نظام احسن، نظام حاکم بر جهان هستی

English 3719 Views |

پیش از آن که به تعریف نظام احسن و شناخت ارکان و ویژگی های آن بپردازیم لازم است به یک پاسخ اساسی پیرامون نظام احسن پاسخ داده شود و آن این که معیار احسن (بهتر – برتر) بودن چیست؟ پاسخ به این سوال بدون شک منوط به آگاهی از ضابطه حسن و زیبایی است که مثلا چه چیزی را به حسن و چه چیزی را به قبح وصف می کنیم و هنگامی که این سوال پیرامون کل نظام آفرینش و کل جهان مطرح شود و بپرسیم که چه عاملی درحسن این جهان تأثیر اساسی دارد و چه عاملی آن را زشت می نمایاند، آنگاه پاسخ به سوال پیش گفته اهمیت و ضرورت بیشتر می یابد.

حقیقت حسن
پاسخ به سوال فوق، از دیر زمان توجه فلاسفه را به خود جلب کرده و پاسخ های مختلف و متفاوت ارائه کرده اند. میان تعریف حسن که از سوی فلاسفه غیر مسلمان ارائه شده با تعاریفی که فیلسوفان و اندیشمندان مسلمان ارائه داده اند وجوه مشترک بسیاری دیده می شود. فیثاغورس معتقد بود که حسن براساس هماهنگی و همسازی و نظم استوار است، درحالی که ذیمقراطیس، پایه گذار مکتب ذری، حسن را به معنای اعتدال و در مقابل افراط و تفریط می دانست. اما افلاطون که مورخان تفکر فلسفی او را بنیان گذار علم حسن و زیبایی شمرده اند، بر این عقیده  است که «حسن حقیقتی عقلانی و مثالی است و بدین سبب هر آن قدر که موجودی در عالم طبیعت به نظام مثالی و عقلانی نزدیک تر باشد به همان نسبت زیبایی بیشتری خواهد داشت» بحث پیرامون زیبایی و معیار آن، در عصر نوافلاطونیان، و به ویژه در افکار افلوطین، موسس مکتب نوافلاطونی در رأس مسائل فلسفی جای داشت، چنان که افلوطین در کتاب تاسوعات خود این موضوع را محور مباحث فلسفی دیگر خود قرار داده و گفته است: از آنجا که کثرت عالم پیرامون محور واحدی در گردش است پس همه آنها زیباست.

لایب نیتز نیز زیبایی را «اصل نیکوترین و والاترین هماهنگی» تعریف می کند که خداوند جهان را بر این اساس آفریده است. اما در تفکر اسلامی، زیبا و حسن در نظام خلقت هر چیزی است که برخوردار از وجود است و هر چیزی از جایگاهی که طبق اصل نظام هستی مبتنی بر عدل دارد، رنگی و گونه ای از زیبایی را نیز در خود دارد، و هر چیزی که در بستر هستی نمود می یابد زیبا شمرده می شود، که برخی از حکیمان از آن به خیر یا کمال اصیل تعبیر می کنند و از آنجا که واجب الوجود کمال مطلق و خیر بلامانع است و نیز از آنجا که موجودات امکانی از نوعی کمال نسبی برخوردارند، بنابراین هر آنچه از حسن و زیبایی دارند در اتصال به حقیقت و کمال مطلق است و بنابراین حسن حقیقی همان فعل و صفت خداوند است، و فعل خدا عین زیبایی است.

متکلمان معتزلی، همگام با شیعه امامیه، معتقدند که افعال حق تعالی مبتنی براساس حسن در صنع است. آنان خدای متعال را از ارتکاب هرگونه فعل قبیح بری و منزه می دانند، و برعکس آنان، اشعریان نفس فعل الهی را معیار ضابطه زیبایی می شمارند و می گویند هیچ اشکالی بر صدور فعل قبیح یا ترک فعل لازم از جانب خداوند، وارد نیست. درهرحال حسن را می توان به خانه ای که برای سکونت ساخته می شود تشبیه کرد. این خانه با هر ویژگی، چه بزرگ و چه کوچک، چه مجلل و چه ساده، به دست مهندسی بنا شده که در ساخت جزء جزء آن، نیازهای صاحب خانه را در نظر داشته است، یا همانند کارخانه ای که مهندسان طرح آن را براساس هماهنگی با هدف مطلوب و کالاهایی که باید تولید کند تنظیم کرده اند، و اگر در ساخت چنان خانه و چنین کارخانه ای همه ملاحظات و لوازم و شرایط رعایت شده باشد، ساختمانی کامل و نیکو خواهد بود. بر همین قیاس، هنگامی که فعل الهی را می نگریم در آن چندان و چنان ساختار حیرت انگیزی می یابیم که عقل و هوش از سر بیننده می رباید و همه کارشناسان و دانشمندان در برابر آن، و از روی تجلیل از سازنده آن سر فرود می آورند و از شگفتی های طبیعت سرگشته و حیران می شوند.

این اسرار پیچیده و عظیم در ادعیه و مناجات ائمه هدی(ع) فراوان دیده می شود: همچون توقیع شریف از ناحیه مقدسه امام عصر ارواحناه به وسیله محمدبن عثمان نائب خاص آن حضرت در دعای ماه رجب "اللهم صل علی محمد و آله.....و علی ملائکتک  المقربین و البهم الصافین  الحافین"،  «خدوندا، درود فرست بر محمد وآل محمد و بر فرشتگان مقرب و خاموش و مبهوت که سراسر صف کشیده اند». و سعدی به گروههای مختلف ملائکه اشاره دارد:

رفتی و نمی شوی فراموش                               می آیی و می روم من از هوش

شهری متحدثان حسنت                                      جمعی متحیران خاموش

و صائب تبریزی به من و شما خطاب نموده است:

چشم در صنع الهی بازکن لب را ببند                بهتر از خواندن بود، دیدن خط استاد را

ستاره شناس نامدار فرانسوی، آندره ژیره می گوید: «اخترشناسان و فیزیک – اختردانان که عموما اندیشمندان پرتعمق هستند، به لحاظ کارهایشان، همواره در برابر چشم انداز تحسین آور و شگفت انگیز آسمان قرار گرفته و لذا ارواحشان واجد آرامش، وقار و وسعت نظر می باشد، بدین قرار عقاید و اندیشه آنها درباره مسائل مهم ارزش به ویژه زیادی دارد، در نتیجه گواهیشان درباره اعتقاد به وجود خدا منتها درجه اهمیت داشته و بیشتر از این نظر مهم است که اگر نگوییم از طرف اکثریت عظیم اخترشناسان صادر شده از ناحیه تعداد بسیار قابل ملاحظه ای از آنان اعلام گردیده است.»

ابراز چنین نظری از سوی کارشناسان و استادان علوم طبیعی، و سخن آنان از پیچیدگی های نظام آفرینش، جای شکی نمی گذارد که بحث از وجود انسان و شگفتی های خلقت او برحیرت و دهشت محققان و پژوهندگان می افزاید، چنان که آلکسیس کارل، نویسنده و اندیشمنده غربی انسان را موجودی ناشناخته می شمارد و ابن سینا فیلسوف بزرگ اسلام در پاسخ رساله عارف مشهور ابوسعید ابوالخیر که از او خواسته بود تا انسان را تعریف کند گفت: اگر بتوان! گزیده و خلاصه کلام آن که نظام آفرینش در کمال اتقان و استواری است و بزرگ ترین و زیباترین جهان ممکن را تشکیل می دهد همچنان که همه این تکاپو و سیر به سوی جمال و کمال، نمایانگر هدفمند بودن این جهان است که آدمی در قلب آن جای دارد، و خود نیز در راستای هدف نهایی آفرینش پیش می رود. این چنین جهانی که همه لوازم و وسایل تطور و تکامل را در اعماق خویش نهفته دارد و همه موجودات، با هماهنگی تمام در آن به سوی غایت و هدف خویش پیش می روند نمی تواند جز نظام برتر و بهتر و کامل تر باشد. و به قول نظامی گنجوی:

در عالم عالم آفریدن                                  به زین نتوان رقم کشیدن

Sources

خط امان- پژوهشی در موعود ادیان- صفحه

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites