1- معجزات پیامبران الهی بسیار متنوع بوده است آیا این امر تصادفی است؟ یا نکته ای در آن وجود دارد؟ بسیار بعید است که این موضوع را یک مسئله تصادفی بدانیم بلکه ظاهر این است که خداوند معجزات انبیاء را چنان قرار می داده که هر کدام از آنها در شرایط آن زمان و آن مکان به خصوص آن پیامبر قویترین اثر را داشته باشد. مثلا اگر می بینیم قرآن بزرگترین معجزه پیامبر را تشکیل می دهد بدین خاطر است که:
اولا- پیامبر اسلام مبعوث به همه جهان تا پایان دنیا است و باید معجزه ای جاویدان داشته باشد که با گذشت زمان کهنه نشود.
ثانیا- او درس نخوانده بود آوردن چنان کتابی به وسیله چنین شخصی در حد اعلای اعجاز خواهد بود.
ثالثا- پایین بودن سطح افکار مردم آن محیط و بلند بودن محتوای قرآن نشانه آشکار دیگری است از اینها گذشته ادبیات عرب برخلاف افکار و معارفشان در آن روز در اوج شکوفایی بود و شعرای بزرگ و سخنوران نامی داشتند که نمونه های آن در اشعار جاهلی به چشم می خورد. هنگامی که چنین افرادی در برابر فصاحت و بلاغت قرآن زانو بزنند عظمت این معجزه آشکار تر می شود.
همچنین معجزه حضرت سلیمان (ع) که مساله تسخیر بادها و شیاطین و مانند آن و آگاهی از سخن پرندگان بود. تناسب با وسعت ملک و حکومت او داشت. زیرا قلمرو حکومت او را از جهان انسانها فراتر می برد. وسعت سحر در عصر موسی بن عمران (ع). پیشرفت طب در عصر حضرت مسیح (ع) هر کدام ایجاب می کرد که معجزات آنها چنان باشد که پیشرفته ترین علوم و دانشهای زمان در مقابل آن عاجز بماند. دلیل روشن دیگر، سخن امام رضا (ع) در بیان راز گوناگون بودن معجزات پیامبران است و این که چرا هر پیامبری معجزه ای ویژه داشته است؟ ابن سکیت گوید: «به امام رضا (ع) عرض کردم: "لماذا بعث الله عز و جل موسی بن عمران (ع) بالعصاء و یده البیضاء و آلة السحر و بعث عیسی (ع) بالطب و بعث محمدا (ص) بالکلام و الخطب؛ چرا خدای متعالی موسی بن عمران (ع) را ید بیضا و عصای اژدر شونده داد که آلات سحر و ساحری را براندازد؟ و چرا به حضرت عیسی (ع) علم پزشکی و معالجه امراض کهنه را بخشید؟ و چرا به حضرت محمد (ص)، قرآن معجزه گر و کلام و خطبههای فصیح و بلیغ عطا فرمود؟"
امام رضا (ع) در پاسخ فرمود: "إن الله تبارک و تعالی لما بعث موسی (ع) کان الأغلب علی أهل عصره السحر، فأتاهم من عند الله عز و جل بما لم یکن فى وسع القوم مثله و بما أبطل به سحرهم و أثبت به الحجة علیهم و إن الله تبارک و تعالی بعث عیسی (ع) فى وقت ظهرت فیه الزمانات و احتاج الناس إلی الطب، فأتاهم من عند الله عز و جل بما لم یکن عندهم مثله، و بما أحیی لهم الموتی و أبرء لهم الأکمه وا لأبرص بإذن الله عز و جل و أثبت به الحجة علیهم و أن الله تبارک و تعالی بعث محمدا (ص) فى وقت کان الأغلب علی أهل عصره الخطب و الکلام و أظنه قال و الشعر فأتاهم من کتاب الله عز و جل و مواعظه و أحکامه ما أبطل به قولهم و أثبت به الحجة علیهم."
سپس ابن سکیت با تمجید از امام رضا (ع) پرسید: "تالله ما رأیت مثلک الیوم قط فما الحجة علی الخلق الیوم؟" امام (ع) فرمود: "العقل یعرف به الصادق علی الله فیصدقه، و الکاذب علی الله فیکذبه." آن گاه ابن سکیت گفت: "هذا و الله هو الجواب."»
خلاصه روایت یاد شده، این است که در زمان حضرت موسی، فن سحر و ساحری بر اجتماع چیره بود. به همین جهت، خداوند به حضرت موسی (ع) چیزی داد که مردم (کارشناسان سحر) از آوردن مانند آن عاجز بودند. البته منظور از آلت سحر، می تواند این باشد: چیزی که برخی آن را از سنخ سحر می پندارند، ولی در واقع، آن چیز برای ابطال سحر است؛ یعنی وسیله اضمحلال سحر، نه وسیله اعمال سحر. در زمان حضرت عیسی (ع) بیماریهای مزمن و بی علاج پدید آمده بود. از این رو، خداوند به حضرت عیسی (ع) علم پزشکی و درمان بیماریهای مورد نیاز مردم را عطا فرمود. همچنین، او مرده را زنده می کرد و کور و برصدار را شفا می بخشید تا از راه این معجزات، حجت خداوند بر آنان تمام شود.
در زمان حضرت محمد (ص) سخن ها و خطبه ها و اشعار فصیح و بلیغ، فضای جامعه را اشغال کرده بود. به همین جهت، خداوند به حضرت محمد (ص) قرآن را ارزانی داشت که دیگران از آوردن مانند آن ناتوان بودند. (از اینرو، فصحا و شعرای نام آور عرب، قطعات شعر خود را که بر دیوار کعبه آویزان کرده بودند (معلقات)، شبانه بردند؛ زیرا در مقابل آیات قرآن، بی آبرو شدند و...)
ابن سکیت پس از سخنان امام رضا (ع) گفت: «به خدا سوگند! هرگز مانند تو را ندیده بودم. پس، امروز حجت بر خلق چیست؟» امام (ع) پاسخ دادند: «عقل حجت است که مدعی صادق و مدعی دروغگو را تشخیص می دهد.» آن گاه ابن سکیت گفت: «به خدا قسم! این، تنها پاسخ صحیح است.»