کارل گوستاویونگ (1875- 1961) فرزند کشیش کاتولیک سوئیسی است. وی تمام عمر خود را وقف مطالعه در فلسفه، باستان شناسی، کیمیاگری و نهایتا روان شناسی کرد. وی مؤسس روان شناسی تحلیلی یا مکتب زوریخ است که آن را پس از جدایی از فروید در برابر مکتب اول وین (فروید) بنا نهاد. مدتی روان شناسی تحلیلی را تلفیق روانشناختی فیزیک و متافیزیک توصیف کرده است. زیرا مهمترین عنصر روان شناسی تحلیلی جستار از طریق فراسوی علوم و فلسفه برای دستیابی به افق لایتناهی انسانیت است.
یونگ با کشف ناهوشیار جمعی به دستیابی بشر به آن چه از طریق معرفت تجربی صرف و ممکن است، کمک کرد.
دین
در مورد دین، بیش از هر موضوع دیگری سخن گفته است، زیرا همان گونه که اشاره می کند دین بی تردید برترین و عمومی ترین تظاهرات روح انسانی است. در مجموعه آثار 19 جلدی وی کمتر رساله ای وجود دارد که در باب مسایل مربوط به دین به طور کامل مسکوت باشد. آثار وی در دین عبارت است از خاطرات، یادداشتها و اندیشه ها، این اثر را وصیت نامه مذهبی او دانسته اند. در این اثر بازخورد متضادی از وی بازگو می شود: تجربه های دینی سرشار از عشق به خدا و نقد جدی نسبت به الهیات و کلیسا و روان شناسی و دین (1938) که مجموعه سخنرانی وی در باب ارتباط روان شناسی عملی و دین است. (1942) که در آن به بحث از کیمیاگری، روان شناسی و دین می پردازد.
روان شناسی کیمیاگری (1944) متضمن بازسازی وی از اندیشه مسیحیت و قرائت جدید از اصول عقیده به عشای ربانی و... است.
پاسخ به ایوب (1952) که متضمن بیان خاص و تضادگرایانه یونگ به مسئله کلامی معروف شده است.
چهار صورت مثالی، در این اثر به بحث از ریختهای ممکن چهارگانه می پردازد. یعنی مادر، ولادت مجدد، روح و مکار مورد بررسی قرار می گیرد. بخش سوم به تحلل یونگ از سوره کهف (قرآن مجید) اختصاص دارد.
تعریف یونگ از دین
یونگ می گوید قبل از آنکه من درباره دین گفتگو کنم لازم است اول توضیح دهم که چه معنی برای این اصطلاح قایل هستم. معنای دین متناسب با ریشه آن در زبان لاتین عبارت است: تفکر از روی وجدان و با کمال توجه. امری که اتو با حسن انتخاب آن را شیء قدسی و نورانی نامید. بنابراین، دین عبارت از یک حالت مراقبت، تذکر و توجه دقیق به معنی عوامل مؤثر است که بشر عنوان قدرت قاهره را به آنها اطلاق می کند و آنها را به صورت ارواح، شیاطین، خدایان، قوانین، صور مثالی (ریختهای کهن) کمال مطلوب و غیره مجسم می کند. در واقع می توان گفت که اصطلاح دین معرف حالت خاص وجدانی است که بر اثر درک کیفیت قدسی و نورانی تغییر یافته باشد.
بررسی
یونگ در این تعریف به نقطه مرکزی دین که عبارت است از برقرار شدن ارتباط با خدا که مستلزم دریافت کیفیت قدسی و نورانی است، اشاره می کند.
اما این توصیف را نمی توان تعریف کامل دین تلقی کرد؛ نه تنها از آن جهت است که شامل آن نوع تأثرات و احساسات نمی باشد که ویلیام جیمز آنها را در تعریف دین وارد کرده است، بلکه از آن جهت که جزء دوم اساسی دین را که عمل و تکاپو بر مبنای ارتباط با خدا و دریافت کیفیت قدسی و نورانی است، نادیده می گیرد. یک اعتراض کلی که متوجه این گونه تعاریف تک بعدی است این است که بشریت را از برخورداری لازم از دین محروم می سازد، زیرا با شناخت آن امتیازات بی نظیر که در دین وجود دارد کاروان بشریت می تواند با یک حیات معقول و هدفدار از یک زندگی با انبساط و شکوفا بهره مند گردد.
انسان وجدان دین روان شناسی فلسفه غرب کارل گوستاویونگ موجودات خدا