ابوصادق سلیم بن قیس هلالی عامری کوفی از مردان بزرگ شیعه و محدثین مشهور و اولین مؤلف شیعه. از دوستداران خاندان رسول خدا (ص) اصحاب خاص علی بن ابیطالب (ع)، امام حسن مجتبی (ع)، امام حسین (ع)، امام سجاد (ع) و اندکی از دوران امام پنجم شیعیان حضرت محمد باقر (ع) را نیز درک کرده و در نزد همه این بزرگواران بسیار محبوب و موثق بوده است.
از طایفه بنی هلال بن عامر و نسب او به حضرت اسماعیل پیامبر فرزند حضرت ابراهیم خلیل الله می رسد پدرانش در اطراف عربستان ساکن بوده و بعدا به شام و عراق (کوفه) آمده اند.
بنابر تصریح او در حدیث 34 کتابش، تولد او 2 سال قبل از هجرت پیغمبر در کوفه بوده و بنابراین زمان وفات رسول اکرم (ص) دوازده سال داشت و لذا او را از تابعین گفته اند در زمان حیات آن حضرت تا اوایل خلافت خلیفه دوم (عمر بن الخطاب) در مدینه نبوده و به نقل تاریخ حدود 15 سالگی، اوایل خلافت عمر (13 ه.ق)، از کوفه به شهر مدینه آمد؛ بنابراین در دوران ابوبکر و جریانات سقیفه و شهادت حضرت زهرا (س) در مدینه نبوده و قبل از سال شانزدهم هجرت به شهر مدینه آمد.
سلیم با ورود به مدینه النبی متوجه جو تاریک و حاکمیت وحشت زا و شرائط فرهنگی و علمی آن دوره شد و فهمید که مردمان بعد از پیامبرشان چقدر نادان شده و علی (ع) را خانه نشین کرده و در واقع به نوعی به جاهلیت برگشته اند و نابسامانی هایی از طرف خلافت (ابوبکر) ایجاد شده و در زمان عمر شدیدتر گشته و راه نفاق در جامعه مطرح و منع بسیاری از نقل و سنت پیغمبر اکرم (ص) در سیاست حکومت اعمال می شود و ظاهرا مردم دائما از باطن دین و معارف دور شده گویا نامی از اسلام می خواهد بر جای بماند. لذا خیلی زود حق را تشخیص داد و مردان حقیقت را پیدا کرد و با علی بن ابیطالب (ع) و اصحاب و یاران خاص آن حضرت چون سلمان، اباذر و مقداد ارتباط قوی برقرار نمود.
البته دوستی اش با سلمان فارسی خیلی طول نکشید زیرا او به مدائن رفت و سال 16 ه.ق وفات نمود. سلیم در چنین اوضاع ظلمانی و افکار جاهلی تصمیم به جمع آوری و تدوین تاریخ و معارف صحیح اسلام گرفت تا به طرز پنهانی و دور از چشم حاکمان غاصب آنچه را که از علی (ع) و اهل بیت پیامبر (ص) می شنود ثبت کند و جزئیات دین و حقایق آن را به نسل های آینده آگاهی داده و خیانت و ضلالت های حاکمان و خلفاء مردم را در دراز مدت در اختیار قرار دهد تا شاید همگان به گمراهی کشیده نشده و از وادی جهل و بی خبری به در آیند.
او برای رسیدن به این هدف بزرگش با وجود ممنوعیت شدید از طرف حکومت، اما با دقتی خاص، ارتباط خود را با علی (ع) و اهل بیت و اصحاب آنحضرت محکم تر می نمود و مخفیانه در ثبت حدیث و پیشامدها تلاش گسترده ای می کرد آنچنانکه از اوائل خلافت عمر در بسیاری از وقایع حضور شخصی داشته و شاهد بر بدعت های او و پایه های احتجاجات علی (ع) علیه حاکمان بود.
سال 23 ه.ق که خلافت ظاهری به عثمان (خلیفه سوم) رسید وی از اصحاب خاص امیرالمؤمنین (ع) بود و همچنان ارتباطش با ابوذر و مقداد برقرار بود. همراه ابوذر به سفر حج رفت و خطابه او در کنار کعبه را ثبت نمود و مجددا به همراه او به مدینه برگشت. و چون سال 34 ه، ابوذر به ربذه تبعید شد، سلیم در آنجا به دیدارش رفت.
سال 35 ه.ق که علی بن ابیطالب (ع) خلافت حقه خود را بنا نمود و فضای جهل و نادانی و ظلمانی مردم را زدود و حکومت را به دست گرفت سلیم همچنان در کنار آن امام بزرگوار با قلم و شمشیر حاضر و به یاری حق، اهتمام داشت تا پس از سالیانی دراز، فشار فکری و اجتماعی و اخلاقی مردم، از هم اکنون، شکوفایی و رشد جامعه مسلمین را شاهد باشد و ثبت و حفظ نماید.
در سال 35 ه.ق همراه علی (ع) در میدانهای جنگ در صف اول مبارزین به جهاد پرداخت و به نقل بعضی از مورخین به عنوان شرطة الخمیس، فدائیان علی (ع) قلمداد شد. از مدینه به بصره آمد و از اول جنگ جمل تا آخر جزو گروه 5000 نفر لشگر آن حضرت جنگید و همه وقایع جنگ و کیفیت آن و خصوصیات لشگریان و دشمنان و آنچه را که در بصره اتفاق افتاد در کتابش ضبط کرد حتی خطبه امیرالمؤمنین علی (ع) بعد از جنگ را یادداشت نمود.
اواسط سال 36 ه.ق همراه آن امام (ع) از بصره به کوفه آمد و همراه با دیگر سربازان عازم صفین شد و در جنگ صفین همچنان در رکاب حضرت شمشیر زد و تا 17 ماه بعد که جنگ ادامه داشت شخصا حاضر و دائما به کتابت خود مشغول بود.
یوم الهریر شدیدترین و آخرین روز جنگ صفین که در مدت 24 ساعت بیشتر از هفتاد هزار نفر کشته شدند او حدودا چهل سال داشت و آن زمان تمام مکاتبات امام خود با معاویه بن ابوسفیان و خطبه هایی که در طول جنگ خوانده می شد و داستان حکمین و بر نیزه کردن قرآنها و اسلام آوردن راهبی که در برگشت از صفین واقع شد و بسیاری موضوعات و جریانات دیگر را ثبت نمود. اواخر سال 38 ه.ق امام چهارم حضرت زین العابدین را در حالی که کودکی در محضر امیرالمؤمنین علی (ع) بود، دیدار نمود و در همین ایام به مدائن رفت و آنجا با حذیفه بن یمان از اصحاب امام (ع) ملاقات کرد. سال 40 ه.ق در جنگ نهروان شرکت جست و واقعه آن را در کتاب خود درج نمود.
از آن به بعد در کوفه همراه با حضرت علی (ع) برای جنگ تازه ای با معاویه آماده می شد که ماه رمضان آن سال شهادت مولای متقیان رخ داد و او و همه محبین را در غم بزرگ و دردناکی فرو برد و از آنجا سلیم از یاران خاص امامش بود 3 روز آخر عمر آن حضرت ملتزم حضور بوده و وصیت نامه حضرتش را به نقل از لبان مبارک امام (ع) نوشت. وی در طی این 5 سال خلافت ظاهری آنحضرت آنچه را که با جشمان خود دیده و شاهد بود و با گوشهایش شنیده بود همه را ضبط و ثبت کرد به این امید که آیندگان همه را بدانند.
بعد از سال 40 که به شهادت امام همام منجر شده بود تا سال 76 ه. ق که دفتر زندگی سلیم بسته شد جو خفقان و رعب و وحشت در زمان بنی امیه و علیه شیعیان علی (ع) حاکم شد و او توانست فقط گوشه هایی از زندگی ائمه معصومین که در کنارشان حضور داشت در کتابش بنویسد.
او خود را جزو یاران وفادار امام حسن مجتبی قرار داد و زمانیکه معاویه به عنوان صلح با امام حسن (ع) وارد کوفه شد سلیم حاضر بود و وقایع صلح و خطبه آن حضرت در مقابل معاویه را یادداشت نمود و در طول حکومت معاویه با فعالیت های علمی و کتابش توانست جنایات و بدعت ها و اقدامات بنی امیه را در وضع جامعه و تحریف احادیث و... به رشته تحریر در آورد.
پس از شهادت امام حسن (ع) از خواص اصحاب سیدالشهداء، امام حسین (ع) گردید. سال 49 ه.ق که حاکم کوفه زیاد بن ابیه از طرف معاویه بود سلیم با تقیه کامل خود را از شر او حفظ کرد و توانست به طور پنهانی با کاتب زیاد از نامه سری معاویه مطلع شود و آنرا به عنوان یک سند مهم تاریخی ثبت کند که فرد دیگری غیر از او بر آن دست نیافته است و چون معاویه به بهانه حج به مدینه رفت او نیز از کوفه به مدینه آمد و گزارشات سفر معاویه به آنجا و اقداماتش بر علیه شیعه را ضبط نمود.
سال 58 ه. ق یعنی دو سال قبل از مرگ معاویه هنگامی که حسین بن علی (ع) در منی در جمع هفتصد نفری از صحابه و تابعین خطبه ای بر علیه معاویه ایراد نمود. سلیم در حالی که حدودا 60 سال از عمرش می گذشت حاضر بود و فرمایشات امام خود را به طور کامل در کتابش نوشت.
باید گفت که در دو مقطع مهم تاریخی نامی از سلیم دیده نمی شود.
سال 61 ه.ق در ماجرای فاجعه شهادت امام حسین (ع) و واقعه کربلا نامی از او نیست. گویند به احتمال قوی او چون مختار ثقفی از زندانیان دستگاه حکومتی ابن زیاد در زندان بوده و نتوانسته آن حضرت را یاری دهد.
سالهای 64 به بعد در جریان حکومت عبدالله ابن زبیر در حجاز و جریان قیام مختار در عراق از زندگیش اثری نیست. ظاهرا او تا زمان حجاج ثقفی در کوفه بوده است. وی بعدا از ملتزمین و یاران امام زین العابدین (ع) و در حضور آن حضرت و سپس تا هفت سالگی امام پنجم شیعیان حضرت محمد باقر (ع) را درک نمود. (شاید تا سنین بالاتر امام پنجم هم حیات داشته است).
سال 75 ه.ق که حجاج بن یوسف ثقفی از طرف خلیفه عبدالملک بن مروان حکومت عراق را در دست گرفت و به کوفه رفت خیلی زود از حال سلیم بن قیس که سابقه دوستیش از زمان علی بن ابیطالب (ع) مطرح بود جویا شد سلیم هم که دریایی از گوهر وجودی ائمه معصومین را همراه داشت از عراق فرار کرده و به سمت ایران آمد و به طرف فارس رفت و در منطقه به نام نوبندجان (هم اکنون آن را نوبندگان گفته و به صورت یک روستاست.) بین شیراز و فسا که بسیار خوش آب و هوا بود به طور مخفیانه در خانه ابان بن عیاش پناه گرفت و ماند و حدودا یکسال بعد بیمار شد و از دنیا رفت.
وی محدث فقیه و دانشمندی با تقوا و زاهد بود دائما عبادت می کرد و از شهرت پرهیز داشت. از یکطرف مرد شمشیر بود و در میدانهای جنگ در رکاب امام و پیشوایش جنگهای بسیاری نمود و از طرفی مرد قلم که در تحصیل معارف دینی و علوم تلاش زیادی نمود و با همت بلند و فعالیت علمی اش توانست تمام گرفتاری ها و فتنه های بعد از وفات پیامبر اسلام (ص) را ریشه یابی کند و کتابی تالیف نماید که تاریخچه حوادث و مطالب در طول 60 سال گردد و اولین نفری باشد که مهمترین اخبار شیعه را با عناوین متنوع تا امروز در دسترس همگان قرار دهد.
این کتاب شامل تمام وقایع بعد از پیامبر (ص)، سقیفه بنی ساعده، اوضاع تاریک و خفقان دوران علی (ع) و تمام زوایای تاریخ و احوالات ائمه (ع) از زبان شاهدان عینی و افراد موثق می باشد که او با دقت کامل و کتمان لازم با قلمی رسا و شیوا در تمام دوران عمرش به رشته تحریر درآورد و توانست با کمک گرفتن از خدی متعال در حفظ آن آنقدر بکوشد تا امروز به دست نسل های بعد از خود برساند.
قسمت اعظم آن را از سال 12 ه.ق سال 40 ه.ق و بقیه اش را در طول 34 سال آخر عمرش نوشته است. یعنی از سن 14 سالگی شروع و تا پایان زندگی مشغول بر ثبت و ضبط همه وقایع و نکات قابل توجه و دقیق بوده است. و در تمام این دوران اگر دستگاه حکومت و خلافت از کارش آگاه می شدند قطعا او و کتابش را نابود می کردند از این رو سلیم تمام توانش را به کار گرفت تا از این راز کسی جز محرمان اسرار باخبر نشوند و با زحمت تمام بتواند بر تالیف این حقایق تاریخی گوی سبقت را از دیگران برباید و بعد از فرار از شر حجاج و ورود به شهر نوبندجان و ملاقات با ابان زمانی که آثاری از بیماری برایش پدید آمد به طور پنهانی مسئله کتابش را با ابان مطرح و به او گوشزد کرد که این نوشته ها به هیچ وجهی نباید در دسترس نااهلان و نامحرمان قرار گیرد و چون از نظر اعتقادی و مردانگی و جوانمردی از او اطمینان کامل پیدا کرد با شروطی رسما کتاب را به او تحویل داد این نوشتار بعدا خدمت امام سجاد و ائمه دیگر عرضه شد و آن بزرگواران وثاقت و صحت آن را تایید کردند این کتاب اولین اثری است که در اسلام از مؤلفش تا امروز باقی است.
طبق قرائن به دست آمده از زمان حکومت حجاج گفته شده که وی در سن 78 سالگی در سال 76 ه.ق در همان شهر در سرزمین فارس دار فانی را ترک گفت و در حالی که یادگار بزرگی از خود به جا گذاشت به دیدار موالیان خود شتافت. ظاهرا در همانجا نیز به خاک سپرده شد.
سلیم بن قیس اصحاب امام علی (ع) زندگینامه تشیع محدثان کتب تاریخی مورخان