اساسنامه پیامبر (ص) برای ایجاد حکومت اسلامی

English 2009 Views |

سیره پیامبر اسلام ثابت می کند که آن حضرت از نخستین دوره رسالتش در صدد تاسیس حکومت و ایجاد دولت بود و این فکر در دو مرحله انجام پذیرفت: مرحله اول در مکه و مرحله دوم در مدینه. در شهر مکه که هنوز مامور به آشکار کردن رسالت خود نبود، اقدام به تاسیس، به اصطلاح «حرب سری» نمود. این مرحله در کتاب های سیره «دعوت پنهانی» نامیده شده است و با تماس های خصوصی و سری، افرادی را به آئین اسلام فرا خواند و به وسیله آن افراد خاص هسته مرکزی حکومت خود را تشکیل داد، آنگاه ماموریت یافت که به موجب آیه شریفه، دعوت خود را آشکار سازد، چنان که آیه زیر از آن حکایت می کند:
"فاصدع بما تومر و اعرض عن المشرکین انا کفیناک المستهزئین" (سوره حجر/ آیات 94- 95«به آنچه مامور هستی آشکار کن و از مشرکان کنار گیر که ما تو را از شر دشمنان  حفظ می نمائیم».

در این موقع پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به طور آشکار مردم را به اسلام دعوت نمود و با سران و بزرگان قبایل تماس گرفت و با آنان ملاقات کرد و از آنان خواست که با پذیرش اسلام به جمعیت او بپیوندند. یکی از روش های پیامبر در تبلیغ اسلام این بود که  هر سال در موسم حج مردمی را که از مناطق مختلف به مکه می آمدند، به اسلام دعوت می کرد و از آنان در منزل خود پذیرائی می نمود و اسلام را بر آنان عرضه می کرد. مهم ترین کاری که پیامبر در رابطه با تاسیس یک جامعه و حکومت توحیدی در مکه انجام داد این بود که در مراسم حج با گروهی از مردم مدینه که به مکه آمده بودند ملاقات کرد و از آنها پیمان گرفت که او را یاری نمایند و این گروه که رسما دعوت آن حضرت را پذیرفته بودند، تعهد کردند که وی را به مدینه دعوت کنند و یاری او را بر عهده بگیرند و این کار آن وقت تکمیل شدکه گروهی دیگر از نمایندگان مردم مدینه با پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در عقبه (در نزدیکی منی) ملاقات نمودند و با وی رسما به عنوان پیامبر و رهبر، بیعت کردند و پیمان دوستی میان آنها منعقد شد که در تاریخ به  معاهده «عقبه اولی» شهرت یافت. در موسم حج سال دیگر نیز یک گروه 73 نفره که چند تن از آنان زن بودند، مجددا با حضرت در عقبه ملاقات به عمل  آورند و با پیامبر بیعت کردند و معاهده دوم را در آنجا منعقد نمودند. آن دو معاهده و بیعت عقبه زیربنای حکومت و دولت اسلامی بود که پیامبر اسلام در فکر تاسیس آن بود زیرا در آن دو معاهده، تاسیس حکومت و ایجاد جامعه اسلامی دقیقا پیش بینی شده و به مبارزه در راه تاسیس حکومت حق، و دفاع و جهاد و تعلیمات سیاسی لازم، تصریح شده است، این هیئت پس از بازگشت به مدینه، مقدمات تاسیس حکومت اسلامی را از جهات مختلف در مدینه فراهم نمودند و جامعه و سرزمین خود را برای تشکیل دولت آماده کردند. وقتی پیامبر به مدینه مهاجرت نمود، جامعه را برای تشکیل حکومت آماده دید و به تاسیس آن اقدام نمود و حکومت اسلامی را برای اولین بار به صورت یک واقعیت خارجی در آورد و در این باره آنچه در توان داشت بذل نمود، میان مهاجر و انصار پیمان برادری بست، و آنان را با یکدیگر برادر کرد و یک مرکز عمومی به نام مسجد ساخت که کارهای آموزشی،  قضائی، سیاسی و اجتماعی در آنجا انجام می گرفت. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم  جهت تشکیل نخستین حکومت اسلامی، خود شخصا عهده دار اموری شد که صرفا جنبه سیاسی داشت وبرای تشکیلات دولت اسلامی بهترین اساسنامه را تنظیم نمود. از آن جمله:

1- میان مسلمانان و قبایلی که در مدینه بودند مانند یهود و غیره با شرایط خاصی پیمان عدم تعرض بست، و این معاهده در حقیقت، اولین دستور  حکومت اسلامی بود.

2-  رسول گرامی  اسلام صلی الله علیه و آله وسلم جهت حفظ دولت اسلامی و ترساندن دشمن، ارتش مجهز و نیرومندی ترتیب داد و آنان را برای دفع دشمن به مناطق مختلف شبه جز یره عربستان اعزام داشت، و با مشرکان کشور روم به پیکار برخاست به طوری که مورخان نوشته اند در مدت ده سال توقف خود در مدینه 82 جنگ کرده است.

3- آنگاه که حکومت اسلامی در مدینه و اطراف آن استقرار پیدا کرد و حکومت از طرف  مردم بت پرست مکه با عقد صلح رسمیت یافت، و ریشه یهود از مدینه و اطراف آن کنده شده، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم احساس کرد که وقت آن رسیده است که رسالت جهانی خود را از مرزهای عربستان فراتر برد و آن را بر همه مردم جهان عرضه بدارد و لذا در این رابطه نامه هائی به سران کشورها و فرمانروایان نوشت و آنان را به اسلام دعوت کرد و از آن خواست تا اسلام را بپذیرند و در نشر آئین جدید با مسلمانان  همکاری کنند. این نامه ها را توسط سفراء و نمایندگان مخصوصی نزد سران کشورهای  جهان فرستاد، از آن جمله: «فراسل» قیصر روم، «کسری» شاه ایران، «مقوقس» پادشاه مصر، «نجاشی» سلطان حبشه و سایر امراء و بزرگان شام و یمن و روسای قبایل بزرگ. و چه بسا با بعضی از این قبایل پیمان تعهد و معاهده نظامی و سیاسی و اقتصادی بسته شد. بیشتر این نامه هایی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم برای دعوت پادشاهان و زمامداران و شخصیت های مذهبی فرستاده است در کتابهای خاصی جمع آوری شده است که ما بعضی از آنها را در این جا می آوریم:

نامه ای به برخی از زمامداران:
«به نام خداوند بخشنده مهربان، نامه ای است از محمد صلی الله علیه و آله وسلم فرزند عبدالله، به دو فرزند «جلندی» و «جیفر و عبد». درود برکسی که هدایت پذیر باشد، من شما دو نفر را به کلمه اسلام ( توحید) فرا می خوانم شما هم آن را بپذیرید تا سلامت دنیا و آخرت را به دست آورید، من از جانب خداوند به سوی همه مردم فرستاده شده ام تا زنده دلان را بترسانم و حجت را بر ستمگران تمام گردانم، پس اگر شما دین اسلام را بپذیرید، بر منصب خود ثابت خواهید بود و اگر سر پیچی کنید، منصب از کف شما بیرون خواهد رفت و سپاهیان من کشور شما را خواهند گشود و نبوت من بر سلطنت شما پیروز خواهد شد.

نامه به «رفاعه بن زید جذامی» یکی از امراء جزیره
«به نام خداوند بخشنده مهربان، این نامه ای است از محمد صلی الله علیه و آله وسلم   فرستاده خدا به «رفاعه بن زید»: من «رفاعه» را به عنوان نماینده، به سوی قوم خود کسانی که در گروه او وارد شوند، اعزام کردم او وظیفه دارد همه را به سوی خداوند و پیامبر او دعوت نمایند، پس هرکس دعوت او را پذیرفت داخل حزب خدا و حزب رسول او  شده است و هرکس دعوت او را نپذیرفت دو ماه فرصت دارد.» 

نامه به اسقف نجران
«به نام خدای ابراهیم، اسحاق و یعقوب، نامه ای است از محمدبن عبدالله صلی الله علیه و آله وسلم فرستاده خدا به اسقف (عالم) نجران، اگر تسلیم شوید، سالم خواهید بود، من درود خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب را به شما می فرستم، و شما را از بندگی بندگان به بندگی خداوند فرا می خوانم و شما را از دوستی مردم به دوستی خداوند دعوت می کنم و اگر دعوت مرا بپذیرید، باید تسلیم شوید و جزیه بپردازید وگرنه اعلان جنگ می کنم که خود را آماده جنگ نمائید.

4- پیامبر سفراء و نمایندگان  خود را به جانب پادشاهان و زمامداران کشورها و روسای  قبایل عرب و غیرعرب اعزام می کرد و آنها را به آئین اسلام دعوت می نمود. و به قول استاد «محمد عبدالله عنان» سفرای پیامبر و نامه های او روشی بسیار نوین، و ابتکاری  در امر دیپلماسی بود که هرگز  بی اثر  نبود، همچنان که می توان آن را بهترین گواه بر قوت ایمان آن حضرت شمرد زیرا کسی که هنوز از زیر فشار و شکنجه قوم خود نجات نیافته و چندان نیرو و ارتشی نداشت با کمال صراحت و شجاعت امپراطور روم و ایران و همچنین سایر زعماء و رهبران جهان را به سوی اسلام فرا خواند، در حالی که هنوز حتی در شبه جزیره عربی استقرار  کافی نیافته بود و همین روش دیپلماسی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بود که بعضی از زمامداران را به دین اسلام متمایل ساخت.

5- تعیین استاندار و فرماندار و نصب قاضی- پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله وسلم برای بخش ها و شهرستانها قاضی، استاندار، فرماندار و حاکم تعیین کرد و آنان را با برنامه های منظم اداری و سیاسی، به نقاط مختلف گسیل داشت، مهمترین دستوراتی که از طرف آن حضرت دریافت داشتند به قرار زیر است:

1- آموختن تعالیم و احکام اسلام و تعلیم قرآن و نشر فضائل و اخلاق  اسلامی.

2- جمع آوری زکات و تقسیم آن میان فقراء و بیچارگان و صرف آن در مصالح عمومی مردم.

3- حل و فصل نزاع ها و اختلاف ها و حل مشکلات و جلوگیری از ظلم و فساد.

پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله وسلم تمام کارهائی که سیاستمداران و زمامداران جهت اداره کشور خود انجام می دادند، او نیز انجام می داد، با این تفاوت که سیاست او مطابق با اصول و تعالیم عالی اسلامی بود. او مانند هر حاکم دیگر بر استانداران و فرمانداران و قاضی ها و گرد آورندگان مالیات های اسلامی و همچنین افراد لشگری و افراد سپاهی، فرمان می راند و حق عزل و نصب والی ها و قاضی ها و تشویق و توبیخ  هر یک از آنان را داشت و در شوراها آخرین تصمیم را او می گرفت، فرمان های جنگ و صلح را او صادر می کرد، امضای نامه های سیاسی و عقد پیمان ها و قرار دادهای  سیاسی، نظامی و اقتصادی با حفظ مصلحت اسلامی، برعهده او بود. علاوه بر این ها  اگر کسی در قرآن سوره های انفال، توبه و محمد صلی الله علیه و آله وسلم  را ملاحظه کند، می بیند، چطور قرآن مجید خطوط  سیاسی حکومت اسلامی و برنامه های آن را ترسیم کرده و به پایه های مالی و اقتصادی دولت اشاره می نماید و همچنین چگونه رابطه حکومت اسلامی، با ملت های دیگر و آداب و اصوال جهاد و دفاع و دستورات مربوط به اتحاد و وحدت اسلامی که خود قوی ترین پایه های حکومت اسلامی است، در این سوره ها بیان شده است. و نیز در سایر سوره ها و آیات قرآن اصول بسیاری مربوط  به سازمان سیاسی حکومت اسلامی به چشم می خورد. این جریان ها روشن می سازد که پیامبر نخستین  پایه گذار حکومت اسلامی  است و نخستین حکومت اسلامی همان حکومتی است که با دست شخص پیامبر تاسیس گردید. و این حکومت هرچند از نظر سازمان و تشکیلات اداری مانند حکومت های جهان امروزه نبود، ولی با یک ترکیب ابتدائی که بر چهار رکن: والی، عامل خراج و قاضی و اطاعت از مرکز حکومت، استوار  بود، در حقیقت نمونه یک حکومت کاملی بود.

Sources

آیت الله جعفر سبحانی- مبانی حکومت اسلامی- از صفحه 15 تا 22

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites