مساله طب و بهداشت در حکومت اسلامی
English 2680 Views |شکی نیست که بهداشت فردی و اجتماعی و ایجاد محیط سالم و امکان معالجه بیماری برای عموم، از وظائف حکومت اسلامی است. دولت اسلامی موظف است برای این کار در دو بخش زیر برنامه ریزی نماید:
1- طب بهداشتی یا مبارزه با عوامل پیدایش بیماری.
2- طب درمانی. یا راه درمان بیماری.
منظور از طب بهداشتی، پیش گیری از پدید آمدن بیماری ها و از بین بردن عوامل آن است و چون جلوگیری از پیدایش بیماری و مبارزه با عوامل آن، به مراتب پرفائده تر از درمان آن است، لذا بهداشت فوق العاده ای در حیات افراد و سرنوشت اجتماعات دارد. دولت اسلامی جهت پیش گیری از عوامل بیماری، درمان و ریشه کنی بیماری ها، برنامه های زیر را عملی می سازد:
الف- مراقبت های بهداشتی در سرتاسر کشور؛ جهت این کار باید به نظافت خیابان ها، کوچه ها و مراکز عمومی شهرها اهمیت قائل شود و از مهمانخانه ها، هتل ها، مسافرخانه ها، استخرها، و حمام های عمومی و فروشگاههای مواد غذائی، قصابی ها، نانوائی ها، و سالن غذاخوری مراقبت نماید تا اصول بهداشتی کاملا مراعات گردد و باید به هر وسیله، عوامل بیماری را از بین برد، با مایه کوبی و تزریق سرم از بسیاری از بیماری های واگیر جلوگیری به عمل آورد.
ب- در راه درمان و ریشه کنی بیماری ها، باید پزشک و وسائل علاج از قبیل دارو، درمانگاه و بیمارستان فراهم سازد، برای این کار، ساختن درما نگاهها و بیمارستانها و مراکزا بهداشتی، جهت بهداشت عمومی، وظیفه دولت اسلامی است و در همین رابطه دولت موظف است جهت خودکفا شدن کشور در امور بهداشتی، آموزشگاهها ودانشگاههائی برای تدریس و تعلیم علوم و فنون پزشکی و داروسازی و سایر وسائل بهداشتی تأسیس نماید.
معلوم است اقدام به این وظائف سنگین بدون سازمان بسیار وسیع و مجهز امکان پذیر نیست، این مسئولیت در اسلام در درجه نخست وظیفه حکومت است و بلکه این وظیفه از مهمترین وظایف حکومت اسلامی می باشد که به وسیله وزرات بهداری و بهزیستی و با همکاری سایر سازمان ها، بهداشت عمومی جامعه را تأمین نماید. مسلمانان با مراعات اصول بهداشتی و سالم نگاه داشتن محیط زیست، و افراد خیر و نیکوکار هم با کمکهای مالی، دولت را در این کار حیاتی یاری می نمایند. روش مسلمانان و حکومت های اسلامی از صدر نیز بر این بوده است و شاهد این مطلب، وجود کلینیک ها، درمانگاهها و بیماستانهائی است که در طول تاریخ، در کشورهای اسلامی دائر بوده است، مورخان اطلاعات مفیدی درباره این بیمارستانها و مراکز بهداشتی به دست می دهند. مورخان بیش از سی بیمارستان مشهور را در قلمرو اسلام ذکر کرده اند که در واقع مراکز عظیم علمی و بهداشتی بوده اند.
بنا به نوشته «دکتر زیگرید هونگه» تنها شهر«قرطبه» در قرن دهم میلادی دارای پنجاه بیمارستان بود، از این هم مهمتر بیمارستانهای شهر بغداد در زمان هارون الرشید بودند، محل این بیمارستانها با دقت و بر حسب خوبی آب و هوا انتخاب شده بودند. این از بدیهیات بود که آب دجله به وسیله لوله کشی، در داخل همه اطاقهای بیمارستان جریان داشت. سپس همین نویسنده آلمانی اضافه می کند «موقعی که سلطان عضدالدوله می خواست در بغداد یک بیمارستان جدید و مدرن بسازد، به طبیب معروف رازی دستور داد بهترین مکان را برای این کار انتخاب کند. رازی که دانشمند علمی تجربی بود، بوسیله دستیاران، تکه های گوشت گوسفند را در محل های مختلف حوالی شهر آویزان کرد و بعد از 24 ساعت آن تکه های گوشت را با هم مقایسه کرد، هر کدام تمیز و تازه تر مانده بود، در همانجا بیمارستان عضدی را بنا کرد. البته تأسیس بیمارستان تنها کار دولت نبود، بلکه پزشکان و افراد خیر و نیکوکار نیز بیمارستانهایی تأسیس می کردند. اولین بیمارستانی هم که مسلمانان تأسیس کردند، ظاهرا در دوره هارون الرشید بود، و در طی یک قرن تعداد بیمارستانها زیادتر شد و حتی بعدها بیمارستان سیار هم تأسیس شد که شامل «ادویه» و «اشربه» به جهت بیماران دور افتاده بود و در این مورد نیز، به غیر مسلمین هم مثل مسلمین توجه می شد. و درباره اداره ترتیب بیمارستان ها و اوصاف و شروط آن نیز مسلمانان کتابهایی تألیف کردند. در واقع ترتیب همین بیمارستان ها بود که بوسیله پزشکان و علمای فرانسه و ایتالیا تقلید شد و بیارستانهای امروزی اروپا از آن بیرون آمد. البته در حکومت اسلامی، مراقبت های بهداشتی از وظائف «دائره حسبه» است.
«ابن اخوه» که در قرن هفتم زندگی می کرد در کتاب خود حدود 65 نوع کار را از وظائف محتسب می شمارد و درباره حفظ بهداشت، نکاتی را یادآوری می کند. او درباره خمیرگیرها می نویسد: خمیرگر نباید به وسیله پاها و زانوان و آرنج های خود خمیر به عمل آورد، زیرا این کار، خوار شمردن طعام است و چه بسا عرق بغل یا بدنش در خمیر بیفتد و نیز هنگام خمیر کردن، باید جامه ای با آستین های تنگ بپوشد و دهان بند داشته باشد زیرا چه بسا عطسه یا سخن گفتن، از آب دهان یا بینی او در خمیر بیفتد. خمیرگیر باید پارچه سفیدی را به دور گردنش ببندد تا از قطرات عراق مانع شود، خمیرگیر باید کسی را نزد خود بگمارد که مگس پران به دست بگیرد و مگس ها را بپراند. محتسب باید قصاب ها را از ذبح حیوانات در جلو دکان ها، منع نماید تا راهها آلوده و کثیف نشود. آشپزها و فروشندگان مواد غذائی، باید مواد خوراکی را در ظروف سربسته نگاه دارند تا از مگس و حشرات و موش و خاک و غبار و امثال اینها محفوظ بماند، و باید از داروخانه ها و داروسازها مراقبت نمایند و هر داروئی که تجویز می کنند، باید قبلا آزمایش شده باشد و داروساز باید اولا مهارت و خبرویت او ثابت بشود و در این کار تجربه کافی داشته باشد و ثانیا از اهل خیر بوده و شایستگی اخلاقی داشته باشد. همچنین «ابن اخوه» درباره پزشکان، جراحان، شکسته بندها می گوید: «پزشک کسی است که از ترکیب بدن و نیز حالت طبیعی اعضاء و بیماری هایی که عارض بدن می شوند، و از آثار بیماری ها و داروهای مفید و طرز معالجه و درمان، اطلاع کافی داشته باشد و در معاینه و مداوای بیماران به مساوات رفتار کند و پزشک حق ندارد اقدام به معالجه ای بکند که در آن احساس خطر می کند و اصولا نباید چیزی را که نمی داند، متعرض شود. در خبر آمده است: «هرکس طبابت کند ولی در طب سابقه نداشته باشد، او ضامن است» شایسته است محتسب ( همان طوری که پادشاهان یونان می کردند) در هر شهری یک نفر پزشک ماهر و متخصص بگمارد و پزشکان دیگر را به او ارجاع دهند و او از پزشکان دیگر امتحان کند. او هرکسی را که در فن طبابت مقصر تشخیص بدهد، او را از معالجه و مداوا منع نماید و او را وادار سازد که به حد کافی علم و تجربه بیاموزد. لازم است پزشک وقتی که به بالین مریض آمد، از علت مرض و نوع دردی که احساس می کند، بپرسد و دستوراتی از انواع شربت ها و داروهای گیاهی ترتیب دهد و سپس نسخه ای در حضور اولیاء مریض و با شهادت کسانی که همراه او هستند، می نویسد که آیا از دیروز بعد از استعمال داروها، بیماری او تخفیف پیدا کرده است یا نه؟ و بعدا با توجه به وضع مریض دستورات دیگری می دهد، تا اینکه بیمار کاملا بهبود یابد. محتسب از پزشکان تعهد می گیرد که به کسی دوای مضر و سمی ندهند و طرز ساختن سم را به کسی تعلیم ننمایند و به زنان داروهائی که باعث سقط جنین می گردد و به مردان نیز چیزی که باعث قطع نسل می شود، یاد ندهند و اگر مریض، زن نامحرم باشد، به هنگام معاینه چشمهایشان را ببندند.
Sources
آیت الله جعفر سبحانی- مبانی حکومت اسلامی- از صفحه 598 تا 603
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites