روایات وارده در معنای نعیم و سؤال از آن
فارسی 4426 نمایش |در «محاسن» روایت کرده است که گوید ابوخالد کابلی گوید: «بر حضرت باقر (ع) وارد شدم، چون موقع نهار شد حضرت نهار طلبیدند. من با آن حضرت به صرف طعام مشغول شدیم. طعامی بود که من هیچوقت طعامی به آن پاکیزگی و به آن گوارایی نخورده بودم. چون دست از نهار کشیدیم، حضرت فرمود: ای ابوخالد! طعام ما را چگونه یافتی؟! عرض کردم: فدایت شوم! من هیچگاه طعامی را بدین پاگیزگی و بدین گوارایی و مطبوعی ندیده ام؛ ولیکن من به خاطر آوردم آیه ای را که در کتاب خداست: «لتسـلن یؤمئذ عن النعیم؛ هر آینه حتما شما در روز قیامت از نعیم پرسش خواهید شد» (تکاثر/ 8) حضرت گفتند: اینطور نیست! اینست و جز این نیست که شما از ولایتی که حق است و شما بر آن اساس، امور خود را بنا نهاده اید، پرسش خواهید شد!»
و در «بشارة المصطفی» با اسناد متصل خود روایت می کند که: «قال رسول الله (ص): لا تزول قدم عبد یوم القیمة حتی یسأل عن حبنا أهل البیت. قیل: یا رسول الله! ما علامة حبکم؟! قال: فضرب بیده علی منکب علی بن أبی طالب (ع)؛ رسول خدا (ص) فرمود: در روز قیامت، گام هیچ بنده ای از موقف خود به حرکت در نمی آید، مگر آنکه از او از محبت ما اهل بیت پرسش می کنند. پرسیدند ای رسول خدا نشانه حکیم چیست؟ حضرت بر شانه علی بن ابی طالب دست گذاشتند و او را به عنوان حکیم معرفی کردند» (بشارة المصطفی).
در «عیون اخبار الرضا» با سندهای سه گانه خود روایت کرده است از حضرت رضا (ع) از پدرانش (ع): «قال: قال علی بن أبی طالب (ع) فی قول الله تعالی: ثم لتسـلن یؤمئذ عن النعیم، قال: الرطب والمآء البارد؛ فرمود: علی امیرالمؤمنین (ع) در این گفتار خدای تعالی گفته اند که: مراد از نعیم، رطب خرما و آب خنک است» (عیون).
در «تفسیر علی بن ابراهیم» از حضرت صادق (ع) روایت کرده است که: «قال: قلت: قول الله لتسـلن یؤمئذ عن النعیم؟ قال: تسأل هذه الامة عما أنعم الله علیهم برسول الله (ص)، ثم بأهل بیته (ع)؛ عرض کردم: مراد از نعیم در این آیه چیست؟ حضرت فرمود این امت بازپرسی می شوند از آنچه خداوند به سبب رسول الله (ص) بر آنها نعمت داده است و سپس آنچه که به سبب اهل بیت رسول الله (ع) بر آنها نعمت داده است» (تفسیر قمی).
و در «تفسیر صافی» از «مجالس» صدوق، از حضرت صادق (ع) روایت می کند: «من ذکر اسم الله علی الطعام، لم یسأل عن نعیم ذلک الطعام؛ هر کس در هنگام غذا خوردن نام خدا را بر زبان جاری کند، از نعیم آن طعام بازپرسی نمی شود» (تفسیر صافی).
و نیز در «صافی» از «احتجاج» طبرسی، از امیرالمؤمنین (ع) روایت است که: «إن النعیم الذی یسأل عنه، رسول الله صلی الله علیه وءاله و من حل محله من أصفیآء الله؛ فإن الله أنعم بهم علی من اتبعهم من أولیآئهم؛ منظور از نعیمی که از آن سؤال میشود، رسول الله است و هر کس دیگر که از اصفیای خدا در جای آن حضرت نشسته و در محل او وارد شده است؛ زیرا خداوند به برکت رسول الله و اصفیایی که خلیفه رسول الله هستند بر تمام کسانی که از آنها پیروی می کنند از دوستان و محبان و پیروانشان نعمت داده است» (تفسیر صافی).
و نیز در «صافی» از حضرت صادق (ع) است که به ابوحنیفه گفتند: «بلعنی أنک تفسر النعیم فی هذه الآیة بالطعام الطیـب والمآء البارد فی الیوم الصآئف!؟ قال: نعم! قال: لو دعاک رجل و أطعمک طعاما طیبا و سقاک مآء باردا ثم امتن علیک به؛ إلی ما کنت تنسبه؟! قال: إلی البخل! قال: أفبخل الله تعالی ؟! قال: فما هو؟! قال: حبنا أهل البیت!؛ چنین برای من گفته شده است که: تو نعیم را در این آیه قرآن به طعام لذیذ و آب خنک در روز گرم تابستان تفسیر کرده ای!؟ ابو حنیفه گفت: آری! حضرت فرمودند: اگر مردی تو را به میهمانی خود بخواند و غذای گوارایی به تو بدهد و آب خوشگواری نیز به تو بیاشاماند، و پس از آن بر تو منت گذارد؛ تو او را به چه چیزی نسبت می دهی؟! گفت: به بخل نسبت می دهم! حضرت فرمودند: آیا خداوند تعالی بخل می ورزد؟! گفت: بنابراین، معنای نعیم چیست؟! حضرت فرمودند: محبت ما اهل بیت است!» (تفسیر صافی، ص 573).
منـابـع
سید محمد حسین حسینی طهرانی- معاد شناسی جلد 8- صفحه 353- و 360-362
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها