مقصود از الیوم در آیه الیوم یس

فارسی 3701 نمایش |

در مورد مقصود از "الیوم" در آیه 3 سوره مائده: «الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلاتخشوهم واخشون الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا؛ امروز کافران از (شکست) آیین شما نومید شدند؛ بنابراین از آنها نترسید و از من بترسید. امروز دین شما را برای شما کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و دین اسلام را برای شما پسندیدم.» نظریات مختلفی بیان شده از جمله:

1- روز بعثت
بعضی گفته‏ اند که مقصود از "الیوم"؛ "آن روز" است، نه "امروز". می‏ گوئیم روی چه قرینه‏ ای؟ می‏ گویند وقتی می‏ گوید "الیوم" و یک روزی را آنچنان توصیف می ‏کند که در این روز من اسلام را برای شما به‏ عنوان یک دین پسندیدم، قاعدتا این روز باید همان روز بعثت پیغمبر باشد. جواب داده ‏اند که شما این سخن را به قرینه «رضیت لکم الاسلام دینا» می ‏گوئید. این درست است در صورتی که جملات قبلش نبود زیرا صحبت‏ این است که من امروز دین را به پایان رساندم و نعمت را به حد اتمام‏ رساندم، و حال آنکه روز بعثت روز شروع این نعمت بوده است. «رضیت لکم الاسلام دینا» نیز به این عنوان است که حالا که اسلام کامل شد و نعمت اسلام تمام شد من این دین را به عنوان آن اسلامی که می ‏خواهم، برای شما پسندیدم. پس "الیوم" نمی‏ تواند روز بعثت باشد.

2- روز فتح مکه
روز دیگری که احتمال داده ‏اند، روز فتح مکه است. گفته ‏اند یک روز دیگر هم در تاریخ اسلام روز خیلی مهمی‏ است و آن، روز فتح مکه است‏ که آیه نازل شد: «انا فتحنا لک فتحا مبینا* لیغفر لک الله ما تقدم من‏ ذنبک و ما تأخر؛ حقا ما تو را پیروزی بخشیدیم، پیروزی درخشان. تا خدا گناه گذشته و اخیرت را (که به تو نسبت می دادند) برطرف سازد.» (فتح/ 1 - 2) مکه در جزیرة العرب از نظر روحی وضع و موقعیت عجیبی داشت. بعد از عام الفیل و داستان اصحاب فیل که حمله کردند به مکه و به آن وضع عجیب‏ شکست خوردند، تمام مردم جزیرة العرب یک اعتقاد عظیمی به کعبه به‏ عنوان معبد بزرگ پیدا کرده بودند.
غرور قریش هم از همانجا بود. قریش‏ این قضیه را به حساب خودشان گذاشتند و گفتند بله این کعبه است که‏ چنین احترامی دارد که لشکری با آن قدرت می ‏آید و آنچنان دچار بلای آسمانی‏ می‏ شود که کسی از ایشان باقی نمی‏ ماند. ببینید ما چقدر مهم هستیم! از آن‏ پس قریش عجیب غرور پیدا کردند و در مردم جزیرة العرب نیز یک نوع‏ اطاعت و فرمانبرداری از ایشان پدید آمده بود. بازار مکه رواج بسیار یافت. آنها هر تحکمی که دلشان می ‏خواست، به مردم می‏ کردند. مردم هم‏ روی همین جنبه روانی و اعتقادی که به کعبه پیدا کرده بودند، اطاعت‏ می‏ کردند.
از آن هنگام مردم اعتقاد پیدا کردند که محال است کسی بر کعبه قدرت‏ پیدا کند و مسلط شود. پیغمبر اکرم مکه را فتح کرد بدون خونریزی، بدون هیچ ناراحتی و بدون اینکه کوچکترین آسیبی به کسی‏ برسد. شاید پیغمبر اکرم که اینهمه عنایت داشت به اینکه مکه را بدون‏ خونریزی فتح کند، غیر از مسئله حرمت کعبه که می ‏خواست محفوظ بماند، این مسئله را نیز در نظر داشت. اگر در جای دیگری می‏ جنگیدند، چنانچه صد مسلمان هم کشته می‏ شدند، کسی به حساب چیزی نمی‏ گذاشت، ولی اگر در فتح‏ مکه به مسلمانها آسیبی می ‏رسید، می ‏گفتند ببینید! همان کاری که بر سر اصحاب فیل آمد، بر سر اصحاب محمد آمد. پیغمبر اکرم مکه را آنچنان فتح‏ کرد که خون هم از دماغ کسی نیامد، نه از مسلمین و نه از کفار. فقط خالد بن ولید روی کینه‏ های خودش، در گوشه‏ ای از مکه که عده ‏ای مقاومت می‏ کردند، دو سه نفر از آنها را کشت.
بعد که این خبر به پیغمبر اکرم رسید عجیب‏ آنها را تهدید کرد که چرا چنین کاری کردید؟! و تبری جست: خدایا من از تو تبری می‏ جویم از کاری که این مرد کرد و من هرگز به این کار راضی نبودم. این بود که فتح مکه از نظر روانی اثر فوق العاده ‏ای در مردم جزیرة العرب گذاشت. گفتند معلوم می ‏شود که وضع دیگری است. محمد (ص) آمد مکه را تصرف کرد و هیچ آسیبی هم به او نرسید.
بعد از این بود که دیگر مردم جزیرة العرب تسلیم می ‏شدند، هی آمدند و اسلام اختیار کردند. آیه‏ قرآن کریم می ‏فرماید: «لایستوی منکم من انفق من قبل الفتح و قاتل اولئک اعظم‏ درجة من الذین انفقوا من بعد و قاتلوا؛ در نزد خدا مردمی که قبل‏ از فتح مکه برای اسلام فداکاری جانی یا مالی کردند، با آنها که بعد از فتح مکه چنین کردند برابر نیستند.» (حدید/ 10) چون قبل از فتح مکه هنوز مسلمین در اقلیت بودند و این اعمال آنها روی ایمان کامل بود ولی بعد از فتح مکه مردم خود به خود می‏ آمدند و اسلام‏ اختیار می‏ کردند.
ایمان بعد از فتح مکه ارزش ایمان قبل از فتح مکه را نداشت. پس در اینکه روز فتح مکه روز پیروزی عظیمی برای اسلام است هیچ‏ بحثی نیست و ما هم بحثی نداریم. برخی گفته ‏اند شاید مقصود از روزی که قرآن این همه به آن اهمیت‏ می ‏دهد: «الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم و اخشون الیوم‏ اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی»، روز بزرگ فتح مکه باشد. این سخن هم گذشته از اینکه هیچ قرینه و تاریخی آن را تأیید نمی ‏کند، صدر آیه نیز آنرا تأیید نمی ‏کند چون آیه می ‏گوید: «اکملت لکم دینکم و اتممت‏ علیکم نعمتی؛ نعمت خودم را به پایان رساندم.» یعنی چیزی باقی نمانده که‏ نگفته باشم، همه چیز را گفتم، و حال آنکه ما می ‏دانیم بسیاری از دستورات اسلام بعد از فتح مکه نازل شده است. این با «اتممت علیکم‏ نعمتی» نمی‏ سازد. وقتی می ‏گوید من این ساختمان را به پایان رساندم، مسلما منظور ساختمان نیمه تمام نیست.
بسیاری از آیات و از جمله همه‏ سوره مائده که اتفاقا مفصل و زیاد است و دستور هم زیاد دارد، بعد از فتح مکه باشد که در سال هشتم هجری بوده در حالی که سوره مائده در اواخر سال دهم هجری نازل شده است. اگر هم بگوئیم تنها این آیه در فتح مکه نازل شده، باز با اتمام نعمت جور در نمی ‏آید.
در اینکه منظور از "الیوم" در این آیه روز فتح مکه باشد، ایراد دیگری نیز هست و آن اینکه آیه می ‏گوید: «الیوم یئس الذین کفروا من‏ دینکم؛ امروز کافران از دین شما مأیوس شدند.» یعنی از تسلط بر دین شما مأیوس شدند. آیا در روز فتح مکه اینطور شد؟ درست است که این فتح اثر عظیم داشت ولی آیا آن روز روزی بود که دیگر کافران به کلی از اینکه این‏ دین از بین برود مأیوس شدند؟ نه.

3 - روز قرائت سوره برائت به وسیله امیرالمؤمنین در منی
روز دیگری را نیز روز مهمی شمرده ‏اند (که مهمتر بوده است) و گفته‏ اند احتمالا مقصود آن روز است یعنی روز قرائت سوره برائت به وسیله‏ امیرالمؤمنین در منی در سال نهم هجری. فتح مکه یک فتح نظامی بود و به‏ موجب آن، قدرت نظامی و حتی قدرت معنوی اسلام عجیب تثبیت شد. ولی هنوز پیغمبر با کفار با شرایط صلح زندگی می ‏کرد، قرارداد صلح بسته بود و لهذا آنها هم حق داشتند در خانه کعبه طواف کنند و در مکه باشند و نیز حق‏ داشتند که در حج شرکت کنند.
یک سال هم مراسم حج به همین صورت بود: مسلمین شرکت می ‏کردند، آنها هم شرکت می ‏کردند. مسلمین مراسمشان را مطابق اسلام انجام می‏ دادند. آنها هم مطابق رسوم خودشان انجام می‏ دادند، در سال نهم هجری سوره برائت نازل شد. بعد که این سوره نازل شد قرار شد که امیرالمؤمنین برود این سوره را در منی در مجمع عمومی بخواند که از این‏ پس دیگر مشرکین حق ندارند در مراسم حج شرکت کنند و این مراسم خاص‏ مسلمین است و بس.
داستان معروف است که حضرت رسول اول ابوبکر را فرستادند به عنوان‏ امیر الحاج. او رفت ولی هنوز بین راه بود که آیه نازل شد. اینکه‏ ابوبکر سوره برائت را هم با خود برد یا از اول سوره برائت نبود و او فقط برای امارة الحاج رفته بود، مورد اختلاف مفسرین است ولی به هر حال این، مورد اتفاق شیعه و سنی است و آن را جزء فضائل‏ امیرالمؤمنین می‏ شمارند که پیغمبر اکرم امیرالمؤمنین را با مرکب مخصوص‏ خودش فرستاد و به او فرمود برو که بر من وحی نازل شده است که این سوره‏ را بر مردم نباید بخواند مگر تو یا کسی که از توست. امیرالمؤمنین رفت‏ و در بین راه به ابوبکر رسید.
داستان را اینطور نقل کرده ‏اند که ابوبکر در خیمه ‏ای بود. شتر مخصوص پیغمبر نعره ‏ای کشید. او این صدا را می‏ شناخت‏. گفت این صدای شتر پیغمبر است چرا این شتر اینجاست؟! ناگاه دید علی‏ (ع) آمده است. خیلی ناراحت شد. فهمید خبر مهمی است.
گفت: آیا خبری شده؟ فرمود پیغمبر مرا مأمور کرده که سوره برائت را بر مردم‏ بخوانم. گفت آیا چیزی علیه من هم نازل شده یا نه؟ فرمود: نه.
در اینجا اختلاف است: سنی ها می‏ گویند علی رفت و سوره برائت را قرائت کرد و ابوبکر به سفر ادامه داد و این یک پست از او گرفته شد. ولی عقیده‏ شیعه و بسیاری از اهل تسنن همانطور که در تفسیر المیزان نقل شده این است‏ که ابوبکر از آنجا برگشت و تا به پیغمبر اکرم رسید گفت یا رسول الله! آیا چیزی علیه من در این سوره نازل شده است؟ فرمود: نه. روز اعلام سوره برائت هم برای مسلمین روز فوق العاده ‏ای بود.
در آن روز اعلام شد که از امروز دیگر کفار حق ندارند در مراسم حج شرکت کنند و محیط حرم اختصاص به مسلمین دارد، و مشرکین فهمیدند که دیگر نمی‏ توانند به وضع‏ شرک زندگی کنند، اسلام شرک را تحمل نمی‏ کند، همزیستی با ادیان مثل‏ یهودیت، نصرانیت و مجوسیت را می ‏پذیرد ولی همزیستی با شرک را نمی‏ پذیرد. گفته‏ اند شاید مقصود از "الیوم" این روز باشد.
در پاسخ گفته ‏اند که این مطلب با «اتممت علیکم نعمتی؛ نعمت را به‏ پایان رساندم.» ساختمان را تمام کردم جور در نمی‏ آید چون بسیاری از دستورات بعد از آن روز رسیده است. این روز حتما باید از روزهای آخر عمر پیغمبر باشد که دیگر بعد از آن دستور جدیدی نرسیده باشد. اینهایی که گفته ‏اند مقصود از "الیوم" فلان روز است، هیچ دلیلی‏ ندارند یعنی گذشته از این که تاریخ تأیید نمی‏ کند، قرائن هم تأیید نمی‏ کند.

منـابـع

مرتضی مطهری- امامت و رهبری- صفحه 118-117

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد