تفاوت شیعه امامیه و شیعیان زیدیه و اسماعیلیه
فارسی 7969 نمایش |اکثریت شیعه که اقلیت هایى از آن منشعب و جدا شده اند شیعه امامیه و دوازده امامى نامیده می شوند. شیعه در آغاز پیدایش به عنوان انتقاد و اعتراض در دو مسئله اساسى از مسائل اسلامى پیدا شده اند بی آنکه در آئینى که طبق تعلیم پیغمبر اکرم (ص) در میان مسلمین معاصر آن حضرت بود سخنى داشته باشند و آن دو مسئله "حکومت اسلامى" و "مرجعیت علمى" بود که شیعه آن را حق اختصاصى اهل بیت می دانستند. شیعه می گفتند: خلافت اسلامى که البته ولایت باطنى و پیشوایى معنوى لازم لاینفک آن است از آن على و اولاد على (ع) است که به موجب تصریح خود پیغمبر اکرم (ص) و سایر ائمه اهل بیت، دوازده تن می باشند و می گفتند: تعلیمات ظاهرى قرآن که احکام و قوانین شریعت می باشند و در عین حال که به حیات معنوى کامل نیز مشتملند داراى اصالت و اعتبارند و تا قیامت فسخ بردار نیستند و این احکام و قوانین را از راه اهل بیت باید بi دست آورد و بس.
و از اینجا روشن میشود که: فرق کلى میان شیعه دوازده امامى و شیعه زیدى این است که شیعه زیدى غالبا امامت را مختص به اهل بیت نمی داند و عدد ائمه را به دوازده منحصر نمی بیند و از فقه اهل بیت پیروى نمی کند بر خلاف شیعه دوازده امامى و فرق کلى میان شیعه دوازده امامى و شیعه اسماعیلى نیز این است که اسماعیلیه معتقدند که امامت به دور هفت گردش می کند و نبوت در حضرت محمد (ص) ختم نشده است و تغییر و تبدیل در احکام شریعت بلکه ارتفاع اصل تکلیف خاصه به قول باطنیه مانع ندارد بر خلاف شیعه دوازده امامى که حضرت محمد (ص) را خاتم الانبیاء می دانند و براى وى دوازده وصى و جانشین قائلند و ظاهر شریعت را معتبر غیر قابل نسخ می بیند و براى قرآن کریم هم ظاهر و هم باطن اثبات می کنند.
خلاصه تاریخچه شیعه دوازده امامى
اکثریت شیعه همان شیعه دوازده امامى هستند و همان عده از دوستان و هواداران على (ع) بودند که پس از رحلت پیغمبر اکرم (ص) براى احیای حقوق اهل بیت، در خصوص خلافت و مرجعیت علمى به انتقاد و اعتراض پرداختند و از اکثریت مردم جدا شدند. شیعه در زمان خلفای راشدین (11 - 35 هـ قمرى) پیوسته زیر فشار قرار داشتند و پس از آن در مدت خلافت بنی امیه (40 - 132) هر گونه امن و مصونیت از جان و مالشان برداشته شده بود ولى هر چه فشار ستم و بیدادگرى برایشان بیشتر می شد، در عقیده خود استوارتر می گشتند و مخصوصا از مظلومیت خود در پیشرفت عقیده بیشتر بهره می بردند و از آن پس در اواسط قرن دوم که خلفای عباسى زمام حکومت اسلامى را به دست گرفتند، شیعه از فتورى که در این میان پیدا شد نفسى تازه کرد ولى با مهلت کمى باز عرصه برایشان تنگ شد تا اواخر قرن سوم هجرى که روز به روز تنگ تر می شد.
در اوایل قرن چهارم که سلاطین با نفوذ آل بویه که شیعه بودند روى کار آمدند شیعه قدرتى کسب کرد و تا حدود زیادى آزادى عمل یافت و به مبارزه علنى پرداخت و تا آخر قرن پنجم جریان کار به همین ترتیب بود و در اوایل قرن ششم که حمله مغول آغاز شد، در اثر گرفتاری هاى عمومى و هم در اثر ادامه یافتن جنگ هاى صلیبى حکومت هاى اسلامى چندان فشار به عالم تشیع وارد نمی ساختند و مخصوصا شیعه شدن جمعى از سلاطین مغول در ایران و حکومت سلاطین مرعشى در مازندران در قدرت و وسعت جمعیت شیعه کمک بسزایى نمود و در هر گوشه از ممالک اسلامى و خاصه در ایران تراکم میلیون ها نفر شیعه را محسوس ساخت و این وضع تا اواخر قرن نهم هجرى ادامه داشت و از حدود افتتاح قرن دهم هجرى در اثر ظهور سلطنت صفویه در ایران پهناور آن روز، مذهب شیعه رسمیت یافت و تاکنون که اواخر قرن 14 هجرى می باشد به رسمیت خود باقى است و به علاوه در همه نقاط جهان ده ها میلیون شیعه زندگى می کنند.
منـابـع
سید محمد حسین طباطبایی- شیعه در اسلام- صفحه 73-75
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها