مبدأ غایی (قائد قافله عشق)

فارسی 2858 نمایش |

اگر انسان در حال سیر و حرکت است، ناگزیر حرکت دهنده ای برای او هست؛ زیرا ممکن نیست که حرکت و متحرک وجود داشته باشد، اما محرکی در کار نباشد. گرچه عنوان حرکت و نام متحرک در قرآن نیامده تا نیازمندی به محرک در آن مطرح گردد، لیکن عنوان "سیر" در قرآن طرح شده و خداوند به عنوان مسیر و تسییر کننده معرفی شده است. مانند: «هوالذی یسیرکم فی البر و البحر؛ او كسى است كه شما را در خشكى و دريا مى ‏گرداند.» (یونس/ 22) «و یوم نسیر الجبال؛ و روزى که کوه ها را به حرکت در آوریم.» (کهف/ 47)
امام کاظم (ع) نیز این حقیقت را چنین بیان می کنند که هیچ متحرکی نیست مگر این که نیازمند به محرک است: «و کل متحرک محتاج إلی من یحرکه أویتحرک به» این سخن، هم در رهبری ملکی و ظاهری جامعه مطرح است و هم در رهبری ملکوتی و باطنی. یعنی افزون بر امور عادی و مادی انسان، نماز و روزه و دیگر عبادت های آدمی نیز هر یک سیری دارد که با صیرورت و تحول درونی انسان عابد همراه است. حتما چنین حرکتی، محرکی دارد. چه کسی این سیر باطنی و تحول درونی او را رهبری می کند و محرک این قافله ی پر جنب و جوش، کیست؟ امامان معصوم افزون بر آن رهبری ظاهری و اداره ی ملکی، عهده دار این سیر درونی و رهبری ملکوتی جامعه بشری نیز می باشند.
اگر چه بیگانگان، رهبری ظاهری را از ائمه اطهار (ع) گرفتند و آنان را خانه نشین کردند، اما این رهبری ملکوتی، حقیقتی است که از وجود مقدس آنان زوال ناپذیر و جدا ناشدنی است؛ زیرا نه قابل نصب اعتباری است و نه مورد تهاجم غصب ظاهری.
نمازی که انسان می خواند اگر پذیرفتنی باشد، کلمه طیبی است که به سوی خدا بالا می رود و موجب تقرب صاحب آن به خدای سبحان می شود؛ زیرا: "الصلاة قربان کل تقی". روزه و زکات و حج و دیگر عبادات نیز هر کدام این چنین است چون: «إلیه یصعد الکلم الطیب؛ ‏سخنان پاكيزه به سوى او بالا مى ‏رود.» (فاطر/ 10) این صعود و تقرب، سیری به نحو صیرورت دارد که مسلما نیازمند تحریک و رهبری است. یعنی عمل صالح و سائدی باید که دیگر اعمال را بالا ببرد و عامل سائد و اسوه ای باید که دیگر عمل کنندگان را رهبری کند و چنین انسان کاملی همان امام معصوم است که نمازش، نماز هر تقی را امامت می کند و خود او نیز رهبری ملکوتی انسان ها را به سوی هدف نهایی از آفرینش بشر بر عهده دارد. بر این اساس و بدین معناست که هر کس اول وقت نماز به پا دارد، به امام زمان خویش، اقتدا کرده است. چون امام زمان (ع) هماره اول وقت نماز می گذارد و هر کسی در هر اقلیمی که باشد اگر اول وقت نماز بخواند در این عمل با فضیلت به امام خود اقتدا کرده و از او پیروی نموده است.
یعنی نماز او به کاروان نمازهایی پیوسته که با امامت نماز ولی خدا، به سوی خدا در حال صعود است. خدای سبحان درباره این رهبری ملکوتی، اشاره های فراوانی دارد و با تعبیر های گوناگون مانند: صیرورت الی الله، لقاءالله، فرار الی الله، قلب الی الله، رجوع الی الله، حشر الی الله، هجرت الی الله و...، از مبدأ غایی انسان سخن می گوید و حدود رهبری این حرکت را نیز ترسیم می کند. در این بخش به برخی از این آیات، پرداخته می شود. از جمله آیات صیرورت، این آیه شریفه است که می فرماید: «و لله ملک السموات و الأرض و ما بینهما و إلیه المصیر؛ سلطنت آسمان ها و زمین و آنچه میان آسمان ها و زمین است، از آن خداست و صیرورت همگان نیز به سوی اوست.» (مائده/ 18)
معنای این سخن، آن است که هر چیزی در عالم، صیرورت و تحول و شدنی دارد و پایان تمام تحول ها و نیز محول در همه آنها خدای سبحان است. از این رو دعای تحویل سال، نه تنها ترنم بهاری که زمزمه همیشگی راهیان کوی اوست که: «یا مقلب القلوب و الأبصار یا مدبر الیل و النهار یا محول الحول و الأحوال حول حالنا إلی أحسن الحال؛ ای آن که همه تدبیرها و قلب و انقلاب ها و تحول و تحویل ها به دست تو و در حیطه ی اراده ی توست! حال ما را نیز به بهترین وجه، تبدیل و متن وجود ما را که خود آفریدی، خود نیز شرح فرما.»
خداوندا! در کتاب کریم و از زبان کلیم به ما آموختی تا از تو بخواهیم که: «رب اشرح لی صدری؛ پروردگارا سينه ‏ام را گشاده گردان.» (طه/ 25) این جان ما را که متن معرفت توست، خود شرح کن و این فطرت الهی را که اساسی ترین سرمایه ی ماست، خود تفسیر فرما و این راز سربسته ی درون ما را که توحید است، تو خود بگشای تا بدانیم که کیستیم و گوهر ثمین خویش را ارزان نفروشیم و همواره با آن نوری که از توست، به سوی تو در تحول باشیم، که: «أفمن شرح الله صدره للإسلام فهو علی نور من ربه؛ پس آيا كسى كه خدا سينه‏ اش را براى [پذيرش] اسلام گشاده و [در نتيجه] برخوردار از نورى از جانب پروردگارش مى‏ باشد.» (زمر/ 22) چه اگر بیگانه این متن مقدس را برگیرد و آن را شرح کند، چون تورات کلیم حق و انجیل روح خدا جز تحریف و تفسیر به رأی نخواهد کرد و پیامد آن هم غیر از خشم الهی و عذاب بزرگ، نخواهد بود: «و لکن من شرح بالکفر صدرا فعلیهم غضب من الله و لهم عذاب عظیم؛ ليكن هر كه سينه ‏اش به كفر گشاده گردد خشم خدا بر آنان است و برايشان عذابى بزرگ خواهد بود.» (نحل/ 106) در این صورت است که هم از غیر فریب می خوریم و هم درصدد فریب غیر خود خواهیم بود.
امامان معصوم که رهبری ملکوتی انسان را در صیرورت به سوی خدا بر عهده دارند، به گونه ای ما را تربیت می کنند که دچار این خسارت ها و سفاهت ها نشویم و از عقل و حکمت، باز نمانیم. امیرالمؤمنین (ع) در کلام نورانی خود می فرمایند: «أیها الناس إعلموا أنه لیس بعاقل من انزعج من قول الزور فیه ولا بحکیم من رضی بثناء الجاهل علیه؛ آن که با سخنان باطل دیگران، صحنه ی خدمت به جامعه را ترک می کند، عاقل نیست و آن کس که با تمجید و ثنای بی جای دیگران خوشنود می شود، فاصله ی زیادی با حکمت دارد.» او باید بر این حال، بنالد که اگر حکیم بودم، جاهل بی خبر از حکمت، به ثنای من بر نمی خاست، چه اینکه اگر عاقل و خردمند بودم، هرگز از گزاف گوئی جاهلانه ی برخی، منزجر نمی شدم و تعادل خود را از دست نمی دادم. این که پیامبران و امامان با آن همه رنج ها صحنه ی ارشاد و هدایت و حمایت جامعه را ترک نکردند، نتیجه ی روشن همین عقل و حکمت الهی در آنهاست که نه مدح کسی آنان را به صحنه می کشاند و نه قدح کسی آنها را از صحنه، خارج می کند و خداوند، چنین انسان های کاملی را به رهبری ملکوتی جوامع بشری گماشته است. از این رو در روایت اهل بیت عصمت (ع) آمده است که امامان معصوم (ع)، محکمات جامعه اسلامی و انسانیند و از شبهه ی تأویل باطل و خلاف و انحراف به دورند و متشابهات جامعه انسانی را با آنها می توان شناخت.
درون انسان هم خاطرات و ادراکات و خواسته هایی هست که برخی از آنها از سنخ محکمات است و بعضی از آنها از صنف متشابهات. آنچه به عقل و فطرت بازمی گردد از شمار محکمات هستی انسان است و هر چه به شهوت و غضب، منتهی شود جزو متشابهات اوست. آیتی محکم و مفسری الهی لازم است تا خاطره های محکم بشری را که اساس انسانیت است، دسته بندی کند و به عنوان ترازوی سنجش ارزشها محسوب گردد و متشابهات مبتنی بر شهوت و غضب را با ارجاع به میزان عقل و فطرت، بدون تعطیل، تعدیل نماید و این همان رهبری الهی امامان است که محکمات جامعه ی اسلامی و انسانی هستند و خداوند به وسیله ی آنها قلب انسان را می گشاید و عقاید و اعتقادات و اخلاقیـات او را یکی پس از دیگری به نحو مشروح به انسان می نمایاند که کدام، حق است و خواسته ی برخاسته از نیاز واقعی انسان و هماهنگ با حقیقت او، و کدام یک باطل و ناخواسته و ناهماهنگ است.
البته همه رهبران ملکوتی، مجاری فیض خدای سبحان و علل وسطیه و به تعبیر قرآن کریم آیات الهیند و با اذن خدا، شفاعت می کنند و شفا می دهند و مدبرات امرند و هزاران کار دیگر می کنند. پس هر چه هست از خلقت و هدایت و تدبیر و نور و سیرابی و درمان و حیات و مرگ همه از خداست و موجودات سپهری یا زمینی، وسائط فیض یا آیات و مظاهر محضند و این، همان کلام خلیل حق (ع) است که: «إلا رب العالمین* الذی خلقنی فهو یهدین* والذی هو یطعمنی و یسقین* و إذا مرضت فهو یشفین* والذی یمیتنی ثم یحیین؛ قطعا همه آنها جز پروردگار جهانيان دشمن منند. آن كس كه مرا آفريده و همو راهنماييم مى‏ كند.  آن كس كه او به من خوراك مى ‏دهد و سيرابم مى‏ گرداند. و چون بيمار شوم او مرا درمان مى ‏بخشد. و آن كس كه مرا مى‏ ميراند و سپس زنده ‏ام مى ‏گرداند.» (شعراء/ 77- 81) زیرا از این منظر هیچ موجودی از ناحیه خود اثری ندارد بلکه همگی آیینه دار جمال و جلال الهیند و مظهر ظهور فیض خدا در هر مقطع از مقاطع موجودهای امکانی اعم از دنیا و آخرت خواهند بود.

منـابـع

عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 14 صفحه 100

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد