فروید: دین، کاوش انسان برای یافتن تسلی دهنده های آسمانی است تا او را در غلبه بر حوادث بیمناک زندگی کمک کند. همچنین وی به دین به عنوان یک اغفال می نگرد و تجربه اش را به عنوان مشارکت در بیماریهای همگانی دخالت می دهد.
بررسی
در این عبارت فروید سه مطلب را به عنوان تعریف دین مطرح می نماید:
مطلب یکم: دین تسلی دهنده ای آسمانی است تا انسان را در غلبه بر حوادث بیمناک زندگی کمک کند. باید گفت: این مطلب معنای دین یا جزئی از تعریف دین نیست، بلکه یکی از لوازم دین است که:
به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقی است *** به ارادت بکشم درد که درمان هم از اوست
همان گونه که سقراط الهی جام سم شوکران را بدون اضطراب و تشویش سر کشید و امام حسین بن علی (ع) از بزرگترین فاجعه (تراژدی) تاریخ سربلند و شاد بیرون آمد، کاش، فرویدها اندکی از ادبیات اسلامی باخبر بودند:
ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند *** چون تو را نوح است کشتی بان ز طوفان غم مخور
سعدیا گر بکند سیل فنا خانه عمر *** دل قوی دار که بنیاد بقا محکم از اوست
در غم ما روزها بیگاه شد *** روزها با روزها همراه شد
روزها گر رفت گو رو باک نیست *** تو بمان ای آن که چون تو پاک نیست
مطلب دوم- برای ارزشیابی تعریف فروید درباره دین یک نظر اجمالی به انگیزه ها و طرز استدلالهای وی بسیار مفید است. فروید اصالت و اهمیت شخصیت و دفاع از آن را در برابر فعالیتهای غریزه جنسی و نیروی آن ناچیز شمرده و همه شئون بشری را بر مبنای غریزه مزبور و وازدگیها و رهایی آن تفسیر می نماید! به هر حال این نظریه پس از آن که در قوس صعودی به اوج خود رسید و با الحاق به آخر نام صاحب آن (فرویدیسم) جنبه قداست مذهبی به خود گرفت و توانایی اقدام به پاسخ را مبدل به ناتوانی کرد، ضعف خود را از گوشه و کنار آشکار و غیر از تقسیم ضمیر به آگاه و ناآگاه و نیمه آگاه که توجه خوبی بود مباحث این مکتب مورد نقدهای جدی قرار گرفت.
با قطع نظر از این جریان که خود داستانی طولانی است، مطلبی بسیار قابل توجه از وی نقل شده است که همه نظریات او را درباره مسایل ارزشی و مذهبی از اساس تخریب نموده است.
عبارت او چنین است:
من همواره خود را از طرح مسایل توزین ناپذیر (فوق کیفیت) ناراحت می یابم و همواره به این ناراحتی اعتراف می کنم. حال باید پرسید آیا با این حساسیت (آلرژی بیمارگونه) که فروید درباره مسایل ارزشی و حقایق فوق کمیت ارائه می نماید، می توان به تعریف او درباره دین اعتنا نمود؟! و آیا می توان برای نظریات منفی گرایانه او درباره مذهب و دیگر ارزشهای والای انسانی که فوق کمیت می باشند ارزش علمی قایل شد؟!
مطلب سوم- تعریفی که فروید برای دین مطرح کرده است: دین کاوش انسان برای یافتن تسلی دهنده آسمانی است تا او را در غلبه بر حوادث بیمناک زندگی کمک کند تنها بیان یکی از فواید دین برای استمداد در برابر حوادث بیمناک می باشد، نه غایت و هدف اصلی آن. برای فروید احساس انبساط و شکوفایی روحی و احساس وحدت با دیگر انسانها به وسیله دین اصلا مطرح نبوده، زیرا او از طرح مسایل توزین ناپذیر وحشت داشته است!
خدمات بسیار سازنده ای که بشر به انگیزگی دین و قدرت تکیه بر آن در راه آزادی و عدالت و احقاق حقوق انسانها در طول تاریخ انجام داده است برای فروید مطرح نیست زیرا طرح مسایل توزین ناپذیر او را ناراحت می سازد.
انسان فلسفه غرب فروید فضایل اخلاقی دین موجودات خدا روان شناسی