از جمله حوادث روز قیامت هر یک از نفوس بشرى آنچه را از عقیده داشته و عمل صالح و طالح به جا آورده و در روان خود ذخیره نموده براى او حاضر شده و مورد شهود او قرار خواهد گرفت. به عبارت دیگر نظر به این که حیات انسان بر اساس شعور تعقل است بدین جهت زندگى او ابدى خواهد بود همچنین آثارى که از او صادر شود از اعمال صالح و طالح و نیک و بد بر مبناى علم و اراده و داورى است زیرا صدور هر فعل اختیارى بر اساس داورى خرد است که پس از تصور آن عمل نیروى عاقله و خرد درباره سود و زیان و ضرر و نفع آن بررسى نموده تا هنگامى که به صلاح آن قضاوت ننماید آن را نخواهد برگزید. بدین جهت فعل اختیارى به سیرت زنده و شعاع و اثر اراده و نیروى است به کار مى برد و انسان مختار نسبت به افعال صالح و طالح خود به طور شهود احاطه دارد و به غیر وسیله فکر و استدلال به آنها آگاه مى باشد و به طور وجدان آنها را در روان خود مى یابد در این جهان چه بسا آنچه در روان خود مى یابد و چه بسا آنچه در روان خود انباشته و ذخیره نموده توجه نداشته ولى به طور کلى درباره آنان جاهل نخواهد بود و پس از فرا رسیدن مرگ که روح استقلال یافته به صورت مثال عقیده و خلق و افعال خود در آمده و متمثل شده هنگام رستاخیز ظهور و رشد کاملترى نموده صورت حقیقى انسان خواهد شد. روز پاداش و کیفر بزرگ است، که در آن دیوان داورى عادلانه به کار مى افتد، و زندان بزرگ به صورت جهنم تجسم پیدا مى کند، و جایزه بزرگ را در بهشت در برابر همه بینندگان قرار مى دهند، پس آدمى اعمال خویش را تجسم یافته در برابر خویش مشاهده مى کند، و قدرت فرار کردن از کارهاى بد خود و منکر شدن آنها از او سلب مى شود، و این حقا مسئولیت است و عین مسئولیت. همه اعمال انسانها در آنجا حاضر مى شود، و علم و آگاهى آدمى نسبت به آنها علمى توام با شهود و مشاهده خواهد بود. «علمت نفس ما أحضرت؛ در آن موقع هر کس مى داند چه چیزى را حاضر کرده است.» (تکویر/ 14)
گفته اند که این جمله پاسخ آیات پیوسته به یکدیگر «إذا الشمس کورت؛ آنگاه كه خورشيد به هم درپيچد.» (تکویر/ 1) به بعد است که شمار آنها دوازده است و از مجموع آنها چارچوب کلى شکل مسئولیت انسان در برابر همه کارهایش آشکار مى شود، و تعبیر «علمت» براى تأکید درباره این مطلب است که قضیه قضیه یقین است و تنها حدس و تخمین نیست، و اما گفته «نفس» حکایت از آن دارد که نفس مرکز شعور و احساس است، و این گونه بیان بلیغ تر از آن است که گفته مى شد: «انسان دانست»، اما اگر ما بگوییم که «چشم دید» بلاغت آن بیش از این است که بگوییم «انسان دید». و گفته «ما أحضرت» نماینده اوج بلاغت است. آیا همه تلاش و کوشش ما براى آن نیست که چیزى را براى آن روز موعود حاضر و آماده کنیم، به همان گونه که شاگرد مدرسه اى خود را براى روز امتحان آماده مى کند، و داوطلب مسابقه ورزشى براى روز مسابقه، و ارتش براى روز جنگ، آدمى نیز همه کوشش و تلاش خویش را براى روز ملاقات با خدا ذخیره مى کند، یعنى آن روزى که خداى ما درباره آن مى گوید: «یا أیها الإنسان إنک کادح إلى ربک کدحا فملاقیه؛ اى انسان! تو به سوى پروردگار خود تلاش مى کنى پس او را ملاقات خواهى کرد.» (انشقاق/ 6)
این حقیقت در آیات متعدد دیگرى از قرآن نیز آمده است در آیه 49 سوره کهف مى خوانیم «و وجدوا ما عملوا حاضرا؛ آنچه را انجام داده اند حاضر يابند.» و در آخرین آیات سوره زلزال آمده است: «فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره* و من یعمل مثقال ذرة شرا یره: هر کس به اندازه ذره اى کار نیک کرده باشد آن را مى بیند، و هر کس به اندازه ذره اى کار بد کرده باشد آن را مى بیند.» (زلزال/ 7- 8) این آیه نیز بیانگر تجسم اعمال است و اینکه اعمال انسانها که ظاهرا در این جهان نابود مى شود هرگز نابود نشده، و در آن روز به صورتهاى مناسبى مجسم مى گردد و در عرصه محشر حاضر مى شود.
تذکر:
در آیه 49 از سوره ی کهف از حضور عمل سخن به میان آمد: «و یقولون یا ویلتنا مال هذا الکتاب لایغادر صغیرة و لا کبیرة إلا أحصیها و وجدوا ما عملوا حاضرا و لایظلم ربک أحدا؛ می گویند وای بر ما! این چگونه کتابی است که اعمال کوچک و بزرگ ما را فرو نگذاشته، جز آن که همه را شمرده و در آن کتاب همه اعمال خود را حاضر ببینند و خدا به هیچ کس ستم نخواهد کرد.» و در سوره ی آل عمران، از محضر بودن آن و این که عمل را احضار می کنند بحث شده است: «یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا و ما عملت من سوء تود لو أن بینها و بینه أمدا بعیدا؛ روزی که هر کس آنچه کار نیک به جای آورده و آنچه بدی مرتکب شده، حاضر شده می یابد و آرزو می کند: کاش میان او و آن کارهای بد فاصله ای دور بود.» (آل عمران/ 30) و در آیه ی مورد بحث از سوره ی تکویر از سبب مباشر و قریب احضار سخن به میان آمد؛ یعنی خود نفس انسانی است که همه اعمال خود را با اذن خدای سبحان احضار می کند، گرچه در این آیه نکره در سیاق اثبات قرار گرفت نه نفی، ولی به حسب خصوصیت مورد و سیاق آیه دلیل بر عموم خواهد بود؛ یعنی هر نفسی و تمام نفوس هر چه کرده اند آن را حاضر می کنند.
امیرالمؤمنین (ع) می فرماید: «و اعلم یابن آدم إن وراء هذا أعظم و أفظع و أوجع للقلوب یوم القیامة. یوم لاتقال فیه عثرة و لا یؤخذ من أحد فدیة و لا تقبل من أحد معذرة و لا لأحد فیه مستقبل توبة. لیس إلا الجزاء بالسیئات. فمن کان من المؤمنین عمل فى هذه الدنیا مثقال ذرة من خیر وجده و من کان من المؤمنین عمل فى هذه الدنیا مثقال ذرة من شر وجده؛ بدان ای فرزند آدم که فراسوی این جهان، روز قیامت است که بزرگترین و دردناکترین درد بر دل های آدمی است. روزی که لغزش در آن باز نمی گردد و پذیرفته نمی شود. از کسی غرامت و عذرخواهی و توبه پذیرفته نیست. جز در برابر گناهان کیفر نمی دهند. هر با ایمانی که به اندازه ی ذره ای در دنیا کار نیک انجام داده باشد نتیجه اش را می یابد و نیز اگر شری به انجام رسانده باشد ثمره اش را خواهد یافت.» امام صادق (ع) می فرماید: «انسان در روز قیامت هر چه کرده همه را به خاطر می آورد: هر کلمه ای که گفته، هر پلکی که بر هم زده و هر قدمی که برداشته، گویا اکنون آن را انجام داده است.»
اعمال زشت در روز قیامت پدید می آیند
روز قیامت که روز برچیده شدن همه اختلافات است و روز به روز حقایق مخفى است حاکم مطلق و فرمانروا خداوند متعال است، که هم خالق همه چیز است و هم آگاه از اسرار آنها، آنجاست که با داورى او اختلافات پایان مى گیرد، و گمراهان لجوج به اشتباه خود پى مى برند و آنجاست که به فکر جبران مى افتند، اما چه سود؟! هواهاى نفسانى و آرزو و آمال طبیعى پرده و حجاب ضخیمى است که روى اعمال زشت اهل دنیا را گرفته و حقایق را از نظر آنان پوشانیده وقتى پرده طبیعت پاره گردید حقائق ظاهر خواهد گردید آن وقت مى فهمند آن استهزاء و سخریه هایى که به اهل حق مى نمودند برگشت به خودشان گردید و از قبل آن عذاب آنان را فرو گرفته. در آن روز اعمال زشتى را که انجام داده اند براى آنها ظاهر مى شود؛ «و بدا لهم سیئات ما کسبوا؛ و [نتيجه] گناهانى كه مرتكب شده اند برايشان ظاهر مى شود.» (زمر/ 48) «بدا» از ماده ی «بدو» به معنی آشکار شدن کامل است و «بادیه» را از این جهت «بادیه» گفته اند که سرزمینی است آشکار برخلاف شهرها با آن خانه ها و کوچه های پرپیچ و خک که معمولا در گذشته در درون دیوارهای بلندی بنام «سور بلد» پنهان بودند.
پس بدیهایى که در زندگى دنیا به مکر مى کردند حقیقتش براى آنها آشکار شد، زیرا نفس فرمانروا به بدى و شیطانهاى جن و انس، تمام آنها بدیهاى اعمال بشر را در نظرش مى آرایند و زیبا مى نمایانند، تا آن جا که ظاهر زشتى آنها از دیده اش پنهان مى شود و به نظرش زیبا مى رسد، و این کار با وانمود کردن زیباییها صورت مى گیرد، در حالى که در قیامت که تمام نهفته ها و پنهان داشته ها آزمایش مى شود بدیهاى اعمالى که مرتکب شده اند آشکار مى شود. و باید این آیه به مجسم شدن اعمال اشاره داشته باشد، آن جا که بدیها به صورت کژدمها و مارها و آتشهاى شعله برکشیده در مى آید، و دلیل این احتمال، گفته خداى متعال است: «و حاق بهم ما کانوا به یستهزؤن؛ و آنچه را به باد استهزا مى گرفتند بر سر آنها مى آید.» (زمر/ 48)
در حقیقت چهار موضوع در ارتباط با مشرکان و ظالمان در این آیات بیان شده است: نخست اینکه هول و وحشت عذاب الهى در آن روز به قدرى زیاد است که اگر دو چندان تمام ثروت و اموال روى زمین را در اختیار داشته باشند همه را مى دهند تا از عذاب رهایى یابند، اما در آنجا معامله اى صورت نمى گیرد. دیگر اینکه انواعى از مجازات الهى که هرگز به فکر آنها خطور نمى کرد در برابر آنان ظاهر مى شود. سوم اینکه سیئات اعمالشان در برابر آنها حضور پیدا مى کند و تجسم مى یابد. چهارم آنکه آنچه را در مورد معاد شوخى مى پنداشتند به صورت واقعیت عینى مى بینند، و تمام درهاى نجات به روى آنها بسته مى شود. با توجه به اینکه مى گوید "سیئات اعمال آنها آشکار مى شود آیه فوق دلیل دیگر خواهد بود بر مساله تجسم اعمال، زیرا لزومى ندارد که کلمه مجازات و کیفر در تقدیر گرفته شود.
هم شود ظاهر بر ایشان از حجاب *** سیئات آنچه کردند اکتساب
هم محیط آید بر ایشان آن زمان *** آنچه می کردند استهزا بران
تمام اعمال سوء آنها در نامه عمل آنها ثبت شده که می گوید «یا ویلتنا ما لهذا الکتاب لا یغادر صغیرة و لا کبیرة إلا أحصاها و وجدوا ما عملوا حاضرا؛ مى گويند اى واى بر ما اين چه نامه اى است كه هيچ [كار] كوچك و بزرگى را فرو نگذاشته جز اينكه همه را به حساب آورده است.» (کهف/ 49) و آنچه در باطن هم داشتند ظاهر می شود «یوم تبلى السرائر؛ آن روز كه رازها [همه] فاش شود.» (طارق/ 9) و هر سیئه جزاء مخصوص به خود دارد «الیوم تجزى کل نفس بما کسبت؛ امروز هر كسى به [موجب] آنچه انجام داده است كيفر مى يابد.» (مؤمن/ 17) «و حاق بهم ما کانوا به یستهزؤن؛ آنچه مسخره اش مى كردند آنان را فرا گرفت.» (نحل/ 34) که آنچه از عذاب آخرت و شدت عذاب و اوصاف جهنم بر آنها می گفتند در اثر شرک و کفر و ضلالت و معاصى استهزاء می کردند و مسخره می کردند فرداى قیامت که دامن آنها را می گیرد می فهمند که تمام حق و صدق بوده است.
آنها بر دستاوردهاى مادى خود تکیه کردند و پنداشتند که آن دستاوردها بدیها را براى آنها حلال مى سازد، یا دست کم مى توانند مجازات را از خود دور کنند، ولى هیهات (چه تصور دور از واقعى). مى فرماید: «فأصابهم سیئات ما کسبوا؛ سیئات اعمالشان دامان آنها را گرفت.» (زمر/ 51) و هر کدام به نوعى از عذابهاى الهى، طوفان، سیلاب، زمین لرزه، و صیحه هاى آسمانى، گرفتار شدند، و از میان رفتند. و مى افزاید این سرنوشت منحصر به آنها نبود این مشرکان و ظالمان مکه نیز به زودى گرفتار سیئات اعمالشان خواهند شد، و هرگز نمى توانند از چنگال عذاب الهى بگریزند. «و الذین ظلموا من هؤلاء سیصیبهم سیئات ما کسبوا و ما هم بمعجزین؛ كسانى از اين [گروه] كه ستم كرده اند به زودى نتايج سوء آنچه مرتكب شده اند بديشان خواهد رسيد و آنان درمانده كننده [ما] نيستند.» (زمر/ 51) بلکه از آنها نیز فراتر مى رود و همه ستمگران مغرور و بیخبر از خدا را در تمام اعصار و قرون شامل مى شود. در اینکه منظور از جمله ی «سیصیبهم سیئات ما کسبوا» عذاب دنیوى است یا اخروى دو احتمال داده شده است، اما به قرینه ی «فأصابهم سیئات ما کسبوا؛ پیشینیان آنها گرفتار سیئات اعمالشان شدند.» تفسیر اول مناسبتر به نظر مى رسد.
مسئولیت انسان اعمال نتیجه اعمال قیامت محاسبه نفس باورها در قرآن