آمده، با تمام اقوام [ساکن در این مناطق] ازدواج کرده و درآمیخته بودند. (کرینستون، 1377، 153)
به خاطر نامعقول بودن تفسیر فوق، اصلاحگرایان یهودی در صدد حذف مناسکی برآمدند که جنبه قومی آیین یهود را برجسته می ‏ساخت. دیوید فریدلاندر یهودیان را ترغیب می‏ کند که مناسک و مراسم دینی خود را به زبان رسمی کشوری که در آن سکنا گزیده ‏اند، به جا آوردند؛ زیرا یهودیان زمانی که در میان سایر ملل بیگانه به حساب می ‏آمدند، مناسک و دعاهای خود را به عبری اجرا می ‏کردند، ولی در حال حاضر باید به سرزمینی که شهروند آن هستند عشق ورزند و به زبان مردم همان دیار مراسم و مناسک خود را اجرا کنند. (المسیری، 5، 72)
ج) برگزیدگی قوم دلیل بر تفوق و برتری اخلاقی آنها نسبت به سایر اقوام است. بر اساس این تفسیر، خدا قوم یهود را به این علت که خدای یگانه را پرستش می ‏کردند برگزید. به عبارت دیگر، از آن‏جا که این قوم از میان معبودهای متعدد تنها خدای واحد و یگانه را برگزید، خدا نیز آنها را به عنوان قوم برگزیده اختیار کرد. مطابق با این تفسیر، برگزیدگی دو سویه و متقابل است. در تلمود این برداشت از برگزیدگی بیان شده است، آن‏جا که می ‏گوید: «اگر سؤال شود که چرا خدای یگانه تبارک و تعالی جماعت بنی ‏اسرائیل را برگزیده [در پاسخ باید گفت] چون افراد این جماعت خدا و تورات او را برگزیدند.» (The Interpreters Bible, 30)


2. برگزیدگی به مثابه یک تکلیف و مسئولیت دینی
بر پایه این تفسیر، خدا قوم یهود را برگزید تا در میان اقوام دیگر خادم او باشند و در اصلاح عالم بکوشند و بین اقوام و ملل مختلف وحدت و همدلی ایجاد کنند. این نوع انتخاب و گزینش بر خلاف تفسیر نخست از تفوق و برتری قوم یهود حکایت ندارد، بلکه تکلیفی است که خداوند بر دوش آنها نهاده است و از این‏ رو مسئولیت آنها سنگین‏ تر است. در عاموس آیه‏ ای است که همین معنا و برداشت از برگزیدگی را تداعی می ‏کند، آن‏جا که می‏ گوید: از میان تمام اقوام روی زمین، من تنها شما را انتخاب کرده ‏ام. به همین دلیل وقتی گناه می‏ کنید شما را تنبیه می‏ کنم: زیرا گناهان شما باعث می‏ شود که رابطه من و شما تیره شود. (عاموس، 3:2ـ3)

 
3. برگزیدگی به مثابه سری از اسرار الهی و یک امر ربانی و ملکوتی
طبق این برداشت، پرسش از فلسفه و علت برگزیدگی عبث و بیهوده است؛ زیرا برگزیدگی بی ‏نیاز از علت و فلسفه است. همین که اراده خدا بر این امر تعلق گرفت که از میان اقوام مختلف قوم خاصی را برگزیند کفایت می ‏کند و شایسته نیست که از علت آن سؤال شود. این برداشت متأثر از تفکر مسیحی است، زیرا چنان‏که خواهیم گفت، متألهان مسیحی در باب برگزیدگی قوم یهود سه دیدگاه دارند که بر پایه یکی از آنها، یهودیان بر اثر لطف و فیض الهی انتخاب شدند نه به علت خوب بودن خودشان و یا برخورداری از امتیازهای دیگر. بر اساس این نظریه، برگزیدگی یک امر الهی است که انسان باید از صمیم قلب و سویدای وجود خویش به آن اذعان کرده، از چند و چون آن نپرسد. بنابراین برگزیدگی ارتباطی با خیر و شر و طاعت و معصیت ندارد، زیرا محبت خدا نسبت به قوم برگزیده بر عدالت او غالب است.
چنان‏که گذشت، تفسیر سوم از برگزیدگی متأثر از تفکر مسیحی است. در انجیل یوحنا، از برگزیدگی به عنوان فعل خدا یاد شده است نه بنی‏ اسرائیل: «شما مرا برنگزیدید، من شما را برگزیدم.» (یوحنا، 15:16) به باور یوحنا، برگزیدگی به مثابه سری از اسرار الهی است، هر چند یهودیان به فلسفه این راز پی نبردند. تنها رهبران دینی خاصی دعوت و فراخوان جدایی از تمام کفار و ملحدان را دریافتند. در سفر تثنیه بر این جدایی تأکید شده است؛ چه آن‏که تثنیه در زمانی نوشته شد که هم تاریخ گذشته و هم تاریخ فعلی از نتایج اسف‏ بار عقیده توحید همراه با مدارا نسبت به کفار پر شده بود. (آشتیانی 1368، 475)


4. برگزیدگی به مثابه حکم ازلی
همان گونه که پیشتر گفتیم، اغلب معتقدند که برگزیدگی قوم بنی ‏اسرائیل ریشه در عهد و پیمانی دارد که خدا از طریق آبای اولیه و حضرت موسی با ایشان بسته است؛ عهد و پیمانی که خداوند در کوه سینا و نیز برای بار دوم در دشت موآب با آنان بست. ولی مارتین بوبر، فیلسوف شهیر یهودی، هیچ نوع ارتباطی میان برگزیدگی قوم اسرائیل و مسئله عهد و میثاق قائل نیست، بلکه معتقد است خداوند از ازل این قوم را مستعد یافته و برگزیده است، هرچند نافرمانی‏ها و خطاهای زیادی در پرونده آنان ثبت شده است. بوبر روایت خروج را بازگو می‏ کند که یهوه به فرعون می ‏گوید: «به فرعون بگو خداوند چنین می ‏گوید اسرائیل پسر من و نخست زاده من است و به تو می‏ گویم پسر مرا رها کن تا مرا عبادت نماید و اگر از رها کردنش ابا نمایی همانا پسر تو یعنی نخست ‏زاده تو را می‏ کشم.» (خروج، 4:22)
بوبر می ‏پرسد: در آن موقع که هنوز یهوه با اسرائیل عهد و پیمانی نبسته بود، چگونه او را پسر ارشد خود خواند؟ اسرائیل چرا از ابتدا قوم خدا و ملت مقدس است؟ علت این تقدیس با آن همه ناپاکی ‏های این قوم در آینده چیست؟ بوبر معتقد است که اسرائیل بالقوه قوم مبارک و قوم خدا بوده است و او را یهوه از قبل برگزیده تا روزی مقدس شود! او می‏ نویسد: «خداوند اسرائیل را با عشق و علاقه جست‏جو کرد و قوم خود را برگزید، زمانی که هنوز او به وجود نیامده بود. در عصر جدایی اقوام و هنگامی که از اسرائیل هیچ اثری نبود، خداوند این قوم متولدنشده را رفعت بخشید تا نخستین فرزند ذکور او گردد.» (المسیری، 5، 137).


5. برگزیدگی به مثابه موهبت الهی
آیا برگزیدگی قوم اسرائیل از سر لطف و رحمت یهوه است؟ به عبارت دیگر، آیا اراده الهی بر این تعلق گرفت که قوم اسرائیل برگزیده شود یا این‏که این قوم لایق این برگزیدگی بوده و خداوند باید آنان را به این مقام و جایگاه ارتقا می ‏بخشید؟ به بیان دیگر، آیا برگزیدگی هبه و عطای الهی است یا این‏که جزء حقوق این قوم بوده و تخلف خداوند از این کار شایسته نبوده است؟ برگزیدگی در ابتدا از رحمت و اراده خدا نشأت گرفت، لکن قوم یهود خود را سزاوار این برگزیدگی می‏ دانستند، لذا برگزیدگی از موهبت الهی‏ بودن به حقی از حقوق یهود تحول یافت و بر این اساس، حتی اگر قوم یهود به بیراهه بروند، بر خدا لازم است آن حق و دین را ادا کند. در تلمود از زبان خدا آمده است: «با جماعت یهود همچون ملت‏های دیگر معامله نمی‏ کنم، حتی اگر اعمال خوب آنان اندک باشد.» (The Interpreters Bible, 30)
خداوند از میان اقوام مختلف، بنی ‏اسرائیل را برگزید، اما نه از آن ‏رو که توانمند و برخوردار بودند، بلکه چون ضعیف بودند. این موضوع با توجه به این‏که خدایان معمولی بیشتر دل‏ نگران افراد فرهیخته، توانمند و متمدن بودند، معنا پیدا می‏ کند. در سفر تثنیه هیچ دلیلی برای برگزیدگی جز توجه خاص خدا و وعده او به پدران اولیه ارائه نمی‏ شود. کوتاه سخن آنکه، این عمل از سر لطف است، و دیگر سؤال نمی‏ شود که چرا خدا، آبای اولیه را برگزید؟ (قزوینی یزدی، 1378، 201)

Sources

رضا گندمى- مقاله قوم برگزيده از نظر یهود- هفت آسمان- شماره 26

جلال ‏الدين آشتيانى- تحقيقى در دين يهود

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information