موقعیت انسان موفق به طواف

English 1851 Views |

«ولیطوفوا بالبیت العتیق» (سوره حج/ آیه 29«بر گرد آن خانه ی کهن (کعبه) طواف به جای آورند».

بعد از گذراندن میقات اینک وارد شهر مکه می شو یم، شهری که زادگاه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم و فرودگاه قرآن کریم است، مهبط وحی و محل صعود و نزول فرشتگان سماوات است. بلدالامینی است که دامنه ی امنیتش تا عالم نبات و حیوان کشیده است. کسی حق کندن گیاه و شکستن و بریدن درخت حرم ( به استثنای مواردی که در کتب فقهی مذکور است) و آزردن و کشتن حیوانات و حتی رم دادن پرندگان از لانه و آشیانه شان را ندارد. به همین جهت می بینیم پرندگان حرم، با مردم مأنوسند و در میان جمعیت، بدون هیچگونه ترس و وحشت، در رفت و آمدند و از کسی آزاری نمی بینند. و این خود، شاهد گسترش «عدل عمومی» در عالم اسلام است که آنچنان احترام به حقوق، در اسلام منظور است که نباتات و حیوانات هم باید در پرتو دین، حقشان محفوظ بوده و از تعدی و اجحاف، در امان باشند تا چه رسد به جامعه ی انسان ها که حقوق عالیتری دارند و احترام و امنیت بیشتری می خواهند. «مکه»، «ام القری» است، مادر شهرها و آبادی ها و مولد تمدن های واقعی انسان هاست. تمدنی که عاری از فساد و هرزگی و غارتگری است. تمدنی که پرورش دهنده انسان های خداپرست و امین و عفیف و صادق القول و با وفاست. و شکی نیست که این چنین تمدن، مولود قرآن است و قرآن هم، آفتاب طالع شده ای از افق مکه است. پس مکه ام القری است. مادر شهرهای انسان نشین به معنای واقعی کلمه و زاینده ی تمدن عالی آدمی، منزه از توحش و حیوان صفتی است. (البته ام القری، معنای دیگری هم دارد که برای رعایت اختصار، از ذکر آن ها خودداری شد). مکه، شهر توحید و قبله گاه جهانیان است، مرکز مقدسی است که بیت عتیق و معبد دیرین بشر و قبله ی مسلمین دنیا را در بردارد.

اهمیت عمل طواف کعبه

طواف یعنی دور چیزی گردیدن و بر گرد چیزی خریدن. و این عمل، علامت کمال علاقه و نشانه ی منتهای محبت است، تا آنجا که شخص محب، خود را فدای محبوب می سازد و بلاگردان او می شود، آنچنان که پروانه ی عاشق شمع، آنقدر بر گرد شمع می چرخد و می کردد تا عاقبت، خود را با بال و پری سوخته، به پای  شمع می افکند. شخص حاج واقعی که آتش اشتیاق لقای پروردگار، در دلش شعله ور گشته و بار سفر بسته و از وطن مألوف و از خانه و کاشانه و فرزند و زن، بریده و لبیک گو یان، خود را به پای دیوار خانه ی محبوب رسانیده است و پروانه وار، گرد شمع فروزان خانه ی توحید می چرخد، در واقع از چنگال عوامل جذاب مشتهیات دنیایی، رها گشته و جز جذبه و کشش حضرت معبود، چیزی او را به سمت خود نمی کشد. همه چیز دنیا را از خود ریخته و سر و پای برهنه و کفن بر دوش کشیده و با حرکت دایره ای بر گرد خانه ی حق، نشان می دهد جز حق، چیزی نمی خواهم و جز حق، چیزی نمی جویم. در تمام جهات و جوانب، غیر حق، چیزی نمی بینم و مجذوب هیچ عاملی سوای حق، نمی باشم. خانه ی حق، هسته ی مرکزی من است و هدف اصیل زندگی من. در واقع، آدمی که لبیک اجابت به دعوت حضرت حق گفته و موفق به حضور در حریم بیت خدا گشته است، میهمانی است بسیار عزیز و گرامی که وارد بر میزبان کریمی شده است که وجود و کرمش نامتناهی، احسان و انعامش بی پایان، مجانی دادن و به رایگان بخشیدن، عادت او، اعطای کثیر به قلیل و در برابر کار اندک، پاداش عظیم عنایت نمودن دأب و دیدن اوست. (یا من یعطی الکثیر  بالقلیل)، ای کسی که در مقابل کار کم، پاداش بسیار اعطا می نمایی.

از امام امیرالمومنین علیه السلام سوال شد: بنده که دست به دامن کعبه می زند و پرده ی حرم را می چسبد به چه معنی است؟ فرمود: (مثله مثل رجل له عند آخر جنایه و ذنب فهو متعلق بثوبه و یتضرع الیه و یخضع له ان یتجافی عن ذنبه)، «کار او مانند کار مردی است که درباره ی دیگری مرتکب گناه و جنایتی گشته و حال، با ندامت و پشیمانی، چنگ به دامن او می زند و گوشه ی جامه ی او را می گیرد و با خضوع و تذلل، از او عفو و گذشت از تقصیر و گناه را می طلبد».

مسلما مقتضای کرم و بزرگواری هر شخص کریمی در این موقع، بذل عنایت است و ابراز مرحمت، تا چه رسد به ساحت اقدس حضرت رب العفو و الکرم که وقتی بنده ای وامانده و بی پناه، روی نیاز به درگاه  آن بی نیاز می آورد و چهره ی شرمسار و پرخجلت، بر خاک ذلت و انکسار می مالد و دامن بیت را می چسبد و فریاد العفو، یا رب البیت، سر می دهد، حاشا از کرمش که رو بر گرداند و آن بنده ی مسکین را، از در خانه اش، با ذلت و خواری براند! (لا و رب الکعبه والحرم)، بلکه آنچنان رحمت عام و شاملی، بر سر واردین بیت مکرم، دامن بگستراند که تمام خطوات و لحظاتشان یعنی قدم ها و نگاه هایشان، ارزش آسمانی پیدا کند. این بشارت، از حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله وسلم رسیده است:

«ما من طائف یطوف بهذا البیت حین تزول الشمس حاسرا عن رأسه حافیا یقارب بین خطاه و یغض بصره و یستلم الحجر فی کل طواف مین غیر ان یوذی احدا و لا یقطع ذکر الله عــزوجل عن لسانه الا کتب الله عــزوجل له بکل خطوه سبعین الف حسنه و محی عنه سبعین الف سیئه و رفع سبعین الف درجه و اعتق عنه سبعین الف رقبه ثمن کل رقبه عشره آلاف درهم و شفع فی سبعین من اهل بیته و قضیت له سبعون الف حاجه ان شاء  فعاجله  و ان شاء فآجله»، «هیچ طواف کننده ای نیست که هنگام زوال آفتاب (موقع ظهر) سر و پا برهنه، بر گرد این خانه طواف نماید در حالتی که قدم ها را کوتاه بردارد و چشم خود را (از شدت حیا یا برای پرهیز از نگاه های ناروا) فرو افکند و در هر طوافی (در صورت امکان) حجرالاسود را استلام نماید بدون اینکه آزارش به کسی برسد و بی آنکه ذکر خدا از زبانش قطع شود، (آری نیست چنین طواف کننده ای) مگر آنکه خدا برای او می نویسد به هر قدمی هفتاد هزار حسنه و محو می کند از او هفتاد هزار سیئه و بالا می برد برای او هفتاد هزار درجه و آزاد می کند از طرف او هفتاد هزار بنده که قیمت هر بنده ای ده هزار درهم باشد (یعنی ثواب آزاد کردن هفتاد هزار بنده به او می دهد) و حق شفاعت درباره ی هفتاد نفر از بستگانش به او عنایت می فرماید و استحقاق روا شدن هفتاد هزار حاجت را واجد می شود که اگر بخواهد در دنیا، اگر نه در آخرت به حوایجش نایل می گردد.

«عن ابی عبدالله علیه السلام: من نظر الی الکعبه لم یـزل تکتب له حسنه و تمحی عنه سیئه حتی ینصرف ببصره عنها»، «از امام صادق علیه السلام منقول است: هرکس به کعبه نگاه کند (مادام که چشمش به کعبه است)، پیوسته حسنه ای برای او نوشته می شود و سیئه ای از او محو می گردد تا وقتی که چشمش را از کعبه برگرداند». و نیز آن حضرت فرموده است: «ان لله تبارک و تعالی حول الکعبه عشرین و مأه رحمه، منها ستون للطائفین و اربعون للمصلین و عشرون للنا ظر ین»، «برای خدا، در اطراف کعبه، صد و بیست رحمت است (که پیوسته نازل می شود). شصت رحمت، مخصوص طواف کنندگان و چهل رحمت، مربوط به نمازگزاران و بیست رحمت، برای نگاه کنندگان (به کعبه) است». 

پس هشیاری بسیار لازم است که آدمی، این چنین موقعیت حساس پرارزش را با مسامحه و غفلت، از دست ندهد و عالیترین منافع الهی را با سهل ترین اعمال عبادی بدست آورد. «ذلک فضل الله یوتیه من یشاء و الله ذو الفضل العظیم» (سوره جمعه/ آیه 4این فضل  خداست که به هرکس بخواهد می بخشد و خداوند صاحب فضل عظیم است.

امام امیر المومنین علیه السلام در مقام توجه دادن به عظمت موقعیت توفیق یافتگان به طواف بیت می فرماید: ( و وقفوا مواقف انبیائه، تشبهوا بملائکته المطیفین بعرشه، یحرزون الارباح فی متجر عبادته و یتبادرون عنده موعد مغفر ته)، «و ایستادند (اجابت کنندگان دعوت خدا برای حج) در جای ایستادن پیغمبران خدا، و خود را (با طواف بر گرد بیت خدا) شبیه فرشتگانی نمودند که بر گرد عرش خدا می چرخند در حالی که (با این کار خود) در آن تجارتگاه پرستش و بندگی خدا، بهره های فراوان بدست می آورند، و برای رسیدن به میعاد غفران خدا، می شتابند و بر یکدیگر پیشی می گیرند». 

به راستی اگر انسان حواسش جمع باشد و در کار خود دقیق و عمیق گردد و خوب بداند و بفهمد در کجا هست و با چه کسی هست و در چه موقعیتی هست، حتما دلش تکان می خورد و حال عجیبی به او دست می دهد. خود را، در آسمان عز و شرف، محفوف فرشتگان و هم پای پیغمبران و شبیه چرخندگان دور عرش خدا می بیند. دنیا و مافیها، در نظرش بی ارزش ترین چیزها آمده و یک نوع حال صفا و رقت و روحانیت مخصوص در خودش می یابد و احساس لذتی غیرقابل توصیف در اعماق روح و روان خویشتن می نماید که آن حال و آن لذت، در هیچ جای دنیا و در هیچ حالی از حالات زندگی یافت نمی گردد.

Sources

سیدمحمد ضیاء آبادی- حج، برنامه تکامل – از صفحه 155 تا 156 و صفحه 160 تا 165

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites