ژان کالون را باید مهم ترین رهبر و الاهیدان نهضت اصلاح دینی پس از لوتر دانست. کتاب مبادی دین مسیحی او مهم ترین و بزرگ ترین اثر الاهیاتی در دوره های اولیه حیات نهضت اصلاح دینی است؛ کالون مهم ترین رهبر کلیساهای اصلاح شده بود؛ او در شهر ژنو حکومتی مسیحی برپا کرد و رهبری آن را بر عهده گرفت. روایت کالون از الاهیات در بین پروتستان های فرانسه، هلند و اسکاتلند مقبولیت و حاکمیت یافت و آیین کالونی حرکتی قوی و پرنیرو در انگلستان و قسمت هایی از آلمان و اروپای مرکزی بود. این مقاله سعی دارد تا تصویری خلاصه اما روشن و قابل فهم از اندیشه های اصلی کالون و جریانی که به آیین کالونی مشهور است ارائه کند. آیین کالونی نظام الاهیاتی است که اصلاحگر فرانسوی، ژان کالون، شکل داد. او عمده مباحث خویش را در کتاب مبادی دین مسیحی (1536ـ1559) مطرح کرد. این ساختار کلامی (که نشان دهنده شایستگی کالون برای لقب «نابغه الاهیاتی نهضت اصلاح دینی» است) نخستین عرضه نظام مند پروتستانتیسم بود که پس زمینه ای عقیدتی نیز برای بیشتر کلیساهای غیر لوتری سنت اصلاح شده فراهم آورد.
هرچند آیین کالونی یک ساختار نظام مند است، اما سیستم به معنای اصطلاحی و کامل آن، یعنی نظامی با یک ایده اصلی، شکل گیری و تکوین روشن و واضح، و هماهنگی کامل؛ مانند آنچه در مکتب ارسطو، مکتب کانت و یا فلسفه توماسی دیده می شود، نیست. در عوض، آیین کالونی بیانی مبتنی بر کتاب مقدس، مستدل و مشروح از اصول انجیلی و پروتستانی را به عنوان دفاع اصلی خویش ارائه می کند؛ هرچند این تنها دفاعش نیست. کالون آموزه های اصلاحات اولیه: عادل شمردگی به وسیله ایمان (تنها ایمان) که فیض الهی آن را عطا کرده است (تنها فیض)، اولویت و برتری کتاب مقدس و کشیش بودن تمام معتقدان واقعی را به کار گرفت؛ او از این آموزه ها، ساختاری جدید ایجاد کرد که خصوصیات و اعمال آن تفاوت بسیاری با آیین لوتری یا آیین انگلیکن، دیگر اصلاحات اقتدارگرای قرن شانزدهم، داشت.
سیستم نسبی نظام الاهیاتی کالون
کالون 27 ساله بود که اولین نسخه از کتاب خود، مبادی دین مسیحی، را منتشر کرد. آن چنان که خودش در «نامه ای به پادشاه» (فرانسیس اول، 1515ـ1547) که در مقدمه همین کتاب آورده، گفته است، قصد او از تألیف کتاب مبادی این بوده است که شرحی در نهایت سادگی درباره تعالیم مسیحیت بنویسد تا به وسیله آن «کسانی که مایه ای از شور و تعصب دینی دارند، به آن تعصب صورت یک ایمان و خداشناسی حقیقی بدهند.» کالون در مابقی عمرش، تا زمان انتشار نسخه نهایی کتابش به زبان لاتین (1551) و ترجمه فرانسه آن (1560)، کتاب خویش را شرح و بسط داده، بازبینی و منتشر کرد تا اینکه به بیانی کامل، معتبر و موثق از آیین کالونی تبدیل شد. بر خلاف بسیاری از الاهیدانان، عقاید کالون در طول زمان ثابت ماند. نسخه پایانی مبادی دین مسیحی از نظر حال و هوا و تعالیم تفاوتی با نسخه اول (1536) نداشت. تفاوت نسخه های متأخر با نسخه های پیشین در میزان مستدل بودن و تفصیل مباحث و استدلال هایی بود که کالون در دفاع از عقاید خویش مطرح می کرد. آموزشی که کالون در علم منطق در کولژ دومنتگو دیده بود و همچنین تحصیلات حقوقی او نزد حقوقدانان اورلئان و بورژ در ساختار اندیشه الاهیاتی او آشکار است.
ایده اصلی نظام الاهیاتی کالون
در گذشته گرایش به این بود که تقدیر ازلی را نقطه اصلی الاهیات کالون بدانند. بعدها قدرت مطلق خداوند و بسیار متأخرتر، الوهیت مسیح به عنوان اصل سازنده آیین کالونی مطرح شد. هرچند بهترین ایده ای که امروزه وجود دارد این است که آیین کالونی یک نظام منسجم نیست که حول یک عقیده مرکزی شکل گرفته باشد. به نظر می رسد کالون بیش از آنکه ساختار الاهیات خود را بر محور یک مفهوم انتزاعی مرکزی بنا کند، ترجیح می دهد مجموعه ای از ایده های کتاب مقدسی را گرد هم آورد.
منابع نظام الاهیاتی کالون
منبع اصلی و بلامنازع نظام الاهیاتی کالون کتاب مقدس بود. کالون کتاب مقدس را به طور کامل خوانده بود و آن را کاملا می دانست و تقریبا بر تمامی کتاب های آن شرح و تفسیر نوشته بود. شاید هیچ یک از رهبران اصلاح دینی دانشی چنین گسترده درباره «عهد قدیم» نداشتند. استفاده کالون از کتاب مقدس فوق العاده و قابل مقایسه با سلف او، مارتین لوتر، است. لوتر بیان می کند که مطالعه کتاب مقدس باید با توجه به روشن سازی اصول عادل شمردگی به وسیله ایمان (شرط لازمی که او در آموزه های کتاب مقدس می شناساند) باشد. در مقابل، کالون می گوید تمام بخش های کتاب مقدس، از کتب قانون و مناجات عهد قدیم تا رساله های پولس، برای مسیحیان از نظر کارایی برابر هستند. بنابراین کتاب مقدس برای کالون، کتابی بود متشکل از متونی که باید به طور کامل خوانده شوند. او از مجموعه متنوعی از کتاب های کتاب مقدس استفاده کرد تا برنامه ای برای اصلاح اشخاص و جامعه عرضه و نظرات الاهیاتی خویش را تأیید کند.
نوشته های آبای کلیسا، زمینه مهمی را برای نظام کالون شکل دادند. احتمالا او اولین بار در کولژ دومنتگو با این آثار آشنا شده است. کالون در تمام عمرش آگاهی خود را در مورد نوشته های یونانی و لاتینی آبا عمق بخشید و افزایش داد. هرچند چنین به نظر می رسد که زمانی یوحنای زرین دهان فرد مورد علاقه او بوده است، اما تأثیر آگوستین قدیس بر او چشمگیر و بی نظیر است. کالون دائما آثار آگوستین را می خواند و بیشتر اوقات از او نقل می کرد و احساس می کرد که با او توافقی اساسی و بنیادی دارد. کالون نویسندگان فلسفه مدرسی را نیز می شناخت و از آنان بهره برده بود. او با آثار آنسلم، پیتر لومبارد و توماس آکوئیناس آشنا بود؛ اما به نظر می رسد که به ویژه به دنز اسکوتوس و ویلیام اوکامی علاقه مند بوده است. تعدادی از نویسندگان ریشه و منشأ تصور کالونی از خدا را تعالیم دنز اسکوتوس می دانند. هرچند ای. دومرگ، ای. لسرف و سایرین در این فرضیه تردید کرده اند، اما شباهت نظریه کالون در مورد خدا و تعالیم اسکوتوس بیشتر از آن است که بتوان از آن چشم پوشید. تأثیرات فلسفه نام گرایی بر کالون را می توان در برتری بخشیدن او به مشیت الهی دید.
این تأثیرات همچنین در اثربخشی به مصایب مسیح، انتقال گناه آدم و طبیعت میانجی به عنوان خدا و انسان (که او همه اینها را وابسته به مشیت الهی می داند) آشکار است. کالون با لوتر در مورد آموزه های بنیادینی که به رستگاری انسان مربوط می شوند، توافق کامل داشت؛ اما پس از سال 1536، به علت اختلاف در مورد مسئله شام خداوند از لوتر جدا شد. به تدریج هر چه کالون نظام الاهیاتی خویش را بسط می داد، اختلاف ها درباره مسائلی مانند مجموعه رسمی کتاب مقدس، قضا و قدر، کلیسا، مسیح و آیین های مقدس پدیدار می شد. هرچند چنین تفاوت هایی آیین کالونی را از آیین لوتری متمایز می سازند؛ اما در مقایسه با توافق اساسی این دو در مورد آموزه عادل شمردگی به وسیله ایمان اهمیت کمتری دارند. باید یکی از منابع اندیشه کالون را اندیشه های فیلیپ ملانشتون، به خصوص در کتاب مباحث کلی الاهیات (1531)، دانست.
کالون بر ترجمه فرانسوی آن مقدمه ای نوشت. (جنوا 1546) علاوه بر آن، اعتراف نامه آگسبورگ را امضا کرد و تصور می کرد که با آن کاملا موافق است؛ هرچند (همان طور که خود او در مقدمه اش بر کتاب ملانشتون اعلام کرد) با ملانشتون بر سر اراده آزاد و تقدیر ازلی اختلاف نظر داشت. مارتین بوسر و کالون دوستانی صمیمی بودند و این دوستی و توافق نظر در آثار ایشان آشکار و مشهود است. خصوصا در ایده تقدیر ازلی می توان تأثیر بوسر را بر او دید. کالون اندیشه بوسر را در مورد خصوصیت تعیین کنندگی تقدیر ازلی و همچنین نقشی که حمد و ستایش، عادل شمردگی، و انجام وظیفه در آن داشتند پذیرفت. در عین حال کالون تمایز و تفاوت بین تقدیر ازلی و علم پیشین را پذیرفت، حال آنکه بوسر آن دو را یکی می دانست.
چکیده ای از عقاید کالون، دورنمایی برای مطالعه مبسوط تر و مفصل تر درباره عقاید اصلی اصلاح گران به دست می دهد: حکمت حقیقی عبارت است از شناخت خدا و خودمان. و تنها در پرتو شناخت خدا می توان به یک خودشناسی حقیقی دست یافت. خداوند خود را در دو کشف [وحی] شناسانده است: به عنوان خالق از طریق جهان مادی؛ و به عنوان منجی (یعنی شناختی از خدا که نجات دهنده است) تنها از طریق کتاب مقدس. کتاب مقدس مسیح را می شناساند، میانجی یگانه که رستگاری به وسیله او حاصل می شود. رستگاری از طریق عمل پنهانی روح القدس و ایمان به دست می آید. ایمان لازم و ضروری است؛ زیرا با سقوط [هبوط] آدم، همه انسان ها تحت مصیبت گناه و محکومیت الهی قرار گرفتند. رستگاری ناشی از رحمت خداوند است؛ این رحمت کسانی را در بر می گیرد که خداوند از ازل و در اراده غیر قابل درکش، آنان را برای دریافت آن [رحمت] انتخاب کرده است.
سایرین به حق و از روی انصاف از دایره فیض نجات بخش او بیرون هستند و از آثار و نتایج گناه خویش رنج می برند. عادل شمردگی تنها به وسیله ایمان محقق می شود؛ اما ما به علت کاهلی و جهالتمان به کمک های بیرونی مانند موعظه انجیل در کلیسا و اجرای آیین های مقدس تعمید و شام خداوند نیازمندیم. کلیسا هم نامرئی است و هم مرئی. کلیسای نامرئی از کسانی تشکیل شده است که با اعتراف، زندگی شایان تقلید و شرکت در آیین های مقدس، اعتقاد خویش به خدا و مسیح را اظهار می کنند. کلیسای مرئی این نشانه ها را دارد: موعظه کردن و شنیدن انجیل، و اجرای آیین های مقدس.
قدرت مطلق خداوند در ساختار الاهیاتی آیین کالونی
کتاب مبادی دین مسیحی با این جمله آغاز می شود: «تقریبا تمام حکمتی که ما داریم، یعنی حکمت حقیقی و واقعی، از دو قسمت تشکیل شده است: شناخت خدا و شناخت خودمان.» تمامی ساختار الاهیاتی کالون در صدد ارائه تمام روابط بین انسان و خداست. همان طور که لوتر پیش از وی گفته بود، او نیز اعلام کرد که «نفس وجود ما چیزی جز ادامه حیات در یک خدا نیست.» کالون، به علت اعتقاد راسخ خویش یا به علت اینکه می خواسته دغدغه های لوتر در مورد انسان را از بین برده باشد، از نظریه لوتر در باب بخشش رایگان خداوند فراتر رفت و به ایده قدرت مطلقه خداوند رسید؛ خداوند همه کاره است، هم در نظام غایات و هم در نظام وسایل و ابزار؛ همه چیز در جهت جلال خداوند است. این ایده بر دیدگاه او درباره تحقیق و پرسش عقلانی و منطقی از طبیعت خداوند سایه انداخته است. از نظر کالون سؤال «خدا چیست؟» سؤالی عبث و حتی وقیحانه و گستاخانه است؛ زیرا «ذات خداوند غیر قابل فهم است؛ بنابراین الوهیت او بسیار بالاتر از فهم و درک بشر است.»
کالون درباره خدا در چارچوب اراده متعالی او می اندیشد؛ اراده ای که قانون مسلم و قطعی و «... تنها علت حقیقی همه چیز» است. تمام اوامر و مشیت های الهی (که همه چیز به وسیله آنها منظم و بسامان است) از آن اراده ناشی می شوند: خداوند «آنچه را می خواهد انجام دهد، امر کرده است و اکنون با قدرت خویش آنچه را امر کرده است اجرا می کند.» این مشیت نباید مورد پرسش واقع شود. کالون می گوید: «اراده خداوند بالاترین قانون درستکاری و عدالت است؛ هرچه او اراده کند، به علت همین حقیقت که خدا آن را اراده کرده است، باید درستکارانه و عادلانه به شمار آید. بنابراین هرگاه کسی بپرسد چرا خداوند چنین کرد، ما باید پاسخ بدهیم: زیرا آن را اراده کرده بود.» نظر کالون در مورد خدا با نظر او درباره کتاب مقدس نیز مرتبط است؛ بنابر عقیده کالون هیچ کس نمی تواند به شناخت خدا دست یابد مگر اینکه به وسیله کتاب مقدس تعلیم یافته باشد. کتاب مقدس باید با ایمان و در پرتو روشنگری روح القدس خوانده شود؛ به عبارت دیگر، «کتاب مقدس تنها زمانی برای کسب شناختی از خدا (شناختی که موجب نجات است) کافی خواهد بود که دقیقا مبتنی بر تشویق و ترغیب درونی روح القدس باشد.»
زمانی که انسان از طریق کتاب مقدس به خدا می نگرد، قدرت مطلقه او را می یابد و زمانی که از طریق کتاب مقدس به خودش می نگرد، تباهی و فساد کامل خویش را می بیند. کتاب مقدس موقعیت انسان را در داستان هبوط به تصویر می کشد: جایی که صورت خدا در انسان به طور کامل ویران نشده بود؛ «... اما آن [تصویر خدا] به حدی ویران شده بود که آنچه باقی مانده بود، بی اندازه بی قواره و بدشکل بود.» مراد کالون از فساد و تباهی کامل انسان، ناتوانی کامل او از ایجاد و یا حفظ رابطه ای درخور با خداوند، تنها به وسیله اعمال خودش، است. کالون بر سامان داشتن و قاعده مندی رستگاری و بر وابستگی کامل انسان به خدا در عادل شمرده شدن، تأکید می کند. زمانی که کالون در کتاب مبادی برای لحظه ای به آن دسته از علایق انسان که متعلق به زندگی این جهانی هستند، مانند اندیشه های سیاسی، مهارت های فنی، فلسفه و علوم انسانی، توجه می کند بی درنگ می پذیرد که انسان می تواند کارهای شگفت انگیز بسیاری انجام دهد.
هرچند اراده انسان محدود به بندگی گناه است؛ اما اگر کسی بپرسد: «آیا انسان مجبور به انجام گناه است؟» کالون پاسخ می دهد که اگر انسان مرتکب گناه شود، آن را داوطلبانه و از روی اختیار انجام داده است؛ [زیرا هرچند] انسان گرایشی قوی به گناه دارد؛ اما مجبور به انجام آن نیست. او همچنین چیزهایی که به نظر می رسد اراده آزاد انسان را انکار می کنند کنار می گذارد. بنابر نظر کالون، اراده انسان از بین نرفته است، اما او به تنهایی نمی تواند ایمان را اراده کند؛ «اراده آزاد برای قادر ساختن انسان به انجام کارهای نیک کافی نیست؛ مگر اینکه انسان توسط فیض الهی یاری شود.» اشاره این اصلاحگر به این مطلب است که خداوند، با عمل خود، موجب عادل شمردگی است نه انسان با عمل خودش. به واسطه عادل شمردگی فرد گناه کار پذیرفته می شود، هرچند او یک گناه کار است، زیرا انسان به ناچار و الزاما گناه کار است.
انسان در وضعیت گناه آلود خویش نیازمند رابطه ای نجات دهنده با خداوند است. او این رابطه را در مسیح، یگانه میانجی، کسب می کند؛ اما انسان خود حرکت به سمت اتحاد با مسیح را آغاز نمی کند؛ «ایمان کار اصلی روح القدس است»؛ ایمان «یک شناخت قطعی و راسخ از خیرخواهی خداوند نسبت به ماست که مبتنی بر درستی و حقیقت داشتن وعده ای است که، به رایگان، در مسیح داده شده است. وعده ای که هم بر اذهان ما مکشوف است و هم به وسیله روح القدس در قلب های ما نهفته شده است.» با این حال، حتی ایمان نیز بنفسه نه ارزش دارد و نه قدرت؛ کالون چنین توضیح می دهد: «ایمان موجب عادل شمردگی می شود، نه به این علت که ایمان به سبب ارزش خود ما را شایسته درستکار بودن می کند؛ بلکه ایمان وسیله ای است که ما با آن درستکاری مسیح را، به رایگان، دریافت می کنیم.»
در اینجا کالون، مجددا بر قدرت مطلق خداوند تأکید می کند و به موازات آن بر این مطلب نیز تأکید می کند که انسان بنفسه نمی تواند هیچ کاری برای کسب رستگاری انجام دهد. ایمانی که انسان از روح القدس دریافت می کند، او را با مسیح متحد می سازد و این اتحاد و یکی شدن پیش شرطی است که به وسیله آن «اساسا، ما فیض و رحمتی دوگانه دریافت می کنیم: یکی، آشتی با خدا از طریق بی گناهی مسیح (احتمالا ما در بهشت در عوض قاضی و داور، پدری رحیم و مهربان خواهیم داشت) و دیگری تقدیس به وسیله روح مسیح که به سبب آن می توانیم بی گناهی و خلوص زندگی را بسط دهیم.»
هدیه اول را کالون عادل شمردگی یا عدالت می نامد و دومی را تولد مجدد و یا تقدیس. به واسطه تولد مجدد، مسیح خدای زنده انسان می شود و انسان با بدن مسیح پیوند می یابد. پیامد و نتیجه این اتحاد و یکی شدن این است که انسان به وسیله روح مسیح زندگی می کند؛ دیگر زندگی او به دور از خدا نیست؛ زندگی مسیحی «عبارت است از ریاضت جسم و تن ما و انسان های پیشین، به علاوه حیات بخشی روح (القدس).» از نظر کالون ایده عادل شمردگی «محور اصلی است که دین بر مدار آن می گردد.» او به عادل شمردگی در شکل و هیئت یک محاکمه می نگرد که اگر متهم شاهدی برای تأیید درستکاری خویش بیاورد آزاد شده «یا عادل شمرده می شود.» «ما گناه کار هستیم و بنابراین شایسته محکومیت؛ اما به علت اتحاد و یکی شدن با مسیح از طریق ایمان، عدالت مسیح را همراه با او دریافت می کنیم.» ما عادل نمی شویم؛ بلکه صرفا با عدالت مسیح پوشانده می شویم.
خداوند در حالی که ما را در مسیح می بیند، یا به بیان دقیق تر در حالی که عدالت مسیح را می بیند، به «عادل شمردگی» حکم می کند. این عمل قضایی دارای دو بخش است: بخشش گناهان [فرد گنه کار] و نسبت دادن عدالت مسیح [به او]. این دو بخش پی در پی نیستند بلکه تا حدودی شبیه به دو جنبه یک فعل هستند؛ هرچند در عادل شمردگی بیش از یک فعل انجام می شود؛ زیرا اگر عادل شمردگی یک فعل بود، کارهای خوب فرد گناه کاری که یک بار عادل شمرده شده است، مجددا موجب محکومیت او می شد؛ چرا که تمام اعمال انسان آلوده به گناه است. بنابراین خداوند نه تنها فرد گناه کار را عادل می شمرد؛ بلکه فرد عادل شمرده شده را در تمام اعمالش نیز عادل می شمرد تا آن اعمال به عنوان گناه به آن فرد نسبت داده نشوند. نظریه عادل شمردگی کالون چنین است.