سردی، بی خیالی و بی تفاوتی کودک باید هرچه زودتر اصلاح گردد و جلوی رشد و پیشرفت آن از این بابت سد گردد. آدمی برای داشتن یک زندگی معقول نیاز به حساسیت دارد و البته نمی خواهیم این حساسیت شدید و افراطی باشد، ولی باید تاحدودی وجود داشته باشد تا زمینه را برای حرکت و تحریک او فراهم سازد. برای کودکی که همیشه در این حالت است نادیده گرفتن وضع او خطاست. باید به نحوی به او رسیدگی کرده و ریشه مشکلات او را دریافت و آن را حل کرد. برخی از اینان از افراد تیزهوش هستند و در صورت رشد و پرورش هوش و تجربه و کار و فعالیت و زندگی اجتماعی در حد یک نابغه می توانند جلو بروند. البته این نکته را هم تذکر دهیم که از سردی و بی تفاوتی اندک کودکان و حتی نوجوانان نباید زیاد رنجیده خاطر بود، زیرا بسیاری از اینان وقتی بزرگ شدند خوب می شوند و زندگی راحت و آرامی را بدست می آورند و آنها هم که خود خوب نشوند از طریق بهره گیری از شیوه های درمانی می توان به درمان و اصلاح شان پرداخت. با این حال در اصلاح آنها زیاد هم نباید خوشبین بود مگر آنکه شیوه های درمانی متعدد و پیگیر باشد. بسیاری از اینان نسبت به عوارض مرضی خود خوشبین اند و به درمان و اصلاح بی علاقگی نشان می دهند و حتی زیاده از حد بی تفاوت می شوند. به هر حال اقدام درمانی وظیفه و امید موفقیت باید در دل ها زنده باشد.
شیوه های اصلاح و درمان:
در طریق اصلاح و درمان چنین حالتی می توان ازشیوه ها و روش هائی استفاده کرد که برخی از آنها بدین قرارند:
1- آگاهی و تفهیم: این نکته مهمی است که یادآور شویم برخی از افراد به وضع و شرایط خود آگاه نیستند. اگر آنها را به وضع غیرعادی خود آگاه کنیم و از قبح رفتار و حالتش سخنی به میان آوریم امکان اصلاح و درمان آنان خواهد بود. این سخن باید برای کسانی مخصوصا مورد توجه و عمل قرار گیرد که سردی و بی تفاوتی شان صورت اخلاقی و عادتی دارد. شک نیست که در این رابطه والدین بهترین تذکر دهنده اند ولی باید متذکر شویم که تذکر و تفهیم مربیان و معلمان در این راه سازنده تر است. به ویژه معلمانی که از قرب و عنایت بیشتری برخوردارند و کودک درباره آنها بیشتر حساب می کند.
2- درمان پزشکی: در آنگاه که بیماری ها زمینه این حالت باشند مصلحت این است که از طریق دارو و درمان پزشکی در این رابطه اقدام کنیم. گاهی ممکن است عدم اعتدل در ترشح غده ای درون ریز باعث بروز این حالت شده باشد. درمان آن توسط پزشک باید صورت گیرد. تذکری که در این مورد می توان داد این است که از به کارگیری دستورات و تجویزات عوام بپرهیزیم و به قول این و آن اقدامی نداشته باشیم. درمان ها از سوی پزشکان متخصص باشد تا پشیمانی به بار نیاورد و ما کسانی را سراغ داریم که به رأی خود اقدام کرده و پشیمان شده اند.
3- درمان روانی: و به عبارتی روان درمانی می تواند راه خوبی برای اصلاح باشد. روان درمانی خود شامل اعمال روش ها و شیوه های گوناگون است. از جمله آن ایجاد زمینه برای جرات و نشان دادن شجاعت است، شیوه دیگر آن تحریض و ترغیب است. گاهی می توان زمینه امیدی را از راه القاء در او رشد داد و در مواردی می توان از راه تشویق به پیش رفت و نقطه مثبتی را در زندگی فرد یافته و به اتکای آن به تقویتش بپردازیم. گاهی لازم می شود از راه درمان روانی و بازسازی شخصیت و رفع اختلالات در این زمینه اقدامی داشت که این ها همه به فعالیتی تخصصی نیاز دارد.
4- سوق دادن به حیات جمعی: در مواردی می توان جاذبه هائی را به تناسب ذوق و رغبت او در جمع پدید آورد تا او به زندگی در جمع راغب گردد. گاهی می توان دوستان شوخ و گرمی را در سر راه او انداخت تا او را به حرف سخن آورند. در مواردی می توان با استفاده هایی از بازی های جمعی ویژه ای آنها را به جمع دعوت کرد. درخواست والدین و مخصوصا پدر در ساعت حضور خود در خانه برای آمدن او در میان جمع و در حضور، بردن او به مهمانی ها، آوردن مهمان به خانه و سپردن مسئولیت پذیرائی به او، قرار دادن افراد همسن و معاشر در سر راه او، خود در این زمینه موثر است.
5- آموزش های لازم: اصل این است راه و رسم حیات جمعی و شیوه های زندگی در جمع را به آنان بیاموزیم. به او یاد دهیم که همسازی با جامعه چگونه حاصل می شود، استدلال او را ورزیده و او را در سخن و کلام ماهر سازیم، مفهوم دوستی را در زندگی به آنان بیاموزیم، از آداب و رسوم و سنن اجتماعی درسهائی عملی و نظری برای آنان داشته باشیم تا از زندگی اجتماعی سر درآورند. بسیاری از افراد در جمع حاضر نمی شوند بدان خاطر که نمی دانند که در اجتماع چه کنند، چطور به آنها دست بدهند، احوال بپرسند، تعارف کنند و.... اگر این جنبه ها را در آنان تقویت کرده و به آنان آموزش دهیم دل و جراتی پیدا می کنند که از آن حالت بیرون آیند.
6- اعطای مسئولیت: به بسیاری از کودکان باید مسئولیت عطا کرد تا در حیات جمعی شرکت کند. تلاش هائی ملموس و قابل فهم و عمل را باید برایشان در نظر گرفته و از آنها خواستار انجام آن شد. این کار هم در محیط خانه ممکن است و هم در مدرسه. در خانه می توانند مسئولیتی به او بسپارید مثل خرید نان، پهن کردن سفره، دادن آب به اعضای خانواده و..... و در مدرسه نیز می توان به تناسب مسئولیت هایی را در اختیار گذاشت مثل مسئولیت حضور و غیاب، مسئولیت آمد و شد بین کلاس و دفتر جهت انجام کار و وظیفه، مسئولیت اجرای نمایش و خواندن شعر و دکلمه و..... بیکار ماندن و در گوشه ای لم دادن را باید از او دور کرد. باید او را به حرکتی واداشت تا از ملالت و ناراحتی بیرون آید. بیکار ماندن، عدم احساس مسئولیت سبب ایجاد رکودهاست و زمینه ها را برای افسردگی و انزوا فراهم می کند.
7- رفع عوارض: فراموش نباید کرد مادام که عوارض و علل در کودک از میان نروند امکان اصلاح و درمان در آن نخواهد بود. بر این اساس توصیه می کنیم یک بار دیگر محبت مربوط به علل و عوامل را مورد توجه قرار داده و سعی کنید در برابر آن موضع اصلاحی بگیرید و آنها را از میان بردارید. البته پس از حل و رفع و از میان برداشتن آنها باز هم نمی توان اطمینان یافت که آنها اصلاح شده اند، زیرا افرادی که برای مدتی در حالتی بوده اند تدریجا بدان عادت کرده و بدان اخلاق و رفتار خو گرفته اند. بازسازی جدیدی برای رفع عادت ضروری است.
8- شیوه های دیگر: از دیگر شیوه هائی که در اصلاح و درمان این حالت در افراد موثرند عبارتند از: برخوردهای لبخند آمیز با کودک، واداشتن او به دیدن صحنه های بازی و برخوردهای شاد، داستان های انس و بازی ها، ذکر داستان های حرکت آمیز، سعی در برانگیختن او به بازی های جمعی، آوردن او در میان جمع، وارد کردن فرد در گروه بازی و شنا و ورزش حتی به جبر، استفاده از داروهای محرک و گاهی آرامبخش، استفاده از اصل تشویق و پاداش به موقع، داشتن روابط و عکس العمل های گرم و صمیمانه، تحریک او به رفع نیازهای خود از طریق امکاناتی که شما برای او فراهم می کنید، برآورده کردن توقعات او در حد رعایت اصل اعتدال و...