مشخص اصلی سرمایه داری جدید «کاپیتالیسم» از سرمایه داری قدیم و به طریق اولی از سوسیالیسم این است که سرمایه دار، نیروی کار کارگر را برای فروش می خرد نه برای آن که شخصا به آن احتیاج دارد، با این نیروی کار، اضافه ارزش ایجاد می کند. اضافه ارزش که مولود نیروی کار کارگر است و طبعا متعلق به خود او است همان سودی است که کارفرما می برد. این است که می گویند سرمایه داری جدید عین استثمار کارگر است. آنچه در قدیم به عنوان اجاره بود این بود که کارگر، محصول کار یا نیروی کار خود را به دیگری که به آن احتیاج داشت می فروخت و آن دیگری نیز آن کالا را به قیمت واقعی بازاری می خرید، مثلا او را مستخدم خانه خود یا دفتر خود قرار می داد، و یا به وسیله او دیوار خانه خود را بالا می برد، اما با نیروی کار او تجارت نمی کرد که مستلزم این باشد که به قیمتی بخرد و به قیمت بیشتری محصول آن را بفروشد. در مضاربه می توان گفت هم سرمایه کار می کند و هم عامل و هر کدام به حسب قرارداد سهم خود را می برند. در مزارعه نیز هم زمنی عمل می کند و هم عامل و هر کدام سهم خود را می برند، و بالاخره صاحب پول یا زمین نمی خواهد نیروی کارگر را بخرد و محصول کار او را به قیمت بیشتر بفروشد، هر چند مضاربه و مزارعه در رژیم های غیر سرمایه داری نیز مورد خدشه قرار می گیرد.
برهانی که در این زمینه اقامه شده است مشتمل بر دو پایه است:
1- ارزش هر چیزی به واسطه مقدار کاری است که بر روی آن صورت گرفته است، یعنی اولا مالیت و ارزش، به واسطه کار پیدا می شود، و ثانیا مقدار و میزان ارزش تابع مقدار و میزان کاری است که بر روی یک کالا صورت می گیرد.
2- سودی که کارفرما می برد محصول کاری است که کارگر کرده و طبعا به کارگر تعلق دارد. این سود، ارزش اضافی بر مزد است و بدون دلیل، سرمایه دار آن را به خود اختصاص داده است.
مقدمه اول نظریه ای است که علماء مکتب اقتصاد کلاسیک، امثال آدام اسمیت و ریکاردو، آن را ابراز داشتند و مارکس از آنها پیروی کرده است. ولی نظریه دوم یعنی نظریه ارزش اضافی ظاهرا از ابتکارات خود کارل مارکس است، هر چند می توان گفت که نظر دوم، لازمه و نتیجه روشن نظر اول است.