جستجو

فرضیه ادوار جهانی هندو (خدایان و جهان شناسی)

در سرودهاى فلسفى هندو ریشه کهن ترین خدایان وداها، نیروها و عناصر خود طبیعت بودند؛ چون آسمان، زمین، خورشید، آتش، نور، باد، آب و جنسیت. در «اتهروه ودا» گفته شده است که آنان از نیستى به هستى آمده اند، و در جاى دیگر، از برخى خدایان به عنوان پدران، و از برخى دیگر، به عنوان پسران نام برده شده است. اصولا خدایان هندو متصف به پاره اى از صفات آدمیان اند و کارهاى آنان کم و بیش شباهت به اعمال و رفتارهاى انسان ها دارد. به گفته ریشى ها خدایان همانند آدمیان و جانوران مخلوق اند؛ نه ازلى و ابدى. و از نیستى به هستى گراییده اند. ایزدان همچون ابناى بشر از سر، دست، پا، چشم، گوش، دهان، شکم، بازو و دیگر اعضا برخوردارند و مثل آدمیان، زن، فرزند، خدمتگزار، منزل، مال، ملک، املاک، سلاح و حشم و خدم دارند. در سرود خلقت ریگ ودا خدایان پس از پیدایى جهان زاده شده اند، و در مواردى معمولا از آنان به عنوان فرزندان آسمان و زمین نام برده مى شود. همچنین در ریگ ودا آمده است که خدایان از «آدیتى» و از آب ها و زمین زاییده شده اند. آدیتى Aditi یا آدیتیا Aditya: به معناى آزاد یا بى انتها، نماد آسمان، نگهدارنده آسمان، حامى زمین و شهبانوى این جهان است. آدیتیا به طور عام به گروهى از خدایان اطلاق مى شود که همگى فرزندان آدیتى (الهه بزرگ) هستند. آدیتى را به «آسمان بى انتهاى شب» و «گستره بى پایان فضا» منتسب کرده و او را مادر خدایان (Devamatr) دانسته اند. بر اساس مطالب دیگرى که بى شک بعدها و در طول زمان بر مطالب ریگ ودا افزوده شده، از بعضى خدایان خاص به عنوان «مولد» و «به وجود آورنده سایر خدایان» یاد شده است؛ مثلا سپیده دم مادرخدایان و «بریهسپتى» (خداوند نماز و دعا و خداوند گویایى) و همچنین «سومه» (سومه (سوما Soma)، در ادب مزدیسنا (هوم Homa یا هئومه Haoma): شیره، گیاه زندگى، افشره مقدس، آب حیات، خداى ماه و نوشابه الهام بخش براهمنان) را پدر خدایان گفته اند.

اسطوره کیهان شناسى ریگ ودا

اسطوره کیهان شناسى ریگ ودا در پیرامون دو فرضیه اساسى دور مى زند که از هم جدا نیستند؛ یکى جهان را نتیجه تولید مکانیکى مى انگارد و دیگرى جهان هستى را نتیجه خلقت یا پیدایش طبیعى مى پندارد. کیهان و جهان آفرینش از دیدگاه سرایندگان و شاعران (Rsis) ودایى همچون صحنه اى است که عملیات خدایان و ایزدان روى آن در سه بخش «آسمان، هوا (جو اتمسفر) و زمین» اجرا شده، و یا به عبارت دیگر، جهان هستى به سه بخش مجزا از هم یعنى زمین، فضا، و بهشت که در آن سوى گنبد آسمان قرار دارد، تقسیم شده است. آسمان که تمام فضاى اطراف زمین تلقى مى شود، همراه با زمین همه آفرینش را در بر مى گیرد. سقف آسمان (Naka)، چون مرزى تصور مى شد که جهان نامرئى بالا را از جهان مرئى آسمان، که مرکز و مکان پرتوهاى نورى و ایزدان ودایى است، جدا مى سازد. همچنین در ریگ ودا آسمان، جو و زمین، مثلثى را تشکیل مى دهند که از آنها صریحا و گاهى به طور حقیقى یا مجازى سخن گفته مى شود. پرتوهاى خورشیدى و پدیده هاى مربوط به آن که در دید بوده، روى سقف آسمان رخ مى دهد، به آسمان نسبت داده شده است، و باران و رعد و برق (آذرخش) به جو تعلق دارند. اما هنگامى که آسمان چون فضایى پیرامون زمین را فرامى گیرد، این پدیده ها هر دو در این مکان واقع و نمودار مى شود.

جهان در اتهروه ودا

در یک بند از اتهروه ودا آمده که سقف آسمان مابین زمین و آسمان و جهان نور (خورشید) قرار دارد: «سوریه، فلک و آسمان و زمین را پر ساخته است». سوریه Surya (سوریا): آفتاب و خداى خورشید؛ وى برترین خورشیدخدایى است که به تدریج بر «سویترى» و «ویوسوت» پیشى مى گیرد و آنان را در خود جاى مى دهد. سوریه در روایات داراى مویى زرین و دست هایى طلایى و گردونه سوارى است که هر بامداد بر گردونه زرین خویش مى نشیند و آسمان را در مى نوردد. گردونه سوریه را هفت مادیان و به روایتى مادیانى هفت سر مى کشاند. هر یک از سه جهان هستى (آسمان، جو و زمین) به بخش هاى فرعى نیز انقسام یافته اند. زمانى که جهان را داراى دونیمه فرض مى کردند، از شش جهان یا فضا Rajamsi نیز سخن به میان آمده است. دکتر نائینى مى نویسد: «این بخش هاى فرعى، شاید از استعمال نابجاى کلمه پریتی یوى Prithivi یا زمین به صیغه جمع براى نشان دادن سه جهان به وجود آمده باشد؛ نظیر کلمه (Pitarau=دو پدر) که به صیغه تثنیه به کار برده شده و مقصود از آن، پدر و مادر والدین است: «باشد که او و فرزندانش برانداخته شوند؛ باشد که «سه زمین» او را در زیر خویش بفشارند». در وداها، زمین را به اسامى بهومى BhuÎmi و کشمه Ks¨ma و کشه Ks¨a و گما GmaÎ و پریتهیوى ( Prithivi= پهناور) یا اوروى Urvi خوانده اند و آن را اوتانا UttaÎnaÎ توسعه یافته و طولانى و اپاره Apara، بى حد، یا در مقابل کره بالایى، «ایدم Idam» یعنى مکان این جایى وصف کرده اند. تصور زمین به صورت قرصى مدور که پیرامون آن را اقیانوسى فرا گرفته، در مجموعه وداها منعکس نیست، اما طبعا گرد تصور شده و آن را با چرخ مقایسه مى کردند: من اندرا (ایندره) قهرمان را ستایش خواهم کرد که به نیروى خویش زمین و آسمان را از یکدیگر جدا ساخت، و همه را وسعت مى بخشد، و بشر را حمایت مى کند و در بزرگى خویش از طوفان، و رودخانه ها پیشى مى گیرد. او «سوریه» است. در تمام عرصه پهناور (جهان)، اندرا او را به سرعت چرخ هاى ارابه خواهد چرخانید. در رساله «شت پت براهمن» بر خلاف وداها، زمین صریحا گرد و مدور (Parimandala) وصف شده است. در ریگ ودا به نقاطى در زمین، از جمله چهار یا پنج نقطه (منطقه) اشاره شده، اما اتهروه ودا به شش و حتى هفت نقطه اشاره دارد. همین نقاط را مى توان به معنى هفت منطقه (Dis¨ah) و هفت مکان زمین (Dhama)، که از آن در ریگ ودا سخن به میان آمده، گرفت.

هفت طبقه زمین در اوپا نیشادها

در اوپانیشادها که قسمت آخر وداهاست از هفت طبقه زمین که اسامى آنها به همان صورت که در اوپانیشاد ضبط شده عبارت است از: اتل Atala؛ پاتال Patala؛ تلاتل Talatala؛ بتل (وتل Vitala)؛ سوتل Sutala؛ رساتل Rasatala؛ و مهاتل Mahatala. آسمان یا «دیو Div» را معمولا ( Vyomaیا Vyoman، فلک) یا فضاى درخشان و نورانى مى خواندند. علاوه بر سقف یا طاق، آسمان را داراى قله (Sanu) و سطح (Vistap) و لبه یا برآمدگى و همچنین ترکیبات لبه طاق و قله طاق مى پنداشتند، و حتى گاهى سخن از یک لبه سوم در فضاى روشن آسمان به میان آمده است: «برکناره بالاى آسمان باشکوه مى ایستد؛ آرى به سوى خدایان مى رود، آن بخشنده گشاده دست». هنگامى که سه آسمان متمایزمى شود؛ آنهارا گاهى سه فضاى درخشنده (Tri-RocanaÎ) خوانده اند. این سه فضا (آسمان) عبارت اند از: یکى بالاترین «اوتمه Uttama»، یکى در میان و یکى پایین ترین. بالاترین آسمان را «اوتره Uttara» و «پاریه PaÎrya» نیز گفته اند. هم چنین در سومین و بالاترین آسمان (Vyoman) مى پنداشتند که خدایان و پدران و «سومه» زندگى مى کنند. آسمان و زمین بیشتر به عنوان دو شخصیت جدا و به صورت پدر و مادر جهانى جفت یکدیگرند؛ و اصطلاحات «رودسى Rodasi» (آسمان و زمین) و «کشنى KsÊoni» و «جفت زمین،DvyaÎvaÎprithivi » و غیر آن در مورد آنها به کار رفته است. همچنین در ریگ ودا از دو نیمه آسمان نیز سخن رفته است:
1. این آسمان و زمین همه را کامیابى مى بخشند؛ نگاه دارندگان ناحیه، افراد مقدس و خردمند. دو جام شریف فطرت در میان این الهه هاى خداوند؛ خورشید درخشان به قانونى ثابت در سفر است. احتمالا منظور از عبارت «دوجام»، تشبیه دو نیم کره زمین باشد.
2. آن زوج پر گنجایش و نیرومند که هرگز از کار نمى مانند. آن پدر و آن مادر، همه آفریدگان را به سلامت نگاه مى دارند. دو نیمه جهان؛ روحانى و زیبا، زیرا پدر آنها را به اشکال نیکو آراسته است. از سویى ترکیب آسمان به دو نیم کره این تصور را پیش آورده که در شکل زمین تغییراتى روى داده است و هنگامى این دو را، دو کاسه (جام) بزرگ (CamvaÎ) مى خوانند که به سوى هم برآیند و برگردانده شوند. گاهى نیز زمین و آسمان را به دو چرخ در دو سر یک محور تشبیه کرده اند. در ریگ ودا اشاره اى به فاصله مفروض میان زمین و آسمان نیست؛ مگر با عباراتى مبهم، مانند اینکه حتى پرنده ها به مکان و مقام «ویشنو» نمى توانند پرواز کنند.

ویشنو و جهان

واژه ویشنو از فعل «ویش Vish» به معنى نفوذ و تسلط داشتن و مستولى بودن است. ویشنو دومین خدا از خدایان سه گانه هندو است. در ریگ ودا، ویشنو از خدایان طراز اول نیست، بلکه مظهر نیروى آفتاب است که در سه گام از هفت ناحیه جهان مى گذرد و کلیه اشیاء را با گرد نور خویش احاطه مى کند. بعضى از مفسران ریگ ودا این سه گام را به مظاهر سه گانه نور که آتش و برق و خورشید باشد، تعبیر کرده اند. بعضى دیگر آن را سه وضع خورشید، یعنى موقع طلوع، هنگام ظهر و وقت غروب دانسته اند. ویشنو امروزه نیز پرستش مى شود. این خدا بنا به عقیده هندوان در اعصار مختلف به صورت مظاهر مختلف (Avatara)آشکار مى گردد. اما در اتهروه ودا آمده است که دو بال پرنده زرد (خورشید) که به سوى آسمان پرواز مى کند، سفرى یک هزارشبانه روزى را در پیش دارد. در رساله ایتریه براهمن نیز مطلبى مشابه دیده مى شود؛ آنجا که مى گوید فاصله جهان آسمانى از زمین سفر هزار روزه یک اسب است. در رساله تاندیه مهابراهمن (Tandya-mahabrahman) آمده که فاصله جهان آسمانى از این جهان به اندازه قامت هزار گاوى است که روى هم بایستند. در ریگ ودا، در مورد فضاى میانه مى خوانیم که جو یا فضاى میانه (Antariksa) در اشکال مختلف و گوناگون به صورت جسم در مى آید و آنرا منطقه آب آلوده و ابرگونه، و گاهى به عنوان منطقه تاریک و سیاه وصف کرده اند: «سویترى الاهى (سویترى Savitri (ساویتر Savitar): زنده کننده؛ پیدا کننده غذا؛ نام خداى آفتاب؛ نیروى حیات بخش؛ خداى آفتاب (آفتاب پیش از طلوع، سویترى و پس از طلوع، سوریه خوانده مى شود)، سوار بر ارابه خود در فلک تاریک در گردش است و میرندگان، و بى مرگان را برمى انگیزد، و به جهان هاى (چندگانه) ناظر است». سویترى در روایات و در وداها به هیأت خدایى گردونه سوار با گردونه اى زرین که دو اسب رخشان گردونه او را میان آسمان و زمین حمل مى کنند رسم شده است. در این مسیر سویترى دورسازنده بیمارى ها، از میان بردارنده مشکلات، ارزانى کننده طول عمر به انسان، و جاودانگى به خدایان است. سه تقسیم فرعى نیز به صورت «سه فضا» یا «رجانسى Rajansi» تصور شده است. بالاترین منطقه فضا را «اوتمه» یا «پرامه» (Parama: دورترین، اعلاترین) و یا (Triya سوم) مى گویند که در آنجا آب و «سومه» وجود دارد و آتش آسمانى پیدا و تولید مى شود. فضاى میانه (جو) و پایین در دید تصور ما مى باشند، اما فضاى سوم به «ویشنو» تعلق دارد و از دید و تصور آدمى خارج است و فضایى اسرارآمیز معرفى شده است: آنکه ویشنو با قدم هاى وسیع در سه گام تمام کشورهاى زمین را براى آزادى و حیات مى پیماید. آدمى مرگ پذیر وقتى که دوگام او را که بر نور چشم دوخته است مى نگرد، از شگفتى بى آرام مى شود. اما به گام سوم او کسى را یاراى نزدیکى نیست، حتى مرغان پردار هوا که با بالاهاى خویش در پروازند. معنى عبارت ظاهرا این است که قدم اول ویشنو، در زمین و قدم دوم او در فلک در حیطه دید بشر است، ولى قدم سوم او در آسمان قابل رؤیت نیست. از سوى دیگر، جو (اتمسفر) را گاهى دریا یا اقیانوس (Samudra) که جایگاه آب هاى آسمانى است، مى خوانند و آن را به زمین تشبیه کرده اند؛ تا جایى که مى پنداشتند، جو داراى کوه هاو هفت چشمه آب است و هنگامى که «ایندره» با دیو خشکسالى نبرد مى کند، چشمه ها جریان دارد. اصطلاح کوه در ریگ ودا، به جهت شباهت میان کوه و توده هاى ابر، غالبا به ابرها اشاره دارد. کلمه صخره (adri)نیز در مفهوم اسطوره اى براى ابر به کار مى رود و گاوانى را دربر مى گیرد که توسط «ایندره» و خدایان دیگر رها شده اند. ابرهاى بارانى که به عنوان دارندگان آب و به صورت چکاننده حرکت مى کنند و مى غرند، به خدایان گاوشکل، اشاره دارند که شیرشان باران است.

آفرینش جهان در وداها

شاعران ودایى که متفکران و بینندگان زمان خود بودند، برخى از امور کیهانى را به هر خداى برجسته اى نسبت داده اند. امر نگاهدارى و محافظت یا پیدایش آسمان و زمین، در ودا به خدایان و ایزدان عدیده اى منسوب است. در راستاى این اندیشه، کار آفریدن دو جهان به 12 خدا و پیدایى خورشید و تعبیه آن در آسمان و ساختن راهى که خط سیر و حرکت آن را آسان مى کند به بیش از 12 خدا نسبت داده شده است و نیز گفته اند 4 یا 5 خداى ودایى زمین و آسمان یا هر دو جهان را بگستردند و آنها را بسط دادند. گاهى نیز این متفکران، به خصوص در دوره هاى متأخر ودایى، نه تنها در اساس خلقت با یک نوع شگفتى روبرو شدند، بلکه نسبت به بینش و عقاید مسلم سابق خویش دچار نوعى شک و تردید گردیدند: (خطاب به آسمان و زمین) کدام یک مقدم، و کدام یک مؤخر بود؟چگونه به وجود آمد؟اى دانشمندان، کى مى تواند بداند؟آنها به خودى خود همه وجود را در بردارند؟شب و روز مانند چرخى در گردش است. ماکس مولر مى نویسد: هر شاعر ودایى به نظر مى رسد خداى مشخصى را که به وصفش مى پردازد از یک موقعیت خاص تعالى و برترى برخوردار مى سازد. به راحتى مى توان در سرودهاى فراوان ودا بخشهایى را یافت که در آنها تقریبا هریک از خدایان به صورت اعلا و مطلق ارائه مى شوند. در اولین سرود کتاب دوم ریگ ودا آگنى فرمانرواى عالم، سرور انسانها، پادشاه حکیم، پدر، برادر و دولت انسان نامیده شده است. ایندرا در بسیارى از سرودها و براهمنه ها به صورت قدرتمندترین ستوده مى شود و در یکى از سرودهاى دهم ریگ ودا با مصرع تکرارى VishvaÎmad Indra uttarah‎ ایندرا بزرگتر از همه است»، این ادعا تأکید مى گردد. در سرودهاى سومه بزرگ زاده ایست که بر همه غلبه مى کند و در جایى حتى او سازنده آسمان و زمین، خالق اگنى، ایندره، سوریه و ویشنو مى گردد. در سرود بعدى بنام وارونا، این واروناست که در ذهن شاعر قادر متعال شده است. مولر از این مقدمه نتیجه مى گیرد که در ودا ما با یک هونوئیسم Honotheism روبرو هستیم.

خدایان و ساخت جهان

خدایان در کار ساختمان جهان، به طور کلى باهم یا به طور انفرادى عمل مى کنند؛ مگر آنکه لازم باشد تخصص، مهارت و دانش حرفه اى خداى ویژه اى در نظر گرفته شود. در این گونه موارد، نام خداى «توشترى» ( نجار؛ ارابه ساز؛ خالق موجودات زنده؛ صنعتگر الهى که بدن موجودات را مى سازد؛ نام خداى سازنده افزار الهى به ویژه سازنده صاعقه ایندرا)، (نجار خدایان) و «ریبهو» (نام یکى از سه خداى جو میانه؛ یکى از القاب ایندره و آدیتیاها؛ پسر برهما (گزیده سرودهاى ریگ ودا، فهرست اعلام) ورونیکا ایونس، ریبهوها را پسران ایندره از دختر توشترى موسوم به «سارانیو» (Saranyu) معرفى مى کند) هاى کاردان و ماهر به میان آمده است. «توشترى» سازنده افزار الهى است؛ به ویژه سازنده صاعقه براى «ایندره»،( در سرودى در ستایش ایندره چنین آمده: «به خاطر من است که «توشتر» صاعقه آهنین را ساخت». ) و معلم «ریبهو»ها، و همچنین سازنده قالب آدمیان و حیوانات، و خداى طول عمر و نیروى تولید و پرورش دهنده نطفه در جنین زنان است. افسانه هاى بعدى حکایت دارد که اوصورت کلیه موجودات وحتى صورت آسمان وزمین وهمه اشیاءرا بسته است. در ماندالاى دهم ریگ ودا، که ظاهرا سرودهایش آخرین سرودهاى عصر ریگ ودایى مى باشد، اصل و منشأ جهان آفرینش به جاى آنکه بر پایه اسطوره اى مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار بگیرد، بر مبناى فلسفى بررسى شده است. در قطعات مختلف ریگ ودا در تصور پیدایش کائنات، خورشید به عنوان عامل مهم آفرینش به شمار مى رود. او را روح (Ata) هر متحرک و ثابتى پنداشته اند، در نقاط زیادى بر افروخته شده ولى باز «اگنى Agni» یکى است؛ «سوریه» یکى است هر چند از بالا بر همه مى تابد و همه را روشن مى کند؛ ولى «اوشس» (به معنى پگاه و بامداد، مشهورترین خدابانو و الاهه سحرگاهان است که به صورت زنى جوان و زیبا وصف شده است. او همیشه جوان و بیدار کننده موجودات است. همه کائنات با نور طراوت او از خواب ظلمت برمى خیزند و طعم نور را مى چشند. بدن نورانى او را صد ارابه زیبا به پیش مى برند و اوشس در پس خود سوریه را به پهنه آسمان مى آورد. او را خواهر آدیتیاها، یا همسر «سوریه» (خورشید) و دختر آسمان مى دانند.) هم یکى است. آن که یکتاست به صورت همه گسترش یافته است».

سرود آفرینش در ریگ ودا

یکى از زیباترین و پر معناترین و به عبارتى شگفت ترین سرودهاى ریگ ودا، سرود 129 ماندالاى دهم، معروف به «سرود آفرینش» (عنوان و نام این سرود در برخى از منابع سنسکریت، «ناسدیه سوکته Nasadiya Sukta» به معنى (عدم وجود) مى باشد. ولى با این حال میان بیشتر مترجمان اینگونه متون، به «سرود آفرینش» مشهور گردیده است.) است، که در آن والاترین تفکرات شاعرانه و خیال پردازانه عصر ودایى متجلى مى گردد. این سرود مورد توجه بسیارى از اندیشمندان، پژوهشگران و شرق شناسان قرار داشته، آن را ترجمه کرده اند؛ این ترجمه ها در مفهوم بسیار شبیه به یکدیگر مى باشند. این سرود عبارتند از:
1. آن هنگام نه نیستى بود، و نه هستى. نه هوایى (جوى) بود، و نه آسمانى که از آن برتر است. چه پنهان بود، در کجا، در ظل حمایت کى؟ آیا آب ژرف بى پایانى وجود داشت؟
2. آن هنگام نه مرگ بود، و نه زندگى جاویدى، و نه نشانه اى از شب و روز. به نیروى ذات خود، فرد یگانه بى حرکت (باد) تنفس مى کرد؛ جزا و هیچ چیز وجود نداشت.
3. در آغاز، تاریکى در تاریکى نهفته بود. هیچ علامت مشخصى نبود؛ همه جا آب بود. آن فرد به نیروى حرارت به وجود آمد.
4. در ابتدا خواهش (خواستن) در آن فرد پیدا شد: آن اولین بذر بود که فکر محصول آن است. دانشمندان که در دل خویش به نیروى دانش جست وجو مى کنند، قید وجود را از عدم دریافته اند.
5. شعاع آنها روشنایى را در تاریکى گسترش داد ولى آیا فرد یگانه در بالاى آن بود، یا در زیر آن؟ قدرت خلاقه وجود داشت و نیروى ایجاد در زیر، قدرت بود، و در بالا، امر.
6. کیست که به یقین بداند، و کیست که آن را در اینجا بیان کند؟در کجا تولد یافت، و در کجا این آفرینش به وجود آمد؟ آیا خدایان بعد از خلقت جهان پیدا شدند؟ پس که مى داند آفرینش از کجا سرچشمه گرفته است؟
7. هیچ کس نمى داند که آفرینش از کجا برخاسته است، و آیا او آن را به وجود آورده، یا نه؟آنکه بر عرش اعلا ناظر بر آن است، تنها او مى داند، و شاید او هم، نداند!
(ادامه دارد...).

منابع

  • جلال ‏الدین آشتیانى- عرفان (بخش سوم، وداها و بخش پنجم، بودیسم و جینیسم)- ناشر شرکت سهامى انتشار- چاپ اول- 1375
  • اوپانیشاد- ترجمه محمد داراشکوه از متن سنسکریت به اهتمام سید محمدرضا جلالى نائینى و دکتر تاراچند- کتابخانه طهورى- چاپ دوم- 1356
  • ورو نیکا ایونس- اساطیر هند- ترجمه باجلان فرخى- انتشارات اساطیر- چاپ اول- تهران- 1373
  • ویل دورانت- تاریخ تمدن- ترجمه گروهى- جلد اول- انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى- چاپ چهارم- تهران- 1372
  • امیرحسین ذکرگو- اسرار اساطیر هند (خدایان‏ودایى)- انتشارات فکر روز- چاپ‏اول- 1377
  • هاشم رضى- تاریخ ادیان، انتشارات کاوه، چاپ اول، 1345
  • فلیسین شاله- تاریخ مختصر ادیان بزرگ- ترجمه منوچهر خدایار محبى- کتابخانه طهورى- چاپ دوم- 1355
  • داریوش شایگان- ادیان و مکتب‏ هاى فلسفى هند- جلد اول- انتشارات امیرکبیر- چاپ دوم- تهران- 1356
  • رارا کریشنان- تاریخ فلسفه شرق و غرب- ترجمه خسرو جهاندارى- انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى- چاپ اول- 1367
  • جان بی. ناس- تاریخ جامع ادیان- ترجمه على‏ اصغر حکمت- انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى- چاپ پنجم- تهران- 1372
  • سیدحسن حسینى- فصلنامه هفت آسمان- شماره بیستم- مقاله کیهان شناخت و فرضیه ادوار جهانى هندو

کلید واژه ها

ادیان هندوئیسم فلسفه غرب جهان غرب جامعه شناسی اعتقاد باورها

مطالب مرتبط

آیین سیک (تعالیم و آموزه های دینی) فرضیه ادوار جهانی هندو (جهان شناسی) هویت و ماهیت آیین و فرد هندو (زندگی و متون دینی در دین هندویی) پیشینه و تعالیم بودیسم اولیه (مهایانه) فرقه های مختلف دین هندو (شیوائیسم) خداشناسی در دوره های مختلف آیین هندو مکتب بهکتی ویشنویی (مکشا)

اطلاعات بیشتر

خداشناسی در دوره های مختلف آیین هندو آفرینش در آیین هندو به روایت منوسمرتی آموزه ها و تعالیم اصلی اوپانیشادها (نظریه) مقایسه رابطه جهان در نظام ابن عربی و مکتب ودانتا (نظریه) مراحل سیر و سلوک در مکتب یوگا فرضیه ادوار جهانی هندو (جهان شناسی) مقایسه رابطه جهان با مبدا (ابن عربی و مکتب ودانتا) جهان شناسی نظام عرفانی ابن عربی و مکتب شانکارا مقایسه دیدگاه دین هندو و اسلام در مورد جهان و آفرینش (2) مقایسه دیدگاه هندو و اسلام در مورد جهان (1)

ابزار ها