قرآن کریم در آیات بسیاری اصل عدم تبعیض میان بشر را در پاداش داشتن عمل خیر و کیفر داشتن عمل شر تأیید می کند. قرآن با یهودیان که دارای فکر تبعیض بودند سخت مبارزه کرده است. یهودی ها معتقد بودند -و هم اکنون نیز معتقدند- که نژاد اسرائیل محبوب خداست، می گفتند ما پسران خدا و دوستان وی هستیم، فرضا خدا ما را به جهنم ببرد برای مدت محدودی بیش نخواهد بود. قرآن اینگونه افکار را "آرزوها و خیالات باطل می نامد و سخت با آن به مبارزه برخاسته است. قرآن مسلمانانی را که دچار این گونه غرورها شده اند نیز تخطئه فرموده است. اینک قسمتی از آیات قرآن در این زمینه:
«و قالوا لن تمسنا النار الا ایاما معدودة،قل اتخذتم عند الله عهدا فلن یخلف الله عهده ام تقولون علی الله ما لا تعلمون * بلی من کسب سیئة و احاطت به خطیئته فاولئک اصحاب النار هم فیها خالدون * و الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک اصحاب الجنة هم فیها خالدون؛ و گفتند -منظور یهود است- که ابدا به ما آتش دوزخ اصابت نمی کند و اگر بکند ایام محدودی بیش نخواهد بود. بگو آیا در این باره از خدا پیمانی گرفته اید؟ -البته اگر پیمان داشته باشید خدا خلف عهد نمی کند- یا اینکه چیزی را که نمی دانید به خدا می بندید؟ مطمئن باشید کسی که گناه فراهم می سازد و خطاهایش بر او احاطه کرده اند برای همیشه همنشین و همدم آتش خواهد بود و کسانی که ایمان دارند و کارهای نیک به جا می آورند اهل بهشتند و در آن جاوید خواهند بود.» (بقره/80-82)
قرآن در جای دیگر در پاسخ همین پندار یهود می گوید: «و غرهم فی دینهم ما کانوا یفترون * فکیف اذا جمعناهم لیوم لا ریب فیه و وفیت کل نفس ما کسبت و هم لا یظلمون؛ افتراهایشان موجب غرور ایشان در عقاید دینی شده است، پس چگونه اند زمانی که برای روزی بی تردید -رستاخیز- جمعشان کنیم و به هر کس آنچه گرد آورده تمام و کمال پرداخته گردد بی آنکه به کسی ستم شود» (آل عمران/24-25)
در جای دیگر، مسیحی ها هم به یهود افزوده شده اند و جمعا مورد تخطئه قرآن قرار گرفته اند: «و قالوا لن یدخل الجنة الا من کان هودا او نصاری، تلک امانیهم، قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین * بلی من اسلم وجهه لله و هو محسن فله اجره عند ربه و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون؛ و گفتند جز یهودی یا نصرانی کسی داخل بهشت نمی شود. این "آرزوها" ی ایشان است. بگو اگر راست می گویید دلیلتان را بیاورید. چرا، هر کس که خویشتن را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد اجرش در نزد خدایش محفوظ است و بر این دسته ترس و بیمی نیست و غمین نیز نخواهند گشت» (بقره/111-112)
در سوره نساء، مسلمانان هم به یهود و نصاری ضمیمه شده اند. قرآن کریم اندیشه تبعیض های بی جهت را از هر کس که باشد می کوبد. گویی مسلمانان از افکار اهل کتاب متأثر شده و در برابر ادعای آنان که خود را عزیز بلا جهت می پنداشتند، اینان هم چنین ادعائی را در مورد خود روا داشته بودند. قرآن کریم در ابطال این خیال های خام چنین می فرماید: «لیس بامانیکم و لا امانی اهل الکتاب من یعمل سوءا یجز به و لا یجد له من دون الله ولیا و لا نصیرا * و من یعمل من الصالحات من ذکر او انثی و هو مؤمن فاولئک یدخلون الجنة و لا یظلمون نقیرا؛ به آرزوهای شما نیست، به آرزوهای اهل کتاب هم نیست، هر کس کار زشتی مرتکب شود کیفر داده می شود و در برابر خدا حامی و مدافعی از برای خویش نمی یابد، و هر کس از کارهای نیک بهره بگیرد -خواه مرد باشد یا زن- اینچنین کسان در صورتی که با ایمان باشند وارد بهشت می گردند و ذره ای مورد ستم قرار نمی گیرند» (نساء/123-124)
گذشته از آیاتی که قرب ها و عزت های بی جهت را محکوم می کند، آیات دیگری هست که مضمونش این است که خدای متعال اجر هیچ کار نیکی را ضایع نمی کند. این آیات نیز دلیل قبولی عمل خیر عموم مردم -اعم از مسلمان و غیر مسلمان- گرفته شده است. در سوره "زلزلت" می خوانیم: «فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره *و من یعمل مثقال ذرة شرا یره؛ هر کس که هموزن ذره ای -یعنی کوچکترین شی ء محسوس- کار نیک کند، آن کار را می بیند و هر کس که هموزن ذره ای کار بدی مرتکب شود نیز آن کار را می بیند» (7-8). در جای دیگر می فرماید: «ان الله لا یضیع اجر المحسنین؛ همانا خدا اجر نیکوکاران را ضایع نمی فرماید.» (توبه/120) در جای دیگر می فرماید: «انا لا نضیع اجر من احسن عملا؛ ما اجر کسی که عملی را نیک انجام داده است ضایع نمی کنیم.» (کهف/30) لحن این آیات طوری است که آنها را از عمومات غی رقابل تخصیص قرار می دهد.
علمای علم اصول می گویند: برخی از عام ها استثناء ناپذیر و غیر قابل تخصیصند، یعنی لحن و لسان عام طوری است که تخصیص بردار و استثناء پذیر نیست. وقتی گفته می شود "ما اجر نیکو کار را ضایع نمی کنیم" معنایش این است که مقام خدایی ما ایجاب می کند که عمل نیک را حفظ کنیم پس محال است که خدا در یک جا از مقام خدایی خود دست بردارد و عمل نیکی را ضایع سازد.
آیه دیگری هست که در این بحث، زیاد مورد استناد قرار می گیرد و گفته می شود که صریح در مدعاست: «ان الذین آمنوا و الذین هادوا و الصابئون و النصاری من آمن بالله و الیوم الاخر و عمل صالحا فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون؛ آنان که ایمان آورده اند (یعنی مسلمان ها) و یهودیان و صابئین و نصرانی ها، همه کسانی که ایمان به خدا و روز رستاخیز داشته باشند و کار شایسته به جا آورند، بی خوف و واهمه خواهند بود و غمگین نیز نمی گردند» (مائده/69). در این آیه، برای رستگاری و ایمنی از عذاب خدا سه شرط ذکر شده است، ایمان به خدا، ایمان به روز رستاخیز و عمل نیک. برخی از روشنفکران مآب ها پا فراتر نهاده و گفته اند که هدف انبیا دعوت به عدالت و نیکوکاری است و بنابر قانون «خذ الغایات و اترک المبادی» (هدف را بگیر و مقدمات را رها کن) باید بگوییم که عدالت و نیکوکاری حتی از مردمان کافر به خدا و قیامت هم مقبول است. بنابراین کسانی که منکر خدا و قیامتند ولی خدمات بزرگ فرهنگی، بهداشتی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به بشریت تقدیم می دارند دارای اجر بزرگی خواهند بود. البته اینها به آیاتی از قبیل «انا لا نضیع اجر من احسن عملا» و یا «فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره» می توانند استدلال کنند اما آیاتی از قبیل آیه فوق خلاف مدعای آنها را بیان می کند.