چهره و ویژگی های بهشت و بهشتیان
English فارسی 14312 نمایش |قرآن کریم در مقام ترسیم چهره و ویژگی های بهشت و بهشتیان آیات فراوانی را اختصاص داده است؛ مانند:
1ـ باغ های طرب انگیز که زیر درختان آن نهرها جاری است. این بیان حدود 70 بار در قرآن آمده است.
2ـ درختان و سایه های آن مانند میوه هایش همیشگی است: «أکلها دائم و ظلها؛ ميوه و سايه اش پايدار است.» (رعد/ 35) و مأکولاتش همیشگى و سایه آن برقرار است
3ـ فرشتگان بر بهشتیان وارد می شوند و سلام و تحیت می گویند.
4ـ لباس های آنان از حریر و پرنیان است.
5ـ بر تخت ها تکیه زده، نه آفتاب سوزان می بینند و نه سرما.
6ـ سایه درختان بهشتی بر سر بهشتیان و میوه هایش در دسترس آنان است.
7ـ ساقیان زیبارو و حوریان با جام های سیمین و بلورین بر آنان دور می زنند.
8ـ شراب هایی می نوشند که طبعش چون زنجبیل و عطرآگین است.
9ـ چشمه ی سلسبیل در آن جاست.
10ـ جهانی است بزرگ و کشوری است پرنعمت.
11ـ لباسشان از استبرق و دست بندهایشان نقره فام است.
12ـ ساقی شرابشان پروردگار، و شرابشان طاهر و پاک است.
13ـ در رخسارشان شادمانی نعمت های بهشتی پدیدار است.
14ـ شرابشان ناب و سر به مهر و دست نخورده است.
15ـ ترکیب طبع آن شراب این که به مشک مهر کرده اند و از عالم بالا است: «و مزاجه من تسنیم؛ تركيبش از [چشمه] تسنيم است.» (مطففین/ 27) و ترکیب طبع آن شراب ناب از (چشمه اى از) عالم بالاست.
تذکر: برخی از چشمه های بهشتی خالص و ناب است، مانند چشمه تسنیم و برخی از چشمه ها مزیجی و امتزاجی از تسنیم دارد مانند چشمه ی رحیق.
16ـ آب های بهشت هیچ گاه گندیده نمی شود و طعمش تغییر نمی کند. «مثل الجنة التى وعد المتقون فیها انهار من ماء غیر اسن و انهار من لبن لم یتغیر طعمه و انهار من خمر لذة للشاربین و انهار من عسل مصفى و لهم فیها من کل الثمرات و مغفرة من ربهم؛ صفت بهشتى که پرهیزکاران بدان وعده شده اند (این چنین است که) در آن نهرهایى است از آبى که طعم و بویش برنگشته، و نهرهایى از شیر که طعمش تغییر نکرده، و نهرهایى از شراب که سراپا لذت است براى نوشندگان، و نهرهایى از عسل تصفیه شده، و براى آنها در آنجا از هر گونه میوه هست و نیز آمرزشى از جانب پروردگارشان (آیا اینان) مانند کسانى اند که در آتش جاودانه اند و آبى جوشان به آنها خورانده مى شود که روده هایشان را پاره پاره مى کند.» (محمد/ 15) از این آیه به خوبى مى توان دریافت که موجودات بهشتى از گزند تغیر، فساد، عیب و نقص مصون اند.
17ـ نهرهایی از شراب ناب که برای نوشندگان لذت بخش است و چشمه هایی از شیر که طعمش تغییر نیابد و چشمه هایی از عسل مصفا در آن جاست.
18ـ جایگاه امن، امان و سلامتی است.
19ـ در آن جا برای بهشتیان از همه ی میوه ها به اضافه لطف و بخشش پروردگارشان هست. و آنچه که انسان بخواهد و چشم ها را به شوق و لذت اندازد مهیاست و انسان در آن جاوید باشد: «و فیها ما تشتهیه الأنفس و تلذ الأعین و أنتم فیها خالدون؛ و در آنجا هر چه نفوس را بر آن میل و اشتهاست و چشمها را شوق و لذت، مهیا باشد و شما مؤمنان در آن بهشت جاویدان متنعم خواهید بود.» (زخرف/ 71)
20- بهشت جایگاهى ابدى است که هیچ گونه فساد و تباهى در آن راه ندارد: «مثل الجنة التى وعد المتقون تجرى من تحتها الانهار اکلها دائم و ظلها؛ وصف بهشتى که به پرهیزگاران وعده داده شده این است که از زیر (ساختمان ها و درختان) آن همواره نهرها در جریان است میوه و خوراکى و روزى فراوان آن دائمى و سایه اش همیشگى است. این سرانجام کسانى است که تقوا ورزیده اند، و سرانجام کافران هم آتش است.» (رعد/ 35) پس هم بهشت مصون از زوال و نابودى است و هم اهل آن. چنانکه درسوره فرقان می فرماید: «قل اذلک خیر ام جنة الخلد التى وعد المتقون؛ بگو آيا اين [عقوبت] بهتر است يا بهشت جاويدان كه به پرهيزگاران وعده داده شده است.» (فرقان/ 15) در جمله (ام جنة الخلد) اضافه جنت به خلد که به معناى جاودان است براى این است که دلالت کند بر اینکه بهشت مزبور فى نفسه و به خودى خود جاودانه و فنا ناپذیر است، همچنان که کلمه (خالدین) در آیه بعدى، براى این آمده که دلالت کند بر اینکه اهل این بهشت در آن جاودانند، و فنا به ایشان راه ندارد.
21- بهشتیان هر چه بخواهند دارا می شوند «لهم فیها ما یشاون خالدین؛ جاودانه هر چه بخواهند در آنجا دارند.» (فرقان/ 16) یعنى متقین در بهشت از ناحیه خدا و تملیک او مالک و دارنده چنین چیزى هستند، که هر چه را بخواهند دارا شوند، و البته معلوم است که خواست ایشان جز به چیزى که دوست دارند تعلق نمى گیرد. به خلاف اهل آتش که به حکم آیه «و حیل بینهم و بین مایشتهون؛ میان آنان و آنچه دوست بدارند حائل و مانعى افکنده اند.» (سباء/ 54) البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که متقین در آن روز و در بهشت دوست نمى دارند و نمى خواهند، مگر چیزى را که واقعا دوست داشتنى باشد، و آن چیزى که واقعا باید آن را دوست داشت همان چیزى است که خدا براى آنان دوست بدارد، و آن عبارت است از همان خیر و سعادتى که مستحق آن شده اند، و با آن به کمال مى رسند، و نه خود و نه دیگران از آن متضرر نمى گردند. زیرا به حکم این آیه اهل بهشت به چیزى راضى و علاقمند مى شوند که خدا نیز بدان راضى باشد، آرى، آنان نمى خواهند مگر آنچه را که مایه خوشنودى خداست، پس هیچ وقت اشتهاى معصیت و کار زشت و شنیع، و کار لغو نمى کنند، «لا یسمعون فیها لغوا و لا کذابا؛ در آنجا نه بيهودهاى شنوند و نه [يكديگر را] تكذيب كنند.» (نباء/ 35) و نیز هرگز از چیزى که مایه ناراحتى دیگران است خوششان نمى آید، و نیز هرگز نمى خواهند که عذاب از اهل جهنم (که خدا عذاب آنان را خواسته) برداشته شود، و هرگز آرزو نمى کنند که مقام بالاتر از خود را داشته باشند، چون آنچه که خود دارند خدا برایشان پسندیده، و آنان بدان راضیند، و آنچه خدا دوست مى دارد دوست مى دارند.
بنابراین خواسته هاى اهل بهشت، همچون خواسته هاى خداوند در چهارچوب حکمت است. یعنى همان گونه که «یفعل ما یشاء» از طرف خداوند در قالب کار حکیمانه است. «لهم فیها ما یشاؤن» نیز از سوى مؤمنان در قالب تقاضاى حکیمانه است و چنین نیست که مؤمنان بخواهند اهل دوزخ رها شوند، یا درخواست کنند که به درجات انبیا راه یابند، زیرا این گونه تقاضاها حکیمانه نیست.
22- مؤمنان پس از عبور از صراط و مواقف دیگر به سوى بهشتى سوق داده مى شوند که درهاى آن باز و گشوده است: «و سیق الذین اتقوا ربهم الى الجنة زمرا حتى اذا جاءوها و فتحت ابوابها و قال لهم خزنتها سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین؛ كسانى كه از پروردگارشان پروا داشته اند گروه گروه به سوى بهشت سوق داده شوند تا چون بدان رسند و درهاى آن [به رويشان] گشوده گردد و نگهبانان آن به ايشان گويند سلام بر شما خوش آمديد در آن درآييد [و] جاودانه بمانيد.» (زمر/ 73) در راه رسیدن به بهشت، ملائکه بهشتیان را همراهى مى کنند و نورى که مؤمنان در دنیا به واسطه ایمان و عمل صالح بدان منور شده اند راه آنان را روشن مى کند: «یوم ترى المؤمنین و المؤمنات یسعى نورهم بین ایدیهم و بایمانهم بشریکم الیوم جنات تجرى من تحتها الانهار خالدین فیها، ذلک هو الفوز العظیم؛ آن روز كه مردان و زنان مؤمن را مى بينى كه نورشان پيشاپيششان و به جانب راستشان دوان است [به آنان گويند] امروز شما را مژده باد به باغهايى كه از زير [درختان] آن نهرها روان است در آنها جاودانيد اين است همان كاميابى بزرگ.» (حدید/ 12) اما قبل از ورود به بهشت هر ناپاکى از هستى آنان به عذاب موقت یا مغفرت و شفاعت زدوده مى شود. زیرا بهشت سراسر طهارت و پاکیزگى است و هیچ گونه پلیدى را بر نمى تابد.
گفتنی است قرآن در اوصاف بهشت و همچنین در ویژگی های جهنم، به بیان آن دسته از مطالبی که برای همگان قابل ادراک است پرداخته، با بیان نمونه هایی که در این جهان وجود دارد مطلب را نزدیک ساخته است وگرنه، چنان که مکرر اشاره شد، نظام آخرت با نظام دنیایی تفاوت اساسی دارد و واژه دنیایی توان تفسیر کنه آن را ندارد؛ آن سان که جنین در رحم مادر توان درک واقعیت های خارج از رحم را ندارد. از این رو قرآن در موارد زیاد به مثال و نمونه اکتفا کرده، می فرماید: "مثل الجنة التی وعد المتقون تجری من تحتها الأنهار" و "مثل الجنة التی وعد المتقون فیها أنهار من ماء غیر اسن..." داستان بهشتى که به متقیان وعده دادند این است که در آن باغ بهشت نهرهایى از آب زلال دگرگون ناشدنى است. وگرنه نعمت هایی فراهم آورده است که از دسترس فهم و ادراک بشر خارج و خرد را توان تعقل آنها نیست، بلکه هیچ کس بر آنها آگاه نیست: «فلا تعلم نفس ما أخفی لهم من قرة أعین جزاء بما کانوا یعملون؛ هیچ کس نمی داند که پاداش نیکوکاریش چه نعمت ها و لذت های روشنی بخش دل و دیده است و در عالم غیب برای او چه ذخیره شده است.» (سجده/ 17) با این که می دانیم قرآن مقام و مرتبه رضا و خشنودی خداوند را نسبت به بسیاری از مقام ها برتر به شمار آورده است: «و رضوان من الله أکبر ذلک هو الفوز العظیم؛ و خشنودى خدا بزرگتر است اين است همان كاميابى بزرگ.» (توبه/ 72) و برتر و بزرگتر از هر نعمت، مقام رضا و خشنودى خداست و آن به حقیقت فیروزى بزرگ است بنابراین، نعمت ها و لذت های بی نهایت که روشنی بخش دل و دیده است به مراتب باید برتر از مقام رضا باشد.
اشاره 1 ـ مقام رضا نازل تر از مقام تسلیم محض است و کمال تسلیم برتر از کمال رضاست. البته در این گونه از مقام ها مجالی برای التذاد، توجه به لذت و مانند آن مطرح نیست، بلکه زمینه انقطاع از ماسوی الله و برتر از آن، یعنی کمال انقطاع فراهم است که از محدوده ی بحث کنونی بیرون است.
2 ـ همان طور که برای پرهیزکاران کامل مقام هایی است که اوج آن ها نامعلوم است، برای تبهکاران لدود، عنود و کنود درکاتی است که عمق حفره آنها معلوم نیست و کیفیت تعذب نفس پلید آنان در آن حفره معلوم نیست؛ چنان که ظاهر جمله ی «و بدا لهم من الله ما لم یکونوا یحتسبون؛ و آنچه تصورش را نمی کردند، از جانب خدا برایشان آشکار گردید.» (زمر/ 47) از چنین مکان سحیقی خبر می دهد.
منـابـع
عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 5 صفحه229-232
امیر دیوانی- حیات جاودانه- بخش سوم
محسن قرائتی- تفسیر نور- جلد 8 صفحه 233
سید محمدحسین طباطبایی- تفسیرالمیزان- جلد 15 صفحه 260
کلیــد واژه هــا
4 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها