خواجه افضل الدین محمد ترکه اصفهانی، حکیم، قاضی، شاعر، فقیه و عارف قرن 10 ه ق، دوران صفوی، به «ترکه» مشهور و در اشعارش به «افضل» متخلص است. تاریخ تولد و زادگاهش، به درستی مشخص نیست. نام پدرش: حبیب الله. او یکی دیگر از «آل ترکه» اصفهانی است که در مقام شخصی فاضل و عالم بوده است. خاندانش (آل ترکه)، بسیار مشهور و بیشتر از دو قرن (بین قرن هفتم تا دهم هـ ق) در اصفهان، در راه دین و علم و دانش معروفیت خاص داشتند، آنها اصالتا از خجند ترکستان بوده و لقب ترکه، به همین جهت با نام اولاد و احفاد آنان همراه شد، آنها بیشتر از 200 سال قبل نخست حنفی مذهب بوده اما با گذشت ایام به شیعه نزدیک و در اوایل دوره ی صفوی به کلی شیعه مذهب شدند.
جد بزرگشان، در زمان خوارزمشاهیان یا (سلاجقه)، به اصفهان هجرت نمود و فرزندان وی در آنجا ماندگار شده و عده ای از ایشان در طول قرون و اعصار، به مقامات عالی رسیدند. در میان افاضل این خاندان چند نفر به نام افضل الدین هستند که از آن جمله، خواجه افضل الدین محمد حبیب اله می باشد.
در شرح حالش برخی گفته اند که ابتدا علوم مقدماتی را در کاشان آموخت و به نقل برخی: فنون ادب و علوم اسلامی را نزد علمای اصفهان گذراند، وی سفری به عراق رفته و به تکمیل و تصحیح عقاید و علوم دینی پرداخته و فقه و حدیث را در محضر فقیه نامور و محقق شیعه، مولی احمد اردبیلی معروف به مقدس اردبیلی، شاگردی نمود. (به نقلی نزد علمای شام و حجاز نیز تلمذ نموده است.)
به هرحال مجددا به اصفهان، که وطن اصلیش در بهره مندی از علوم دینیه و معارف حقه بوده، برگشت و سپس به قزوین (پایتخت) که بزرگترین حوزه درسی فلسفی شیعه در آنجا دائر بود، رفت تا به علوم عقلیه بپردازد. و از آنجا که معاصر به شاه طهماسب صفوی بود، از طرف شاه به مقام قاضی القضاة منصوب شد.
هم چنین در زمان شاه اسماعیل دوم (صفوی)، مورد توجه خاص شاه بود و اکثر اوقات از مجلس نشینان او بود، با اینکه شاه اسماعیل نسبت به علما عنایتی نداشت.
بعد از فوت شاه، سال 985 ه ق، افضل الدین به اصفهان رفت و در آنجا به امر قضاوت مشغول شد، اما به علت ناسازگاری با حکام وقت، آنجا را رها نمود و به خراسان هجرت کرده و مشهد را مسکن دائم خود قرار داد. در آن شهر به تدریس شغل دیوانی پرداخت و مدتی کلیددار و تولیت آستان مقدس امام هشتم و خادم آن حضرت گردید.
گفته شده که وی در دوران زندگیش، سفری به هندوستان نیز داشته است. شیخ عبدالنبی قزوینی در «تتمیم امل الآمال» از او و آثارش و مقام علمی خاندانش یاد کرده و نیز در «مجمع الخواص» آمده وی از شعرای عصر صفوی و از طبع شعر بسیار خوبی برخوردار بود و در اکتساب علوم ظاهری بر همگان برتری داشته و از متبحرین دوران به شمار می آمد! همچنین در علوم عقلی سرآمد بوده است.
استاد و شاگردان
به جز، آیة الحق، مقدس اردبیلی، شیخ جمال الدین محمود از اساتید او است. و از شاگردان مشهور او می توان استاد شیخ ابوالقاسم بن ابی حامد انصاری کازرونی، قاضی نورالدین اصفهانی و علامه چلبی را نام برد.
آثار
1- نموذج العلوم، مشتمل بر فنون علوم هفتگانه و منطق و حکمت و هندسه و فقه و اصول
2- اصول الفقه
3- المسائل الخمسه در کلام و منطق و فقه و موضوعات دیگر
4- رساله فی المعقولات الثانیه
5- مقاله ای در رد نظریه استادش، مقدس اردبیلی درباره ی مسئله ی اصولی «الأمر بالشیء نهی عن ضده خاص»
و سرانجام سال 991 ه ق، به همراه «شاهزاده حمزه میرزا» زمانی که از خراسان، و به نقل دیگری همراه «شاه محمد خدابنده» از سمت هرات و خراسان به قزوین بر می گشت بر اثر بیماری در «ری» درگذشت. جنازه اش را در آستانه ی حرم امام زاده عبدالعظیم دفن کردند. به نقل برخی مورخین او در مشهد درگذشت.