موسی کلیم الله، سومین پیامبر اولوالعزم است که دارای شریعت مستقل و کتاب بود و دعوت جهانی داشت. او از نسل یعقوب و تبار بنی اسرائیل بود. نام او در قرآن، 143 مرتبه آمده و فرازهای برجسته زندگانی و دعوت او در 34 سوره قرآن و در قالب حدود 420 آیه بیان شده است. این مطلب نشان می دهد که قرآن به عنوان کتاب کامل دعوت و انسان سازی و جامعه سازی، به زندگی موسی توجه زیادی داشته است. داستان دعوت موسی، متنوع ترین و پر فراز و نشیب ترین داستان دعوت در قرآن است و به ویژه، چگونگی دعوت مستکبران به یگانه پرستی و حق پرستی و نیز کیفیت بهره برداری از شیوه ها و ابزارهای مختلف تبلیغی را می آموزد.
هرچند حوادث و تحولات بسیاری در دوران پرفراز و نشیب دعوت موسی اتفاق افتاد، اما برجسته ترین بخش دعوت این پیامبر بزرگ در مواجهه با فرعون و فرعونیان شکل می گیرد، فرعونی که سمبل حکومتی قدرتمند، کفر پیشه و مستکبر بود و همه انسان ها را به استضعاف می کشید. مقابله با چنین قدرت عظیمی در جامعه ای که به استضعاف فرعونی خوگرفته بود، کار آسانی نبود. ازاین رو موسی در این مأموریت دشوار، همواره از خدای خویش یاری می خواست و صمیمانه بر او توکل می نمود. باید در نظر داشت که در عین تلاش با هدف تضعیف دشمن، هدف اصلی او دعوت مشرکان و کافران به توحید و عبادات خدای یگانه بود.
با توجه به کثرت و تنوع آیات مربوط به تبلیغ موسی و مبارزه او با مظاهر کفر و استکبار، شاید نتوانیم از عهده شناسایی و بررسی تمام شیوه های تبلیغی او برآییم، اما می توان به قدر فهم و استطاعت از شیوه های ناب او در دعوت بهره جست.
1- اعلام صریح رسالت و اظهار عقاید: در آغاز هر دعوت، اعلام مواضع اصولی و ریشه ای ضرورت دارد. اما مهم این است که این اعلام با قاطعیت و اطمینانی همراه باشد که مخاطبان را به اقناع کامل نزدیک نماید، نه آن گونه که خود باعث ایجاد تردید در اذهان مخاطبان شود.
در ابتدا بر صدق و راستگویی خویش تأکید می ورزد: «حقیق علی أن لا أقول علی الله إلا الحق قد جئتکم ببینة من ربکم؛ شایسته است که بر خدا جز سخن حق نگویم. من در حقیقت دلیلی روشن از سوی پروردگارتان برای شما آورده ام.» (اعراف/ 105) و سپس، در آغاز مناظرات و مواجهه های خود با فرعون، اشراف و درباریان و یا توده مردم، رسالت و نبوت خویش را با صراحت و قاطعیت معرفی می کند، در حالی که از مدت ها پیش، فرعون بنا به رأی کاهنان، به شدت از ظهور چهره ای الهی که ویرانگر کاخ و تخت ستم خواهد بود بیم داشت و بر این مبنا، همه ایادی خود را جهت از میان بردن چنین فردی بسیج کرده بود: «وجاءهم رسول کریم* أن أدوا إلی عباد الله إنی لکم رسول أمین* وأن لاتعلوا علی الله إنی آتیکم بسلطان مبین؛ و پیامبری بزرگوار بر ایشان آمد که: بندگان خدا را به من بسپارید. زیرا من فرستاده ای امین برای شما هستم. و بر خدا برتری مجویید که من برایتان حجتی آشکار آورده ام.» (دخان/ 17- 19)
در جای دیگر، خدای واقعی را با جملاتی ساده و بلیغ می شناساند: «إنما إلهکم الله الذی لا إله إلا هو وسع کل شی ء علما؛ معبود شما تنها آن خدایی است که جز او معبودی نیست و دانش او همه چیز را فرا گرفته است.» (طه/ 98) نیز در پاسخ فرعون، پروردگار متعال را با بیان زیبایی معرفی می کند: «قال فمن ربکما یا موسی* قال ربنا الذی أعطی کل شی ء خلقه ثم هدی؛ فرعون گفت: ای موسی، پروردگار شما دو تن کیست؟ گفت: پروردگار ما کسی است که هر چیزی را خلقتی که درخور اوست داده و سپس آن را هدایت فرموده است.» (طه/ 49- 50)
همچنین در پاسخ به فرعون و اشراف قوم که تهمت سحر و جادوگری به او دادند می گوید: «أتقولون للحق لما جاءکم أسحر هذا ولا یفلح الساحرون؛ آیا وقتی حق به سوی شما آمد می گویید: این سحر است؟ و حال آنکه جادوگران رستگار نمی شوند.» (یونس/ 77)
2- قول لین، گفتار نرم و دلپذیر: از شیوه های مشترک و اصول اولیه دعوت مبلغان آسمانی، گفتار نرم و دلنشین با مخاطبان است، مگر در جایی که امید به هدایت آنان به کلی قطع شود و مستحق عذاب الهی شوند و یا دربرابر حق تعالی به عناد و لجاج روی آورند. موسی با راهنمایی الهی، با لحنی نرم و دلنشین، فرعون را به ترک طغیان و توجه باطنی به پروردگار فرامی خواند: «إذهبا إلی فرعون إنه طغی* فقولا له قولا لینا لعله یتذکرأو یخشی؛ به سوی فرعون بروید که او به سرکشی برخاسته، و با او سخنی نرم بگویید شاید که پند بپذیرد یا بترسد.» (طه/ 43- 44)
از سویی دیگر، خداوند در این آیات، یکی از آداب تبلیغ را بیان می کند که باید نرم و آرام باشد نه خشن و غلیظ. به ویژه در برابر انسان های متکبر که شدت برخورد، بر سرکشی و تکبر و خشونت آنها می افزاید.
در سوره نازعات نیز، فرمان این مأموریت تبلیغی به شکلی بیان شده که غیر مستقیم به نرمخویی سفارش می کند: «اذهب إلی فرعون إنه طغی* فقل هل لک إلی أن تزکی* وأهدیک إلی ربک فتخشی؛ به سوی فرعون برو که او سر برداشته است. پس بگو: آیا سر آن داری که به پاکیزگی گرایی و تو را به سوی پروردگارت راه نمایم تا پروا بداری؟» (نازعات/ 17- 19)
لحن این آیه حاوی پرسشی نرم و درخواستی لطیف است، تا همه مبلغان به هدایت هر منحرفی امیدوار باشند و در هر شرایطی پیام هدایت را به گوش او برسانند. موسی قطعا مأموریت فوق را به خوبی به انجام رسانده است. همچنین در سوره طه آمده است: «فأتیاه فقولا إنا رسولا ربک فأرسل معنا بنی إسرائیل ولاتعذبهم قد جئناک بآیة من ربک والسلام علی من اتبع الهدی؛ پس به سوی او بروید و بگویید: ما دو فرستاده پروردگار توایم، پس فرزندان اسرائیل را با ما بفرست و عذابشان مکن. به راستی ما برای تو از جانب پروردگارت معجزه ای آورده ایم و بر هر کس که از هدایت پیروی کند درود باد.» (طه/ 47)
3- برخورد شجاعانه با تهدیدهای فرعون: همان پیامبر نرمخو و آسان گیر در مراحل نخستین دعوت، آن گاه که با دشمنی های غیر منطقی و عناد روز افزون و حتی تهدیدهای شدید فرعون و درباریان مواجه می شود، با شجاعتی وصف ناپذیر در برابر تمام قدرت و شوکت فرعونی می ایستد و پاسخ هایی دندان شکن ابراز می دارد، چرا که در منطق انبیا و سیره رسولان، نرمخویی هست اما هراس و محافظه کاری به هیچ روی وجود ندارد. زمانی که فرعون به قوم گفت: رسولی که به سوی شما فرستاده شده مجنون است، موسی اظهار داشت که اگر شما عاقلید پروردگار من خالق آسمان ها و زمین و موجودات میان آنهاست: «قال رب المشرق والمغرب وما بینهما إن کنتم تعقلون» (شعراء/ 28)
سپس فرعون شروع به تهدید می کند: اگر معبودی جز من اتخاذ کنی تو را قطعا به زندان در خواهم افکند. (شعرا/ 30) و موسی در پاسخ او با صراحت می گوید: «أو لو جئتک بشی ء مبین؛ حتی اگر استدلال روشنی بیاوریم؟» (شعرا/ 30) باید توجه داشت که عظمت و اقتدار دستگاه حکومت فرعونی به اندازه ای بود که بر اساس آیات قرآن، پیامبر بزرگی چون موسی در چند موضع، ابتداء دچار هراس می شود و با توکل بر خدا و جلب حمایت الهی، اطمینان و آرامش می یابد. پیش از دعوت فرعون می گوید: «قالا ربنا إننا نخاف أن یفرط علینا أو أن یطغی؛ آن دو گفتند: پروردگارا ما می ترسیم که او آسیبی به ما برساند و یا آن که سرکشی کند.» (طه/ 45)
هنگام شروع مقابله با ساحران، قدری نگران می گردد: «فأوجس فی نفسه خیفة موسی؛ و موسى در خود بيمى احساس كرد.» (طه/ 67) اما هر بار خدای تعالی او را امید و آرامش می بخشد: «قال لاتخافا إننی معکما أسمع و أری؛ فرمود مترسيد من همراه شمايم مى شنوم و مى بينم.» (طه/ 46) «قلنا لاتخف إنک أنت الاعلی؛ فرمود: مترسید، من همراه شمایم، می شنوم و می بینم. گفتم: مترس که تو خود برتری.» (طه/ 68)
4- انذار (هشدار): شاید حجم انذارهای تکان دهنده و هشدارهای بیدار کننده در دعوت موسی کمتر از برخی دعوت های دیگر قرآنی باشد، چرا که یادآوری نعمت های الهی و به معنای دیگر بشارت و تشویق، بیشتر مورد عنایت موسی در مسیر تبلیغ بوده است، اما به هر صورت، یکی از شیوه های متخذه موسی در تبلیغ، انذار و هشدار دادن به خطرهای احتمالی است: «قال لهم موسی ویلکم لا تفتروا علی الله کذبا فیسحتکم بعذاب وقد خاب من افتری؛ موسی به ساحران گفت: وای بر شما، به خدا دروغ مبندید که شما را با عذاب سخت هلاک می کند و هر که دروغ بندد نومید می گردد.» (طه/ 61)
«یا قوم ادخلوا الأرض المقدسة التی کتب الله لکم ولا ترتدوا علی أدبارکم فتنقلبوا خاسرین؛ ای قوم من، به سرزمین مقدسی که خداوند برای شما مقرر داشته است در آیید و به عقب باز نگردید که زیانکار خواهید شد.» (مائده/ 21) مطابق حکایت سوره طه، آن گاه که در سخن نرم و دلپذیر تأثیری نمی بیند، به انذار رو می آورد: «وإنا قد أوحی إلینا أن العذاب علی من کذب و تولی؛ در حقیقت به سوی ما وحی آمده که عذاب بر کسی است که تکذیب کند و روی گرداند.» (طه/ 48) در مجموع از مطالعه داستان موسی در قرآن برداشت می شود که دعوت ایشان در کنار استدلال و بشارت و انذار، متکی بر معجزات متعدد از ید بیضا و عصا و غیره نیز بوده است و شاید، از آن جا که این معجزات الهی، حاوی اتمام حجت و نوعی انذار ضمنی بوده است، انذار صریح در دعوت موسی کمتر دیده می شود.
5- استفاده از بینات و دلایل روشن: هرچند معجزات متعددی به اذن الهی و با دست حضرت موسی به منظور اتمام حجت و اقناع بنی اسرائیل و فرعونیان صورت گرفت، اما پایه و اساس دعوت موسی را دلایل روشن و بیانات مستدل و خردپذیر تشکیل می داد، هرچند به نظر می رسد قرآن مجید به نقل تمام استدلال ها و برهان های موسوی در اثبات خدا و توحید نپرداخته و تنها به صراحت اعلام فرموده است که او حامل «سلطان مبین» و «آیات بینات» برای ایشان است: «وأن لاتعلوا علی الله إنی آتیکم بسلطان مبین؛ و بر خدای برتری مجویید که من برای شما حجتی آشکار آورده ام.» (دخان/ 19)
«وفی موسی إذ أرسلناه إلی فرعون بسلطان مبین؛ و نیز در موسی، زمانی که او را با حجتی آشکار به سوی فرعون گسیل داشتیم.» (ذاریات/ 38)
«فلما جاءهم موسی بآیاتنا بینات قالوا ما هذا إلا سحر مفتری؛ پس چون موسی آیات روشن ما را برای آنان آورده، گفتند: این جز سحری ساختگی نیست.» (قصص/ 36)
«ولقد أرسلنا موسی بآیاتنا و سلطان مبین* إلی فرعون وهامان وقارون فقالوا ساحر کذاب؛ و به یقینم موسی را با آیات خود و حجتی آشکار فرستادیم، به سوی فرعون و هامان و قارون، گفتند: افسونگری شیاد است.» (غافر/ 23- 24)
در عرضه تبلیغ، بدون توکل بر ذات حق هیچ توفیقی حاصل شدنی نیست. پس موسی در هر مقطع با یاد و نام خدا پیش می رود و همواره از او توفیق و قدرت طی طریق را می طلبد:
الف) آن گاه که به واسطه درگیری با یکی از قبطیان مجبور به فرار از مصر می شود و به مدین رو می آورد: «ولما توجه تلقاء مدین قال عسی ربی أن یهدینی سواء السبیل؛ و چون به سوی شهر مدین رو نهاد با خود گفت: امید است پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند.» (قصص/ 22)
«فسقی لهما ثم تولی إلی الظل فقال رب إنی لما أنزلت إلی من خیر فقیر؛ آن گاه به سوی سایه برگشت و گفت: پروردگارا، من به هر خیری که سویم بفرستی سخت نیازمندم.» (قصص/ 24)
ب) در زمانی دیگر «قال رب إنی لا أملک إلا نفسی وأخی فافرق بیننا وبین القوم الفاسقین؛ موسی گفت: پروردگارا، من جز اختیار شخص خود و برادرم را ندارم، پس میان ما و میان این قوم نافرمان جدایی بینداز.» (مائده/ 25)
ج) چون آماده انجام دادن بزرگ ترین مأموریت تبلیغی خود یعنی دعوت فرعون به یگانه پرستی می گردد، چنین رو به سوی خدا به دعا مشغول می شود: «رب اشرح لی صدری* ویسر لی أمری* واحلل عقدة من لسانی* یفقهوا قولی؛ پروردگارا سینه ام را گشاده گردان و کارم را برای من آسان ساز و از زبانم گره بگشای تا سخنم را بفهمند.» (طه/ 25- 28)
د) وقتی دو سپاه موسی و فرعون با یکدیگر روبرو شدند: «فلما تراءا الجمعان قال أصحاب موسی إنا لمدرکون* قال کلا إن معی ربی سیهدین؛ چون دو گروه همدیگر را دیدند، یاران موسی گفتند: ما قطعا گرفتار خواهیم شد، گفت چنین نیست زیرا پروردگارم با من است و به زودی مرا هدایت می کند.» (شعرا/ 62)
ه) پس از ماجرای سامری و بازگشت به میان قومش این گونه تضرع می کند: «قال رب اغفرلی ولأخی وأدخلنا فی رحمتک وأنت أرحم الراحمین؛ موسی گفت: پروردگارا من و برادرم را بیامرز و ما را در پناه رحمت خود درآور، و تو مهربان ترین مهربانانی.» (اعراف/ 151)
در جای دیگر از جانب خود و مؤمنان می گوید: «واکتب لنا فی هذه الدنیا حسنة وفی الآخرة إنا هدنا إلیک؛ و برای ما در این دنیا نیکی مقرر فرما و در آخرت نیز، زیرا ما به سوی تو بازگشته ایم.» (اعراف/ 156)
همچنین وقتی مأموریت دعوت فرعون را بر خود سنگین می یابد، ضمن تضرع به درگاه الهی فرستادن هارون را برای پشتیبانی خود مسألت می نماید و در واقع با این راز و نیاز، خود را برای ادای این رسالت سترگ آماده می سازد؛ موسی پس از مسجل شدن رسالت و مأموریتش این درخواست ها را به خداوند عرضه داشت که از ظاهرش پیداست که آنچه موسی خواسته، وسایلی بوده است که انجام رسالت مستلزم وجود آنها بوده است یعنی وسایلی که رساندن پیام خدا به فرعون و درباریان و نجات بنی اسرائیل و اداره امورشان نیاز داشته است.
موسی در بسیاری از فرصت های تبلیغی، مردم را به نعمت های الهی بی شماری که در آن غرق بودند هشیاری داده است، در این بیانات تبلیغی، وی بیشتر به ذکر نعمت های اجتماعی و معنوی مانند فضیلت هایی که خدا به بنی اسرائیل عطا فرموده، می پردازد تا نعمت های ظاهری و دنیوی، در حالی که به عنوان نمونه در دعوت ابراهیم نعمت های مادی بیشتر مورد استناد وی برای هدایت مردم به توحید بود. موسی خطاب به بنی اسرائیل می گوید: «وإذ قال موسی لقومه یا قوم اذکروا نعمة الله علیکم إذ جعل فیکم أنبیاء وجعلکم ملوکا وآتاکم ما لم یؤت أحدا من العالمین؛ موسی به قوم خود گفت: ای قوم من، نعمت خدا را بر خود یاد کنید، آن گاه که در میان شما پیامبرانی قرار داد و شما را پادشاهانی ساخت و آنچه را که به هیچ کس از جهانیان نداده بود، به شما داد.» (مائده/ 20)
«یا بنی إسرائیل قد أنجیناکم من عدوکم وواعدناکم جانب الطور الأیمن ونزلنا علیکم المن والسلوی؛ ای فرزندان اسرائیل، در حقیقت ما شما را از دشمنانتان رهانیدیم و در جانب راست طور با شما وعده نهادیم و بر شما ترنجبین و بلدرچین فرو فرستادیم.» (طه/ 80)
یکی از مهم ترین اقدامات تبلیغی موسی این بود که روحیه ذلت پذیری را از قوم بنی اسرائیل دور کند که این کاری بس دشوار بود، از این رو نعمت های الهی و فضیلت های بنی اسرائیل را به آنها یادآور شد و سه نعمت بزرگ را بر شمرد؛ «جعلکم ملوکا» یعنی پس از دوران بردگی شما را مالک جان و مال خویش قرارداد (و از میان شما انبیایی قرار داد) و درباره «مالم یوت أحدا» برخی آن را به همان من و سلوی (ترنجبین و مرغ بریان) تفسیر نموده اند. و آن گاه که قوم فراموش کارش از روی ظاهربینی، چون قومی بت پرست را مشاهده می کنند و از موسی معبودی چون بت های آنان درخواست می کنند.
خداوند می فرماید: «قالوا یا موسی اجعل لنا الها کما لهم الهة؛ گفتند: ای موسی، برای ما نیز معبودی قرار ده، همان گونه که آنان معبودهایی دارند.» (اعراف/ 138)
با دلسوزی ویژه ای می گوید: «قال أغیر الله أبغیکم إلها وهو فضلکم علی العالمین* و إذ أنجیناکم من آل فرعون یسومونکم سوء العذاب یقتلون أبناءکم ویستحیون نساءکم وفی ذلکم بلاء من ربکم عظیم؛ گفت: آیا غیر از خدا معبودی برای شما بجویم؟ با این که او شما را بر جهانیان برتری داده است. و یاد کن هنگامی را که شما را از فرعونیان نجات دادیم که شما را سخت شکنجه می کردند؛ پسرانتان را می کشتند و دخترانتان را زنده باقی می گذاشتند و در این، برای شما آزمایش بزرگی از سوی خدا بود.» (اعراف/ 140- 141) شبیه این یادآوری ها در سوره ابراهیم، آیه ششم نیز آمده است.
از سوی دیگر، موسی وظیفه دارد «ایام الله» و وقایع و سرگذشت امت های پیشین را برای انذار و هشدار و عبرت گرفتن آنان باز گو نماید و بدان وسیله آنها را به هدایت آورد و از ورطه ظلمات به وادی نور در آورد: «ولقد أرسلنا موسی بآیاتنا أن أخرج قومک من الظلمات إلی النور وذکرهم بأیام الله إن فی ذلک لآیات لکل صبار شکور؛ و در حقیقت، موسی را با آیات خود فرستادیم و به او فرمودیم که قوم خود را از تاریکی ها به سوی روشنی بیرون آر و روزهای خدا را به آنان یادآوری کن، که قطعا در این، برای هر شکیبای سپاسگزاری عبرت هاست.» (ابراهیم/ 5)
برای ایام الله مصادیق متعددی ذکر کرده اند، از جمله؛ وقایعی که بر امت های معروف و بزرگ پیشین همچون قوم نوح و عاد و ثمود گذشته است، و یا آنچه از ابن عباس نقل شده که گفت: «ایام الله عبارتند از نعمت ها و بلاهای الهی؛ نعمت الهی، ابرهای غلیظی است که باعث برف و باران می شوند، همچنین شکافته شدن دریا برای عبور بنی اسرائیل و موارد دیگر. و بلای الهی عبارت است از هلاکت برخی از امت های گذشته.»
یادآوری نعمت های الهی به جز هدف اصلی که همان هدایت مردم به توحید است، هدف تربیتی و تبلیغی دیگری نیز دارد که عبارت است از خودیابی و اعتماد به نفس و زنده نمودن عزت نفس ایمانی در مخاطبان، که خود این حالت نیز می تواند راه را برای پذیرش کامل دعوت هموارتر سازد.
یهودیت پیامبران حضرت موسی (ع) تبلیغ باورها در قرآن رسالت توحید