موضوع تبلیغ برای هر مکتب، مذهب، حزب و گروه در طول تاریخ از اهمیت فوق العاده ای برخوردار بوده، و بزرگترین نقش را در معرفی، نشر، حفظ و حراست اصول مبانی آنها و پیروانشان ایفا کرده است. بدون تردید، اگر مبلغان توانا و زبردستی به تبلیغ و ترویج اصول و مبانی مکتب هماهنگ با زمان نپردازند، استمرار آن اصول و مبانی از ضمانتی برخوردار نخواهد بود و از مکتب و پیروان آن، جز آثاری در اوراق تاریخ باقی نخواهد ماند. اگر مکتب و مرامی در جهان توانسته است حضورش را در صحنه های بین المللی یا منطقه ای حفظ کند و آثار و پیروانی داشته باشد، وجود جایگاه بلند عنصر تبلیغ، در آن مکتب و مرام بوده که آنها را دارای نقش نموده واز زوال و نابودی نگهداشته است. به عنوان نمونه مسیحیت کنونی با این که از نظر منطق و محتوا قدرت چندانی در مقابله با شبهه ها و اشکالاتی که از ناحیه دیگران متوجه آن می شود، ندارد، ولی سر این که توانسته است در صحنه های افکار و عقائد و مجامع جهانی حضور خود را حفظ کند و به حیات خود ادامه دهد و در عین حال در اندیشه و تسخیر محدوده های دیگری از جهان باشد، به خاطر توجه و اهمیت کلیساها و مبشرین مسیحیت به تبلیغ و استفاده آنان از این سلاح و شیوه های پیشرفته آن بوده است.
اگر مکاتب و مذاهب و گروههای بسیاری را در لا به لای اوراق تاریخ مطالعه می کنیم، ولی در جامعه بشری و صحنه های افکار و عقائد جهانی جای خالی آنها را شاهدیم و نمود عینی و خارجی ندارند، باز می توان گفت یکی از عوامل مهم و اساسی زوال آنها نداشتن برنامه صحیح تبلیغی بوده است. و به تعبیر دیگر همان گونه که قلب انسان مرکز و محور اصلی حیات شریانهای وجود انسان است و مسئولیت پمپاژ خون را به تمام اعضاء و مویرگهای بدن را به عهده دارد و توسط این عمل قلب است که بدن از عوارض امراض، ضعف و ناتوانی مصون مانده و به صورت موجودی قوی و پرتحرک به حیات خود ادامه می دهد، وجود عنصر تبلیغ در مکتب نیز، نقش همان قلب را در حیات مکتب ایفا می کند که با انجام درست وظیفه تبلیغ، باعث حیات معنوی و سبب حضور مکتب در معادلات فرهنگی، اجتماعی و حفظ مکتب و پیروان از خطر التقاط و افسردگی و غفلت زدگی می گردد و حیات پویا و مستمر مکتب را به صورت همگام و هماهنگ با زمان و شرایط و مقتضیات آن تضمین می کند.
امروزه، عملا در صحنه های بین المللی و عرف سیاسی، تئوری ارزشی تبلیغ در نظامهای سلطه، به ثبوت رسیده است، به گونه ای که سرنوشت هر کشور و نظامی، تا حدودی زیادی، تحت تأثیر روند عمومی تبلیغات و تصمیمات استکبار جهانی است. بنابراین، هر مکتب و مذهبی برای شناساندن و پاسداری از اصول و مبانی خود، نیاز به تبلیغ دارد. همچنین برای حفظ پیروان و تقویت بنیه معنوی و آگاهی آنان و جذب دیگران، پاسخ گویی به شبهات و اشکالاتی که پیش می آید، جلوگیری از انحرافات و بدعتها و حضور در صحنه جهانی و بین المللی احتیاج مبرم به اهرم تبلیغ دارد.
اهمیت عنصر تبلیغ در اسلام
برای درک اهمیت و جایگاه عنصر تبلیغ در یک مکتب، نخست باید جهان بینی و رسالت و محدوده ای که آن مکتب برای گسترش خویش در نظر دارد، شناخته و روشن شود. در این صورت است که اهمیت تبلیغ و تبلیغات در آن مکتب مشخص خواهد شد. اگر جهان بینی و رسالت یک مکتب، محدوده خاصی داشته باشد، قهرا شعاع پیام رسانی و تبلیغ در آن مکتب، محدود و در نهایت، از اهمیت و ارزش کمتری برخوردار خواهد بود، اما اگر جهان بینی و رسالت یک مکتب، جهانی باشد، محدوده تبلیغ آن نیز جهانی است. اسلام دینی است جهانی، از این روی اهمیت زیادی به امر تبلیغ و مبلغ داده است: «و من احسن قولا ممن دعا الی الله و عمل صالحا؛ کیست نیکوتر از آن کسی که به سوی خدا مردم را بخواند و کردار نیک انجام دهد.» (فصلت/ 9) مرحوم طبرسی در ذیل آیه شریفه، در تفسیر مجمع البیان، می نویسد: «آیه شریفه، دعوت و تبلیغ، دین را از بزرگترین طاعتها و مهمترین واجبات الهی شمرده است. در این زمینه، در متون اصلی دین و سیره عملی پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) مطالب و شواهد فراوانی وجود دارد.»
مفهوم تبلیغ در اسلام
تبلیغ، از واژه هایی است که مانند بسیاری از مفاهیم زیبا و پرمحتوا در عرف مردم و در صحنه های سیاسی، اجتماع و... دچار سرنوشت شومی شده است. ابلاغ و (تبلیغ) در لغت به معنای (رساندن) و (رسانندگی) است، ولی در فرهنگ اسلام، آنچه از این واژه منظور بوده و هست، بیش از رساندن صرف پیام است، بلکه باید ابلاغ مبین: «ما علی الرسول الاالبلاغ المبین؛ بر فرستاده [خدا] جز ابلاغ آشكار [ماموريتى] نيست.» (نور/ 54) صورت بگیرد. پیام، رسا و گویا و متناسب با فرهنگ هر عصر باشد، تا در دلها و اندیشه ها نفوذ نماید. قید (مبین) که در این آیه شریفه و در دیگر آیات، بیشتر، با (ابلاغ) آمده شاهد گویایی است بر این مدعا زیرا باید محتوای پیام که همان دستورات و احکام شریعت است، برای مکلفی که می خواهد بدان جامه عمل بپوشد و در روز واپسین در مورد انجام و یا عدم انجام آن مورد بازخواست قرار بگیرد، به گونه ای روشن بیان گردد، تا حجت بر وی تمام گشته و عذری برای او باقی نماند.
با توجه به مفهومی که تبلیغ در فرهنگ اسلام دارد و نیز رسالت جهانی اسلام و نقشی که تبلیغ در جهت ایفای این رسالت دارد، اسلام به امر تبلیغ بسیار توجه نموده، از آن جمله: جای دادن عنصر تبلیغ در پیکره دین، به این معنی که اسلام در قالب عبادتهای شبانه روزی: (نماز جماعت) و هفتگی (نماز جمعه) و سالیانه (مراسم حج) و نماز عیدین، که در طول سال، انجام می پذیرد و نیز مناسبتهای مختلفی که یا از همان صدر اسلام وجود داشته و یا این که در طول تاریخ حیات اسلام، در جریانات حساس و در راه تکمیل گسترش اسلام اتفاق افتاده است و به عنوان ایامی با قداست و عظمت در مکتب و اعتقاد پیروان شناخته شده و بر بزرگداشت آن تأکید گردیده است، مانند: ماه مبارک رمضان، ماه محرم، اعیاد وفیات بزرگان دین، اینها همه مناسبتهایی است که اسلام بدان توصیه و ترغیب کرده است، تا تبلیغ دین، همواره به صورت مستمر و زنده پابرجا باشد و این حضور خود را در صحنه های زندگی بشر حفظ نماید و از زوال و نابودی مصون گردد و وعده خداوندی: «انا نحن نزلناالذکر وانا له لحافظون؛ بى ترديد ما اين قرآن را به تدريج نازل كرده ايم و قطعا نگهبان آن خواهيم بود.» (حجر/ 9) تحقق یابد.
از دیدگاه قرآن کریم و روایات مأثوره از نبی اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع)، مساجد از ارزش و عظمت خاصی برخوردارند. در بسیاری از آیات قرآن، مسلمانان به تکریم و احترام مساجد دعوت شده اند و برای تعطیل مسجد و تخریب آن عذابهای سختی در نظر گرفته شده است. قرآن، عمارت مسجد را حق مومنان و پاسداری از حریم مقدس مساجد را ضروری و یکی از دلائل تشریع جهاد و پاسداری از حریم مساجد دانسته است. (توبه/ 17؛ جن/ 18؛ بقره/ 108؛ حج/ 40) پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) از مسجد، به عنوان محبوب ترین مکانها، خانه خدا، خانه پروا پیشگان و... یاد کرده و بر تأسیس مسجد، آباد ساختن مساجد، رفتن به مساجد، حضور داشتن در مساجد، رفت و آمد به مساجد، نماز در مساجد و... تشویق و تأکید ورزیده اند.
فلسفه و حکمت این همه تأکید و اهمیت برای چیست؟ آیا صرفا بدین جهت است که مساجد مکانی است برای دعا و نیایش و برگزاری نماز؟ و یا این که علاوه بر آن، مساجد نقش دیگری در جامعه دارند؟ که باعث این همه تشویق ها و تأکیدها شده است. مسجد در میان مسلمانان، او اولین روزی که تأسیس شد، تنها مرکز دعا و نیایش و نماز نبود، بلکه همراه با نماز، در نشر فرهنگ غنی اسلام و از بین بردن شرک از جامعه اسلامی، بسیج مردم علیه ظلم و ستم، شعائر اسلامی، امر به معروف و نهی از منکر، مواعظ، فراگیری علوم اسلامی و هدایت مردم به صلاح واصلاح نقش زیربنائی و اساسی داشته است.
تبلیغ و ارشاد، از مهمترین اموری بوده است که در مساجد انجام می گرفت است. روایات بسیاری موید این مدعاست، از جمله: علی (ع)، در روایتی که بیانگر فوائد رفت و آمد به مساجد است، بیشترین نقش مساجد را در جهت تبلیغ و ارشاد بیان می فرماید: «من اختلف الی المساجداصاب احدی الثمان، اخا مستفادا فی الله، او علما مستطرفا،او آیه محکمه، اویسمع کلمه قول علی هدی، او رحمه منتظره، او کلمه ترد عن ردی اویترک ذنبا خشیه اوحیاء؛ هر کسی پی در پی به مساجد رود یکی از هشت چیز را بهره خواهد برد:
1. برادری که در راه خدا مورد استفاده او باشد.
2. دانش نو و سودآور.
3. نشانه محکمی که او را در راه حق جدی نماید.
4. شنیدن جمله ای که او را به راه خیر راهنمائی کند.
5. رحمتی که از خداوند منتظرش باشد.
6. سمتی که او را از بدی باز دارد.
7. گناهی را که از ترس خدا ترک نماید.
8. یا این که گناهی را از روی شرم و حیا ترک نماید.»
در روایت دیگری پیامبر اکرم (ص) ضمن سفارشهایی به اباذر می فرماید: «یا اباذر کل جلوس فی المسجد لغو الا ثلاثه: قرائه مصل، او ذکرالله او مسائل عن علم؛ ای اباذر! هر نشستی در مسجد لغو و بیهوده است، مگر گزاردن نماز، ذکر و یاد خدا، پرسش از آنچه که انسان نمی داند.»
با نگاهی به تاریخ صدر اسلام و زندگی پیامبر (ص) و خلفاء و امام علی (ع) که بر کشور اسلامی حکومت می کردند درمی یابیم که مسجد، علاوه بر محل نیایش و برقراری نمازهای یومیه، مرکز فرماندهی، بسیج و رهسپاری سپاه اسلام به میدانهای نبرد، حل و فصل و مشکلات، قضاوت و رسیدگی به ایتام، تعلیم و تعلم و مهمتراز همه مرکز تبلیغ اسلام و احکام آن نیز بوده است. آموزش و تبلیغ دین از مسجدالنبی، که در عصر نبوت و خلفاء بنای بسیار ساده ای داشت، آغاز شد. مسجدالنبی در صدر اسلام مرکز و مجمع تازه مسلمانانی بود که برای نیایش، حل مسائل جدید، استماع سخن وحی و آموزش معارف و احکام اسلامی. اکثر خطبه های پیامبر اسلام (ص) که مشتمل به مسائل گوناگونی است در مسجد ایراد شده است.
بنابراین، مسجد در صدر اسلام تنها مرکزی برای نیایش و پرستش نبود، بلکه تمام معارف و احکام اسلامی در آنجا تبلیغ می شد. همه گونه تبلیغات علمی و دینی، حتی خواندن و نوشتن در آنجا انجام می گرفت. هیئت هایی که برای تحقیق و شناخت اسلام از اطراف و اکناف می آمدند در مسجد بر پیامبر گرامی اسلام (ص) وارد می شدند و سوالات خود را از ایشان می پرسیدند تا آغاز قرن چهارم اسلامی، مساجد در غیر اوقات نماز حکم. مدارس امروزه را داشت و بسیاری از بزرگان علم و دانش و روسای مذاهب خمسه، جلسات درس خود را در مساجد برگزار می کردند.
1. غزالی از مکحول نقل می کند که ده تن از صحابه رسول خدا (ص) گفته اند که ما در مسجد قبا سرگرم فراگیری دانش بودیم که ناگهان پیامبر خدا در آنجا حضور یافت و فرمود: «آنچه می خواهید بیاموزید و خدای شما را پاداش ندهد مگر آن که به کار ببندید آنچه را فرا می گیرد.»
2. رویداد دیگری که بر وجود فعالیت علمی و تبلیغی در مسجد، در زمان پیامبر (ص)، دلالت دارد این است که رسول خدا (ص) روزی وارد مسجد شدند و دیدند از جمع حضار دو حلقه تشکیل شده است یکی حلقه به ذکر و عبادت مشغول آن یکی به تعلیم و تعلم سرگرم. چون نیک نگریست گفت: «کلاهما علی خیر ولکن بالتعلیم ارسلت؛ هر دو گروه کردار نیک دارند، اما من برای تعلیم فرستاده شده ام.» و خود در حلقه ای که سخن از تعلیم و تعلم بود، نشست. روشن است که تعلیم و تعلم در اوائل ظهور اسلام در این مساجد، منحصر به علوم دینی و مذهبی بود و نوعا در سطح ساده ای تدریس می شد، ولی پس از آن، علوم و فنونی که از همان دانشها و معارف سرچشمه می گرفت در مساجد راه یافت و از همین مساجد برای تدریس آن استفاده می شد.
3. تا زمان خلیفه دوم که مرزهای اسلامی از حدود جزیره العرب فراتر نرفته بود، مراکز فعال تعلیمات اسلامی مسجدالنبی، در مدینه و مسجدالحرام در مکه بود. از اواخر دهه دوم هجری با افزایش چشمگیر دامنه فتوحات مرزهای اسلام از شرق و غرب گسترش یافت و جمع کثیری به آیین اسلام گراییدند که در زبان و نژاد با اعراب مسلمان مغایرت داشتند. از این زمان، آموزش زبان عربی برای درک معانی آیات قرآن و تعالیم آن در سرزمین های فتح شده آغاز گردید و آن دسته از اصحاب پیامبر و تابعین ایشان که دعوت به اسلام و تعلیم مبانی دین را بر حضور در صحنه ای پیکار ترجیح می دادند، در مساجد نوبنیاد در آموزش پرداختند. این مساجد، ابتدا در شهرهای کوفه، بصره، حیره، مداین، بنیاد گردید و به دستور خلیفه دوم، برخی از صحابه رسول خدا مأمور اقامه نماز و آموزش قرآن و مسائل دین شدند.
4. در زمان خلافت علی (ع)، که مرکز حکومت از مدینه به کوفه انتقال پیدا کرد، مسجد کوفه مرکز نشر اسلام و تبلیغ دین اسلام شد. اکثر خطبه هایی که از علی (ع) در نهج البلاغه به وسیله سید رضی (ره) جمع آوری شده و مشتمل بر دستورهای اعتقادی، اخلاقی، اقتصادی، سیاسی و... است در مسجد ایراد شده است.
5. با انقراض حکومت اموی و تشکیل حکومت عباسی، تحولی شگرف در زندگی علمی و اجتماعی مسلمانان، به ویژه شیعه آغاز گردید. دراین دوره، مبانی دین اسلام به ویژه مذهب تشیع، به وسیله امام باقر و امام صادق (ع) توضیح و تدوین گردید. فرصتی دست داد که امام صادق (ع)، فارغ از مزاحمتهای حکام اموی و عباسی به تبلیغ و استحکام مبانی دین اسلام بپردازد. شیخ مفید (ره) کسانی که از محضر آن امام بزرگوار استفاده کرده اند بالغ بر چهار هزار نفر می داند. و این شاگردان از مسجدالنبی مرکز درس امام صادق علوم اسلامی را به دیگر مراکز و مسجد کوفه و شهرهای دیگر برده اند. نجاشی از حسن بن علی الوشاء کوفی، روایت کرده که «انی ادرکت فی هذاالمسجد (مسجد کوفه) تسعماه شیخ، کل یقول حدثنی جعفر بن محمد؛ در این مسجد، محضر نهصد دانشمند را درک کردم که هر یک می گفت: جعفر بن محمد برایم حدیث کرد.»
مسجد و تبلیغ در نگاه عالمان
1. آیه الله بروجردی از مساجد به عنوان مراکز ارشاد و هدایت یاد می کند و می فرماید: «کانوا فی بادی الامر یعملون بوظائف السیاسیه فی مراکزالاشاد و الهدایه، کالمساجد فکان امام المسجدامیرا لهم و بعد ذلک کانوا یبنون المسجدالجامع قرب دارالاماره؛ در ابتدای امر، حل و فصل مسائل سیاسی در مراکز ارشاد و هدایت مانند مساجد صورت می گرفته است.» در این بیان نقش اصلی مساجد، همان ارشاد و هدایت در نظر گرفته شده و حل و فصل مسائل سیاسی به عنوان یک کار فرعی.
2. امام خمینی دراین زمینه می فرماید: «مسجد در صدر اسلام، مرکز جنبش حرکت های اسلامی بود. از مسجد تبلیغات اسلامی شروع می شده است.» و در ادامه سخن، خطاب به هیئت اعزامی از عربستان می فرمایند: «شما که از اهالی مسجد و از علماء مسجد هستید، باید پیروی از پیامبر اسلام (ص) و اصحاب آن سرور کنید و مساجد را برای تبلیغ اسلام و حرکت اسلامیت و برای قطع ایادی شرک و کفر و تأیید مستضعفین در مقابل مستکبرین قرار بدهید.»
3. استاد شهید مرتضی مطهری می فرماید: «مسجد مدینه در صدر اسلام، تنها برای اداء فریضه نماز نبوده، بلکه مرکز جنب و جوش و فعالیت های دینی و اجتماعی مسلمانان همان مسجد بود. هر وقت لازم می شد اجتماعی صورت بگیرد، مردم را به حضور در مسجد دعوت می کردند. و مردم از هر خبر مهمی در آنجا آگاه می شدند و هر تصمیم جدیدی گرفته می شد در آنجا به مردم ابلاغ می شد.»
با توجه به مرکزیت تبلیغی مساجد بوده است که شایستگی تأسیس و تصدی مسجد از جانب نااهلان و افراد غیر معتقد و غیر پایبند به دین نفی شده است: «ما کان مشرکین ان یعمروا مساجد الله؛ مشرکان حق ندارند که مساجد خدا را تعمیر کنند، بلکه این حق از آن کسانی است که نیتی به جز خدا و هدفی جز اعلام کلمه توحید و نشر اسلام را نداشته باشند.» (توبه/ 18) و با کسانی که خواسته اند از این مرکز تبلیغی سوء استفاده نمایند، به شدت برخورد شده است. چنانچه ورشکستگان سیاسی (منافقین) در صدد برآمدند که از این حربه به نفع خود استفاده کنند و از مسجد علیه مسجد و اسلام فعالیت کنند که پیامبر گرامی اسلام (ص) به وسیله وحی از توطئه آنان آگاه شد و با همه احترامی که برای مسجد قائل بود دستور داد که آن مرکز را نابود سازد و به آتش بکشند چرا که منافقین آن مسجد را برای جنگ با خدا و رسول بنا نهاده بودند. (توبه/ 107) متأسفانه پس از پیامبر اکرم (ص) نیز سوء استفاده از این مرکز تبلیغی همچنان ادامه پیدا کرد، تا جایی که معاویه از این پایگاه برای کوبیدن علی (ع) استفاده می کرد. سلاطین بنی امیه و بنی العباس، برای ظاهرسازی و فریب مردم، مساجد را به صورت خیلی اشرافی تزیین می کردند و مساجد را از نقش اصلی و هویت و رسالت خویش، که تبلیغ اسلام راستین بود، دور می ساختند. این حرکت سوء همچنان، از جانب سلاطین جور ادامه دارد.
در متون دینی ما، از اصل نماز، تعابیر گوناگون و زیبایی شده است. در این تعابیر، گاه، نماز به عمود خیمه تشبیه شده که با شکستن آن، تمامی خیمه دین فرو خواهد ریخت. و گاه، به نهر آبی تشبیه گردیده که انسان مسلمان، هر روز پنج نوبت روح خود را در آن شستشو داده و از پلیدیها می زداید. این تعابیر، هر کدام بیانگر میزان رابطه نماز با اصل دین و نقشی است که نماز در جهت تقویت و رشد انسانها دارد این پیوند و رابطه در نماز چند برابر می گردد. از همین روی، برای شرکت در نماز جمعه پاداشهایی بسیار بزرگ از قبیل: آموزش و رهایی از آتش، آسانی حساب در قیامت، ثواب حج، ثواب یک سال نماز و روزه و... در روایات رسیده از ائمه معصومین (ع) در نظر گرفته شده است و برای شرکت نکردن در آن تهدیدهای سخت و شدیدی در متون دینی وارد شده است. در اهمیت نماز جمعه همین بس که زندانی هم باید در مراسم نماز جمعه شرکت کند، تا او هم روح خود را شستشو داده و آگاهیهای لازم را فراگیرد و زندان مانع رشد فکری و معنوی او نشود.
به روش و گفتار ائمه هدی (ع) در این زمینه توجه کنید. امام صادق (ع) نقل می کند که: «علی (ع) زندانیان را با ضمانت اولیاء آنان از زندان آزاد می ساخت تا در نماز جمعه شرکت جویند.» همچنین آن حضرت می فرماید: «آوردن زندانیان برای شرکت در نماز جمعه و نماز عید و سپس بازگرداندن آنان به زندان از وظایف حکومت اسلامی است.» پیامبر اسلام (ص) به صاحبان کار دستور داده است: «مانع شرکت کارگران در مراسم نماز جمعه نشوند.»
نقش تبلیغی نماز جمعه
نماز جمعه، دارای دو رکن اساسی است: رکن اول آن اجتماع مردم برای برگزاری نماز جمعه است که در این جهت توصیه ها و تأکیدهای فراوانی برای حضور در نماز جمعه و هر چه باشکوه برگزار کردن آن داریم. رکن دوم، که پایه و اساس نماز جمعه است، محتوا و مضمون آن است که در خطبه های خطیب جمعه متجلی می شود. خطبه در نماز جمعه، از مهمترین اجزای نماز جمعه و جایگزین دو رکعت از نماز است. چنانچه امام صادق (ع) در این زمینه می فرماید: «علت این که نماز جمعه، دو رکعت است، وجود دو خطبه است. خطبه ها، نماز است تا وقتی که امام از منبر پایین آید.»
در جای دیگر می فرماید: «لاجمعه الا بخطبه و انما جعلت رکعتین لمکان الخطبتین؛ نماز جمعه، بدون خطبه صحیح نیست. به خاطر خطبه ها، این نماز با دو رکعت انجام می گیرد.» با نگاهی گذرا به سیره پیامبر (ص) و علی (ع) و گفتار ائمه معصومین (ع) و فقهاء در می یابیم که بر امام جمعه لازم است که از درد و رنج مسلمانان، از اوضاع کشورهای اسلامی، از ترفندهای دشمنان اسلام و خلاصه آنچه را به حسب زمان و مکان گاهی از آن، برای امت اسلامی لازم و ضروری است، سخن بگوید و مردم را در جریان مسائل روز قرار بدهد و آنان را موعظه و ارشاد نماید و تقویت مبانی دینی و مذهبی و رشد سیاسی فرهنگی آنان را در نظر داشته باشد.
امام رضا (ع) در این زمینه می فرماید: «انما جعلت الخطبه یوم الجمعه لان الجمعه شهد عام فارادان یکون للامیر سبب الی موعظتهم و ترغیبهم و ترهیبهم من المعصیه و توفیقهم علی مااراد من مصلحه دینهم و دنیاهم و یخبرهم بما ورد من الافاق والاهوال التی فیهاالمضره والمنفعه؛ خطبه در روز جمعه تشریع شده است، از آن جهت که جمعه از روزهای اجتماع مردم است. از نظر اسلام، همه مکلفین باید در آن اجتماع حضور یابند. خداوند با تشریع این دستور، اراده کرده است که توسط زمامداران، مردم در این روز موعظه و ارشاد گردند و به نیکیها ترغیب و از بدیها بازداشته شوند. همچنین حاکمان اسلامی و یا خطیب و امام جمعه منصوب از طرف او مردم را به مصالح دینی و دنیوی خود، هدایت سازد و از اخبار و حوادث جهانی، که برای آنان مفید و یا پیش گیرنده از زیان آنان است آگاه سازد.»
امام رضا (ع) در ادامه گفتار می فرماید: «علت این که دو خطبه در نماز جمعه باید خواننده شود این است که در یکی به حمد و ثنای الهی پرداخته شود و در دیگری حوائج مردم خطرهایی که مردم را تهدید می کند بیان شود و برای مردان و زنان با ایمان دعا و طلب آمرزش شود و آنچه که لازم است از اوامر و نواهی به مردم ابلاغ شود. و آنچه باعث صلاح و فساد مردم است یادآوری گردد.»
موضوع گیری دشمنان
از آنجا که این اجتماع عظیم در آگاهی و رشد مسلمانان نقش به سزایی دارد، دشمنان اسلام، به ویژه مسلمانان نماها (منافقین) در طول تاریخ با ترفندهای گوناگون سعی در ایجاد خلل در صفوف به هم فشرده نماز جمعه نموده اند. آنان با بهانه های مختلف در این مراسم شرکت نمی جسته اند تا با ایجاد شکاف در بین مسلمانان به اهداف شوم و ضد انسانی خود برسند. پیامبر گرامی اسلام (ص)، توطئه این بدسیرتان را برملا کرده و می فرمایند: «من ترک ثلاث جمعات من غیر عذر کتب من المنافقین؛ آن کسی که بدون عذر سه نوبت نماز جمعه را ترک کند از منافقین شمرده می شود.» امام باقر (ع)، در این زمینه می فرماید: «صلوه الجمعه فریضه والاجتماع الیها مع امام العدل فریضه فمن ترک ثلاث جمعه علی هذا فقد ترک ثلاث فرائض و لایترک ثلاث فرائض من غیر عذر و لاعله الا منافق؛ نماز جمعه و اجتماع برای آن، با امام عادل واجب است اگر کسی بدون عذر، سه جمعه را، پی در پی، ترک کند سه فریضه را ترک کرده است و جز منافق، سه فریضه را، بدون علت، ترک نمی کند.»
عید سعید قربان و فطر، دو عید حقیقی است و دو عید رسمی مسلمانان جهان است. با نگاهی کوتاه به کتب ادعیه و روایات ماثوره از پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) در می یابیم که این دو عید، از دیدگاه اسلام، از قداست و ارزش ویژه ای برخوردارند. عید واقعی در اسلام، هنگامی است که انسانها، با طرد شیطان و هواهای نفسانی به سوی پروردگار رحمان بازگشت نموده باشند و به عبارت دیگر، عید در اسلام جشن بازگشت به فطرت ناب انسانی و دوری جستن از گناه و زشتیها و یادآوری پیوند درونی انسان با خداست. نمونه عالی این ارزشها، در دو عید قربان و فطر متجلی است که پس از انقلاب روحی روزه و مناسک حج برگزار می شود و نماز عیدین که در پایان دو جنبش و تحول روحی عظیم برپا می شود، نه تنها جشن رهایی از گناه و پیوستگی به خداست، که مجمعی بزرگ و یک مانور سیاسی است، مانوری که در سرنوشت سیاسی اجتماعی و فرهنگی مسلمانان سهم به سزایی دارد.
چنانکه مفسر گرانقدر مرحوم علامه طباطبائی می نویسد: «فان العید من شانه ان یجمع الکلمه و یجدد حیاه المله و ینشط نفوس العائدین و یعلن کلها عاد عظمه الدین؛ عید موجب وحدت کلمه، تجدید حیات ملت و نشاط جامعه و یادآور عظمت و نقش دین است.» نماز عیدین، همانند نماز جمعه، دارای دو خطبه است، با این تفاوت که خطبه های نماز عیدین پس از نماز خوانده می شود. در این خطبه ها همانند نمازجمعه، خطیب آنچه را مسلمانان با آن روبرو هستند و دانستنش لازم و ضروری است، مطرح می سازد و همگان را در جریان مسائل مسلمانان قرار می دهد. در ضمن پند و اندرز و بیان مسائل سیاسی و اجتماعی، در عید فطر احکام زکات فطر و در سخنرانی عید قربان، احکام قربانی و موارد مصرف آن را برای مسلمانان بیان می کند. متأسفانه این مراسم با شکوه (نماز جمعه، عیدین) در طول تاریخ اسلام، به جز ایامی کوتاه، در اختیار حکام نالایق و جائر بوده است و آنان از این اجتماع و نیایش دسته جمعی در جهت تقویت پایه های حکومت جائرانه و ضد مردمی خود، استفاده می کرده اند و صاحبان اصلی آن از این مراسم محروم بوده اند.
امام باقر (ع) آن روزگار اندوهناک را چنین به تصویر می کشد: «یا عبدالله مامن یوم عیدالمسلمین ( اضحی و فطر ) الا و هو یجدوالله الال محمد(ص) فیه حزنا. قال: قلت: ولم؟ قال: انهم یرون حقهم فی ایدی غیرهم؛ عیدی (فطر و قربان) بر مسلمانان نمی گذارد مگر کن که یادآور اندوه دودمان پیامبر (ص) است. عبدالله سوال کرد چرا؟ در پاسخ فرمودند: زیرا حق و پایگاه خویش را در کف دیگران مشاهده می کنند.»
حج، دارای ابعاد و جهات گوناگون است. حج عبادت و پرستش حق است، در بهترین و زیباترین صورت ممکن. حج نیایش در برابر خدای با عظمت است، در بهترین شکل. عبادت و پرستش حق و نفی و پرستش غیراو، در تمامی اعمال حج نمایان و آشکار است. حج دارای ابعاد معنوی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی است ولی آنچه ما در این بخش در پی آنیم، اشاره ای به نقش تبلیغی این کنگره عظیم اسلامی است. آیات و روایات، سیره پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) مبین این نکته است که از مهمترین فوائد حج، تبلیغ و رساندن پیام اسلام است. سخن را در این بعد از حج، از قرآن کریم و دعوت مؤسس کعبه حضرت ابراهیم (ع)، برای زیارت خانه خدا آغاز می کنیم:
1- «و اذن فی الناس یاتوک رجالا و علی کل ضامر یاتین من کل فج عمیق لیشهدوا منافع لهم و بذکروااسم الله فی ایام معلومات؛ ما، به ابراهیم گفتیم: مردم را به حج دعوت کن، تا پیاده و سواره بر مرکبهای لاغر از راه دور بیایند و شاهد منافع گوناگون خویش در این برنامه حیات بخش باشند و خدای را در روزهای معین یاد کنند.» (حج/ 27)
از این که جمله «لیشهدوا منافع لهم» در برابر «یذکروااسم الله» آمده است می فهمیم که حج دارای دو بعد است: بعد عبادی که در ذکر و یاد خدا، تجسم و تبلور می یابد و بعد اجتماعی که مشاهده منافع، بیانگر آن است. واژه منافع، بدون قید و مطلق آمده است، تا شامل هر نوع منفعت اعم از اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و تبلیغی باشد. اگر تزکیه و تقرب الی الله منفعت است، بیان معارف اسلام و دعوت مردم به اسلام ناب محمدی (ص) دعوت به اتحاد، دعوت به تحرک و مبارزه با ظلم و ظالم، بیان مشکلات مسلمانان و چاره جویی برای آن، نیزاز بزرگترین منافع است. شیخ محمود شلتوت در تفسیر این آیه شریفه می گوید: «منافعی که حج وسیله شهود و تحصیل آن می باشد و به صورت نخستین فلسفه حج در آمده است، یک مفهوم گسترده و جامعی است که هرگز در نوع و یا خصوصیتی خلاصه نمی گردد، بلکه این جمله با عمومیت و شمولی که دارد، همه منافع فردی و اجتماعی را دربرمی گیرد اگر تزکیه نفس و تقرب به سوی خدا منفعت است، مشاوره و ترسیم خطوط گسترش علم و فرهنگ نیز منفعت است. اگر این دو منفعت به شمار می روند دعوت مسلمانان به اینکه همگی توان خود را در گسترش اسلام متمرکز سازند نیز، منفعت به شمار می رود... این منافع به مقتضای زمان و اوضاع مسلمانان، در هر زمان فرق می کند.»
نکته قابل دقت در آیه شریفه این است که خداوند، تبارک و تعالی، جمله «یشهدوا منافع لهم» را که بیانگر ابعاد سیاسی، اجتماعی، نظامی، فرهنگی، تبلیغی و اقتصادی حج است، بر جمله «یذکروا اسم الله» که ترسیم گر بعد عبادی آن است مقدم داشته است و این می فهماند که بعد سیاسی فرهنگی حج از اهمیت بیشتری برخوردار است، بنابراین، حج را نباید یک عبادت محض بدون این که با زندگی پیوندی داشته باشد، به شمار آورد.
2- «ان اول بیت وضع للناس للذی ببکه مبارکا و هدی للعالمین فیه آیات بینات؛ نخستین خانه ای که برای مردم بنا شد، در سرزمین مکه است که پر برکت و مایه هدایت جهانیان است.» (آل عمران/ 96) در این آیه شریفه بر هدایتگری کعبه تاکید شده است.
بعد تبلیغی حج از نگاه روایات
روایات مأثوره از پیامبر گرامی اسلام (ص) و ائمه معصومین (ع) در این بعد از حج (تبلیغی) بسیار است که به چهار دسته تقسیم می شوند:
1. برخی از روایات، شناخت اسلام و شناساندن آن، شناخت آثار رسول خدا (ص) و اخبار او، شناخت سیره و روایات ائمه معصومین (ع) را از اساسی ترین و مهمترین اهداف این مراسم بزرگ ذکر کرده اند از جمله امام صادق (ع) می فرماید: «فجعل فیه الاجتماع من المشرق والمغرب لیتعارفوا و لتعرف آثار رسول الله و تعرف اخباره و یذکر ولاینسی و لوکان کل قوم یتکلمون علی بلادهم و ما فیها هلکوا و ضربت البلاد و سقط الجلب والارباح و عمیت الاخبار و لم یقفوا علی ذلک فذلک عله الحج؛ در سرزمین مکه، اجتماعی از شرق و غرب پدید آورد، تا همدیگر را بشناسند و آثار رسول خدا (ص) و احادیث و اخبار او شناخته شود و در آنجا مورد تذکر قرار گیرد تا فراموش نشود و در آنجا مورد تذکر قرار گیرد تا فراموش نشود. اگر هر گروهی به آنچه در سرزمین های خود جریان دارد تکیه می کردند نابود می شدند و شهرها رو به ویرانی می گذاشت و امر تجارت و بازرگانی به تباهی می گرائید و گزارشات و اخبار به دست افراد نمی رسید، این است فلسفه حج.»
با اندک توجه به این روایت و امثال آن، می فهمیم که حج دارای ابعاد علمی، سیاسی، و فرهنگی و اقتصادی است. در حقیقت موسم حج حلقه اتصالی است میان مسلمانان که از این طریق به شناخت اسلام راستین، اسلام رسول الله (ص) می پردازند و اخبار و اوضاع جاری جهان را مورد نقد و بررسی قرار داده و به تبادل نظر می پردازند.
امام رضا (ع) ضمن بر شمردن آثار و فوائد حج می فرماید: «مع مافیه من التفقه و تقل اخبارالائمه الی کل صقع و ناحیه کما قال الله عز و جل: فلولا نفر من کل فرقه مهم طائفه لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون؛ از فوائد حج، تفقه و شناخت دین و گرفتن پیام و اخبار ائمه معصومین (ع) و رساندن آن به همه نقاط دور دست و همه شهرها می باشد.» سپس امام رضا (ع) به آیه شریفه «فلولا نفر من کل فرقه؛ پس چرا از هر فرقه اى از آنان دسته اى كوچ نمى كنند.» (توبه/ 122) استشهاد می کند.
امام، با استشهاد به این آیه شریفه کسانی که توفیق این سفر الهی را پیدا می کنند تشویق و ترغیب می کند که باید از این پایگاه عظیم توحیدی بهره های لازم را ببرند و اسلام زندگی ساز و تحرک آفرین را بشناسند و حلال و حرام آن را بیاموزند و در بازگشت، به عنوان یک مبلغ دین، آنچه را آموخته اند برای مردم تبین و تشریح کنند، تا مردم از سخنان آنان پند و اندرز گرفته و تحدیز شوند.
2. برخی دیگر از روایات به طور مطلق، کعبه را موجب تحکیم و تقویت دین می داند. این گونه تعابیر، پیوند مستقیم با بعد تبلیغی، هدایتی حج دارد. از جمله: علی (ع)، در نهج البلاغه، مراسم حج را از عوامل پیشرفت اسلام و نیرومند ساختن مبانی دین معرفی کرده می فرمایند: «الحج تقویه للدین؛ حج تقویتی است برای اسلام.» و نیز می فرماید: «جعله سبحان علما للاسلام؛ خداوند حج را پرچم اسلام قرار داده است.» «العلم ینصب فی الفلوات تهتدی به الضاله؛ علم چیزی است که در بیابانهای وسیع نصب می شود تا گمشدگان به وسیله آن علامت، هدایت شوند و راه را از بیراهه بشناسند.» علی (ع) که می فرماید: «کعبه برای اسلام علامت و نشانه است.» یعنی، اگر کسانی برای شناخت اسلام راستین علامت و نشانه بخواهند، باید از علامت و نشانه کعبه استفاده کنند و به خواسته خویش دست یابند. مسلمانان با شرکت در مراسم حج، مناسک و اعمال آن را فرا می گیرند و با بخشی از اسلام آشنا می شوند و با تماس و شرکت در اجتماعات و بهره از مجالس علمی و دینی با بقیه احکام آشنا می گردند.
3. امام صادق (ع) می فرمایند: «لایزال الدین فائما ما قامت الکعبه؛ دین همواره قائم و برقرار است، تا هنگامی که خانه کعبه برقرار و استوار باشد و مسلمانان عاشقانه و صادقانه به دور آن طواف کنند.»
4. حضرت زهرا (ع) در ضمن خطبه فدکیه می فرماید: «فجعل الله الایمان تطهیرا لکم من الشرک... و الحج تشیدا للدین؛ خداوند ایمان را برای پاک و منزه نمودن شما از، شرک و بت پرستی... و حج را برای تشیید و تحکیم مبانی دینی قرار داده است.»
5. دسته سوم، روایاتی است که حج مقبول را آن حجی می داند، که انسان مسلمان، ضمن انجام اعمال و مناسک خود، معالم دین و حلال و حرام خود را سوال کرده و یاد بگیرد و ولایت و دوستی خود را بر امام حق عرضه داشته و برائت و تنفر خود را از دشمنان دین اعلام نماید.
فضیل می گوید امام باقر (ع) به مردمی که گرد کعبه طواف می کردند نگاهی کرد و فرمود: «هکذا کانوا یطفون فی الجاهلیه انماامرواان یطوفوا بهاثم ینفروا الینا فیعلمونا ولایتهم و مودتهم و یعرضوا علینا نصرتهم ثم قرء هذه الایه واجعل افئده من الناس تهوی الیهم؛ مردم دستور دارند که گرد خانه کعبه طواف کنند و سپس به طرف ما بیایند و ولایت و دوستی خود را به ما اعلام کنند و یاری خود را نسبت به ما عرضه بدارند.» سپس این آیه را قرائت فرمود: «دلهای برخی از مردم را متوجه ما گردان» سدیر می گوید «امام باقر (ع) وارد مسجدالحرام می شد و من خارج می شدم که دست مرا گرفت و رو به کعبه ایستاد و فرمود: «یا سدیر انما امرالناس ان یاتوا هذه الاحجار فیطوفوا بهاثم یاتونا فیعلمونا ولایتهم لنا؛ مردم مامور شدند که نزد این سنگها (کعبه) بیایند و گرد آن طواف کنند و سپس نزد ما آیند ولایت خود را نسبت به ما عرضه بدارند.»
همین است گفته خداوند در قرآن که می فرماید: «انی لغفار لمن تاب و آمن و عمل صالحا ثم اهتدی؛ من آمرزنده ام آنی که ایمان آورد و کار شایسته کند و سپس رهبری شود.» (طه/ 82) آن گاه با دست به سینه اش اشاره کرد و فرمود: «به سوی ولایت ما رهبری شود.» و پس از آن عده ای از عالمان دینی را که به وظایف خود عمل نمی کردند، به عنوان کسانی که سد راه خدا می کنند معرفی کرد و در ادامه فرمودند که «اگر این پلیدان در خانه خود بنشینند و داعیه نداشته باشند، عده ای از مردم گول نمی خورند و راه حق و صاحب حق را می یابند و از او اطاعت می کنند.»
امام باقر (ع) در این روایات، حج مردمی که در مراسم حج شرکت می کنند، و تنها برای ظاهر آن اکتفا کرده و به معارف و رهبری خود اهمیت نمی دهند، حج جاهلیت نام گذاری می کند و حج راستین را حجی می داند که حج گزار وقتی به خانه و وطن و محل زندگی خود برمی گرد، نسبت به اصول عقاید و معارف خود شناخت جدیدی به دست آورده باشد. با رهبران راستین، دیدار و حلال و حرام خود را سوال کرده با آنان تجدید بیعت کرده باشد.
4. دسته چهارم از روایات، از حج به عنوان جهاد یاد کرده است. تعبیر از حج به جهاد، در روایات و در کنار هم قرار گرفتن آیات حج و جهاد (حج/ 27 و 33 و 38 و 41) در قرآن بیانگر ارتباط و تناسب بین این دو دسته از آیات کریمه است و آن مناسبت بیان بعد فرهنگی و تبلیغی حج است. پیامبر اسلام (ص) می فرماید: «بهترین جهاد حجی است که پذیرفته شده باشد.» از پیامبر اکرم (ص) سوال شد «آیا برای زن جهادی است؟» آن حضرت فرمودند: «بله. برای زنان جهادی است که در آن جنگ مطرح نیست و آن شرکت در مراسم حج است.»
علی (ع) می فرماید: «حج، جهاد هر انسان ضعیفی است.» این که در برخی از روایات حج، جهاد نامیده شده به خاطر تناسبی است که بین این دو وجود دارد، بدین شرح: حج بسان جهاد است در آثار و اهداف، یعنی همانگونه که هدف از جهاد اسلامی رفع موانع تبلیغ و گسترش اسلام و دفاع از مستضعفین و ستمدیدگان و مبارزه با مستکبران و ستمگران است، در مواقعی که زمینه برای جهاد این گونه نیست، این اهداف بزرگ باید از راه شرکت در مراسم پرشکوه حج پیگیری شود و نقشه های جهاد عملی و وسائل ارتباط و نحوه همکاری مسلمانان با یکدیگر و موقف دفاع عملی آنان در برابر توطئه های دشمنان دین در همین موسم طرح ریزی شود. بنابراین، کنگره عظیم حج بهترین مکانی است که عالمان دینی باید، با آگاهی بخشی و بینش که به مسلمانان جهان می دهند، آنان را برای مقابله با توطئه های دشمنان اسلام، دفاع از مرزهای خاکی و عقیدتی اسلام آماده کنند.
همواره در طول تاریخ سلف صالح، پیامبر اسلام (ص) و ائمه معصومین (ع) و راهبران راستین، از این مراسم باشکوه بهره ها در جهت تبلیغ اسلام و دستورات حیات بخش آن برده اند و با اعمال و گفتار خود نشان داده اند که باید از این مجمع بزرگ، در جهت تبیین و تبلیغ اسلام و دستورات آن و تبیین توطئه ها و ترفندهای دشمنان اسلام سود جست و مردم را علیه ظلم و ستم و دفاع از اسلام و مسلمانان به تحرک واداشت که به برخی از آنها عبارتند از:
اعلام برائت از مشرکان
اعلام پیام برائت از مشرکین، توسط علی (ع)، در منی به دستور پیامبر گرامی اسلام (ص)، در روز نهم ذیحجه سال نهم هجری، شاهد و نمونه گویایی است که پیامبر (ص) از حج در جهت تبلیغ اسلام و اعلام حمایت از حق، و بیزاری از باطل و کفر و شرک استفاده کرده است. با توجه به اسوه بودن پیامبر اسلام (ص) و جهانی و جاودانی بودن دین اسلام، اعلام برائت از مشرکان در تمام زمانها و مکانها بر همگان واجب است و این سنت حسنه، منحصر به ایام حج نیست، هر چند که این حج، بهترین و مناسبترین مکان برای اعلام برائت از مشرکان و دشمنان دین اسلام است. با نگاهی گذرا بر پیامهای حج امام خمینی در می یابیم که آن بزرگوار، اعلام برائت از مشرکان را از ارکان توحیدی و واجبات سیاسی حج دانسته و از مسلمانان جهان می خواستند که در ایام حج در تظاهرات اعلام برائت از مشرکان با صلابت و شکوه هر چه بیشتر شرکت کنند.
حجة الوداع
در سال دهم هجرت، پیامبر گرامی اسلام (ص) برای آموزش دستورات حج و بخشی از تعالیم اسلام که تا آن روز ناگفته مانده بود، عازم حج شد و از مسلمان، جهت شرکت در حج، دعوت عمومی به عمل آورد. در این سفر، آن حضرت اعمال و مناسک حج را به وسیله گفتار و اعمال خود تعلیم داد و در عرفات خطبه ای خواند و برخی از تعالیم حیات بخش را تبیین کرد و توصیه های مختلفی به مسلمانان نمود. در کتب حدیث و تاریخ، از این سفر به نامهای: حجه وداع، حج بلاغی، حج اسلام و حج تمام یاد شده است و هر کدام از این نامها روی مناسبی است، حج وداع بود زیرا پیامبر، در آن سفر، با اشاره، پایان زندگی خود را اعلام کرد و با مردم وداع نمود.
حج بلاغ بود زیرا یک سفر تبلیغی بود و پیامبر در آن سفر دستورات و فرامین والائی را به مردم ابلاغ کرد. حج اسلام و تمام بود، زیرا آن حضرت در اثناء حج و پس از آن، دین اسلام، را کامل گرداند و نعمت را بر مردم با ابلاغ آیه: «الیوم اکملت لکم دینکم؛ امروز دين شما را برايتان كامل گردانیدم.» (مائده/ 3) تمام کرد. پس از آن که مراسم حج به پایان رسید، فرمان حرکت از جانب پیامبر (ص) صادر شد. در نزدیکی جحفه، که مردم متفرق می شدند، در سرزمینی به نام غدیر خم دستور داد مردم اجتماع کنند، تا پیام جبرئیل، را به مردم ابلاغ نماید: «یا ایهاالرسول ماانزل الیک من ربک وان لم تفعل فما بلغت رسالته؛ آنچه از طرف خدا فرستاده شده به مردم ابلاغ کن و اگر ابلاغ نکنی رسالت خود را به پایان نرسانده ای.» (مائده/ 66) پیامبر گرامی اسلام (ص) در آن اجتماع با شکوه، خطبه ای خواند و علی (ع) را به جانشینی خود معرفی کرد.
سیره ائمه
پس از پیامبر گرامی اسلام، حج همواره سرچشمه بسیاری از تحولات ثمربخش و جنبشهای آزادی بخش بوده است، به خصوص در دوران خلفای اموی و عباسی مسلمانان اصلاح طلب، در انتظار فرا رسیدن حج روز شماری می کردند، تا از اجتماع مسلمانان بهره برداری کرده و علیه خودکامگی خلفای جور اقداماتی اساسی و بنیادی انجام دهند. در این مراسم عظیم، ملتهای مسلمان، به پرخاشگری و ستیزه جویی با حکام ظالم دعوت می شدند. دراین مورد، سخنان امام حسین (ع) در روز منی و هنگام حرکت به کربلا، به عنوا شاهد و نمونه خوبی است. امام حسین (ع) کنگره حج را بهترین پایگاه برای رساندن پیام اسلام و خویش به شهرهای دوردست می داند و از این نقطه بارها برای ابلاغ پیام خویش استفاده کرده است از جمله امام حسین (ع)، در منی خطابه ای مفصل در جمع علاقمندان و شخصیتهای بزرگ، از زن و مرد، ایراد کرد و در آن به شدت از معاویه انتقاد کرد و از جمع حاضر خواست که پس از بازگشت حقانیت اهل بین را برای مردم تشریح و تبیین کنند.
نیز آن حضرت، حج را مناسب ترین نقطه برای نهضت حیات بخش خود در برابر نظام و ستمگریهای بنی امیه دانسته و حرکت خود را از آنجا آغاز می کند. آن حضرت پس از گرد آمدن تمامی مسلمانان حج گزار، از سراسر جهان اسلام، خطابه ای ایراد می کند و در آن خطابه، اسلام اموری و طرفداران و هواخواهان او را به مسلمانان، که در آن مراسم شرکت کرده بودند، معرفی کرده و مردم را به مبارزه و جهاد با یزید و هواخواهان او دعوت می نماید. این تنها حسین بن علی (ع) نیست که از این اجتماع عظیم بهره برداری کرده، بلکه همه ائمه (ع) از این مراسم بزرگ بهره برداری می نموده اند، از جمله امام محمد باقر (ع)، به فرزندش، امام جعفر صادق (ع) می فرماید: «اوقف لی من مالی کذا و کذاالنواب تند بنی عشر سنین بمنی ایام منی؛ از اموال من این مبلغ و این را وقف کن برای مرثیه سرایان، تا ده سال، در منی، در ایام منی، که مسلمانان در آن جمعند، شهادت و اندوه نوحه گری نمایند.»
دراین بیان امام محمد باقر (ع)، از مردم می خواهد که در مراسم حج و در جایی که مسلمانان از گوشه و کنار جهان گرد می آیند، مسأله رهبری و امامت اهل بیت را از راه سوگواری زنده نگهدارند. به عبارت دیگر، آن حضرت در صدد است که پس از خود حج گزاران از مراسم حج، در آگاهی و رشد سیاسی مردم و شناخت مردم نسبت به امامان شیعه و بازگو نمودن مصائب آنان استفاده نمایند و چهره کریه غاصبان ولایت و رهبری جامعه اسلامی را برای مردم بنمایانند. امام صادق (ع)، در ایام حج، چادری نصب می کرد و دانشمندان بزرگ آن روز، به حضور آن بزرگوار شرفیاب می شدند و در ضمن بهره های علمی، راه و روش تبلیغات مذهبی و مناظره با مخالفان و مبارزه با مفاسد فکری و اجتماعی را از وی می آموختند.
از جمله شاگردان امام صادق (ع) در همان چادر، با نظارت آن حضرت مناظره ای طولانی را با یکی از افراد شامی و طرفدار اسلام اموی که مدعی بود کلام، فقه و فرائض و... می داند شروع کردند و بر او پیروز شدند و از در نتیجه به حقانیت امام صادق (ع)، اعتراف کرد و جزو طرفداران اسلام راستین شد. امام صادق (ع)، در روز عرفه، با صدایی بلند می فرمود: «ایها الناس ان رسول الله کان الامام ثم کان علی بن ابیطالب ثم الحسن ثم الحسین ثم علی بن الحسین ثم محمد بن علی ثم (هه) فینادی ثلاث مرآت لمن بین یدیه و عن یمینه و عن یساره و من خلفه اثنی عشر صوتا؛ ای مردم، امام و رهبر مسلمانان، رسول خدا (ص) بود و پس از او علی بن ابیطالب (ع) و پس از او حسن و پس از او حسین و سپس علی بن الحسین و سپس محمد بن علی و آن گاه، من مجموعا دوازده مرتبه این جملات را تکرار کرد.»
با توجه به آنچه از آیات و روایات و سیره پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) ذکر کردیم، در اسلام هیچ پایگاهی برای تبلیغ اسلام زندگی ساز و تحرک آفرین و خنثی کردن تبلیغات سوء دشمنان اسلام، مانند مراسم حج نیست. حتی در شرائط فعلی که در ایران جمهوری اسلامی برقرار و امکانات تبلیغاتی فراوانی در اختیار است، باز هم کنگره حج از اهمیت ویژه ای در این جهت برخوردار است زیرا رساندن پیام به مسلمانان کشورهای دوردست، مانند کشورهای آفریقائی، افزون بر تحمل هزینه های بسیار، به خاطر محدودیت های دیپلماسی از موفقیت بسیار کمی برخوردار است. ولی در مراسم حج، که نوعا افراد متدین و متعهد از کشورهای اسلامی و از مسلمانان سایر کشورها گردهم می آیند و بدون این که آن گردهمایی هزینه ای را دربرداشته باشد، پیام اسلام را دریافت می کنند و به سراسر جهان اسلام و دیگر کشورها منتقل می سازند و چون در این کار، انگیزه مادی ندارند برای ابلاغ آن از هیچ تلاشی فروگذار نمی کنند و هیچ قدرتی نمی تواند آنان را کنترل کند و از رساندن پیام منع کند بنابراین، هیچ تشکیلات و دستگاه تبلیغاتی به اندازه این مراسم، برای مسلمانان سود و بهره تبلیغاتی و ارشادی ندارد، در صورتی که به دستورات اسلام، در این زمینه، عمل شود.
متفکران اسلامی، برای بعد فرهنگی و تبلیغی حج اهمیت ویژه ای قائل بوده اند و مردم را در جهت استفاده از آن اجتماع بزرگ در ابعاد مختلف ارشاد و راهنمائی کرده اند. نمونه ای از دیدگاهها عبارتند از:
1. امام خمینی برگزاری مراسم حج، بدون تبلیغات و بدون برائت از دشمنان دین را حجی صوری و بی محتوا، غیر مقبول دانسته و می فرمایند: «مسلمین باید... یک حج زنده، یک حج کوبنده، یک حجی که محکوم کننده این شوروی جنایتکار و آن آمریکای جنایتکار باشد انجام دهند. یک همچو حجی مقبول است. اگر ما حج برویم و مصالح مسلمین را در نظر نگیریم، بلکه بر خلاف مصالح مسلمین هی روی جنایتها پرده بپوشیم، نگذاریم مسلمین صحبت کنند از جنایتهایی که بر مسلمین می گذرد و از جنایتهایی که از حکومتها و قدرتهای بزرگ بر مسلمین می گذرد این حج نیست، یک صورت بی معناست.»
2. دکتر قرضاوی در کتاب «العباد فی الاسلام» می نویسد: «بزرگترین نتیجه ای را که از این اجتماع می توان گرفت، این است که حج، مهمترین عامل برای بیدار کردن امت اسلامی از خواب دیرینه است و به همین جهت، برخی از حکومت های دست نشانده و یا اشغالگر بلاد اسلامی، مانع از آن هستند که مسلمانان به زیارت خانه خدا بیایند، زیرا می دانند که اگر حرکتی در میان مسلمانان پا بگیرد، به هیچ عاملی نمی توان آنان را از این حرکت باز داشت.»
3. فرید وجدی در دائره المعارف اسلامی در ماده حج می نویسد: «فلسفه تشریح حج بر مسلمانان چیزی نیست که بتوان در این کتاب بیان کرد. آنچه که به ذهن خطور می کند این است که اگر سران حکومتهای اسلامی از این مراسم در جهت ایجاد و قدرت اسلامی بسان ملتهای مسلمان بهره بگیرند، کاملا به نتیجه می رسند، زیرا گرد آمدن ده ها هزار نفر از نقاط مختلف جهان، در یک نقطه واحد و توجه دلها و قلبهای آنان به چیزی که در این نطقه به آنان القاء می شود، سبب می گردد که یک پارچه از آنچه گفته می شود متأثر گردند و همگی یک روح و یکدل به اوطان خود باز گردند و آنچه را شنیده اند و آموخته اند میان برادران خود تبلیغ کنند. مثل این گروه مثل اعضای یک کنگره بزرگی است که از همه نقاط عالم در آنجا گرد آیند و پس از پایان یافتن کنگره، به اطراف جهان پخش شوند و حامل پیام کنگره گردند. اثر این کنگره عظیم هر چند باشد، اجتماع در این موفف و سپس تفرق در بلاد، همان اثر را دارد.»
محتوای تبلیغ
با توجه به سیره عملی پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) و گفتار آنان در مراسم حج، محتوای تبلیغ در آن مجمع بزرگ، باید به مقتضای زمان باشد و مسائل مورد نیاز مسلمانان در آنجا مطرح گردد. تکیه امام خمینی بر اجرای دستور برائت از مشرکان و استعمارگران بر همین اساس بود چرا که مقابله با استعمارگران از نیازهای فوری این برهه از زمان است. با توجه به نکته ای که ذکر شد، اولین و اساسی ترین مسؤولیت ما این است که به مسلمانان جهان تفهیم کنیم که حج واقعی کدام است؟ و چه بهره برداریهایی از آن باید بشود. اسلام راستین کدام است و حج ابراهیمی به چه معناست. این بزرگترین رسالت و مسئولیت متفکران و مسؤولان نظام جمهوری اسلامی است که یک تحول عظیم در رابطه با حج و دیگر ابعاد اسلام به وجود آورند و آن انحرافهایی که برای بی خاصیت کردن و بی محتوا کردن این مراسم شده از افکار و اذهان مسلمانان بزدایند. اگر ما بتوانیم حج را در تمام ابعاد آن، معرفی کنیم در حقیقت اسلام ناب محمدی (ص) را با تمام ابعاد آن معرفی کرده ایم. حال از چه روشهایی بایداستفاده کرد؟
ابزارها و روشها می تواند متعدد باشد.
این را نمی توان به راهپیمایی برائت از مشرکین و پخش اعلامیه ها و بیانیه ها و سخنرانی منحصر کرد، بلکه باید از هر راه ممکن استفاده نماییم. تماسهای مکرر با مسلمانان، به صورت دسته جمعی و فردی، بحث و گفتگو با علمای مسلمانان و دعوت آنان به وحدت در کنار خانه خدا، اعلام و تنفر از طاغوتها، برقراری روابط دوستانه با مسلمانان، طرح مشکلات جهان اسلام و چاره جویی برای آن، تبین توطئه ها و ترفندهای دشمنان اسلام و راه مقابله آن، دعوت به جهاد و قیام علیه مستکبران و ایادی خائن آنان و ... از مسائلی است که باید در آن کنگره بدان پرداخته شود.
افزون بر مراکز، مراسم و نهادهایی که دین برای تبلیغ و نشر معارف و فرهنگ غنی اسلام و پاسخ گویی به شبهه ها و توطئه ها و ... معین کرده است، مناسبتهای ویژه ای نیز در بین مسلمانان وجود دارد، از قبیل: عید مبعث، غدیر، ولادت پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع)، ماه مبارک رمضان، به ویژه ایام و لیالی قدر و شهادت علی (ع)، ایام محرم، شهادت دیگر ائمه و ... مبلغان اسلام می توانند از این گونه مناسبتهای تاریخی و مهم در جهت تبلیغ اسلام راستین و بیان مسائل لازم و ضروری بهره برداری نمایند و در هر مناسبت به مقتضای آن مطالب و مباحثی از مسائل اسلامی که مورد نیاز و در جهت آگاهی بخشیدن مردم مسلمان است به بحث و بررسی گذاشته و برای مردم تبیین و تشریح نمایند. چنانکه سیره سلف صالح نیز تا کنون بر همین بوده است. برخی از مناسبتها عبارتند از:
ماه مبارک رمضان
ماه مبارک رمضان، به لحاظ مناسبتهای تبلیغی گوناگونی که در آن وجود دارد، می توان گفت مناسبترین ماه برای تبلیغ دین است. در ماه مبارک، مسلمانان در سایه توجهات خاص خداوند، خود را بیشتر از سایر اوقات و ایام سال، مهیا برای پذیرش هدایتهای الهی می بینند. این حالت معنوی که از آثار روزه و برکات این ماه است، تأثیر موعظه و تبلیغ را چند برابر می نماید. از این روی، این ماه، بهترین موقعیت و مناسبترین فرصتی است که باید در جهت تبلیغ دین و گسترش پیام جهانی اسلام، از آن بهره جست. بر مسؤولان تبلیغات و عالمان متعهد دین است که از این آمادگی مردم در جهت تبلیغ دین، بیان احکام، معارف قرآن، استفاده جویند به ویژه در جهت بازگرداندن کتاب خدا به جایگاه اصلی خود که متن زندگی مسلمانان است همت گمارند و آن را از غربت در آوردند و به عنوان کتاب هدایت بشر و وسیله کمال و ترقی انسانها معرفی نمایند. از طرفی چون حادثه غمبار شهادت مولای متقیان علی (ع) در این ماه به وقوع پیوسته است، مناسبت مجالس سوگواری آن حضرت و شبهای قدر، بهترین و عالی ترین زمینه ای است که بایداز آن نیز در جهت تبیین جایگاه بلند امامت و مقام والای امام و ضرورت وجود رهبری عادل در هر عصر و زمان و نیاز جامعه اسلامی و شناخت اصل مهم ولایت فقیه و محدوده آن، استفاده کرد. و حکومت علوی را در بعد سیاسی، اجتماعی، قضائی، فرهنگی، اقتصادی و سایر جهات، به مسلمانان شناساند و سیره آن حضرت را بازگو کرد.
ماه محرم
ماه محرم، به ویژه این عاشورا از مهمترین و مناسبترین تبلیغی است که همواره مبلغان شریعت و حاملان رسالت و اندیشه ورانی که درد دین داشته اند، از این حادثه بزرگ و جانگداز و احساس برانگیز در جهت افشای حکومت ظالم اموی زنده نگهداشتن مکتب حیات بخش عاشورا و معرفی آن به جهانیان بهره می جسته اند. بر اثر این فعالیتهای تبلیغی بود که حماسه بی نظیر کربلا به صورت مکتبی حیات بخش و سیار و فعال در جهت معرفی اسلام و بیداری مسلمانان درآمد، تا آنجا که می توان گفت اگر در میان شیعیان احکام و معارف اسلام، در این حد، رواج دارد و اگر ندای قرآن و دستورات شرع مقدس اسلام تا دورترین قراء، قصبات، روستاها و حتی در بین عشایر، جای خود را باز کرد، همه و همه، به برکت مجالسی است که به نام عاشورای حسینی برگزار می شود.
این مجالس و مناسبتها نیز، در طول تاریخ، الهام بخش کسانی بوده است که در سر، اندیشه برقراری نظام اسلام و اجرای احکام و قوانین آن را در تمامی ابعاد داشته اند. هر ندای حق طلبانه ای در بین مسلمانان، به ویژه شیعیان، از این مجالس و از فرهنگ عاشورا مایه گرفته است، مانند: نهضت توابین، قیام مختار، قیام زید بن علی، نفس زکیه و در عصر ما، حضرت امام خمینی، در حرکت عظیم تاریخ خویش، بیشترین بهره را از عاشورا و ایام سوگواری گرفت. به دنبال رهنمودهای آن امام عزیز بود که شعارها، نوحه ها و مجالس سوگواری جهت اصلی و واقعی خود را بازیافت و مبارزه با ظلم و طاغوت و جنایت یزید زمان مطرح گردید و عزاداری در خدمت حماسه و پیام عاشورا و تبلیغ دین قرار گرفت، تا به پیروزی خون بر شمشیر، و حسین زمان بر یزیدیان انجامید.
این که محرم به عنوان ماه تبلیغ دین شناخته شد و همواره این نقش را ایفاء کرده است، از دو مساله مهم و اساسی، نشات گرفته است:
1. وجود عنصر تبلیغ در متن قیام حسینی
قیام اباعبدالله الحسین (ع) قیامی بود بر ضد ارزشهای طاغوتی و نظام یزید و در جهت معرفی صحیح اسلام ناب محمدی (ص) که این معنا از روش و تاکتیکها و سخنان آن حضرت، در طی مسیر، به خوبی نمایان است. وقتی سیدالشهداء از مدینه خارج شد، اهل بیت و کودکان و حتی کودک شیرخوار را با خود برد. این حرکت، به طور طبیعی، یک سوژه و تاکتیک مهم تبلیغاتی بود علیه دستگاه رعب آفرین و ضد اسلامی یزید و معرفی چهره واقعی اسلام. از طرفی خروج سوال برانگیز ایشان از مکه در روز ترویه (هشتم ذیحجه الحرام که روز حرکت حجاج به طرف منی و عرفات است). این حرکت، افکار عمومی را جلب کرد. این حرکت نابهنگام امام، که در جهت خنثی کردن حرکت مرموزانه حکومت علیه امام بود، چهره رژیم ضد مردمی یزید را بیش از پیش آشکار کرد. این کاروان، به صورت یک کاروان تبلیغی علیه حکومت درآمد و در جای جای مسیر حرکت به افشاگری پرداخت.
علاوه بر اینها، وصیت نامه و نامه هایی که حضرت، به اطراف و اکناف عالم اسلام، تمام، دعوت به سوی حق و حقیقت و در واقع تبلیغ دین مبین اسلام بوده است. در وصیت نامه ای که امام حسین (ع) به هنگام حرکت از مدینه، تسلیم برادر بزرگوارش، محمد حنفیه می کند، خود را به عنوان یک مصلح و به سامان آورنده اوضاع و شرائطی می داند که براثر حاکمیت طاغوت (یزید) به روز جهان اسلام آمده است و عامل به وظیفه الهی امر به معروف و نهی از منکر، که وظیفه هر مسلمانی است معرفی می کند. در نامه به بزرگان بصره می نویسد: «انا ادعوکم الی کتاب الله و سنه نبیه.» بنابراین، در صورتی که در ماهیت نهضت حسینی، تبلیغ و معرفی صحیح اسلام راستین پایه ریزی شده باشد، باید هدف اصلی از اقامه مجالس سوگواری و گریه و... تعقیب هدف و انگیزه قیام حسینی، که همان احیای دین و مبانی شریعت پیامبر (ص) و در یک کلام، تبلیغ دیانت اسلام است، باشد.
2. توصیه و ترغیب به سوگواری
احادیث فراوانی از ائمه معصومین (ع) در جهت توصیه و ترغیب به تشکیل مجالس سوگواری، ایجاد حالت غم و اندوه و گریه در خود و دیگران و اجر و پاداش برای گریه و گریاندن رسیده است. عن ابی عبدالله الحسین (ع): «من دمعت عیناه فینا دمعه بقطره اعطاه الله تعالی الجنه؛ هر کسی در مصیبت ما (شهیدان کربلا) یک قطره اشک از چشمانش جاری شود خداوند به او، بهشت عنایت می فرماید.» بدون شک، هدف از این همه اصرار و توصیه و تشویق به برگزاری مجالس سوگواری فقط برای رسیدن به ثواب و پاداش نبوده، بلکه منظور از توجه به آن، هدفی بوده است که نهضت حسینی به دنبال آن بوده است یعنی، تجدید حیات اسلام و تبلیغ و دین و تشریح اصول و فروع شریعت و تکامل معنوی و آشنایی با شیوه و مبارزه با ظلم و ستمگران در طول زمان و شناساندن اصول و ستمگران در طول زمان و شناساندن اسلام به صورت عینی و احیای امامت.
امام صادق (ع) به فضیل می فرماید: «تجلسون و تحدثون، قال: نعم، جعلت فداک، قال: ان تلک المجالس احبها، فاحیواامرنا یا فضیل فرحم الله من احیی امرنا؛ ای فضیل! آیا می نشینید و سخن از ما می گوئید. فضیل گفت: آری، فدایت گردم. حضرت فرمود: این مجالس را دوست می دارم امر ما (ولایت و رهبری) را احیاء کنید. خدا رحمت کند کسی را که امر ما را احیاء کند.»
گر چه از ظاهر روایت و به قرینه بعد آن، این معنی استفاده می شود که منظور از احیاء، احیای مصائب و گرفتاریها و مظلومیت اهل بیت (ع) باشد، ولی آنچه از روایت دیگر و مواردی که شبیه به این روایت است، به دست می آید منظور از احیای امر، احیای جنبه های مصیبت و عزا و سوگواری تنها نبوده، بلکه بیان محورهای اصلی دین که مساله ولایت و امامت و جانشینی اهل بین و خلفای راستین پیامبر (ص)، از آن جمله است همچنین مسائل دیگری که موجب تقویت بنیه دین و آگاهی مردم می گردد. بنابراین، استمرار حیات اسلام و نهضت اسلامی و استقامت در برابر دنیایی از دشمن، مرهون قیام عاشواری حسینی و اهداف بلند آن است و تا خون عاشوراییان در رگهای امت اسلامی بجوشد و حماسه حیاتبخش حسینی در قلبها زنده باشد و مجالس سوگواری و مناسبتهای تاسوعا و عاشورا حافظ ارزشها و پایگاه تبلیغ آن باشد و تا الگوی پیام علیه ظلم و ستم و صبر و تلاش و فداکاری در راه اسلام، از عاشورا گرفته شود، اسلام زنده است و انقلاب نیز پایدار خواهد ماند و به حیات فیض بخش خویش ادامه خواهد داد.
اعیاد، وفیات
مراسم عید و اقامه ماتم و سوگواری، در میان اقوام و ملل و ادیان و مذاهب، در طول تاریخ، با کیفیتهای گوناگون وجود داشته و مرسوم هر قوم و ملتی بوده است. بدین معنی که روزهای ویژه ای از ایام سال را به عنوان عید و مناسبتهایی را به خاطر سوگواری و عزا، گرامی می شمرده اند، تا یادآور پیروزیها و ارزشها و عظمت آن ایام و مناسبتها باشد. در اسلام هم، یک ایام مبارکی وجود دارد که مسلمانان، به بزرگداشت آن ایام، از طرف پیشوایان دین، تشویق و ترغیب شده اند. مسلمانان بر طبق عقاید دینی و فرهنگ ملی خود، بدون هیچ گونه دعوت قبلی و صرف بودجه، با عشق و علاقه خاصی در مجالسی که به عنوان این ایام برگزار می شود شرکت می کنند. این تجمع مردم مسلمان و عشق و ارادت آنان، بهترین فرصت و زمینه ای است که می تواند در جهت تبلیغ و گسترش ارزشهای اصیل دین از آن استفاده نمود و در جهت وحدت و اعتلای کلمه توحید، مردم را بسیج کرد. این اجتماعات، مناسبترین مرکز برای شناخت زندگانی بزرگان دین و اسوه های جهاد و مبارزه و تقوی و فضیلت است که متاسفانه به این موضوع کم توجه شده است. مبلغان دین، باید از این مجامع، در جهت تبیین و تشریح سیره و روش علمی ائمه (ع) و بزرگان دین بهره برداری نمایند و مردم را آگاه سازند.