رابطه حضرت خضر با اهل بیت علیه السلام
فارسی 8319 نمایش |حضرت خضر (ع)
بسیاری از روایات و احادیث دلالت دارند که حضرت خضر (ع) رابطه بسیار خوبی با اهل بیت پیامبر (ص) داشته بلکه طبق فرمایش امام رضا (ع) هر روز نزد معصومین (ع) می رفته و عرض سلام می کرده است. حضرت فرمود: «و انه لیاتینا فیسلم فنسمع صوته و لا نری شخصه» آری همو بود که پس از رحلت پیامبر خدا به در خانه اهل بیت آمده و به آنان تسلیت مصیبت رسول خدا را گفت و همو بود که پس از شهادت مولی الموحدین امیرالمؤمنین با شتاب در حالی که "لااله الاالله" می گفت خود را به در خانه علی رسانده و می گفت: «خدای تو را رحمت کند ای اباالحسن تو اولین فردی بودی که به اسلام گرویدی، و از نظر ایمان خالص ترین آنها، و از همه یقینت به خدا شدیدتر و بیشتر از همه از خدا ترس داشتی... علی تو همانند کوهی بودی که هرگز بادها و طوفانها او را از جای تکان ندهد.»
ابن عباس گوید: «همگان سکوت کردند تا سخنانش تمام شد سپس خود گریه کرد و یاران رسول خدا را به گریه انداخت. سپس به دنبالش گشتند ولی او را نیافتند.» و همو بود که پس از شهادت امام حسن (ع) در گوشه ای از مسجدالحرام در مصیبت آن حضرت اشعاری سوزناک می خواند. ابن عباس گوید: «روزی که امام حسین (ع) به شهادت رسید صدایی از گوشه خانه به گوشمان رسید که می گفت: "اصبروا آل الرسول قتل الفرخ النحول نزل الروح الامین ببکاء و عویل؛ صبر کنید ای آل رسول الله! فرزندی که خدا به پیامبر هدیه کرد، کشته شد."»
ملاقات خضر نبی با حضرت علی (ع)
بدون شک حضرت خضر از جمله کسانی بود که جایگاه معصومین بالاخص علی (ع) را خوب درک کرده بود. بدین جهت پس از رحلت رسول الله، این علاقه با خاندان پیامبر مستحکم تر شد و در تمام قضایایی که برای علی (ع) در مدینه رخ داد تا رفتن به سوی عراق و جنگ با ناکثین و قاسطین و مارقین، در کنار مولای متقیان و مایه دل خوشی علی (ع) و آرامش خاطر آن حضرت بود.
«اصبغ بن نباته» گوید: «امیر مؤمنان در حال نماز بود که مردی به طرف آن حضرت آمد، در حالی که بر تن او دو برد سبز رنگ بود و دو گیسوی بافته شده مشکی و محاسن سفید داشت. هنگامی که حضرت سلام داد، خود را بر روی امام انداخته و بر سر مبارک علی بوسه زد. سپس دست حضرت را گرفته، بیرون رفتند. به سرعت دنبال آنها رفتیم، از حضرت درباره او پرسیدیم، ایشان فرمود: "این برادرم خضر است."»
هم چنین اصبغ نقل می کند: «بار دیگر در حالی که میثم تمار در کنار همان ستونی که حضرت نماز می خواند، ایستاده و نماز می گزارد، به مثیم گفت: "ای کسی که در کنار ستون نماز می گزاری! به صاحب خانه سلام مرا برسان و به او بگو که من از او شروع کردم، اما او را در حال استراحت دیدم."»
ملاقات خضر نبی (ع) با حضرت علی به روایت خود آن حضرت
لحظه ای که برای غسل دادن رسول خدا (ص) آماده می شدم، همین که بدن پاک و پاکیزه آن حضرت را بر سکو نهادم، صدایی از گوشه اتاق به گوشم رسید که گفت: «علی! محمد را غسل مده، بدن پاک و مطهر او احتیاج به غسل و شستشو ندارد.» از سخن او در دلم گمانی پیدا شد (اما به زودی برطرف شد و به خود آمدم و) گفتم: «وای بر تو، تو که هستی؟! پیامبر خدا (ص) ما را به غسل و شستشوی خود فرمان داده است و تو از آن نهی می کنی؟!» در همین حال آواز دیگری با صدایی بلندتر شنیده شد که گفت: «علی! او را بشوی و غسل ده، بانگ نخستین از شیطان بود. او به سبب رشک و حسدی که بر محمد (ص) دارد، خوش ندارد که وی با غسل و طهارت پای بر بساط پروردگار خویش بگذارد.» گفتم: «ای صاحب صدا! از این که او را به من معرفی کردی، خدا به تو پاداش نیک دهد، اما تو کیستی؟» گفت: «من خضر نبی هستم که برای تشییع جنازه پیغمبر خاتم (ص) آمده ام.»
در جای دیگری آن حضرت می فرماید: شب پیش از جنگ بدر، جناب خضر (ع) را در خواب دیدم. از او خواستم دعایی به من بیاموزد که وسیله نصرت و پیروزی بر دشمنان و مشرکان گردد.
پس گفت: بگو، «یا هو، یا من لا هو إلا هو» همین که صبح شد به محضر رسول خدا (ص) شرفیاب شدم و خواب شب گذشته را برایش باز گفتم.
فرمود: «علی! اسم اعظم را به تو آموخته اند.» این دعا در روز بدر پیوسته ورد زبانم بود.
شرکت حضرت خضر در مراسم عید غدیر در سرزمین غدیر خم و در سوگ حضرت علی (ع) به هنگام شهادت آن حضرت در کتاب های حدیثی مشروحا آمده است. و همچنین در روایتی دیگر آمده است روزی امیرالمؤمنین و خضر (ع) به یکدیگر رسیدند، امیرالمؤمنین گفت: «کلمتی از حکمت بگو تا از تو یاد گیرم.» خضر گفت: «ما احسن تواضع الاغنیاء للفقراء قربة الی الله؛ چه نیکو است تواضع توانگران درویشان را تقرب به خدای.» امیرالمؤمنین گفت: «خواهی که ازین نیکوتر بشنوی؟» گفت: «بیار» گفت: «و احسن من ذلک تیه الفقراء علی الاغنیاء ثقة بالله؛ نیکوتر از این تکبر درویشان است بر توانگران برای اعتماد بر کرم خدای. توانگری به بسیاری مال نیست و درویشی به اندکی مال، توانگری توانگری دل است. «لیس الغنی من کثرة العرض انما الغنی عن النفس، قوله: و الضراء، و صبر کردن.»
گفتگو با حضرت خضر
حارث اعور همدانی می گوید: «در نخیله، نزدیک کوفه، پیرمردی را با امیرالمؤمنین علی (ع) دیدم. به امام گفتم: "این مرد کیست؟" فرمود: "برادرم خضر است که نزد من آمده و از باقی مانده عمر دنیا می پرسد. من نیز از مقداری که از عمر دنیا گذشته از او پرسیدم. او به من خبر داد، ولی من از او آگاه ترم." آن گاه فرمود: "برای ما طبقی از خرمای تازه از آسمان آوردند. خضر هسته هایش را دور انداخت، ولی من در دستم جمع کردم." به امیرالمومنین گفتم: "هسته ها را به من ببخش." امام نیز آنها را به من بخشید و من آنها را کاشتم و محصولی که داد، بهترین رطبی بود که تا آن زمان دیده بودم.»
امام سجاد و حضرت خضر (ع)
ابراهیم بن ادهم و فتح موصلی گویند: «همراه قافله در صحرا و بیابان بودم. پس برای قضای حاجت از قافله فاصله گرفتم. ناگهان چشمم به کودکی افتاد که در حال راه رفتن بود. پیش خود گفتم: سبحان الله! در صحرای بی آب و علف، این کودک چه می کند. نزدیک شده، بر او سلام گفتم.
پاسخ مرا داد، پرسیدم: به کجا می روی؟
- به سوی خانه پروردگارم.
- عزیزم، تو کودک هستی. نه حج واجبی بر تو هست و نه مستحبی.
- ای پیرمرد آیا ندیدی که چه قدر کودکانی که از من کوچکتر بودند و از دنیا رفتد.
- توشه و مرکبت کجاست؟
- توشه ام تقوای من و مرکب من دوپایم و هدفم مولایم است.
- غذایی همراهت نمی بینم؟!
- ای شیخ آیا پسندیده است که کسی تو را دعوت کند، آنگاه غذا از خانه برداری؟!
- نه.
- آن کس که مرا به خانه اش دعوت کرده، او است که سیرم کند و سیرابم گرداند.
- بیا و همراه من سوار شو تا مشاعر را درک کنی (یعنی به حج برسی).
- از ما تلاش در راه رفتن و از او ما را رساندن، آیا فرمایش خدا را نشنیدی که می گوید: و کسانی که در راه ما تلاش کردند، راههایمان را به آنها نشان می دهیم، و به تحقیق که خداوند با نیکوکاران است.»
گوید: «گرماگرم صحبت بودیم که جوانی خوش سیما در حالی که پیراهن سفیدی بر تن داشت، از راه رسید. دست به گردن آن پسر انداخت و به او سلام کرد. من به طرف آن جوان رفتم و عرضه داشتم: به حق آن کسی که خلق تو را نیکو گردانید، این پسر کیست؟
گفت: آیا او را نمی شناسی؟ این علی بن الحسین فرزند علی بن ابی طالب است.
گوید: بلافاصله آن جوان را رها کردم و به طرف آن پسر رفتم و گفتم به پدرانت تو را سوگند می دهم بگوی این جوان کیست؟
- این برادرم خضر است و هر روز نزد ما می آید و بر ما سلام می کند.
- به حق پدرانت قسمت می دهم که به من خبر دهی، چگونه بدون توشه این دشت و بیابان را به پشت سر می گذاری؟
- آری با توشه این راه را طی می کنم و اما توشه راهم چهار چیز است.
- چیستند؟
- تمام دنیا در نظر و زیر سلطه خدا می باشد و تمامی خلق، بندگان خدا و کنیزان و خانواده او هستند و تمام رزق و روزی را به دست او می بینم، همچنین فقط قضاء و مشیت الهی را در تمام زمین قابل نفوذ می دانم.
گفتم! عجب توشه ای داری و تو ای زین العابدین با این توشه از گذرگاههای آخرت طی می کنی چه رسد به گذرگاههای دنیا.»
شباهت حضرت حجت (عج) به حضرت خضر (ع)
1- خضر عمرش را خداوند طولانی نموده و این موضوع نزد شیعه و سنی مسلم است قائم (ع) نیز خداوند عمر با برکتشان را طولانی قرار داده است و یکی از دلائل و استدلال ها بر طولانی بودن عمر قائم (ع) طولانی بودن عمر خضر می باشد.
2- نام حضرت خضر بلیا است بر چوب خشکی نمی نشست مگر اینکه سبز می شد و هرگاه نماز بگذارد اطرافش سبز می شود و... حضرت قائم (ع) نیز به هر سرزمینی پا بگذارد سبز و پر گیاه می شود و آب از آنجا می جوشد و چون از آنجا برود آب فرو می رود و زمین به جای خود بر می گردد.
3- خضر خداوند به قدرت و نیرویی عنایت فرموده که به هر شکل که بخواهد در می آید قائم (ع) نیز خداوند همین قدرت را به ایشان عنایت فرموده.
4- خضر وجه کارهایش آشکار نشد مگر بعد از اینکه خودش فاش کرد قائم (ع) نیز وجه غیبتش آنطور که باید مکشوف نمی شود مگر بعد از ظهور.
5- خضر هر سال در مراسم حج شرکت می کند تمام مناسک را انجام می دهد قائم (ع) نیز هر سال در مراسم حج شرکت می کند و مناسک را بجای می آورند.
نقش حضرت در زمان غیبت
همانگونه که ملاحظه شد حضرت خضر (ع) در ایام حضور معصومین نقش بسیار مهمی را ایفا می کرد، گرچه بیشتر کارها و برنامه هایش را احدی جز آنها نمی داند که به برخی از آنها قبلا اشاره شد. اما در زمان غیبت بقیه الله الاعظم (ع) بدون شک کارهای زیادی را انجام می دهد که از آن بی اطلاع هستیم، اما کاری که طبق فرمایش امام رضا انجام می دهد آن است که آن سلامی که به سایر معصومان داشته، بدون شک همان را نسبت به امام زمان ادامه می دهد و امام رضا فرمود: «و انه لیاءتینا فیسلم علینا؛؛ نزد ما می آید و به ما سلام می کند.» و آن کارهایی که سایر معصومین در زمان حضور از جمله امام صادق به عهده خضر واگذار می کردند، یقینا در زمان غیبت امام زمان به او واگذار خواهد شد. از قبیل، رسیدن به فریاد درماندگان در بیابانها و گم شدگان و غیر آن. و از همه مهمتر آن است که خداوند به وسیله خضر، امام زمان را در ایام غیبت از تنهایی بیرون آورده، مونس آن حضرت خواهد بود. امام رضا می فرماید: «و سیونس الله به وحشه قائمنا فی غیبته و یصل به وحدته؛ و در آینده خداوند به وسیله او وحشت قائم ما را در ایام غیبتش به انس مبدل خواهد کرد و یار آن حضرت در تنهایی خواهد بود.»
راز عمر خضر برای استدلال به امام زمان
مسأله مهم دیگر این است که خداوند عمر طولانی به خضر عنایت فرمود تا بر طولانی بودن عمر امام زمان دلیل باشد و بهانه را از دست دشمنان بگیرد. سدیر صیرفی ضمن حدیث مفصلی از امام صادق (ع) در این جهت، می فرماید: «و اما عبد صالح یعنی خضر به درستی که خداوند هرگز عمر او را طولانی ننمود تا اینکه نبوتی برایش مقدر کرده باشد و نه به جهت کتابی که بر او نازل شود و نه به جهت شریعتی که با آن، شریعت پیامبر را نسخ کرده باشد و نه برای امامتی که بندگان را به پیروی از او ملزم کند و نه برای طاعتی که خداوند برای او فرضی کرده باشد، بلکه چون در علم خدا گذشته بود که تقدیری در عمر حضرت قائم در ایام غیبت خواهد داشت و نیز در علم او انکار این جهت از امت گذشته بود، خواست تا عمر حضرت قائم به درازای عمر عبد صالح یعنی خضر طولانی شود. و این زنده نگه داشتن و طولانی کردن عمر خضر جز برای استدلال نمودن به عمر حضرت قائم و برای ابطال حجت منکرین هیچ دلیل دیگری ندارد.»
منـابـع
محمدجواد طبسی- دائره المعارف تشیع- مقاله درباره حضرت خضر علیه السلام
بهاروند- خلاصه تحقیقی پیرامون خضر نبی- صفحه 16 و 32
شعبان صبوری- خاطرات امیر مؤمنان (ع)- صفحه 282 و 356
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 12 صفحه 510
محمدباقر مجلسی- بحارالانوار- جلد 39 صفحه 131 حدیث 3
مهدی حاجی نژاد- مقاله خضر نبی و مونس یار
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها