برخی بر اساس مبانی نقلی شبهه ای را در مورد عصمت حضرت زکریا (ع) ذکر نموده اند که: آیا حضرت زکریا در مورد وعده های الهی دچار شک و تردید می شد؟ بعد از آن که حضرت زکریا از درگاه خداوند تقاضای فرزند کرد و نوید تولد بچه ای را گرفت، از خداوند درخواست نشانه ای کرد. قرآن در بیان این مسئله می فرماید: «قال رب اجعل لی آیه قال آیتک ألا تکلم الناس ثلاثه أیام إلا رمزا و اذکر ربک کثیرا و سبح بالعشی و الإبکار؛ پروردگارا برای من نشانه ای قرار ده، فرمود: نشانه ات این است که سه روز با مردم جز به اشاره سخن نگویی و پروردگارت را بسیار یاد کن و شبانگاه و بامدادان او را تسبیح گوی.» (آل عمران/ 41) از این آیه چنین برداشت می شود که چون زکریا از خداوند نشانه طلب کرده است، معلوم می شود که در مورد وعده های الهی شک داشته و نمی توانسته کلام خدا را از وسوسه ی شیطان تشخیص دهد و این موضوع با عصمت ایشان سازگار نیست.
1- طبق اعتقاد مشهور بین مسلمانان حضرت زکریا (ع) معصوم بوده است.
2- ولی طبق آیه قرآن زکریا (ع) در مورد وعده های الهی دچار شک و تردید شده و از خداوند نشانه طلب کرده است.
3- این موضوع با عصمت ایشان ناسازگار است.
در این آیه سخن از زکریا و درخواست فرزندی از سوی او از پیشگاه خدا و بشارت به تولد یحیی می باشد. زکریا از خداوند تقاضای نشانه ای بر این بشارت بزرگ می کند و نه به خاطر عدم اعتماد بر وعده های الهی، بلکه برای تاکید بیشتر و اینکه ایمان او به این مطلب ایمان شهودی گردد، تا قلبش مالامال از اطمینان شود، همانگونه که ابراهیم خلیل تقاضای مشاهده صحنه معاد برای آرامش هر چه بیشتر قلب می نمود. زکریا عرضه داشت: «پروردگارا! نشانه ای برای من قرار ده» (قال رب اجعل لی آیه) در پاسخ خداوند به او گفت: "نشانه تو آن است که سه روز با مردم جز به اشاره و رمز، سخن نخواهی گفت." و زبان تو بدون هیچ عیب و علت برای گفتگوی با مردم از کار می افتد (قال آیتک ألا تکلم الناس ثلاثه أیام إلا رمزا). "ولی پروردگار خود را (به شکرانه این نعمت) بسیار یاد کن و هنگام شب و صبحگاهان او را تسبیح گوی" (و اذکر ربک کثیرا و سبح بالعشی و الإبکار).
از این جمله استفاده می شود در حالی که زبان او به طور موقت، برای سخن گفتن با مردم از کار افتاده بود، قادر بر تسبیح و ذکر خدا بود، تا هم وظیفه شکرگزاری را نسبت به این موهبت عظیم که خدا به او عنایت کرده بود انجام دهد و هم نشانه روشنی از خداوند بزرگ بر گشودن موضوعات بسته باشد، یا به تعبیر دیگر بریدن از مردم و پیوستن به حق در این سه روز، او را به خدا نزدیک تر کند و آیت و نشانه روشنی از قدرت خدا باشد.
"رمز" در اصل اشاره کردن با لبها را گویند، به صدای آهسته نیز "رمز" گفته می شود، این واژه در گفتگوهای معمولی، معنی وسیع تری پیدا کرده و به هر سخن و اشاره و نشانه ای که مطلبی را مخفیانه یا به طور غیر صریح برساند، رمز می گویند. به هر حال خداوند درخواست زکریا را پذیرفت و سه شبانه روز زبان او بدون هیچ عامل طبیعی از سخن گفتن با مردم باز ماند در حالی که به ذکر خدا مترنم بود، این وضع عجیب، نشانه ای از قدرت پروردگار بر همه چیز بود، خدایی که می تواند زبان بسته را به هنگام ذکرش بگشاید، قادر است از رحم عقیم و بسته، فرزندی با ایمان که مظهر یاد پروردگار باشد به وجود آورد، و از اینجا رابطه این نشانه با آنچه زکریا می خواست، روشن می شود.
بعضی از مفسران گفته اند احتمال دارد که این خودداری از سخن گفتن با مردم جنبه اختیاری داشته، و زکریا به فرمان خدا مامور بوده که در این سه روز، زبان جز به ثنای الهی نگشاید و به اصطلاح مامور به روزه سکوت بود که در بعضی از امم پیشین وجود داشته است. فخر رازی این قول را از ابومسلم نقل می کند، و آن را تفسیر زیبا و معقولی می شمرد ولی روشن است که این تفسیر با محتوای آیه سازگار نیست زیرا زکریا درخواست آیه و نشانه ای برای بشارت الهی کرد، و سکوت اختیاری هیچگونه دلیلی بر این معنی نمی تواند باشد.
علامه طباطبایی می فرماید: «در این آیه شریفه نشانه صاحب فرزند شدن زکریا سخن نگفتن وی معرفی شده، هم چنان که در داستان مریم نیز نظیر آن، نشانه و علامت شده بود و به مریم دستور دادند که اگر از مردم کسی را دیدی بگو من برای خداوند، روزه زبان گرفته ام (مریم/ 26) و این به خاطر شباهتی است که بین آن جناب یعنی یحیی و عیسی (ع) بوده است.»
در آیه مورد بحث، حضرت زکریا (ع) از خدای تعالی درخواست علامتی کرده، چون کلمه "آیه" به معنای علامتی است که بر چیزی دلالت کند، و در اینکه آیا منظورش این بوده که بفهمد ندای "یا زکریا إنا نبشرک بغلام" از ناحیه خدای تعالی بوده و یا اینکه از ناحیه شیطان بوده، خلاصه صدایی که شنیده صدای فرشته بوده یا شیطان و یا منظور این بوده که هر وقت همسرش حامله شد او از سخن گفتن عاجز شود، بین مفسرین اختلاف است.
وجه دوم تا حدی از سیاق آیات و جریان داستان بعید به نظر می رسد، ولیکن علت اینکه مفسرین جرأت نکرده اند وجه اول را اختیار کنند، یعنی بگویند منظورش از آن درخواست این بوده که بفهمد خطاب نامبرده از ناحیه خدا بوده یا از ناحیه شیطان، این بوده که فکر کرده اند شان انبیا عالی تر از آن است که شیطان در صدد گمراه کردنشان برآید و آن حضرات به خاطر عصمتی که دارند، صدای فرشته را از صدا و وسوسه شیطان تشخیص می دهند و ممکن نیست شیطان با فهم آنان بازی کند، و در نتیجه طریق فهم بر آنان مشتبه گردد. این گفتار هر چند حق است، ولیکن باید دانست که اگر انبیا (ع) حق و باطل را تشخیص می دهند و شناختی دارند، شناختشان از ناحیه خدا است نه از ناحیه خودشان، و به استقلال ذاتشان، و وقتی این طور شد چرا جایز نباشد که زکریا همین شناخت را از خدا بخواهد، و بخواهد که نشانه ای برایش قرار دهد و چه محذوری در آن هست، بله اگر دعایش مستجاب نشده بود و خدا نشانه ای برای استجابت دعایش قرار نداده بود اشکال بالا به جا و وارد بود.
علاوه بر اینکه خصوصیت خود آیت و نشانه (که سخن نگفتن در مدت سه روز باشد) مؤید و بلکه دلیل بر همین وجه است، برای اینکه هر چند برای شیطان امکان این معنا هست که در جسم انبیا تصرف نموده، و یا عمل آنان را از رسیدن به نتیجه که همان ترویج دین است باز بدارد، و نگذارد مردم به ایشان روی آورند، و در نتیجه نیروی دشمنان دین ضعیف گردد. و آیات زیر هم نمونه ای از این تصرفات را ذکر نموده، درباره تصرف شیطان در جسم ایوب (ع) می فرماید: «و اذکر عبدنا أیوب، إذ نادی ربه أنی مسنی الشیطان بنصب و عذاب؛ و بنده ما ايوب را به ياد آور آنگاه كه پروردگارش را ندا داد كه شيطان مرا به رنج و عذاب مبتلا كرد.» (ص/ 41) و درباره جلوگیریش از ترویج دین می فرماید: «و ما أرسلنا من قبلک من رسول و لا نبی إلا إذا تمنی ألقی الشیطان فی أمنیته، فینسخ الله ما یلقی الشیطان ثم یحکم الله آیاته؛ و پيش از تو [نيز] هيچ رسول و پيامبرى را نفرستاديم جز اينكه هر گاه چيزى تلاوت مى نمود شيطان در تلاوتش القاى [شبهه] مى كرد پس خدا آنچه را شيطان القا مى كرد محو مى گردانيد.» (حج/ 52)
یعنی قبل از تو هیچ رسول و نبیی نفرستادیم مگر آنکه هر وقت قرائت کرد، شیطان در قرائت وی دسیسه کرد، در نتیجه خدای تعالی آنچه را شیطان القا کرده بود نسخ نموده، آن گاه آیات خود را تحکیم می بخشید. و درباره تصرف شیطان در حافظه انبیا، از همسفر موسی حکایت نموده که گفت: «فإنی نسیت الحوت، و ما أنسانیه إلا الشیطان؛ من ماهی را فراموش کردم، و آن را از یادم نبرد مگر شیطان.» (کهف/ 63) لیکن این دست اندازی های شیطان و امثال آن به جز آزار دادن انبیا اثری دیگر ندارد، و اما دست اندازیش در نفوس انبیا محال است چون انبیا از چنین خطرها معصوم و مصونند.
از ظاهر آیه: «آیتک ألا تکلم الناس ثلاثه أیام إلا رمزا، و اذکر ربک کثیرا و سبح بالعشی و الإبکار» (آل عمران/ 41) برمی آید که آن جناب در آن سه روز قادر به سخن گفتن با کسی نبوده و زبانش از هر سخنی غیر از ذکر خدا و تسبیح او بسته بوده است، و این تصرفی خاص و آیتی است که بر جان پیامبر و زبان او واقع می شود و شیطان قادر بر چنین تصرفی در نفوس انبیا نیست، چون انبیا از چنین دستبرد شیطانی مصونند، پس این، جز از ناحیه خدای رحمان نمی تواند باشد و آیه شریفه با وجه اول بهتر می سازد و تناسبی با وجه دوم ندارد.
در اینجا ممکن است پرسیده شود: اگر وجه اول درست است، و درخواست زکریا برای این بوده که بفهمد صدایی که شنیده از ناحیه خدا بوده یا از ناحیه شیطان، چرا روی سخن خود را متوجه خدا نموده می گوید: "پروردگارا من چگونه دارای فرزند می شوم با اینکه به حد پیری رسیده ام و همسرم زنی نازا بوده است فرمود: این چنین خدایی هر کاری بخواهد می کند"، برای این که ظاهر این سخن این است که می دانسته طرف سخنش خدا است، و جوابی هم که گرفته از ناحیه خداست، و اگر در این باره شکی نداشته، چرا درخواست نشانی و تشخیص آن را کرده است.
در پاسخ باید گفت: بله می دانسته ولیکن دانستن مراتب مختلفی دارد، ممکن است اطمینان داشته که ندای نامبرده از ناحیه خدای تعالی است، و در عین حال از کیفیت ولادتی که مایه تعجبش شده سؤال کرده است و همانطور که گذشت به ندایی دیگر پاسخ داده شده، به نحوی که نفس شریفش اطمینان یافته، و سپس از خدای تعالی آیت و نشانه ای خواسته تا اطمینانش مبدل به یقین شود.
و از جمله مؤیدات این وجه، جمله: "فنادته الملائکه" است، چون کلمه "ندا" معمولا به معنای صدا زدن از نقطه دور است و به همین جهت به سخن گفتن با صدای بلند نیز اطلاق می شود، چون سخن گفتن با صدای بلند از نظر ما انسانها، از لوازم دوری گوینده از شنونده است، نه اینکه معنای لغوی کلمه این باشد، چون در داستان همین پیامبر یعنی زکریا (ع) در مورد سخن گفتن آهسته نیز استعمال شده است. قرآن کریم فرموده: «إذ نادی ربه نداء خفیا؛ آن هنگام که با ندایی نهانی و آهسته پروردگار خود را ندا کرد.» (مریم/ 3) و این اطلاق به عنایت تذلل زکریا و تواضع وی در قبال تعزز خدای سبحان و ترفع او بوده و در عین حال آن را خفی و نهانی خواند، پس از جمله "فنادته الملائکه" چنین بر می آید که زکریا فرشته همکلامش را ندیده بوده، و تنها صوت هاتفی را شنیده که با وی سخن می گوید.
در نتیجه با توجه به تحلیل آیه باید گفت این شبهه کاملا بی اساس است، زیرا حضرت زکریا به هنگام این جریان (طلب فرزند و اجابت دعای او و طلب نشانه از خداوند) زمان زیادی از دوران نبوت خود را گذرانده بود و بارها وحی و الهام خداوند را دریافت کرده و از آن شناخت کافی داشت، پس احتمال این که برای شناخت کلام خداوند نشانه خواسته باشد، مردود است. بنابراین، بعید نیست که مراد حضرت زکریا از درخواست نشانه این باشد که چون او بی صبرانه منتظر بشارت الهی بود، به خصوص آن که به سن پیری رسیده و نگران بود، از این جهت، از خداوند درخواست کرد که برای فرا رسیدن زمان تحقق آن وعده، نشانه ای به او بدهد.
ویژگی های پیامبران عصمت حضرت زکریا (ع) شبهه شک وعده الهی وحی