در قرآن به یک نام توصیفی درباره ی دوزخ این کانون قهر الهی یعنی برخورد می کنیم. خداوند بعد از اشاره به هدف نزول قرآن که انذار مردم و بیم دادن آنها از روز قیامت است می فرماید: (در آن رو) گروهی در بهشتند و گروهی در سعیرند: «فریق فى الجنة و فریق فى السعیر؛ گروهى در بهشت و گروهى در دوزخند.» (شورى/ 7) پس از آنکه تمام افراد بشر در عالم جمع اجتماع نمودند و هر یک کارشان به انتها رسید آن وقت دیگر حالت منتظره اى براى کسى باقى نمانده که تدارک مافات نماید زیرا که روز حشر آخر مرحله و آخر درجه سیر انسانى است آنچه استعداد کمال در هر کس بوده در آن روز به مرتبه کمال رسیده این است که آخر مرتبه یا بهشت موعود خواهد بود یا جهنم جماعتى که مطیع امر اله و موحد گردیده اند محل آرامشگاه و دار اقامتشان در محل امن و امان در ضیافت خانه ایزدى متنعم خواهند گردید و سیه بختان و مرتدین در سیه چال جهنم که دار غضب الهى است به انواع شکنجه و عذاب معذب خواهند بود.
واژه «سعیر» شانزده بار، و جمع آن «سعر» دو بار در قرآن مجید آمده است، این واژه در اصل از ماده «سعر» (بر وزن قعر) گرفته شده که به معنی بر افروختن آتش است، و به معنی شدت فروزندگی آن نیز آمده، لذا «سعیر» به معنی آتشی است که بسیار سوزان و ملتهب و شعله ور باشد، و گاه به معنی «جنون» نیز آمده است، چرا که رد این حالت شخص شعله ور می گردد و هیجان به او دست می دهد، به شتر دیوانه، ناقه مسعوره می گویند. بعضی نیز گفته اند سعیرا نامى است آتش را که برافروخته باشند و گرم کرده، گویند: درکه ششم است از درکات دوزخ. جمع «سعیر» نیز «سعر» است که دو بار در قرآن مجید آمده است: «فقالوا أ بشرا منا واحدا نتبعه إنا إذا لفی ضلال و سعر؛ پس گفتند: آیا بشرى که و تنها از خودمان را پیروى کنیم؟ در این صورت ما واقعا در گمراهى و جنون خواهیم بود.» (قمر/ 34) «إن المجرمین فی ضلال و سعر؛ قطعا بزهکاران در گمراهى و شعله هاى آتشند.» (قمر/ 47)
"سعر" (بر وزن شتر) جمع "سعیر" در اصل به معنى آتش برافروخته و پر هیجان است، و گاه به معنى "جنون" نیز آمده چرا که در حالت جنون، هیجان خاصى به انسان دست مى دهد، و لذا به شتر دیوانه ناقه مسعوره مى گویند. این احتمال نیز وجود دارد که قوم ثمود این تعبیر را از پیامبرشان صالح (ع) گرفته بودند که به آنها مى گفت: «اگر شما دست از بت پرستى برندارید، و از دعوت من پیروى نکنید، در "ضلال و سعر" (در گمراهى و آتشهاى افروخته جهنم) خواهید بود، آنها در پاسخ مى گویند: اگر ما از بشرى مثل خودمان پیروى کنیم در "ضلال و سعر" خواهیم بود! به هر حال ذکر "سعر" به صورت "جمع" در حقیقت براى تاکید و دوام است، خواه به معنى جنون باشد یا به معنى آتش برافروخته.»
از اینکه «سعیر» در آیه فوق در مقابل «جنت» قرار گرفته، چنین استفاده می شود که آن هم یکی از نامهای دوزخ است، تعبیر به «اصحاب السعیر» در چند آیه از قرآن نیز قرینه دیگری بر این نامگذاری است؛ «إن الشیطان لکم عدو فاتخذوه عدوا إنما یدعوا حزبه لیکونوا من أصحاب السعیر؛ در حقیقت، شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن بگیرید. جز این نیست که او گروه خود را مى خواند تا از دوزخیان شوند.» (فاطر/ 6) «و قالوا لو کنا نسمع أو نعقل ما کنا فی أصحاب السعیر؛ و گویند: اگر مى شنیدیم یا تعقل مى کردیم در زمره ى دوزخیان نبودیم.» (ملک/ 10) ولی نمی توان انکار کرد که در پاره ای از آیات قرآن به همان معنی وصفی به کار رفته، و اشاره به فروزندگی آتش دوزخ است.
به چند آیه که سعیر در آنها آمده است اشاره می کنیم: «إن الذین یأکلون أموال الیتامى ظلما إنما یأکلون فی بطونهم نارا و سیصلون سعیرا؛ بى گمان، کسانى که اموال یتیمان را به ستم مى خورند جز آتشى در شکم هاى خود فرو نمى برند، و به زودى در آتشى افروخته وارد خواهند شد.» (نساء/ 10)
"سیصلى" در اصل از ماده "صلى" (بر وزن درد) به معنى داخل شدن در آتش و سوختن است و "سعیر" به معنى آتش شعله ور است. کلمه "سعیر" یکى از اسماء آتش آخرت است و وقتى گفته مى شود: «صلى النار- یصلى النار- صلى و صلیا» معنایش این است که فلان با آتش سوخت و عذاب آن را چشید. از کلمه (و سیصلون) ممکن است استفاده نمود که آتش جهنم او را جذب می کند و می رباید. تنکیر سعیر جهت عظمت آن است و آن فعیل است به معنى مفعول یق (سعرت النار اذا الهبتها) و در تفسیر کبیر مذکور است که روز قیامت خورنده مال یتیم به عرصات درآید و آتشى که درون او از آن مملو باشد زبانه زند و دود از دهن و بینى و گوش و چشم او بیرون آید و بدین علامت همه کس بشناسند که این اکل اموال یتیمان است پس بنابراین حمل حدیث اکل بر ظاهرا نسب است و اعاده "سیصلون سعیرا" و عدم اکتفاء به "إنما یأکلون فی بطونهم نارا" غایت تهدید است
در این جمله، قرآن مى گوید: علاوه بر اینکه آنها در همین جهان در واقع آتش می خورند، به زودى در جهان دیگر داخل در آتش برافروخته اى می شوند که آنها را به شدت می سوزاند. از این آیه استفاده می شود که اعمال ما علاوه بر چهره ظاهرى خود، یک چهره واقعى نیز دارد که در این جهان از نظر ما پنهان است، اما این چهره هاى درونى، در جهان دیگر ظاهر می شوند و مسئله تجسم اعمال را تشکیل می دهند. قرآن در این آیه مى گوید: آنها که مال یتیم مى خورند گرچه چهره ظاهرى عملشان بهره گیرى از غذاهاى لذیذ و رنگین است، اما چهره واقعى این غذاها آتش سوزان است، و همین چهره است که در قیامت آشکار می شود. چهره واقعى عمل همیشه تناسب خاصى با کیفیت ظاهرى این عمل دارد، همان گونه که خوردن مال یتیم و غصب حقوق او، قلب او را مى سوزاند و روح او را آزار مى دهد چهره واقعى این عمل آتش سوزان است.
توجه به این موضوع (چهره هاى واقعى اعمال) براى کسانى که ایمان به این حقایق دارند بهترین مانع از انجام کارهاى خلاف است، آیا کسى پیدا می شود که با دست خود پاره هاى آتش را برداشته و در میان دهان بگذارد و ببلعد؟ همچنین افراد با ایمان ممکن نیست مال یتیم را به ناحق بخورند و اگر مى بینیم مردان خدا حتى فکر معصیت به خود راه نمی داند یک دلیل آن، همین بوده که آنها بر اثر قدرت علم و ایمان و پرورشهاى اخلاقى چهره هاى واقعى اعمال را مى دیدند و هرگز فکر انجام کار بد را نمى کردند. یک کودک نادان و بى اطلاع ممکن است مجذوب جلوه زیباى یک شعله آتش سوزان شود و دست در آن فرو برد، اما یک انسان فهمیده که سوزندگى آتش را بارها آزموده است کجا ممکن است حتى چنین خیالى بکند؟
على بن ابراهیم در حدیث صحیح از حضرت صادق (ع) روایت کرده که پیغمبر (ص) فرموده که «در شب معراج که مرا به آسمان بردند قومى را دیدم که مى انداختند آتش را از راه دهن به شکم ایشان و آن آتش از دبر ایشان بیرون مى آمد. پس از جبرئیل پرسیدم که "ایشان چه جماعتند؟" جبرئیل گفت که: "اینها جماعتیند که مال ایتام را به ستم مى خورند." اما کسی نباید گمان کند آتش سعیر همچون آتشهاى دنیا سرانجام به خاموشى مى گراید نه "مأوئهم جهنم کلما خبت زدناهم سعیرا؛ جایگاهشان دوزخ است که هر دم آتش آن فرو نشیند، شراره اى تازه برایشان مى افزاییم." (اسراء/ 97) هرچه پوست و گوشت بدنشان بسوزد و بر اثر آن شعله آتش فرو نشیند باز به حالت اول برمى گردند و آتش براى سوختن مجدد آن افروخته مى شود و آن که مى سوزد عذاب آن را احساس مى کند. این است مجازات آنها که آتش بر تمام ذرات وجودشان مسلط است، مى سوزاند، شعله اش پوست و گوشت آنان را مى خورد، و نابود مى سازد و سپس آنها را به حالت اول برمى گرداند و زنده مى کند تا بر عذابشان افزوده شود و یاد بیاورند و افسوس خورند که چرا در دنیا، زنده شدن در قیامت را تکذیب و انکار مى کردند. هر گاه شعله آن فرو نشیند، بر اشتعال آن افزوده شده و از نوع برپا می شود.»
ممکن است گفته شود: در چنین حرارت شدیدى، انسان چگونه زنده مى ماند؟! گوییم: خداوند قادر است که آنها را در چنین شرایطى زنده نگه دارد و از رسیدن آتش به جاهاى خطرناک بدنشان جلوگیرى کند. «کتب علیه أنه من تولاه فأنه یضله و یهدیه إلى عذاب السعیر؛ بر وى (شیطان) مقرر شده که هر کس او را ولى بگیرد بى تردید او را گمراه کند و به عذاب آتش بکشاند.» (حج/ 4)
سعیر به معنى شعله آتش است که مى فرماید در سوره تکویر آیه 12 «و إذا الجحیم سعرت؛ و آنگه كه جحيم را برافروزانند.» و هدایت به معنى راهنمایى است خداوند بندگان را راهنمایى مى کند به بهشت و سعادت و رستگارى به ارسال رسل و انزال کتب و افعال نیک و اخلاق حمیده و عقاید حقه، و شیاطین انسى و جنى راهنمایى مى کنند به متابعت شهوات نفسانى و صفات رذیله و اعمال سیئه به جهنم و عذاب الهى. گروهى آن گروهى این پسندند.
اشکال: در آیه شریفه دارد «فاتقوا النار التی وقودها الناس و الحجارة؛ از آن آتشى كه سوختش مردمان و سنگها هستند و براى كافران آماده شده بپرهيزيد.» (بقره/ 22) «یا أیها الذین آمنوا قوا أنفسکم و أهلیکم نارا وقودها الناس و الحجارة؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد خودتان و كسانتان را از آتشى كه سوخت آن مردم و سنگهاست حفظ كنيد.» (تحریم/ 6) «وقود» هیزم و گیرانه آتش است و هنوز که ناس جهنم نرفته اند.
جواب: هیزم و گیرانه تا آتش نباشد افروخته نمى شود پس آتش است و شعله هم دارد که هیزم در آن ریخته شود روشن مى شود یعنى مى سوزد. بسا خمود می شود و بسا شعله می زند و افروخته می گردد و آتش سعیر خمودى ندارد و همیشه افروخته و شعله ور است به اندازه اى که زفیر و نعره دارد که زید خدمت حضرت رسالت عرض کرد که «صداى زفیر جهنم را می شنوم.» «إن الله لعن الکافرین و أعد لهم سعیرا؛ خدا کافران را لعنت کرده و برایشان آتشى سوزان مهیا کرده است.» (احزاب/ 64) کلمه اعد فعل ماضى دلالت دارد که الان هم بلکه از زمان خلقت جهنم شعله ور بوده و مهیا شده براى کفار.
باز می خوانیم که: «و أعتدنا لمن کذب بالساعة سعیرا؛ و براى هر که رستاخیز را دروغ خواند، آتش افروخته آماده کرده ایم.» (فرقان/ 11) این جمله دلالت دارد بر اینکه جهنم الآن موجود است چنانچه بهشت هم خلق شده چون به صیغه ماضى بیان فرموده «اعتدنا» و «سعیر» آتش است که شعله مى زند به زبان عجم الو. براى آن که چیزى از این آتش سوزان بشنویم در تفسیر على بن ابراهیم از ابوبصیر نقل شده که گفت «از ابو عبدالله (امام صادق) (ع) پرسیدم که یا ابن رسول الله مرا بترسان که قلب من سخت شده است.» آن حضرت گفت: «اى محمد، آماده زندگى طولانى شو. که جبرئیل نزد پیامبر (ص) آمد با چهره اى گرفته آمد و حال آن که پیش از این با قیافه اى شادمان مى آمد. پیامبر (ص) از او پرسید: چرا امروز این گونه چهره ات گرفته است؟ گفت: یا محمد. دیگر دمهایى را که در آتش جهنم مى دمند خاموش کرده ام پیامبر پرسید که دمهاى آتش جهنم چیستند؟ گفت: یا محمد، خداى عز و جل فرمود تا در آتش دمیدند مدت هزار سال تا رنگش سفید شد. سپس هزار سال دیگر در آن دمیدند رنگش سرخ شد، هزار سال دیگر در آن دمیدند رنگش سیاه شد. پس اکنون سیاه و تاریک است. اگر قطره اى از آن "ضریع" در آب مردم دنیا بچکد همه مردم از گند آن خواهند مرد و اگر یک حلقه از آن زنجیر که هفتاد ذراع طول آن است در دنیا افتد دنیا از حرارت آن ذوب خواهد شد و اگر یکى از شلوارهاى اهل جهنم میان آسمان و زمین آویخته شود، مردم دنیا از بوى آن خواهند مرد.» تا آن جا که مى گوید: «از آن پس رسول الله (ص) جبرئیل را متبسم ندید».
آری آتشى است که نمى توان گفت چقدر شکنجه آور است: «و یصلى سعیرا؛ و در آتش در آید.» (انشقاق/ 12) یعنى داخل آتشى مى شود و یا حرارتش را تحمل مى کند که در حال زبانه کشیدن است. جبائى گوید: «یعنى داخل آتش شده و به آن عذاب شود.» و به گفته برخى یعنى می گردد و طعمه آتش فروزان شعله ور و به گفته بعضى دیگر یعنى براى همیشه در آتش معذب خواهد بود. چنانچه می فرماید: «و إذا الجحیم سعرت؛ و آنگه كه جحيم را برافروزانند.» (تکویر/ 12) و می فرماید: «و کفى بجهنم سعیرا؛ [براى آنان] دوزخ پرشراره بس است.» (نساء/ 55) و یصلى یعنی پرتاب می شود و تماس می گیرد با شعله هاى آتش که دارد شعله آتش او را بالا می اندازد که توهم می کند از جهنم بیرون می افتد ولکن با عمود آتشى بر فرقش می زنند می رود تا قعر جهنم و همیشه در این حال است و آیه شریفه را به این نحو تفسیر کردند: «و لهم مقامع من حدید* کلما أرادوا أن یخرجوا منها من غم أعیدوا فیها؛ براى [وارد كردن ضربت بر سر] آنان گرزهايى آهنين است. هر بار بخواهند از [شدت] غم از آن بيرون روند در آن باز گردانيده مى شوند [كه هان] بچشيد عذاب آتش سوزان را.» (حج/ 21- 22) «و أما الذین فسقوا فمأواهم النار کلما أرادوا أن یخرجوا منها أعیدوا فیها؛ و اما كسانى كه نافرمانى كرده اند پس جايگاهشان آتش است هر بار كه بخواهند از آن بيرون بيايند در آن بازگردانيده مى شوند.» (سجده/ 20)