انواع استفاده از صنایع ادبی در آیات و روایات (تضمین)
فارسی 7354 نمایش |به کارگیری صنعت تضمین
تضمین (Borrowing) در لغت یعنی گنجانیدن، و در علم بدیع عبارت از این است که شاعر آیتی یا حدیثی یا مصراعی یا بیتی یا دو بیتی از شعر (یا نوشته) شاعران و نویسندگان پیشین یا معاصر را در سروده خود می آورد، و اگر آن سخن مشهور نباشد، نام او را در سخن خود ذکر می کند. «تضمین آن است که شاعر را بیتی شعر از شعر دیگران خوش آید، و آن را به میان قصیده [شعر] خویش اندر آرد بر سبیل مهمان، نه دزدیده، و رسم این عمل آن است که شاعر از نخست بگوید که این بیت از کسی دیگر است.» (رادویانی، ترجمان البلاغه، 103) مثال از شعر شاعران مانند موارد زیر:
الف) مسعود سعد سلمان:
جز این نگویم شاها که رودکی گوید *** «خدای چشم بد از ملک تو بگرداناد»
ب) سعدی:
چه خوش گفت فردوسی پاکزاد *** که رحمت بر آن تربت پاک باد:
«میازار موری که دانه کش است *** که جان دارد و، جان شیرین خوش است»
ج) انوری:
این که می بینم به بیداریست یا رب یا به خواب *** خویشتن را در چنین نعمت پس از چندین عذاب
لایق حال خود از شعر معزی یک دو بیت *** شاید ار تضمین کنم کآن هست تضمینی صواب
«اندر این مدت که بودستم ز دیدار تو فرد *** جفت بودم با شراب و با کباب و با رباب»
بود اشکم چون شراب لعل در زرین قدح *** ناله چون زیر رباب و دل بر آتش چون کباب
ظرافتهای تضمین درست و انواع آن
اگر شاعر از شعر سابق خود نیز پاره ای در شعر جدید بیاورد آن را نیز تضمین می توان خواند، اما بهتر است که از شاعران دیگر، به ویژه گویندگان بزرگ و مشهورالکلام، بگیرد تا تضمین به درستی بر آن قابل اطلاق باشد. برخی از ادیبان نیز گفته اند که: اگر شاعر یک بیت از شعر دیگران بگیرد، آن را «تضمین» و اگر بیشتر از یک بیت بگیرد آن را «استعانت»، و اگر کمتر از یک بیت بگیرد آن را «ایداع» یا «رفو» گویند. در این صورت در ادبیات بالا مثال (الف) «ایداع»، مثال (ب) «تضمین» و مثال (ج) «استعانت» است.
و نیز گفته اند که بهترین تضمین آن است که شاعر بر آنچه از دیگری گرفته نکته ای تازه بیفزاید یعنی نکته اساسی شعر او تضمینی نباشد که از دیگری گرفته، بلکه خود نیز نکته ای، لطیفه ای و یا اشارتی بر آن بیفزاید. برخی از شاعران بزرگ تازی و پارسی، تضمین را نکوهش کرده اند و گفته اند: شاعر فحل و بزرگ آن کسی است که «عاریت کسی را نپذیرد، و آنچه خود دریافته است بگوید»، ولی این مطلب روی هم رفته، نه درست است و نه ممکن. برخی دیگر، بالعکس تضمین را پسندیده اند و آن را زینت و «طراز آستین شعر خوانده اند».
بسیاری از شاعران بزرگ فارسی همچون فردوسی، سنائی، سعدی، مولوی، حافظ و جامی و دیگران تضمین کرده اند. اما در اینجا مجال ذکر نمونه هایی از آنها نیست و پژوهندگان و دانشجویان باید به دواوین آن بزرگان بنگرند. اصطلاح تضمین در بدیع جای دیگر نیز به کار می رود و آن این است که آخر بیت نخست به آغاز بیتی که بعدا می آید وصل شود و دو بیت به همدیگر بستگی داشته باشند. مانند این که عنصری گوید:
اگر شمشیر و گرد لشگر تو *** بخواهد روز جنگ و روز میدان:
یکی دریا کند صحرای آموی *** یکی صحرا کند دریای عمان
تضمین در قرآن مجید
در میان علمای اسلام بحث است که آیا در خود قرآن مجید نیز تضمینی وجود دارد یا نه؟ ابن ابی الاصبع گفته است «من در قرآن مجید به تضمینی بر نخوردم مگر در دو مورد که در آنها فصلی از تورات و انجیل به تضمین آمده است: یکی آنجا که می فرماید: «و کتبنا علیهم فیها ان النفس بالنفس؛ در [تورات] بر آنان مقرر كرديم كه جان در مقابل جان.» (مائده/ 45) دیگری آنجا که می فرماید: «محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم؛ محمد [ص] پيامبر خداست و كسانى كه با اويند بر كافران سختگير [و] با همديگر مهربانند.» (فتح/ 29)
بکارگیری صنعت حل یا تحلیل
حل یا تحلیل (Untying) در لغت یعنی از هم باز کردن و گشودن، و در اصطلاح ادیبان، گرفتن الفاظ آیه ای از قرآن مجید یا حدیثی از احادیث و یا شعری از اشعار و یا مثلی از امثال در گفتار و نوشتار است، با خارج ساختن عبارت آن از وزن یا صورت اصلیش به طور کامل یا ناقص. مانند این مثال در مثنوی معنوی مولوی:
جسم خاک از عشق بر افلاک شد *** کوه در رقص آمد و چالاک شد
عشق جان طور آمد عاشقا *** طور مست «و خر موسی صاعقا»
که در آن آیه را برای وزن شعر حل کرده و در آن تغییراتی داده است، چه در اصل «فلما تجلی ربه للجبل جعله دکا و خر موسی صعقا؛ پس چون پروردگارش به کوه تجلی کرد آن را خرد ساخت و موسی بیهوش افتاد.» (اعراف/ 142) میرزا ابوالقاسم قائم مقام ثانی در منشآت خویش می نویسد: «رقیمه رسید. الطاف نواب رکن الدوله را که شرح داده بودید هر چه فکر می کنم خدمتی به سزا برنیاید از دستم.» که حل مصراع دوم این بیت حافظ در آن آشکار است:
چگونه سر ز خجالت برآورم بر دوست *** که خدمتی به سزا برنیامد از دستم
نمونه هایی از تضمین در ادب فارسی
معمولا در کتابهای ادبی برای صنعت تضمین و حل مثالی از قرآنی مجید و احادیث پیامبر اکرم (ص) و اخبار معصومین یاد نشده است. ولی می توان گفت که در هر شعر یا نوشته ای که در آن از تمام آیه و حدیث یا بخشی از آن دو استفاده شده باشد در حقیقت در آن شعر یا نوشته یکی از این دو صنعت به کار رفته است. مثلا در مثال های زیر صنعت تضمین به کار رفته است: میرزا عبدالوهاب معتمدالدوله نشاط اصفهانی (1175- 1244ه. ق) در شب «قدر» نامه ای به یکی از دوستان نوشته و در آن سوره قدر را یکجا تضمین کرده است:
«(انا انزلناه فی لیلة القدر) گویان قدری بر این رقعه نظری گمارند (و ما ادریک ما لیلة القدر) اینکه شب ماست لیله القدر، اگر دیده بدان دیدار خجسته پیوندد (خیر من الف شهر)، چرا که در آمدن مقدم شریف (تنزل الملائکه و الروح فیها)، و اگر تشریف فرمایی قدوم را معذرتی نهند، این بندگان را رخصتی دهند که (باذن ربهم) عزیمت خدمت ساخته یک امشب را (من کل امر سلام) در ملازمت آن حضرت قیام نماییم (هی حتی مطلع الفجر).»
یا موارد زیر از سعدی:
«جان در حمایت یک دم است و دنیا وجودی میان دو عدم: دین به دنیا فروشان خرند، یوسف فروشند تا چه خرند: "الم اعهد الکم یا بنی آدم الا تعبدوا الشیطان؛ آیا با شما پیمان نبستیم ای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید."» (یس/ 60 )
به قول دشمن پیمان دوست بشکستی *** ببین که از که بریدی و با که پیوستی
همچنین سعدی در داستان جدال خود با مدعی گوید:
«عاقبه الامر دلیلش نماند، ذلیلش کردم دست تعدی دراز کرد و بیهوده گفتن آغاز، و سنت جاهلان است که چون به دلیل از خصم فرو مانند سلسله خصومت بجنبانند، چون آزر بت تراش که به حجت با پسر بر نیامد به جنگش برخاست که "لئن لم تنته لارجمنک" دشنام گفت سقطش گفتم گریبانم درید زنخدانش گرفتم:
او در من و من در او فتاده *** خلق از پی ما دوان و خندان
انگشت تعجب جهانی *** از گفت و شنید ما به دندان
ابوهریره... هر روز به خدمت مصطفی (ص) آمدی، گفت: یا ابا هریره زرنی غبا تزدد حبا یعنی هر روز می آیم تا محبت زیادت شود.»
منـابـع
علی اصغر حلبی- تاثیر قرآن و حدیث در ادبیات فارسی- انتشارات اساطیر 1374
امام محمد غزالی- احیاءالعلوم
تفسیر ابوالفتح رازی
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها