به دنیا آمدن امیرالمؤمنین (ع) درون کعبه در آثار شعراء
قاضی ابوالبختری کتابی تألیف کرده در مولد امیرالمؤمنین (ع) چنانچه یاد کرده آن را نجاشی شیخ الطائفة و روایت کرده آن را ابومحمد علوی حسن فرزند محمد از حجر فرزند محمد ساقی از رجاء فرزند سهل صنعائی از ابی البختری چنانچه در تاریخ خطیب بغدادی ج 7 ص 419 و نجاشی در فهرست خود ص 279 یاد کرده، کتاب مولد امیرالمؤمنین (ع) برای شیخ ما ابن بابویه صدوق. و بسیاری از بزرگان شیعه و شعراء آنها این واقعه تاریخی را به نظم درآورده است امثال:
1- سید حمیری متوفای 173 که می گوید:
ولدته فی حرم الإله و أمنه *** و البیت حیث فناؤه و المسجد
بیضاء طاهرة الثیاب کریمة *** طابت و طاب ولیدها و المولد
فی لیلة غابت نحوس نجومها *** و بدت مع القمر المنیر الأسعد
ما لف فی خرق القوابل مثله *** إلا ابن آمنة النبی محمد
ترجمه: «زائید او را در حرم خدا و محل امن او و خانه حق جائی که حریم خانه و مسجد الحرام بود. بانوی سفید چهره پاک دامن بزرگواری که پاک بود و پاک بود نوزاد او زایشگاه او. در شبی که پنهان شده نحوست ستاره های آن شب و نمایان شد با ماه ستاره روشن فرخنده ای. پیچیده نشده در پارچه های قابله ها مانند او مگر فرزند آمنه محمد پیامبر (ص)».
2- محمد فرزند منصور سرخسی یاد کرده آن را در ابیاتی که یافت می شود در مناقب ابن شهر آشوب ج 1 ص 360.
3- خواجه معین الدین چشتی ازمیری متوفای 632.
4- ملای رومی (صاحب مثنوی) عارف مشهور متوفای 632.
5- ملامحمد فرزند عبدالله کاتبی نیشابوری متوفای 889 که بیوگرافیش در مجالس المؤمنین است.
6- مولا اهلی شیرازی متوفای 942.
7- میرزا محمدعلی تبریزی متخلص در شعرش به (صائب) از شعراء (عهد سلطان سلیمان متوفای 974) برای قصیده ای است که مدح می کند کعبه مشرفه را و در آن یاد می کند مزایای آن را و از آنهائی که شمرده است ولادت امیرالمؤمنین (ع) را در آن یافت می شود در کتاب (فزامة العامده) در ص 291.
8- سید محمد باقر فرزند محمد حسینی استرآبادی مشهور به داماد متوفای 1041.
9- ملا محمد مسیح معروف به مسیحای فسائی شیرازی متوفای 1127 که یکی از شعراء غدیر در قرن دوازدهم است.
10- سید نصرالله مدرس حائری شهید سال 1160 که یکی از شعراء غدیر در قرن دوازدهم است.
11- ملارضای رشتی متخلص در شعرش به (محزون) در کتابش مثنوی.
12- میرزا نصرالله متخلص به (شهاب).
13- شریف محمد فرزند فلاح کاظمی یکی از شعراء غدیر شعر و بیوگرافیش در محلش خواهد آمد حدیث ولادت را در قصیده کراریه یاد کرده.
14- شیخ محمدرضا نحوی متوفای 1226 یکی از شعراء غدیر است.
15- شیخ حسین نجف متوفای 1252 یکی از شعراء غدیر درقرن سیزدهم در قصیده بزرگش گوید:
جعل الله بیته لعلی *** مولدا یا له علا لا یضاهی
لم یشارکه فی الولادة فیه *** سید الرسل لا و لا أنبیاها
علم الله شوقها لعلی *** علمه بالذی به من هواها
إذ تمنت لقاءه و تمنی *** فأراها حبیبه و رآها
ما ادعی مدع لذلک کلا *** من تری فی الوری یروم ادعاها
فاکتست مکة بذاک افتخارا *** و کذا المشعران بعد مناها
بل به الأرض قد علت إذ حوته *** فغدت أرضها مطاف سماها
أ و ما تنظر الکواکب لیلا *** و نهارا تطوف حول حماها
و إلی الحشر فی الطواف علیه *** و بذاک الطواف دام بقاها
ترجمه: «خداوند خانه اش را زادگاه علی قرار داد ای چه بلند است مقام او که مشابهی برای او نیست. شرکت نکرده او را در ولادت در خانه خدا نه آقای رسولان و نه پیامبران دیگر. دانست خدا اشتیاق خانه را به علی (ع) دانش اوست بکسی که عشق و علاقه به خانه اش دارد. وقتی آرزو کرد دیدار او را و او هم آرزوی زیارت بیت را نمود پس به خانه نشان داد حبیبش را و او هم دیدار کرد خانه را ادعا نکرده هیچ مدعی برای زائیده شدن در خانه خدا و چه کسی را خواهی دید در جهان که چنین ادعائی کند پس مکه برای میلاد علی (ع) لباس افتخار پوشیده همینطور مشعرالحرام و عرفات بعد از منای آن بلکه زمین مکه به وجود علی (ع) بلند شد چونکه او را در برداشت پس صبح کرد زمین مکه در حالی که طواف گاه آسمانیها بود آیا مگر نمی بینی ستاره گان را که شب و روز طواف می کند اطراف خانه را».
و تا روز رستاخیز در طواف برآنند و به این طواف بقاء کواکب ادامه دارد.
16- میرزا عباس دامغانی متخلص به (نشاط) هزار جریبی متوفای 1262.
17- سید محمد تقی قزوینی متوفای 1270 یکی از شعراء غدیر است در شعراء قرن سیزدهم.
18- شیخ حسین فرزند علی فتونی همدانی عاملی حایری از شعراء غدیر است در شعراء قرن سیزدهم.
19- حاج محمدخان مولود 1246 متخلص به (دشتی) در دیوان مطبوعش.
20- حاج میرزا اسماعیل شیرازی متوفای 1305 یکی از شعراء غدیر در قرن چهاردهم است و از حجتهای گروه حق (شیعیان) که برای او قصیده زیبائی است در میلاد علی (ع):
رغد العیش فزده رغدا *** بسلاف منه تشفی سقمی
طرب الصب علی وصل الحبیب *** و هنی العیش علی بعد الرقیب
وفنی من أکؤس الراح النصیب *** و ائتنی توما بها لا مفردا
فالهنا کل الهنا فی التوأم
آتنی الصهباء نارا ذائبه *** کللتها قبسات لاهبه
و اسقنیها و الندامی قاطبه *** فلعمری إنها ری الصدی
لفؤاد بالتصابی مضرم
ما أحیلی الراح من کف الملاح *** هی روح هی روح هی راح
فأدرها فی غدو و رواح *** کذکاء تتجلی صرخدا
رصعتها حبب کالأنجم
حبذا آناء أنس أقبلت *** أدرکت نفسی بها ما أملت
وضعت أم العلی ما حملت *** طاب أصلا و تعالی محتدا
مالکا ثقل ولاء الأمم
آنست نفسی من الکعبة نور *** مثل ما آنس موسی نار طور
یوم غشی الملأ الأعلی سرور *** قرع السمع نداء کندا
شاطئ الوادی طوی من حرم
ولدت شمس الضحی بدر التمام *** فانجلت عنا دیاجیر الظلام
ناد یا بشراکم هذا غلام *** وجهه فلقة بدر یهتدی
بسنا أنواره فی الظلم
هذه فاطمة بنت أسد *** أقبلت تحمل لاهوت الأبد
فاسجدوا ذلا له فی من سجد *** فله الأملاک خرت سجدا
إذ تجلی نوره فی آدم
کشف الستر عن الحق المبین *** و تجلی وجه رب العالمین
و بدا مصباح مشکاة الیقین *** و بدت مشرقة شمس الهدی
فانجلی لیل الضلال المظلم
نسخ التأبید من نفی تری *** فأرانا وجهه رب الوری
لیت موسی کان فینا فیری *** ما تمناه بطور مجهدا
فانثنی عنه بکفی معدم
هل درت أم العلی ما وضعت *** أم درت ثدی الهدی ما أرضعت
أم درت کف النهی ما رفعت *** أم دری رب الحجی ما ولدا
جل معناه فلما یعلم
سید فاق علا کل الأنام *** کان إذ لا کائن و هو إمام
شرف الله به البیت الحرام *** حین أضحی لعلاه مولدا
فوطا تربته بالقدم
إن یکن یجعل لله البنون *** و تعالی الله عما یصفون
فولید البیت أحری أن یکون *** لولی البیت حقا ولدا
لا عزیر لا و لا ابن مریم
هو بعد المصطفی خیر الوری *** من ذری العرش إلی تحت الثری
قد کست علیاؤه أم القری *** غرة تحمی حماها أبدا
حیث لا یدنوه من لم یحرم
سبق الکون جمیعا فی الوجود *** و طوی عالم غیب و شهود
کل ما فی الکون من یمناه جود *** إذ هو الکائن لله یدا
و ید الله مدر الأنعم
سید حازت به الفضل مضر *** بفخار فسما کل البشر
وجهه فی فلک العلیا قمر *** فبه لا بالنجوم یهتدی
نحو مغناه لنیل المغنم
هو بدر و ذراریه بدور *** عقمت عن مثلهم أم الدهور
کعبة الوفاد فی کل الشهور *** فاز من نحو فناها وفدا
بمطاف منه أو مستلم
ورثوا العلیاء قدما من قصی *** و نزار ثم فهر و لؤی
لا یباری حیهم قط بحی *** و هم أزکی البرایا محتدا
و إلیهم کل فخر ینتمی
أیها المرجی لقاه فی الممات *** کل موت فیه لقیاک حیاة
لیتما عجل بی ما هو آت *** علنی ألقی حیاتی فی الردی
فائزا منه بأوفی النعم
ترجمه: «زندگی مرفه شد پس بیفزا آسودگی به بهترین نوشابه ای که بیماری مرا شفا دهد. به طرب آمد عاشق بر وصال محبوب و گوارا شد زندگی بر دور بودن نگهبان و رقیب. و از جام می سرشار کن حصه مرا و به من دوتا دوتا بده نه یکی یکی. «پس خوشی تمام در دوتا نوشیدن است» بده به من شرابی که آتش آب شده است که فرا گرفته باشد آتش هائی که شعله ور باشد. و بنوشان آن را به من و همه شب نشینان من که به جانم قسم آن سیراب کننده تشنگی است. «برای دلی که به سبب عشق شعله ور شده»
چه اندازه شیرین است گرفتن باده از دست نمکین چهره ها آن جانست آن نسیم جانفراست و آن نشاط. پس بگردان آن را در صبح و شام مثل آفتابی که تجلی می کند بر کوه صرخد (که از کوه های مکه است). «مزین کرده آن را حبابها مانند ستاره گان»
آفرین بر اوقات آن کسی که پیش آمد که دلم هر چه می خواست ادراک نمود. مادر بلندرتبه نهاد آنچه حمل کرده بود که پاک بود از جهت اصالت و فزونی داشت که از جهت پاک نهادی. «در حالی که مالک بود سنگینی زمامداری امتها را» جان من از کعبه نوری احساس کرد مانند آنچه موسی دریافت نمود از آتش طور سینا. روزی که عالم بالا را خوشحالی فرا گرفته بود کوبید گوش را صدائی مثل صدا. «کناره صحرای طوی از حریم مکه معظمه» زائید خورشید نیم روز ماه شب چهاردهی که برطرف کرد از ما سیاهی تاریکی را. فریاد بزن این بشارت باد شما را به این پسری که صورتش پاره ماهی است که به آن هدایت می شود. «به درخشیدن نور او در تاریکی» این است فاطمه دختر اسد (بن هاشم) که آمد در حالی که در بر دارد لاهوت ابد را.
پس سجده کنید برای او از روی افتادگی با کسانی که سجده کردند زیرا که فرشتگان برای او به سجده افتادند. «آن وقتی که نورش در آدم تجلی کرد» پرده از روی روشن حق برداشته شد و صورت پروردگار جهانیان نمایان گشت. و ظاهر شد روشنی چراغ یقین و آشکار شد محل اشراق خورشید هدایت. «پس روشن شد شب سیاه تاریک» ابدیت از نفی (لن ترانی) نسخ شده پس نشان داد به ما صورتش را پروردگار جهان. ای کاش موسی در میان ما بود و می دید آنچه را که در طور با اصرار خواسته بود. «پس منصرف شد از آن با دست خالی» آیا دانست ما در عظمت که چه زائیده و آیا پستان هدایت دانست که را شیر داده. آیا دست خرد فهمید که چه کسی را برداشته آیا صاحب خرد فهمید چه به وجود آورده. «بزرگست معنایش پس وقتی معلوم شود» آقائی که برتری یافت از جهت بلندی تمام مردم را او بود وقتی که هیچ موجودی نبود و او امام بود. خداوند به میلاد او مشرف نمود بیت الله حرام را هنگامی که برای عظمت او زادگاه شد. «پس قدم گذاشت بر خاک آن» اگر می شد که برای خدا پسرانی باشد و خداوند منزه است از آنچه که یهود و نصاری توصیف می کنند.
پس زائیده شده در خانه سزاوارتر بود که بوده باشد برای صاحب خانه حقیقة فرزند. «نه عزیر که یهود گفتند و نه پسر مریم که نصاری می گویند» او بعد از پیامبر بهترین ما سوای خداست از بالای عرض تا زیر هفتمین زمین. به تحقیق که پوشانید بزرگی او مکه معظمه را که حمایت می کند همواره اطراف آن را. «جائی که بدون اجرام نزدیک نشوند» پیشی گرفت تمام جهانیان را در وجود و درنوردید عالم نهان و آشکارا را. هر چه در جهان است از برکت دست اوست چونکه او دست خدا می باشد. «و دست خدا ریزنده نعمتهاست» آقائی که به سبب او (مظر بن عدنان) واجد فضیلت شد به سبب بزرگی پس برتر شد از هر بشری. چهره اش در فلک بالا چون ماه است پس به سبب او هدایت می شوند نه به ستارگان. «به طرف منزل او برای رسیدن به سود و غنیمتی» او ماه تمام و فرزندان او ماه هلال که ما در روزگار از آوردن مانند آنها ناز است. کعبه زائرین است در هر ماهی رستگار است کسی که به طرف ساحت او ورود کند. «به طواف کردن در گرد او یا دست رسانیدن بر او» بلند مقامی را از قدیم وارث شدند از (قصی بن لوی) و (نزار بن مضر) سپس فهر و لوی. هرگز زنده ای از ایشان رقابت به زنده ای نکند و ایشان از جهت اصالت و پاک سرشتی پاکترین آفریده هایند. «و به سوی ایشان هر بزرگی و افتخاری برمی گردد» ای کسی که دیدار او وقت مرگست هر مرگی که در آن دیدار تو باشد زندگیست. ای کاش شتاب می کرد مرا مرگی که آمدنی است که شاید ببینم زندگیم را در مرگ. در حالی که برسم از او به بهترین نعمتها».
21- میرزا ابوالقاسم حسینی شیرازی.
22- سراج الدین محمد فرزند حسن قرشی تمیمی عدوی اموی معروف به فدا حسین هندی به نظم درآورده میلاد مسعود باشرافت را در قصیده علویه بزرگ چاپ شده را که به 1411 بیت رسیده به نام (الفتحة القدسیة) ص 68- 178.
23- میرزا محمد تقی مشهور به حجة الاسلام متوفای 1312- در دیوان مطبوعش.
24- شاعر گرانبها محمد یزدی متخلص در شعرش به (جیحون) متوفای حدود 1318 در دیوان مطبوعش.
25- سید مصطفی فرزند سید حسین کاشانی نجفی (والد ماجد مرحوم مجاهد نستوه آیة الله حاج سید ابوالقاسم کاشانی) مدفون در کاظمین متوفای 1336 یکی از شعراء غدیر در قرن چهاردهم است.
26- میرزا حبیب الله خراسانی که ترجمه و بیوگرافیش در کتاب (شهداء الفضیلة) ما ص 282 یاد شده است.
27- شیخ علی ملقب به شیخ الرئیس خراسانی متوفای حدود 1320 در منظومه اش که موسوم به (تنبیه الخاطر فی احوال المسافر) صفحه 4.
28- شیخ محمد عباس عاملی متوفای 1353 یکی از شعراء غدیر است.
29- سید حسن آل بحر العلوم متوفای 1355 که از شعراء قرن چهاردهم غدیر است.
30- حاج شیخ محمد حسین اصفهانی متوفای 1361 یکی از شعراء غدیر است.
31- سید میر علی ابو طبیخ نجفی متوفای 1361 یکی از شعراء غدیر است.
32- سید رضای هندی نجفی متوفای 1362 از شعراء غدیر است در قرن چهاردهم.
33- سید محسن امین عاملی یکی از شعراء غدیر است.
34- شیخ محمد صالح مازندرانی یکی از شعراء غدیر است.
35- شیخ میرزا محمدعلی اوردبادی یکی از شعراء غدیر است که یادش خواهد آمد میلاد او را در چندین قصیده هایش به نظم آورده و از آنچه در آن قصیده گفته است قول اوست که مدح می کند به آن امیرالمؤمنین (ع) را.
سبق الکرام فها هم لم یلحقوا *** فی حلبة العلیاء شأو کمیته
إذ خصه المولی بفضل باهر *** فیه یمیز حیه من میته
لم یتخذ ولدا و ما إن یتخذ *** إلا و کان ولاده فی بیته
فی البیت مولده یحقق أنه *** دون الأنام ذبالة فی زیته
ترجمه: «پیشی گرفت بخشندگان را پس بدان که ایشان نرسیدند در میدان مسابقه برتری را که خواستند اندازه او را. زیرا که مولی او را اختصاص داد به فضل خیره کننده ای که در آن تمیز می دهد زنده او را از مرده اش. فرزندی برنگزید و نیست او که فرزندی برگزیند مگر آنکه ولادتش در خانه او بوده است. در خانه خدا بود زادگاه او و شایسته است او در پیش مردم فتیله باشد در چراغ او. آن را تخمیس نموده نطاسی محنک میرزا محمد خلیلی صاحب (معجم ادباء الاطباء)».
36- شیخ محمد سماوی نجفی یکی از شعراء غدیر است
37- شیخ محمد علی یعقوب نجفی یکی از شعراء غدیر است.
38- شیخ جعفر نقدی یکی از شعراء غدیر است.
39- میرزا محمد خلیلی نجفی یکی از شعراء غدیر است.
ادبیات عرب شعرا غدیر سریجی الاوالی امام علی (ع) ولادت کعبه شعر