در قسمت اول به کتب و متون مرتبط با این علم از قرن سوم تا زمان حال اشاره شد و در این قسمت به معرفی و بررسی متون اصلى علم ملل و نحل اشاره می شود.
متون اصلى علم ملل و نحل
در این بخش از میان کتب بخش قبل تنها به معرفى متونى از این علم مى پردازیم که اولا قبل از کتاب الملل و النحل شهرستانى نگاشته شده، زیرا چنان که گفته شد، بیشتر کتبى که بعد از او نوشته شده، از او اقتباس شده است، و اگر هم چنین نباشد، کمتر مورد توجه ملل و نحل نویسان قرار گرفته است. ثانیا هم اکنون در دسترس و مورد استفاده محققان و پژوهشگران این علم باشد. بنابراین، کتبى که فقط نامشان در کتاب شناسى ها آمده و محتویات آن ها به صورت پراکنده در کتب دیگر آمده است، معرفى نمى شود.ثالثا ملل و نحل نویسان از آن کتب زیاد استفاده کرده باشند. کتبى که این سه شرط را دارا باشند، متون اصلى این علم مى نامیم، هر چند ممکن است، بعضى از آن ها از بعضى دیگر اقتباس شده باشند. کتاب هاى زیر این سه ویژگى را دارند:
1. فرق الشیعة، 2. المقالات و الفرق، 3. مقالات الاسلامیین، 4. التنبیه و الرد على اهل الاهواء و البدع، 5. الفرق بین الفرق، 6. الفصل، 7. التبصیر فى الدین، 8. بیان الادیان، 9. الفرق المفترقة، 10. الملل والنحل شهرستانى.
فرق الشیعه
میان چهل و چهار کتابى که در کتب رجال و فهرست، به ابومحمد حسن بن موساى نوبختى منتسب است، فقط همین اثر به جاى مانده است. مؤلف از دانشمندان بزرگ شیعه امامیه است که رجال شیعه او را توثیق کرده اند. وى بر علوم مختلف مانند کلام، فلسفه، فقه، حدیث، نجوم و ملل و نحل مسلط بوده و در بیشتر آن ها آثارى تألیف کرده است. از آثار مرتبط با بحث ما مى توانیم از کتاب هایى هم چون الآراء والدیانات، الرد على الغلاة، الرد على فرق الشیعة ما خلا الامامیة و الرد على اصحاب التناسخ نام ببریم. در کتب ردیه او نیز عقاید بسیارى از فرقه ها وجود داشته است. مؤلف در این کتاب روش تاریخى را در پیش گرفته و پس از بیان اختلافات مسلمانان پس از وفات پیامبر اکرم (ص) و به وجود آمدن گروه هاى مختلف، به بیان انشعابات شیعه تا پس از وفات امام حسن عسکرى (ع) پرداخته است. در این میان از بعضى از گروه هاى غیر شیعه مانند معتزله، خوارج و مرجئه نیز یاد مى کند و در بعضى از موارد، فرقه هاى مختلف آنان را بر مى شمارد. به نظر مى رسد این کتاب یکى از منابع اصلى ملل و نحل نویسان قرون بعد درباره ی فرقه هاى مختلف شیعه بوده است. مؤلف در موارد فراوانى از صاحبان افکار سیاسى و عقیدتى مختلف یاد کرده است، بدون اینکه ایشان را فرقه بخواند، اما همین ها در کتب ملل و نحل بعدى که اهل سنت نگاشته اند، عنوان فرقه گرفته اند، و این امر تداعى کننده وجود گروهى بزرگ با افرادى بى شمار بوده، و از این امر، با بزرگ کردن اختلافات آنان، بر ضد شیعه بهره گرفته شده است. مؤلف گرایش هاى کلامى خود را در این کتاب دخالت نمى دهد و عقاید فرق مختلف را بى طرفانه بیان مى کند.
المقالات و الفرق
نویسنده این اثر سعد بن عبدالله بن ابى خلف اشعرى قمى (م299 یا 301ق) از بزرگان محدثان شیعه امامیه و از شیوخ روایى محمد بن جعفر بن قولویه، مؤلف کتاب کامل الزیارات است. از میان کتاب هاى او که با این علم ارتباط دارند مى توان از آثارى هم چون الضیاء فى الرد على المحمدیة و الجعفریة، الرد على الغلاة، کتاب الرد على المجبرة یاد کرد. از این کتاب در کتب مختلف رجالى با عنوان هایى هم چون فرق الشیعة، مقالات امامیة، مقالات الامامیة، و الفرق و اسماؤها و صنوفها نیز یاد شده است. مطالب این کتاب و روش تنظیم آن به کتاب فرق الشیعه نوبختى بسیار شبیه است، به گونه اى که برخى این دو را یکى پنداشته اند، اما مصحح این دو کتاب با اشاره به بعضى از موارد اختلاف بین آن دو، تعدد آن ها را اثبات مى کند.
مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین
نویسنده این کتاب ابوالحسن على بن اسماعیل اشعرى از متکلمان بزرگ اهل سنت و بنیان گذار مکتب کلامى اشاعره است. با اینکه تألیفات او را متجاوز از نود دانسته اند، فقط پنج کتاب از او باقى است، کتاب فوق و نیز کتاب هاى الابانة عن اصول الدیانة، رسالة استحسان الخوض فى الکلام، اللمع فى الرد على اهل الزیغ والبدع، و رسالة کتبها الى اهل الثغر و باب الابواب. از ویژگى هاى کتاب مقالات الاسلامیین نقل بدون واسطه عقاید کلامى بسیارى از فرقه ها بخصوص فرقه بزرگ معتزله است، به ویژه با توجه به آنکه اشعرى خودش تا چهل سالگى عقاید معتزلى داشته و سپس از آن جدا شده است. با آنکه این کتاب یکى از قدیمى ترین و جامع ترین منابع فرقه شناسى اسلامى است، اما به عللى هم چون تکرار فراوان، عدم بلاغت در کلام، و ترتیب غیر متعارف، که در یک بخش معرفى گروه ها و عقایدشان را مبنا قرار مى دهد و در بخشى دیگر اصل را بر عقاید کلامى مى گذارد، ملل و نحل نویسان از آن استفاده نکرده اند و به جاى آن به کتبى هم چون الفرق بین الفرق بغدادى و الملل و النحل شهرستانى مراجعه کرده اند، با آنکه به احتمال فراوان، آن کتاب یکى از منابع اصلى دو کتاب اخیر بوده است. از ویژگى هاى دیگر این کتاب نقل عقاید گروه هاى مختلف به دور از نقادى و لحاظ قرار دادن عقاید کلامى مؤلف است. و نیز برخلاف بعضى از ملل و نحل نویسان، از حدود نزاکت و ادب خارج نشده است، اگر چه درباره ی برخى از گروه ها، مانند شیعه، اتهاماتى را به عنوان عقاید آنان ذکر مى کند. مؤلف در این کتاب ابتدا شمه اى از تاریخ حدوث اختلافات در میان امت اسلامى را بیان کرده و سپس به تقسیم بندى گروه هاى مختلف اسلامى پرداخته و آن ها را در ده گروه زیر جاى داده است: شیعه، خوارج، مرجئه، معتزله، جهمیه، حسینیه، بکریه، عامه، اصحاب الحدیث و کلابیه. از ظاهر این تقسیم بر مى آید که فرقه هاى بزرگ اسلام، که فرقه هاى دیگر تحت عنوان آن ها قرار مى گیرند، همین ده گروه اند، در حالى که فرقه هایى هم چون بکریه، حسینیه و کلابیه را نمى توان هم عرض فرقه هاى بزرگى هم چون شیعه، خوارج و معتزله قرار داد، چنان که از حجمى که در این کتاب به این فرقه ها اختصاص یافته مى توان این مطلب را به خوبى اثبات کرد. چنان که گفته شد، مؤلف در کتاب خود از نظم خاصى پیروى نمى کند، اما مى توان کتاب او را به دو بخش تقسیم کرد، بخش اول مربوط به فرقه هاست و در بعضى از موارد پس از ذکر فرقه ها و شمه اى از عقاید آنان بحث گسترده اى با عنوان اختلافات مطرح مى کند و به ذکر اختلاف درون گروهى و برون گروهى آنان در عقاید مختلف مى پردازد، چنان که درباره شیعه چنین کرده است. گاهى نیز عکس این کار انجام مى دهد، یعنى ابتدا مقالات فرقه و شمه اى از اختلافات درون گروهى و برون گروهى آنان را مطرح مى کند و سپس به ذکر نام فرقه هاى آن گروه مى پردازد، چنان که در مورد معتزله چنین کرده است. به واسطه همراهى فراوان نویسنده با معتزله و افکار و عقاید و شخصیت هاى آنان، بخش عظیمى از این کتاب به این فرقه اختصاص یافته است و از لابه لاى کتاب بر مى آید که نویسنده عقاید گروه عامه را مى پسندیده است. در بخش دوم اختلافات کلى متکلمان در مسائل اصول دین و غیر آن، مانند مسائل مربوط به جسم، عرض، جوهر و حرکت، مطرح و عقاید گروه هاى مختلف بیان شده است. به نظر مى رسد اگر این کتاب بازنویسى و با ترتیب و نظم منطقى عرضه شود، بتواند از جهت غناى خود، گوى سبقت را از بسیارى از دیگر کتب ملل و نحل برباید.
التنبیه و الرد على اهل الاهواء و البدع
نوشته ابوالحسین محمد بن احمد بن عبدالرحمن ملطى شافعى. این کتاب که در سال 1343 قمرى در کتابخانه ظاهریه دمشق کشف شده است، تنها، بخشى از کتاب اصلى مؤلف، یعنى شامل بخش سوم و چهارم آن است. جزء اول و دوم آن درباره فرقه هاى یهود و نصارا بوده است. کتاب داراى دو بخش است، بخش اول به ذکر فرقه هاى مختلف و بیان مختصرى از عقاید آنان و رد آن عقاید مى پردازد. براى این منظور فرقه هاى رافضه (شیعه) با پانزده زیر فرقه، جهمیه با هشت زیر فرقه، قدریه (معتزله) با هفت زیر فرقه، مرجئه با دوازده زیر فرقه، خوارج با 25 زیر فرقه و زنادقه با پنج زیر فرقه را مطرح مى کند. مجموع این فرقه ها به عدد هفتاد و دو مى رسد و هفتاد و سومین فرقه که در نظر او اهل نجات است، اهل جماعت است. در این بخش مؤلف تحت تأثیر کتاب الاستقامه خشیش بن اصرم است و از کتاب او فراوان نقل مى کند. از نکات قابل توجه این بخش ذکر زنادقه در میان فرقه هاى اسلامى، ذکر فرقه اى از امامیه با عنوان اهل قم که آنان را معتقد به تشبیه و جبر مى داند، و ذکر فرقه معتزله بغداد به عنوان زیر فرقه اى از زیدیه است. مؤلف در بخش دوم با عنوان باب ذکر متشابه القرآن، به ذکر آیات متشابه قرآن و کیفیت استفاده نا به جاى اهل اهواء از آن ها مى پردازد. این بخش تحت تأثیر مقاتل بن سلیمان بوده و آرایى هم چون آراى تشبیهى او را پذیرفته است. از ویژگى هاى این کتاب تأثیر فراوان عقاید کلامى مؤلف آن در نقل عقاید فرقه هاى مختلف، و سعى در اثبات حقانیت فرقه اى خاص، و نیز خروج از حد نزاکت در بسیارى از موارد است، براى مثال، هنگام ذکر فرقه شیعه چنین مى نگارد: «ان اهل الضلال الرافضة»، و پس از ذکر عقاید آنان مى گوید: «مذاهب السفلة العمى اخوة القردة بل اخوة القردة افضل منهم.» در هنگام ذکر هشام بن حکم، صحابى متکلم و بزرگوار امام صادق (ع) آراى سخیف اى را به او نسبت مى دهد و قصد او را نابودى ارکان اسلام یعنى توحید، نبوت و معاد مى داند. گفتنى است که در کتاب وى از فرقه هاى مختلف دو بار یاد شده است، یک بار در اول کتاب و بار دیگر در بخش پایانى آن، بدون آنکه تفاوتى بین آن دو وجود داشته باشد.
الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة منهم
نوشته ابومنصور عبدالقاهر بن طاهر بغدادى. مؤلف یکى از متکلمان اهل سنت است که حدود سى کتاب به او نسبت داده اند، اما هم اکنون کمتر از ده کتاب از او باقى است. این کتاب عهده دار بیان فرقه هاى مسلمان است. مؤلف در آغاز کتاب حدیث تفرقه را با اسناد مختلف ذکر کرده و هفتاد و دو فرقه هالکه را در ضمن فرق ذیل دانسته است، شیعه (روافض)، خوارج، قدریه (معتزله)، مرجئه، نجاریه، بکریه، کرامیه، ضراریه و جهمیه. وى گروه هفتاد و سوم یعنى گروه ناجیه را گروه اهل سنت و جماعت مى داند که از نظر فقهى شامل اصحاب رأى و حدیث است. چنان که مشاهده مى شود، مؤلف براى رساندن فرقه ها به عدد هفتاد و سه خود را به زحمت انداخته است. وى سپس طى هشت فصل به بیان و رد عقاید گروه هاى ذکرشده که آنان را از مسلمانان مى داند مى پردازد. مؤلف در بخش بعد به ذکر فرقه هایى مى پردازد که به عقیده او از مسلمانان نیستند و خود را به اسلام بسته اند، که در این میان تعدادى از فرقه هاى غلات و بعضى از فرقه هاى خوارج و معتزله را نام مى برد که این فرقه ها طبعا در تقسیم فرق به هفتاد و سه لحاظ نشده اند. دربخش پایانى به ذکر عقاید و اصول اهل سنت و جماعت و اثبات آن ها مى پردازد. برخى از ویژگى هاى این کتاب چنین است، بى طرف و منصف نبودن مؤلف، خروج از حد نزاکت، و وارد آوردن اتهامات فراوان به گروه هاى مخالف، به عنوان مثال، وى فرقه هایى با عنوان هاى هشامیه، زراریه، یونسیه و شیطانیه به نام اصحاب ائمه (ع) ساخته و عقاید ناروایى را به آنان نسبت داده است. فخرالدین رازى (606 ــ 543 ق) درباره بى انصافى مؤلف این کتاب مى نویسد: «وهذا الاستاد، ابومنصور بغدادى، کان شدید التعصب على المخالفین و لا یکاد ینقل مذهبهم على الوجه». در قسمت بعد به برخی دیگر از متون اصلى علم ملل و نحل اشاره می شود.