یکی از معروفترین نامهای دوزخ، جهنم است که در قرآن مجید بسیار به آن برخورد می کنیم، این آیه اشاره به پیروان ابلیس کرده، می گوید: «و إن جهنم لموعدهم أجمعین* لها سبعة أبواب لکل باب منهم جزء مقسوم؛ و قطعا جهنم وعده گاه همه آنهاست. آن را هفت در است و براى هر درى، گروه معینى از آن [گمراه] ها تقسیم شده اند.» (حجر/ 43- 44) در معنی واژه ی «جهنم» میان ارباب لغت و مفسران گفتگو بسیار است، بعضی آن را به معنی «آتش»، و بعضی آن را به معنی «عمیق و ژرف» دانسته اند، در لسان العرب آمده «جهنام» به معنی عمق زیاد است، و لذا «بئر جهنم و جهنام» به معنی چاه عمیق آمده است. در همان کتاب از بعضی نقل شده که این واژه در اصل عبرانی است و «کهنام» بوده است و عربی آن به صورت جهنم ذکر شده است، (و به همین دلیل از الفاظ مالاینصرف است، چرا که هم معرفه و هم عجمی است) جمعی آن را در اصل از واژه ی عبری «جهینون» دانسته اند و بعضی آن را عربی می دانند (و علت مالا ینصرف بودن آن را تأنیث و تعریف ذکر کرده اند).
بعضی نیز آن را از ریشه ی فارسی دانسته اند. به تونل زیر زمینی که حرارت در آن می دمند و زمین حمام را گرم می کند نیز جهنم می گویند. به هر حال ریشه ی آن هرچه بوده باشد (عربی، فارسی، و عبرانی) این واژه در قرآن مجید نامی است برای محلی که مملو از انواع عذابها است و کانون قهر و غضب الهی است، و دارای درکات و مراتب مختلف است. در قاموس آمده است: خانه ی عذاب (اقرب الموارد). راغب آن را اسمى می داند درباره ی آتش افروخته عذاب الهى. ولى گفته اقرب الموارد بهتر است. زیرا قرآن براى آن ابواب و غیره نقل می کند. «حتى إذا جاؤها و فتحت أبوابها؛ تا چون بدان جا رسند و درهاى آن [به رویشان] گشوده گردد.» (زمر/ 71) در قاموس گوید: «رکیة جهام و جهنم: یعنى چاه عمیق و جهنم به واسطه عمیق بودن جهنم خوانده شده است.» جهنم به معنای "دوزخ" در فارسی است: "دوژنگه".
قرآن از دوزخ به نام های گوناگون یاد کرده که هر نام ویژگی خاص آن را نشان می دهد. اما بیشترین آنها "جهنم" است. این واژه 48 بار در سوره های مکی و 29 بار در سوره های مدنی، و جمعا 77 بار در قرآن تکرار شده است. به هر حال جهنم در استعمال قرآن محل عذاب آخرت و وعدگاه کفار و ستمگران است این کلمه هفتاد و هفت بار در آیات مختلف تکرار شده است «فأولئک مأواهم جهنم و ساءت مصیرا؛ اینانند که جایگاهشان دوزخ است و بد سر انجامى است.» (نساء/ 97) دوزخ، جائی که بدکاران را در آخرت عقاب مى کنند و بنا به برخى از روایات طبقه زیرین از هفت طبقه دوزخ است و جاى همه شرور و کثافات و زشتى ها است چنانکه در آیه 39 سوره انفال مى فرماید: «لیمیز الله الخبیث من الطیب و یجعل الخبیث بعضه على بعض فیرکمه جمیعا فیجعله فی جهنم؛ تا خداوند جدا سازد پلید را از پاکیزه و پلیدها را بر هم نهد و همه را انباشته و در جهنم قرار دهد.» این اسم در انجیل متى باب 16 بند 18 نقل شده قاموس کتاب مقدس از انجیل لوقا باب 16 بند 23 نیز نقل کرده ولى در آنجا پیدا نشد. قاموس مى گوید جهنم یعنى چاه عمیق و جهنم به خاطر عمیق بودن جهنم خوانده شده است به هر حال کلمه ی جهنم در استعمال قرآن محل عذاب آخرت و وعدگاه کفار و ستمگران است و هفتاد و هفت بار در ضمن آیات قرآن تکرار شده است.
جهنم در اصطلاح کلامی یعنى دوزخ، دوزخ بر دو قسم می باشد: دوزخ ظاهر و دوزخ باطن. دوزخ ظاهر رنجها و عذابهاى دنیوى و اخروى است. و دوزخ باطن نفس کدر و آلوده انسان است. اهل ذوق گویند مجموعه ی صفات رذیله، نفس انسان را به صورت جهنم و دوزخ درآورد و صاحب آن دائما در رنج و عذاب باشد. کارهاى پسندیده و عبادات حق، نفس را صیقلى کند و از آلودگیها برهاند. لاجرم نفس، صاحب آن نفس مطمئنه شود و همواره شاد و خوش باشد. مولانا گوید:
دوزخ است این نفس و دوزخ اژدهاست *** کو به دریاها نگردد کم و کاست
هفت دریا را در آشامد هنوز *** کم نگردد سوزش آن خلق سوز
سنگها و کافران سنگ دل *** اندر آینه اند رو زار و خجل
سیر گشتى سیر گوید نى هنوز*** اینت آتش اینت آتش اینت سوز
عالمى را لقمه کرد و درکشید *** معده اش نعره زنان هل مزید
حق قدم بر وى نهد از لا مکان *** آنگه او ساکن شود از کن فکان
چونکه جزو دوزخست این نفس ما *** طبع کل دارد همیشه جزوها
جهنم به عقیده ی همه ی ادیان، جایی است در جهان دیگر که بزهکاران را در آن جا به انواع عقوبت کیفر می دهند. دوزخ، در آیین زردشتی جایی است در جهان دیگر که در آن جا گناهکاران کیفر کارهای بد خود را می بینند و آن محلی است سخت عمیق، همچون چاهی بسیار تاریک و سرد، دارای دمه، تعفن و جانوران موذی که کوچک ترین آنها به بلندی کوه است و به تنبیه بدکاران مشغولند، تشنگی، گرسنگی، نگونسار آویخته شدن، بر چشم فرو رفتن میخ چوبین، بر تنور گرم چسبیدن پستان (زن)، به پستان آویخته شدن، بریده شدن زبان، و مانند آن از انواع شکنجه دوزخیان است. آیین زردشت، برای دوزخ سه طبقه قایل شده است: روان گناهکار پس از رسیدن به سر پل چنوت (صراط) در گام اول به دژمت (پندار بد)، در گام دوم به دژوخت (گفتار بد) و در گام سوم به دژورشت (کردار بد) داخل شود. سپس از این مهالک گذشته به فضای تیرگی بی پایان درآید و در آن جاست "دوژنگه"، یعنی جهان زشت که در فارسی "دوزخ" شده است.
قاموس کتاب مقدس، جهنم (هنوم) را جایگاه هلاکت دانسته است. از این رو واژه ی جهنم به جایگاه گریه، شیون، ضجه، آتش همیشگی و عقاب دایم بزهکاران اطلاق می گردد؛ چنان که جحیم (هاویه) فرودگاه مردگان، گاهی به معنای قبر و مردن استعمال می شود و گاهی آن را زیر زمین پنداشته اند که دارای درها و جایی است تاریک و وحشتناک. ارواح به آن جا برده و قصاص می شوند و امکان بازگشت بر روی زمین نیست. مردگان در آن جا در حضور و برابر حق تعالی خواهند بود. آن گاه در قیامت خوبان با خدا و بدان از او دور و به قصاص ابدی دچار خواهند گشت. نیز می خوانیم: "فردوس" واژه ای است فارسی و معنای اصلی آن سایبان و باغ "حظیره" و "حدیقه" است. فردوس جایگاه سعادت مردگان صالح است.
یهودیان بین دو فردوس، فرق قایلند: فردوس علوی و آن بخشی از آسمان است، و فردوس سفلی و آن جایگاه اموات و خوبان است.
در جائی از قرآن عبارت لخزنة جهنم آمده است: «و قال الذین فی النار لخزنة جهنم؛ و کسانى که در آتشند، به نگاهبانان جهنم گویند.» (غافر/ 49) در این عبارت نفرموده لخزنتها «که ضمیرها به نار برگردد» زیرا ذکر جهنم هول انگیزتر است و احتمال مى رود که جهنم گودترین جاى آتش باشد چنان که به گودترین جاى «چاه» گویند: بئر جهنام. جوهرى مانند راغب مى نویسد: جهنم از نامهاى آتش است که معرفه و مؤنث نیست و گفته شده معرب از فارسى است.
شیخ طریحى به نقل از مصباح المنیر، جهنم را از همان معنى پنج حرفى جهنام مى داند و سپس مى گوید و هو فارسى و معرب، جوالیقى به نقل از ابن انبارى و او از قول اکثر نحویین مى گوید: و هى اعجمیة، که تنوین نمى گیرد و غیر منصرف است و نیز گفته شد جهنم عربى است، عجاج گفته است که جهنم به معنى چاه عمیق و جهنام است، و همین معنى را ابن منظور نقل مى کند، ازهرى در تهذیب اللغه پس از ذکر اعجمى بودن آن مى نویسد «و قال آخرون جهنم عربى» و سپس ابن منظور از ابن خالویه نقل مى کند (بئر جهنام) یعنى چاه عمیق و نامیدن جهنم است زیرا جهنام در زبان عرب یعنى (بعیدة القعر) و اگر از عبرانى هم باشد زبان عبرانى خواهر زبان عربى است و زبان عربى از نظر زمانى مقدم بر آن است.
اعشى از شعراى جاهلى، جهنام را در معنى چاه عمیق به کار برده است. و ابن برى شعر اعشى را دلیل بر اعجمى بودن آن مى داند ابوعلى فارسى هم از قول یونس مى نویسد: «ان جهنم اسم عجمى.»