حقیقت دوزخ

فارسی 3105 نمایش |

اصل جهنم یاس از رحمت خداوند است

جهنم حجاب است و حجاب عبارت است از غفلت و نسیان ذکر خدا، که آثار آن در هر یک از عوالم و نشآت به گونه ای خاص متجلی شده، و شخص محجوب و غافل را در آزار و عذاب قرار می دهد و اینچنین کسانی از حیات حقیقیه اخرویه محروم هستند. «یایها الذین ءامنوا لا تتولوا قوما غضب الله علیهم قد یئسوا من الاخره کما یئس الکفار من اصحاب القبور؛ اى کسانى که ایمان آورده اید! مردمى را که خدا بر آنها خشم گرفته به دوستى مگیرید. همانا از آخرت نومیدند [چون منکر آنند]، همان گونه که کافران از [باز آمدن] اهل قبور نومیدند.» (ممتحنه/ 13) حضرت یعقوب به فرزندان خود گفت: از رحمت و روح خدا مایوس نباشید؛ زیرا که «و لا تیاسوا من روح الله انه لا ییاس من روح الله الا القوم الکافرون؛ از روح و رحمت خدا مایوس نمی شوند مگر گروه کافران.» (یوسف/ 87) «و الذین کفروا بایات الله و لقائه اولئک یئسوا من رحمتى و اولئک لهم عذاب الیم؛ و کسانى که به آیات خدا و دیدار [قیامت و محاسبه اعمال به وسیله] او کفر ورزیدند، آنان از رحمت من مایوسند وبراى آنان عذابى دردناک است.» (عنکبوت/ 23) از این آیات به دست می آید که اصل کفر و ریشه شرک، عدم اعتماد و اتکاء به خدا و یاس از رحمت اوست؛ به طوری که بنده رابطه خود را با او استوار نبیند، بلکه رابطه را ننگرد و خود را مشمول الطاف و رحمات غیر متناهیه حضرت او مشاهده نکند، و به امید زیارت و لقاء و دیدار او نباشد.

جهنمیان و محرومیت از رحمت خداوندی

جهنمیان در عین محرومیت از رحمت خاصه مشمول رحمت عامه خداوندند و از طرفی می دانیم که دار آخرت و عالم دیگر، عین رحمت الهیه و منبع هر جمال و کمالی است، و حیات و زندگی محض است و رحمت خداوندی گرچه همه عوالم را فراگرفته است، ولیکن رحمت خاصه او، اختصاص به مؤمنان و متقیان و خوبان دارد. «و رحمتى وسعت کل شى ء فساکتبها للذین یتقون؛ و من رحمت خاص خود را برای مردم پرهیزگار حتما بزودی می نویسم و مقرر می دارم.» (اعراف/ 156) این آیه می رساند که همه موجودات و هر چیزی که بر او بتوان نام چیز گذارد، مورد رحمت عامه الهیه و مشمول فیض مقدس او هستند، حتی کفار و مشرکان و معاندان؛ گرچه غیر مؤمنان و متقیان از رحمت خاصه محرومند.

علت محرومیت جهنمیان از رحمت خاصه خداوند
بنابراین، کافران و جهنمیان در عین حرمان از رحمت، مشمول رحمتند. و این حرمان همان حجابی است که بر آنان افکنده شده، و آنان را از اقرار و اعتراف به توحید و عرفان حضرت اقدس احدیت بازداشته است. «و بینهما حجاب؛ و بین دوزخیان و بهشتیان یک حجاب است.» (اعراف/ 46)، «فضرب بینهم بسور له باب باطنه فیه الرحمه و ظـاهره من قبله العذاب* ینادونهم الم نکن معکم قالوا بلی؛ پس دیواری کشیده شد بین منافقان و مؤمنان، که آن دیوار دارای دری می باشد، که در داخل آن در، بهشت و رحمت است، و خارج آن در، در برابرش عذاب و دوزخ است. منافقان به مؤمنان ندامی کنند: آیا ما با شما نبوده ایم در دنیا؟ مؤمنان می گویند: آری!» (حدید/ 13- 14) و از این آیه به خوبی مستفاد می شود که منافقان در عین آنکه مشمول رحمتند، محروم از رحمتند؛ چون آن رحمت خاصه در باطن حجاب و در داخل حصار و در است، و این مسکینان از ظاهر حصار نمی توانند تجاوز کنند و خود را به باطن و داخل حصار برسانند و از آن رحمت های خاصه بهرمند گردند.
آنان در ظاهر حجاب و حصار واقعند و در عذاب می باشند، و همین حجاب ایشان را از نعیم باطن محروم کرده است. و ظاهر آن حجاب همان چیزی است که بدان معذب می شوند و خداوند بیان فرموده است که جهنمیان به اقسام و انواع اعمال سیئه و زشت خود معذب می شوند؛ بنابراین اعمالشان به طور مختلف و متفاوت، عذابهای مختلف و متفاوت است. و آن اصل و ریشه ای که این انواع عذاب از آن منشعب می گردد، اصل حجاب است که همان غفلت و نسیان یاد خدا باشد؛ قال الله تعالی: «و لقد ذرانا لجهنم کثیرا من الجن و الانس لهم قلوب لایفقهون بها و لهم اعین لا یبصرون بها و لهم اذان لا یسمعون بهآ اولـائک کالانعـام بل هم اضل اولـائک هم الغـافلون؛ و هر آینه به تحقیق که ما برای جهنم بسیاری از جن و انس را خلق کردیم: آنانکه دارای دلها و اندیشه هائی هستند ولیکن با آنها تفقه و تفکر نمی کنند، و دارای چشمهائی هستند که با آنها نمی بینند، و دارای گوشهائی هستند که با آنها نمی شنوند؛ ایشان همانند چهارپایان هستند بلکه گمراه تر، زیرا که ایشان البته و البته غافل هستند» (اعراف/ 179)

منشاء ظهور جهنم

منشا پیدایش جهنم، اعراض از خدا و از یاد خدا، و فرو رفتن و انغمار در عالم کثرت و دنیای فانی، و بی اعتنائی به امور باقی و عالم آخرت و جهان وحدت و اصالت حق و حقیقت است. لقاء خداوند متعال، یگانه جهت جاذبه قلب انسان به سوی نشاه معنی و معرفت است. فلهذا آیات قرآن، آتش و خلود در آن را برای چنین افرادی که هم و غم آنها غیر از دنیا و خوردن و آشامیدن و اطفاء شهوت کردن چیزی نیست حتمی می داند. یکجا می فرماید: «و لقد ذرانا لجهنم کثیرا من الجن و الاءنس لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم اعین لا یبصرون بها و لهم اذان لا یسمعون بهآ اولـائک کالانعـام بل هم اضل اولـائک هم الغـافلون؛ و هرآینه حقا که ما برای جهنم بسیاری از جن و انس را بیافریدیم؛ آنانکه دارای دلها و اندیشه هائی هستند ولیکن با آنها فهم و تعقل نمی کنند، و دارای چشم هائی هستند و با آنها نمی بینند، و دارای گوش هائی هستند و با آنها نمی شنوند. ایشان مانند چهار پایان هستند، بلکه ایشان گم و گمراه ترند؛ زیرا که ایشان از غافلان هستند.» (اعراف/ 179)
و یکجا می فرماید: «ان الذین لا یرجون لقآءنا و رضوا بالحیـاوه الدنیا و اطمانوا بها و الذین هم عن ایـاتنا غـافلون* اولئک ماویـاهم النار بما کانوا یکسبون؛ آن کسانی که امید دیدار و زیارت ما را ندارند، و به عیش و زندگی دنیا راضی شدند، و به آن دل بستند، و آرامش و سکون خود را در آن یافتند، و آن کسانی که از آیات و نشانه های ما در غفلت می باشند؛ ماوی و ملجا آنان آتش است بر اثر آنچه اکتساب نموده اند.» (یونس/ 7- 8)
یکجا می فرماید: «من کان یرید الحیـاوه الدنیا و زینتها نوف الیهم اعمـالهم فیها و هم فیها لا یبخسون* اولئک الذین لیس لهم فی الاخره الا النار و حبط ما صنعوا فیها و بـاطل ما کانوا یعملون؛ کسانیکه ذات و دیدنشان این بوده است که زندگی دنیوی و زینت های غرورآفرین آن را طالب بوده اند، ما اعمالی را که انجام داده اند به طور اوفی و اتم به آنها اشباع می کنیم و در حیات دنیوی کاملا آن اعمال را به نفوس آنها می رسانیم، و هیچ کم و کاستی در رسیدن آن اعمال ندارند. آنانند که در جهان آخرت غیر از آتش برای آنها چیزی نیست، و آنچه در دنیا عمل کرده اند همه حبط می شود و از بین می رود، و مکتسبات ایشان همه ضایع و باطل می گردد.» (هود/ 15- 16)
و یکجا می فرماید: «اولئک الذین اشتروا الحیـاوه الدنیا با لا خره فلا یخفف عنهم العذاب و لا هم ینصرون؛ آنان هستند که دنیا و حیات و عیش پست و زندگی دانی آن را به سرای آخرت و نعمت های اصیل خریدند، و بنابراین هیچگاه عذاب خدا برای آنان تخفیف نمی پذیرد، و هیچگاه مورد نصرت و کمک قرار نمی گیرند.» (بقره/ 86)
یکجا می فرماید: «افمن اسس بنیـانه علی اتقوی امن الله و رضوان خیر ام من اسس بنیـانه و علی اشفا جرف هار فانهار به فی نار جهنم؛ آیا آن کسی که بنیان و اساس خود را بر میزان و بر محور تقوای خداوند و خشنودی او قرار داده است بهتر است یا آن کسیکه اساس و بنیان خود را در کنار مسیل و در لبه پرتگاه رودخانه ای که طغیان آب از زیر، آن را خالی کرده است قرار داده است؟ پرتگاهی که فرو ریزد و او را در آتش جهنم داخل سازد.» (توبه/ 109)
یکجا می فرماید: «و لاتجعل مع الله الـاها ءاخر فتلقی ا فی جهنم ملوما مدحورا؛ و با خداوند (عزیز و قادر و متعال و حیات بخش و علیم و سمیع و بصیر) خدای دیگری را قرار مده (هرچه باشد؛ کوچک یا بزرگ! جاه و اعتبار، و یا مال و ثروت! دوست و رفیق، و یا زن و فرزند!) که در این صورت در جهنم به طور سرافکنده و ملامت شده و طرد شده، افتاده خواهی شد!» (اسراء/ 39)

گرفتار بودن کافران و معاندان در حجاب و سراب اوهام و خیالات

قرآن کریم درباره حجاب های دنیوی و رابطه آن با جهنم می فرماید: «کلا بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون* کلا انهم عن ربهم یومئذ لمحجوبون* ثم انهم لصالوا الجحیم* ثم یقال هذا الذی کنتم یه تکذبون؛ البته چنین نیست (که قرآن از اساطیر و افسانه های پیشینیان بوده باشد) بلکه اعمال ناشایسته ایشان موجب شده است که بر روی دلهای ایشان چرک و زنگار بگیرد (و ظلمانی شود و نفهمند که آیات خدا چیست). البته چنین نیست که می پندارند، بلکه ایشان از پروردگارشان در آن روز محجوب هستند (و در پرده و حجاب جهل و غفلت همچون پیله تنیده اند). و پس از آن، آنان به جحیم و آتش فراوان و سوزان دوزخ داخل می شوند، و سپس به آنان گفته می شود: این است آن چیزی که شما در دنیا آن را تکذیب می نمودید.» (مطففین/ 14- 17)

اعمالی که در حجاب انجام می گیرد، اصالت ندارد
مفاد این آیه اولی می رساند که: «کلآ انهم عن ربهم یومئذ لمحجوبون؛ دوزخیان در حجاب اعمالشان گرفتار و متوقف می باشند.» چون قبل از این آیه می فرماید: «کلا بل ران علی ا قلوبهم ما کانوا یکسبون» و در این صورت تمام اعمالی که در حجاب انجام می گیرد و از ظاهر تجاوز نمی کند، همه سراب و بدون واقعیت و حقیقت است، همه باطل است؛ چون با اصالت و متن واقع که اساس توحید است تفاوت دارد. آنها باطل است که به صورت حق برای عاملش ظاهر شده است ولی حق نیست؛ و جا و محل باطل جهنم و دوزخ است و طعمه آتش است که در گیرد و آن را بسوزاند و بن و بنیاد آن را بر باد فنا دهد.
«و قدمنآ الی اما عملوا من عمل فجعلنـاه هبآء منثورا؛ و ما آمدیم و وارد شدیم بر تمام اعمالی که ایشان انجام داده بودند، و همه را همانند گرد پراکنده در فضا، متفرق و متشتت نمودیم.» (فرقان/ 23) «و الذین کفروا اعمـالهم کسراب بقیعه یحسبه الظمـان مآء حتی ااذا جآءه لم یجده شیـا و وجد الله عنده فوفـباه حسابه و الله سریع الحساب؛ و آنانکه کافر شده اند، کردارشان همانند سرابی است که در زمینی خشک واقع است، به طوری که شخص تشنه آن را آب می پندارد و به دنبال آن می رود، ولی چون به آن رسید آن سراب را چیزی نمی یابد، و خدا را آنجا می یابد که به طور کامل و تمام از او حساب می کشد؛ و خداوند سریع الحساب است.» (نور/ 39)
«الم تر الی الذین بدلوا نعمت الله کفرا و احلوا قومهم دار البوار* جهنم یصلونها و بئس القرار؛ آیا ای پیغمبر! ندیدی تو کسانی را که نعمت خداوند را تبدیل به کفر نمودند، و قوم خود را به خانه هلاکت و نیستی داخل کردند؟! آنان در جهنم وارد می شوند؛ و بد قرارگاهی است جهنم.» (ابراهیم/ 28- 29) «و الذین یمکرون السیـات لهم عذاب شدید و مکر اولئک هو یبور؛ و آنانکه زشتیها و بدیها را از روی مکر به جای می آورند، عذاب سخت و شدیدی دارند؛ و مکر ایشان نیز باطل و خراب و نابود می شود.» (فاطر/ 10) «و زین ذالک فی قلوبکم و ظننتم ظن السوء و کنتم قوما بورا؛ و زینت داده شد عدم بازگشت رسول خدا به اهل و منزلش در دلهای شما، و شما گمان بدی بردید؛ و شما قوم و گروه باطل و نیست و هلاک شده ای هستید.» (فتح/ 12)
باری، همه این آیات و بسیاری از آیات مشابه آن، از جهت مضمون و مفاد می رساند که مقام و منزلت اهل دنیا و کفار و مشرکان و معاندان و متجاوزان و بالاخره دوزخیان، از سراب اوهام تجاوز نمی کند، و هیچگاه به حقیقت نمی رسند. و از ظاهر قدمی فراتر نمی نهند و به باطن نمی رسند؛ و در بوار و هلاکت زیست می کنند، و از حیات بهره ای ندارند. و موطن و محل تمام این سراب ها، و مجازها، و اوهام و پندارهای خیالی و وهمی، همه و همه دنیاست که زندگی غرور و حیات سرابیه اعتباریه و همیه را پایه گذاری می کند.
«و ما الحیـوه الدنیآ الا متـاع الغرور؛ و بنابراین، حیات دنیا غیر از تمتع و بهره برداری غرور آفرین، و گول و خدعه چیزی نیست.» (حدید/ 20) و از همین جهت، این زندگی دنیوی که حیات پست حیوانی است، چون بر اساس خدعه و غرور است، با جهنم ارتباط خاصی دارد. و همین اصل و مفاد را می رساند این آیات شریفه: «لقد خلقنا الاءنسـان فی احسن تقویم* ثم رددنـاه اسفل سـافلین* الا الذین امنوا و عملوا الصـالحـات فلهم اجر غیر ممنون؛ هر آینه حقا ما انسان را در بهترین موقعیت و نیکوترین قوام آفریدیم، و سپس او را به پائین ترین درجه از منازل پست فرود آوردیم! مگر آن کسانیکه ایمان آورده اند و اعمال شایسته انجام داده اند، که برای ایشان مزد و پاداش بدون منت است.» (تین/ 4- 6)

منـابـع

سید محمدحسین حسینی طهرانی- معاد شناسی- جلد 10 صفحه 312- 315 و 345 - 355

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد