از اوصاف دوزخ آتش سوزان
فارسی 3270 نمایش |از صفات دوزخ این است که طعمه خود را از فاصله دور به سبب نیروى جاذبه اى که دارد به خود مى کشد، پس چون اصحابش که دستهایشان را به زنجیرها بسته اند آن را ببینند، تسلیم مى شوند و هیچ حرکت و جنبشى نمى کنند، و دوزخ آنها را با لهیبش به سوى خود مى کشد، و در همان لحظه گداختن و سوزندگى آتش با صدایى هولناک شدیدتر مى شود و این همان جوشش دوزخ است:
قرآن توصیف عجیبى از این آتش سوزان کرده مى گوید: «إذا رأتهم من مکان بعید سمعوا لها تغیظا و زفیرا؛ هنگامى که این آتش آنها را از راه دور ببیند چنان به هیجان مى آید که صداى وحشتناک و خشم آلود او را که با نفس زدن شدید همراه است مى شنوند.» (فرقان/ 12) بیان وصف وحشتزاى دوزخ است هنگامی که جهنم از مسافت بسیار دور بت پرستان و کفار را مشاهده کند آنچنان با خشم نعره مهیبى بکشد مانند درندگان که طعمه و شکار خود را دیده بر آن حمله نموده آن را بدرند. و این همه براى استقبال از دشمنان خدا و رسالت است، و در حدیث شریف از امام صادق (ع) آمده است که: «به راستى دوزخ دوزخیان را از مسافت یک سال راه فرا مى خواند.» افزون بر این، آنها به طور عادى وارد دوزخ نمى شوند، بلکه در آن فرو مى افتند، زیرا دوزخ در محلى گود قرار دارد. در مفردات مى گوید: کلمه ی "غیظ" به معناى خشم شدید است، تا آنجا که مى گوید: و "تغیظا" به معناى اظهار غیظ است، که گاهى با سر و صدا هم توأم است، هم چنان که در قرآن فرموده: "سمعوا لها تغیظا و زفیرا" و نیز درباره کلمه ی "زفیر" گفته: به معناى تردد و آمد و شد نفس است، که با فرو رفتن آن دنده هاى سینه بالا مى آید (و با بر آمدنش فرو مى نشیند). و این آیه حال آتش دوزخ را نسبت به آنان وقتى که در روز جزا با آن مواجه مى شوند چنین تمثل مى کند، که همانند شیر در هنگام دیدن شکار خود فریاد مخصوص خود را در مى آورد. و "سعیرا" نیز از ماده ی "سعر" (بر وزن قعر) به معنى شعله ور شدن آتش است بنابراین سعیر به آتش شعله ور و دامنه دار و سوزان گفته مى شود.
در این آیه تعبیرات متعدد گویایى است که از شدت این عذاب الهى خبر مى دهد:
1- نمى گوید آنها آتش دوزخ را از دور مى بینند، بلکه مى گوید آتش آنها را مى بیند، گویى چشم و گوش دارد، چشم بر راه دوخته و انتظار این گنهکاران را مى کشد!
2- نیاز به این ندارد که آنها نزدیک آن شوند تا به هیجان درآید، بلکه از فاصله دور (که طبق بعضى از روایات یک سال راه است) از خشم فریاد مى زند.
3- از این آتش سوزان توصیف به "تغیظ" شده است، و آن عبارت از حالتى است که انسان خشم خود را با نعره و فریاد آشکار مى سازد.
4- براى آتش دوزخ، "زفیر" قائل شده یعنى شبیه آن حالتى که انسان نفس را در سینه فرو مى برد، آن چنان که دنده ها به طرف بالا رانده مى شوند و این معمولا در حالى است که انسان بسیار خشمگین مى گردد.
مجموع این حالات نشان مى دهد که آتش سوزان دوزخ همچون حیوان درنده گرسنه اى که در انتظار طعمه خویش است انتظار این گروه را مى کشد (پناه بر خدا). راوى خبر گوید که: رسول (ص) گفت: من کذب على متعمدا فلیتبوأ بین عینى جهنم مقعدا، گفت: هر که بر من دروغ گوید، گو خویشتن را در چشمهاى دوزخ جاى ساز. گفتند: یا رسول الله! دوزخ را چشم باشد؟ گفت: نمى شنوى که خداى تعالى مى گوید: إذا رأتهم من مکان بعید.
سخنان مفسرین در توجیه آیه
1- مقصود این است که وقتى کافرین نظر آنها به سعیر که براى آنان مهیا شده افتد صداى التهاب آن را می شنوند، و تشبیه نموده صوت آتش را به صوت آدم غضبناک که از شدت غیظ بالتهاب آمده، و به قولى تغیظ صفت آتش است و زفیر صفت اهل آن است. (طبرسى)
2- نسبت دیدن به آتش مجاز است، و نکته نسبت رؤیت به نار با آنکه حقیقت رؤیت مستند به مشرکین است براى ابلغیت کلام است یعنى گویا آنها آتش را مانند شخص غضبناک بینند، و تأنیث فاعل براى این است که سعیر به معنى نار است، و گویند کلامى در اینجا محذوف است و در تقدیر (اذا رأتهم زبانیتها) یعنى وقتى کافرین زبانیه آتش را از مکان دور که صد سال راه باشد و به قولى پانصد سال راه و از ابا عبدالله (ع) روایت شده به قدر یک سال راه دیدند غیظ و التهاب آن را می شنوند. (منهج الصادقین)
3- به دلالت آیات بسیار و احادیث که موجودات عالم قیامت همه صاحب حیاتند. بهشت و جهنم و نعم بهشتى و عذاب هاى جهنمى حیات و شعور و ادراک دارند. مثلا فلان نعمت بهشتى را تمام اهل بهشت دارند لکن مامور است به هر کدام به درجه ایمان و اعمال و اخلاقش لذت به بخشد و همچنین اهل عذاب تمام در آتش مى سوزند لکن آتش مامور است هر کدام را به درجات کفر و سوء عمل و فساد اخلاق به سوزاند و مورد امر و نهى الهى واقع مى شود چنانچه خطاب به جهنم آمده: «یوم نقول لجهنم هل امتلأت و تقول هل من مزید؛ آن روز كه [ما] به دوزخ مى گوييم آيا پر شدى و مى گويد آيا باز هم هست.» (ق/ 30)
چنانچه قوله تعالى در وصف معاد در سوره عنکبوت آیه 64 فرموده: «و إن الدار الآخرة لهی الحیوان لو کانوا یعلمون؛ و زندگى حقيقى همانا [در] سراى آخرت است اى كاش مى دانستند.» و نیز در سوره ی زلزال آیه 4 در وصف زمین قیامت فرموده: «یومئذ تحدث أخبارها؛ آن روز است كه [زمين] خبرهاى خود را باز گويد.» و غیر اینها از آیاتى که دلالت صریح دارد که اجزاء قیامت صاحب حیاتند و در جاى خود مبرهن گردیده، مادامى که بشود کلام را حمل به ظاهر نمود نباید حمل بر معناى مجازى کرد، چه ضرر دارد که گفته شود همین طور که ظاهر آیه چنین است وقتى آتش مقابل با اشقیاء گردد و آنان را ببیند به غیظ و زفیر و التهاب در آید به طورى که صداى آتش شنیده شود. خلاصه چون در کون موجودات قوه و استعداد حیات و شعور مخفى است وقتى موجودى از صورت کنونى دنیوى به صورت جمعى اخروى تحول پیدا کند آنچه از قوه و استعداد حیات در باطنش نهفته به فعلیت و ظهور می رسد و همین است سر شهادت دادن اجزاء بدن آدمى بر علیه او، بلکه ممکن است گفته شود به طورى که از آیات بر می آید قوه شعور در تمام موجودات دنیوى نهفته است. قوله تعالى «و إن من شی ء إلا یسبح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم؛ هر كس كه در آنهاست او را تسبيح مى گويند و هيچ چيز نيست مگر اينكه در حال ستايش تسبيح او مى گويد ولى شما تسبيح آنها را درنمى يابيد.» (اسراء/ 44)
اشکال: آنها آتش را مى بینند نه آتش آنها را پس چرا می فرماید: (إذا رأتهم)؟
جواب: در اینجا با اینکه آنها آتش را مى بینند، مى گوید: هر گاه آتش آنها را ببیند.
زیرا این تعبیر بلیغ تر است. یعنى آتش با حالت خشم آنها را مى نگرد. البته، خشم شنیدنى نیست که آیه مى گوید: خشم آتش را مى شنوند. بلکه منظور این است که از وضع ظاهرى آن به خشمش پى مى برند. گفته اند: آتش جهنم چنان فریاد مى کشد که هر که صداى آن را بشنود بر زمین مى افتد. برخى گفته اند: خشم از آتش و فریاد از اهل آتش است. یعنى خشم آتش را مى بینند و شیون و فریاد اهل آتش را مى شنوند. این آتش آنچنان آتشى است که هر گاه آنها را از فاصله صد سال یا یک سال راه بنگرد، به هیجان مى آید و فریاد خشمش بلند مى شود.
واویلا!
این وضع دوزخ است به هنگامى که آنها را از دور مى بیند، اما وضع آنها را در آتش دوزخ چنین توصیف مى کند: «و إذا ألقوا منها مکانا ضیقا مقرنین دعوا هنالک ثبورا؛ هنگامى که در مکان تنگ و محدودى از آتش در حالى که در غل و زنجیرند افکنده شوند فریاد واویلاشان بلند مى شود.» (فرقان/ 13)
و این بیان حال کفار و بیگانگان است هنگام که وارد دوزخ شوند آنچنان در شکنجه قرار گیرند در حالى که با زنجیرهاى آتشین دستهاى آنان به گردن آنها بسته شده باشد. هم چنانکه از رسول (ص) سؤال شد از این عقوبت فرمود سوگند به آفریدگار که جان من در حیطه قدرت او است بیگانگان و کفار در دوزخ آنچنان در فشار و شکنجه قرار گیرند مانند میخ که در دیوار فرو می رود. و در اعماق دوزخ بیگانگان فریاد برآورند شاید رهائى یابند. و معناى آیه این است که وقتى در روز جزا کت بسته در جایى تنگ از آتش بیفتند آنجا صدایشان به واویلا بلند مى شود، اما واویلایى که نتوان وصفش کرد. این به خاطر کوچک بودن دوزخ نیست چرا که طبق آیه 30 سوره ق هر چه در قیامت به جهنم مى گوئیم آیا پر شده اى؟ باز طلب بیشتر مى کند. «یوم نقول لجهنم هل امتلأت و تقول هل من مزید» بنابراین مکان وسیعى است اما آنها را در این مکان وسیع آن چنان محدود مى کنند که طبق بعضى از روایات وارد شدنشان در دوزخ همچون وارد شدن میخ در دیوار است! ضمنا واژه ی "ثبور" در اصل به معنى "هلاک و فساد" است، و به هنگامى که انسان در برابر چیز وحشتناک و مهلکى قرار مى گیرد گاهى فریاد "وا ثبورا"! بلند مى کند که مفهومش "اى مرگ بر من است".
«مقرنین» یعنى فروبسته به غل و زنجیر، و «الثبور» یعنى هلاک و مرگ. اینجا این آیه کریمه گونه هایى از عذاب دوزخ را براى ما تصویر مى کند، پس افزون بر سوختن به آتش عذابهایى دیگر بدین شرح وجود دارد:
1- افکنده شدن از بلندى به زیر: ممکن است انسان بتواند سقوطى را گرچه تقریبى به خیال آورد و تصور کند که کسى که از طبقه دهم ساختمانى به زیر مى افتد، پیکرش با برخورد به زمین پیاده و متلاشى و استخوانهایش خرد مى شود، اما عقل محدود انسان نمى تواند فرو افتادن در دوزخ را به روز قیامت تصور و تخیل کند، زیرا از میان کسى که به درون دوزخ افکنده مى شوند کسانى هستند که هزار سال سقوط مى کنند تا به جایگاه مقدر خود در آن برسند.
2- جایگاه تنگ: که در آن عذاب روحى شدیدى است چنان که فغان و شیون صاحبش را بلند مى کند، و در حدیث آمده است: «سوگند به آن که جانم به دست اوست، آنها چنان در آتش فشار مى بینند که میخ در دیوار فشرده مى شود.»
3- بسته بودن به غلها و زنجیرها: که رنجهاى کلان سرانجام شوم با سنگینى غلها و زنجیرها و فقدان نیروى حرکت به تمامى همراه مى شود.
4- تکذیب کنندگان رسالت، در آنجا بانگ و شیون بر مى آورند، از هول و هراس آنچه مى بینند، آن گاه ندایى به آنها مى رسد که دردى بر دردهایشان مى افزاید.
منـابـع
سيدمحمد حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد 11 صفحه 443
سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد 15 صفحه 259
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 15 صفحه 37
ابوعلی فضل بن حسن طبرسی- ترجمه مجمع البیان- جلد 17 صفحه 189
سید عبدالحسین طیب- أطیب البیان- جلد 9 صفحه 586
محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- جلد 8 صفحه 405
نصرت بیگم امین- مخزن العرفان- جلد 9 صفحه 173
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها