الفاظ قرآن، سخن خدا
English 1242 Views |اعتقاد عموم مسلمانان به موجب خود آیات قرآن کریم این است که قرآن به عین الفاظش از جانب خداوند تعالی به وسیله جبرئیل امین علیه السلام بر رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم نازل شده است، نه این که مانند احادیث قدسیه معانی از خدا و الفاظ از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم باشد. خیر، بلکه قرآن لفظا و معناً نازل شده از جانب خداست. تامل در بسیاری از ظواهر آیات قرآن کریم، این مطلب را به خوبی روشن می سازد. حال از باب نمونه به این آیات توجه فرمایید: «تلک آیات الله نتلوها علیک بالحق» (آل عمران/108)، «این ]آیات قرآن[ آیات خداست که ما آن را بر سبیل حق ]دور از هرگونه بطلان و خطا[ بر تو تلاوت می کنیم».
بدیهی است که تلاوت تعلق به الفاظ می گیرد، نه به صرف معانی و آیه ی شریفه دلالت بر این دارد که الفاظ قرآن «متلو» و تلاوت شده ی خدا (یا پیک خدا) است بر پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم که خدا «تالی» و پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم «متلو علیه» است و قرآن نیز «متلو» یعنی تلاوت شده و خواندنی است. «انا انزلناه قرانا عربیا لعلکم تعقلون» (یوسف/2)، «به راستی که ما آن را ]کتاب را[ به صورت قرآن عربی نازل کرده ایم به این منظور که شما درک و تعقل نمایید».
کلمه ی «قرآن» مصدر است به معنای «قرائت» و قرائت نیز به گفته راغب در مفردات به معنای «ضم حروف و جمع کلمات» است و در اینجا مصدر به معنای اسم مفعول است یعنی «مقرو» و «مقرو» یعنی آنچه که شایسته ی قرائت است و خواندنی است و جمله ی «قرانا عربیا» به قاعده ی نحوه ی «حال» است برای ضمیر غائب در «انا انزلناه» که راجع به «کتاب» مذکور در آیه ی قبل می باشد. بنابراین مدلول آیه این می شود که کتاب و وحی خدا حال نزولش بر پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم به صورت «مقرویت» و خواندنی بوده است (قرآنا)، و چون ناچار هر قرائت و خواندنی باید به یکی از زبان ها و لغات مأنوس در نزد بشر انجام پذیرد؛ لذا می فرماید: «عربیا» یعنی این قرائت به زبان و لغت عربی تحقق یافته است. ناگفته پیداست که «خواندنی» بودن و عربی بودن، صفت «لفظ» است نه صفت «معنی» چه آنکه معنی تا در عالم معنی است حروف و کلماتی ندارد تا به صورت لغتی از لغات از عربی و غیرعربی درآید. ولی آنگاه که به عالم لفظ و عبارت تنزل یافت، قهرا ملبس به لباس لغتی از لغات و زبانی از زبان های متداول در بین بشر خواهد گشت تا مفهوم معنی گردد. نتیجه آن که ما از ظهور بسیار روشن آیه ی شریفه ی «انا انز لناه قرآنا عربیا» به دست می آوریم که کتاب «منزل» از جانب خدا در حال نزولش به «لباس الفاظ» خواندنی «عربی» درآمده و بر رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم خوانده شده است تا آن حضرت نیز کلام خدا را برای دیگران بخواند و آنان را در مسیر درک و تعقل بیفکند. نکته ی دیگری هم که می شود از این آیه به دست آورد این است که متصف بودن قرآن به این دو صفت (سخن مستقیم خدا بودن و عربی بودن) در جامعیت قرآن نسبت به تمام اسرار و الفاظ و هم قابل درک و تعقل بودنش برای بشر دخیل می باشد، یعنی اگر بنا بود تنها معانی و مفاهیم قرآن بدون تلبس به لباس کلام از جانب خدا به قلب مبارک پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم القاء شود و سپس خود آن حضرت در مقام تعبیر برآمده و آن معانی وحی شده را به بیان خود در قالب الفاظ و عبارات درآورده و بر مردم بخواند (چنانکه احادیث قدسیه به این کیفیت است) و یا آن که به لغت دیگری غیر لغت عربی ترجمه گردد، لطمه به جامعیت قرآن وارد می آمد و بعضی از اسرار و لطائف آن در حال خفاء و از دسترس عقل و ادراک بشر خارج می شد. چنان که در آیه ی دیگر نیز می فرماید: «انا جعلناه قرانا عربیا لعلکم تعقلون* و انه فی ام الکتاب لدینا لعلی حکیم» (زخرف/4-3)، «راستی که ما آن ]کتاب[ را قرآن عربی قرار داده ایم که شما درک و تعقل کنید و حقیقت که آن ]قرآن[ در ام الکتاب نزد ما بلند پایه و استوار است». این آیه هم نشان می دهد که قرآن پیش از نزول به عالم «لفظ و عربیت » در عالم«ام الکتاب» متصف به صفت اعلی و حکیم بوده است. یعنی هم بلند مقام و اعلی رتبه ی از درک بشر و هم به صورت اجمال و غیر «مجزی به سور» و آیات و حروف و جمل بوده است تا آن که به جعل پروردگار از آن مقام اشمخ و اعلی تنزل یافته و در صورت قرآن عربی یعنی الفاظ قرائت شونده ی در لغت عربی تجلی کرده است تا برای درک و فهم آدمیان مهیا گردد.
«و کذلک اوحینا الیک قرانا عربیا عربیا لتنذر ام القری و من حولها» (شوری/7)، «و همچنان ]که به انبیای سلف وحی کرده ایم[ قرآن عربی را هم به تو ]ای پیغمبر[ وحی نموده ایم برای این که ]اهل[ مکه و آنان را که در اطراف آن هستند انذار نمایی». این آیه هم دلالت بر این دارد که آنچه «ما یوحی» بوده و صورت وحی و القاء الهی به خود گرفته است قرآن عربی یعنی الفاظ مقرو در لغت عربی بوده است.
«ان علینا جمعه وقرانه* فإذا قرانا فاتبع قرانه» (قیامت /17-18)، «حقیقت آنکه بر عهده ی ما است، جمع کردن قرآن و خواندن آن. پس وقتی ما آن را خواندیم، تو ]ای پیغمبر[ خواندن ]ما[ را تبعیت نما» شاید بتوان گفت در میان آیات الله بر این مطلب، از همه روشن تر همین دو آیه ای است که از سوره ی قیامت آوردیم، زیرا آیه کریمه ی اول دلالت بر این دارد که خدای منان علاوه بر جمع و تدوین قرآن، موضوع قرائت و تنظیم حروف و کلمات آن را هم به عهده ی خود گرفته است و آیه ی دوم نیز به طور واضح و کاملا روشن نشان می دهد که قرائت پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم باید دنبال قرائت خدا واقع شود (فاذا قرأناه فاتبع قرانه) پس از آنکه ما آن را (به واسطه ی جبرئیل امین علیه السلام) خواندیم و از قرائت آن فارغ شدیم، تو ای پیغمبر) بعد از فراغت ما به قرائت آن بپرداز و از قرائت ما تبعیت کن. اگرچه بعضی اتباع در قرائت را به معنای «اتباع ذهنی» یعنی سکوت و توجه تام به قرائت در حین نزول وحی گرفته اند. فرضا این معنی را هم بپذیریم، باز دلالت بر قرائت خدا دارد که به رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم دستور می دهد تو در حین نزول وحی و قرائت ما ساکت باش و لب به تلاوت قرآن مجنبان و کاملا فکر خود را به سخن و قرائت ما متوجه ساز. به هرحال از آیه ی شریفه این مطلب به خوبی فهمیده می شود که قرآن کریم از جانب خدا به واسطه ی جبرئیل علیه السلام «مقرو» یعنی با الفاظ قرائت شونده و خواندنی به رسول صلی الله علیه وآله وسلم نازل شده است.
Sources
سیدمحمد ضیاء آبادی – تفسیر سوره قیامت – از صفحه 302 تا 306
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites