باورهای مذهبی مردم آفریقا (مفاهیم شر، اخلاقیات و عدالت)
English 3585 Views |منشأ و ماهیت شر در باورهای مذهبی مردم آفریقا
مردم آفریقا از وجود شر در عالم بسیار آگاهى دارند، و به شیوه هاى گوناگون تلاش مى کنند با آن مبارزه کنند. چندین نظر در رابطه با منشأ شر وجود دارد. بسیارى از جوامع صریحا مى گویندکه خداوند آنچه را که شرارت مى نامیم نیافرید، و نیز هیچ بلا و مصیبتى به آنان وارد نمى سازد. به طور مثال، مردم ایلا معتقدند که خداوند همیشه درست عمل مى کند و نمى تواند کار اشتباه کند، نمى تواند مورد اتهام و سؤال قرار گیرد. او همیشه به همه خوبى مى کند. از اساطیر و افسانه هاى مختلف متوجه می شویم که وقتى خداوند در آغاز انسان را خلق کرد، بین این دو هم آهنگى و رابطه خانوادگى وجود داشت، و انسان هاى نخستین از آنچه خیر بود لذت مى بردند. بعضى از جوامع شر را ناشى از موجودات روحانى غیر از خداوند مى دانند. بخشى از این باور تجسم بخشیدن به خود شراست. به طور مثال، مردم واگاسو مى گویند که الهه شرى وجود دارد که خداوند آن را نیک خلق کرده، اما بعدا علیه او عصیان ورزید و به انجام کارهاى شر پرداخت. ارواح شر این الهه شرور را یارى مى کنند و اکنون تمام شرور از آنها ناشى مى شود. از این رو، نوعى نزاع و رویارویى بین نیروهاى خیر در عالم وجود دارد. اقوام دیگرى وجود دارند که مرگ، بیمارى هاى واگیردار، آبله و مصائب بزرگ دیگر را تجسم خدایان و یا مخلوق خدایان مى دانند.
ارواح به عنوان منشأ و عوامل شر
تقریبا در تمام جوامع آفریقایى، تصور مى شود که ارواح یا منشأ شر و یا عوامل شراند. دیده شده که پس از چهار و یا پنج نسل، مردگان زنده پیوندهاى شخصى خود را با خانواده هایشان از دست مى دهند و به آن و بیگانگان تبدیل مى شوند. زمانى که ارتباط انسانى آنها قطع مى شود، مردم از آنها به عنوان موجوداتى شریر یا زیان بخش یاد مى کنند و از آنها مى ترسند. بخش اعظم این ترس از چیزى بیگانه و نا آشنا است؛ اما اعتقاد بر این است که بعضى از آنها افراد را تسخیر مى کنند و سبب بیمارى هاى مختلف از قبیل صرع و دیوانگى مى شوند. اگر مردگان زنده به خوبى دفن نگردند و یا از کسى کینه داشته باشند و زمانى که دستورى مى دهند از آنان اطاعت نمى شود یا فراموش مى شوند، باور بر این است که آنها از خطاکاران انتقام مى گیرند یا آنها را مجازات مى کنند. در این مورد، این انسانها هستند که مردگان زنده را تحریک مى کنند به شیوه هاى شریرانه عمل کنند. در هر جامعه اى افرادى وجود دارند که از طریق کاربرد سحر، جادو، افسونگرى مظنون به انجام کارهاى شرورانه علیه بستگان و همسایگانشان هستند. آنگونه که مردم تجربه مى کنند، این کانون شر است. قدرت به خودى خود نه خوب است و نه بد، اما اگر افرادى با بدخواهى از آن استفاده کنند برداشت شر از آن مى شود. این نظر شر را وجودى خارجى و مستقل مى داندکه به هر حال نمى تواند خود به تنهایى عمل کند بلکه باید توسط عوامل روحى یا انسانى به کار گرفته شود.
نظم امرى اساسى و مقدس در آفریقا
مانند تمام جوامع دنیا، مردم آفریقا نظم را امرى اساسى و مقدس مى دانند. جایى که حس زندگى جمعى یا گروهى بسیار عمیق است، به طور اجتناب ناپذیر همبستگى و اتحاد جامعه باید حفظ شود، در غیر این صورت فرجام آن فروپاشى و نابودى است.
نظم در روابط خویشاوندى
این نظم در درجه اول بر اساس روابط خویشاوندى تصور مى شود که همزمان شرایط تنش فراوانى به وجود مى آورد زیرا هر کسى به دیگرى وابسته است و احساس آسیبى را که از فشار چنین تنش هایى پدید مى آید عمیق مى گرداند. اگر کسى گوسفند را بدزدد، روابط شخصى فورا آسیب مى بیند زیرا گوسفند به عضوى از گروه اجتماعى و شاید به کسى که پدر یا برادر، یا خواهر یا دختر عمه فرد است تعلق داد، به این معنا سرقت جرمى علیه جامعه است، و نتایج آن نه تنها بر سارق بلکه هم چنین بر کل مجموعه خویشاوندانش تأثیر مى گذارد.
عوامل تشکیل دهنده نظامنامه اخلاقى و معنوى یک اجتماع
بنابراین قوانین، آداب، اشکال خاص رفتارى، دستورات، قوانین آئین ها و تابوهایى وجود دارد که نظامنامه اخلاقى و معنوى یک اجتماع یا جامعه را تشکیل مى دهد. بعضى از اینها مقدس شمرده مى شوند، و اعتقاد بر این است که توسط خداوند یا رهبران ملى ایجاد شده اند. آنها از دوره زمنى که اجدادشان در آن قرار دارند سرچشمه مى گیرند. این مسأله به آداب و رسوم و مقررات جامعه قداست مى بخشد. هرگونه نقض این قانون رفتارى شر، نادرست و زشت محسوب مى شود زیرا این نوعى صدمه و یا خسارت به اصل و نظم اجتماعى مورد قبول است. این باید از سوى جامعه واحد زندگان و مردگان کیفر داده شود و خداوند نیز با اعمال مجازات عدالت را برقرار مى کند.
باور به سلسله مراتب در روابط انسانى
در روابط انسانى تأکید بر باور سلسله مراتب است که تاحدودى بر اساس سن و تاحدودى بر مقام و منزلت قرار دارد و در عمل بسان نردبانى است که از خداوند شروع و به جوانترین فرزند منتهى مى شود. خداوند خالق و از این رو پدر نوع انسان است و بالاترین مرتبه را دارد، لذا او نقطه نهایى رجوع و توسل است.
مجازات خطا کنندگان در باورهای مردم آفریقا
بر طبق بعضى جوامع، افراد یا قبیله به عنوان یک گروه و یا از طریق پادشاه یا رئیس آن ممکن است نسبت به خداوند مرتکب خطا شوند. به طور مثال، مردم باروندى معتقدند که خداوند از کسى که مرتکب زنا شود خشمگین مى گردد. مردم باچوا معتقدند که خداوند کسانى را که دزدى مى کنند، به پدر و مادر سالمند بى توجهى مى کنند و مرتکب قتل یا زنا مى شوند مجازات مى کند. مردم باوندا مى گویند که اگر رئیسشان از دستورات خداوند تخطى کند، او تمام مردم را با آبله، سیل یا بلایاى دیگر مجازات مى کند.
خداوند به عنوان حافظ نهایى قانون و نظم و اصول اخلاقى و معنوى
بیشتر مردم آفریقا خداوند را به عنوان حافظ نهایى قانون و نظم و اصول اخلاقى و معنوى مى شناسند و قبول دارند. از این رو نقض چنین قانونى، چه از جانب فرد باشد یا گروه، در نهایت خطاى کل اعضاى جامعه است. براى نمونه، قبل از این که اهالى کیگویو براى نزول باران دعا بخوانند و قربانى گزارند، در ابتدا از غیبگو یا پیشگو مى پرسند چرا خداوند چنین خشکسالى طولانى را بر آنها روا داشته است. حیوان قربانى باید از یک رنگ، و توسط شخصى معتبر و قابل اعتماد که جنایت، دزدى، هتک ناموس، مرتکب نشده و هیچ گونه ارتباطى باسم (جادوگرى) یا مسموم کردن نداشته باشد خریدارى و اهدا شود. بنابراین قتل، دزدى و امثال آن نقض دستورات خداوند محسوب مى شوند.
ارتباط گناه فرد با خانواده او
گناه شخص گریبان تمام اهل بیت از جمله حیوانات و دارایى او را مى گیرد. آلودگى فرد آلودگى کسان مرتبط با او چه انسان، حیوان یا کالاهاى مادى است. در بررسى اساطیر و افسانه اى مربوط به نخستین انسانها می توان دید که چگونه در بعضى از افسانه ها سرپیچى انسانهاى اولیه نتایج ناخوشایندى براى آنان و فرزندانشان داشت زیرا کیفرى که در هر دو آنها اعمال مى شود (کیفر مرگ، مضایقه غذایى مجانى، مانند آنها) به طور خود به خود از طرف فرزندان آنها به ارث برده مى شد. از آنجا که نتایج خوشایند هستند، پس عملى که آنان را دعوت به آن کار مى کند باید بد باشد. نمودهاى ظاهرى فقط بر بدى و شرارت درون اشاره مى کنند، و بدبختى ظاهرى ممکن است دیگر افراد را که با گناهکاران ارتباط نزدیک دارند آلوده کند. دیدگاه نوئر و بسیارى دیگر از مردم آفریقا درباره منطق این مسأله این گونه است. چیزى شریر است که مجازات مى شود و مجازات نمى شود چون شر است. جوامع دیگرى وجود دارد که مردم احساس نمى کنند که مى توانند در برابر خداوند معصیت کنند. به طور مثال، مردم آنکور خداوند را به عنوان اصل نخستین نظم مى دانند، اما افراد در برابر خداوند نه مرتکب گناه مى شوند و نه احساس گناه مى کنند. در میان اقوام آزنده، آکن، سوازى، بانیار و اندا و اقوام دیگر این اعتقاد وجود دارد که خداوند بر ارزش هاى اخلاقى مردم هیچ نفوذى ندارد.
معصیت و گناه اقدامى علیه ارواح و مردگان زنده
انواع مختلف معصیت اقدامى علیه ارواح و مردگان زنده محسوب مى شوند. مردگان زنده و تا حد کمترى ارواح نیز به عنوان واسطه هاى میان خداوند و انسانها عمل مى کنند و این که آنان نگهبانان یا محافظان اخلاقیات و آداب و رسوم قبیله اى هستند. در جایى که چنین افرادى زمانى بنیانگذاران یا اجداد قوم بودند، معمولا باور بر این است که آنان بسیارى از قوانین و آداب قوم خود را وضع کردند. از این رو هرگونه نقض این آداب نه تنها بى حرمتى به جامعه انسانى بلکه همچنین بى احترامى به ارواح و مردگان زنده است. بى حرمتى هنگامى که نسبت به پدران، مادران، پادشاهان یا دیگر اشراف باشد بسیار جدى است. تا زمانى که قدمهایى براى دفع آن برداشته نشود، خطاکاران و منسوبینشان مى بایستى مجازات شوند. اما عمدتا در محیط هاى خانوادگى است که ارواح و مردگان زنده احتمالا رنجانیده مى شوند. از این رو پاشیدن شراب و دادن هدایایى نظیر غذا در سطح خانواده انجام مى شود تا اعضاى خانواده با منسوبین درگذشته خود روابط خوبى داشته باشند. به علاوه این در جهت تقویت دوستى و تجدید تماس میان دو گروه است. زمانى که مردگان زنده چیزى مى خواهند یا دستوراتى مى دهند، معمولا این دستورات بلافاصله و همراه با اطاعت دنبال مى شوند مگر این که این دستورات بیش از حد زیاد باشند. با تأکید بر ماهیت یک پارچه جوامع آفریقایى که با رشته هاى روابط خویشاوندى و دیگر ساختارهاى اجتماعى پیوندهاى محکمى با یکدیگر دارند می توان گفت: در این شرایط تقریبا هر صورتى از شر را که انسان از آن رنج مى برد، خواه شر طبیعى یا اخلاقى باشد، باور بر این است که به وسیله اعضاى جامعه اش ایجاد شده است. به همین ترتیب هرگونه خطاى اخلاقى که او مرتکب شود مستقیم و غیر مستقیم علیه اعضاى جامعه اش است.
نتیجه گناه در سلسله مراتب آفریقایی
اصل سلسله مراتب در اینجا بسیار مفید است. معمولا شخصى از طبقه، سن یا مقام پایین علیه فرد یا وجود دیگرى از طبقه یا سن بالاتر مرتکب خطا مى شود. همچنین ممکن است فردى علیه شخص با همان مقام و منزلت گناهى مرتکب شود. از سوى به ندرت و یا هیچ وقت شخص یا وجودى از طبقه اجتماعى بالا نسبت به شخصى از مرتبه پایین تر کارى انجام مى دهد که گناه محسوب شود. آنچه که اعمال بد و گناه آلود شناخته مى شود از سطح پایین نسبت به سطح بالاتر انجام مى گیرد و اگر جادوگر براى نمونه، کودک کوچکى را جادو کند، این عمل او را در سطح پایین تر از کودک قرار مى دهد. این درک فلسفى است از آنچه که شر را در قرینه روابط میان افراد تشکیل مى دهد. چیزى که بد به حساب مى آید نه به دلیل ماهیت ذاتى آن است بلکه به واسطه این است که چه کسى نسبت به کس دیگر و از چه سطح و مقامى آن را انجام مى دهد. طبق این اصل، خداوند نسبت به مخلوقش مرتکب عمل شر نمى شود و نمى تواند مرتکب آن شود از جوامعى مانند آکامبا، هررو و جوامع دیگر می توان نام برد که جدا معتقدند از آنجا که خداوند هیچ بدى در حق آنان نمى کند، نیازى به تقدیم قربانى به او ندارند. وقتى مردم احساس مى کنند که بدبختى یا مصیبتى از طرف خداوند بر آن نازل شده است، آن را نه به عنوان بى حرمتى بلکه مجازات اعمال نادرستشان به حساب مى آورند. همچنین ارواح در کل به انسان ها صدمه نمى زنند، مردگان زنده انسان ها را نمى رنجانند، پادشاه و فرمانروا زیر دستانشان را اذیت نمى کنند، پیران در دهکده جوانان یا پایین تر از خود را دلخور نمى کنند و پدران و مادران فرزندان خود را آزار نمى دهند. اگر پدران و مادران کارى بکنند که سبب صدمه به فرزندان آنان شود و جرم محسوب شود، این بچه ها نیستند که آن را به عنوان آزار تجربه مى کنند، بلکه این جامعه، کلان، قوم یا منسوبین در گذشتگان هستند که موضوع جرم واقعى شناخته مى شوند، زیرا آنان در مرتبه اى بالاتر از پدر و مادران قرار دارند. در نتیجه این نه خود فرزندان بلکه جامعه یا کلان یا مردگان زنده بى حرمت شده هستند که والدین را مجازات مى کنند. این غایتى آرمانى است. مانند هر تعمیمى در اینجا هم استثناهایى وجود دارد. براى نمونه، اگر پادشاه از قوانین و آداب و رسومى که توسط بنیانگذاران قوم ایجاد شده سرپیچى کند، او به عنوان کسى که علیه زیر دستانش ستم روا داشته محسوب مى شود، زیرا او از نظام مستقر منحرف شده است. در واقع این بى حرمتى علیه پدران و قهرمانان ملت نیز هست و لذا در واقع جرمى علیه موجوداتى از طبقه بالاتر است. اما اگر او گاو یکى از زیر دستانش را بگیرد، ممکن است جرمى علیه دارنده گاو به حساب نیاید زیرا این پادشاه است که گاو را مى ستاند، و او حق دارد (یا طمع دارد) که آن را بگیرد. در میان این جامعه یک پارچه کاملا در هم تنیده که در آن روابط شخصى بسیار محکم و گسترده است، ممکن است تناقض آمیزترین حوزه هاى زندگى آفریقایى را بیابیم. این نوع به هم پیوسته زندگى هر عضو جامعه را به طرز خطرناکى در نظر دیگر اعضا عریان مى سازد. این جامعه به گونه اى متناقض کانون عشق و تنفر، دوستى و دشمنى، اطمینان و سوء ظن، شادى و غم، حسادت تلخ و محبت بى شایبه است. این به طور متناقضى قلب امنیت و ناامنى، ساختن و نابودى افراد و جامعه است. هر کسى دیگرى را مى شناسد، شخص نمى تواند فردگرا باشد، بلکه وجود او فقط وابسته به دیگران است. هر نوع درد، بدبختى، ناراحتى یا رنج، هر نوع بیمارى و مرض، هر مرگى چه مرگ پیر یا نوزاد، هر شکستى در محصول مزرعه ها، شکار در جنگل ها یا ماهیگیرى در آبها، هر نوع حادثه یا خواب بد، اینها و همه نمودهاى شرى که انسان تجربه مى کند تقصیر آنها به گردن کسى در جامعه همبسته انداخته مى شود. در واقع ممکن است توضیح هاى طبیعى براى آنها یافت. اما توضیح هاى رمزى نیز باید براى آنها ارائه نمود. مردم براى ناراحتى هایشان نوعى سپر بلا خلق مى کنند. هر چه دامنه خویشاوندى و پیوندهاى خانوادگى کوتاه تر باشد، سپر بلاهاى بیشترى وجود دارد. محرومیت ها، اضطرابات روانى، تنش هاى احساسى و دیگر حالات درونى شخص به سهولت وجود خارجى پیدا مى کنند، و تجسم مى یابند یا در شخص دیگرى یا در شرایطى که عامل بیرونى مقصر قلمداد مى شود عینیت مى یابند. طیف گسترده اى از موقعیت ها را براى ارتکاب گناهان توسط یک فرد یا بیشتر علیه دیگران در جامعه همبسته آنان می توان پیدا کرد. محیط روابط عمیق شدیدا مناسب رشد باور به جادو، سحر و جادوگرى و تمام ترس ها، اعمال و تصوراتى است که با این باور ارتباط دارد. نیروهاى روحانى در خارج از انسان وجود دارند که گاهى به نظر مى آیند در تاریخ بشر و جامعه انسانى عمل مى کنند. اما اعتقاد به این قدرت مرموز و ناشناخته بزرگتر است از راههایى که آن قدرت ممکن است واقعا در آنها و در جامعه عمل کنند.
(ادامه دارد...).
Sources
جان اس.مبیتی- ادیان و فلسفه آفریقایی- مترجم مرضیه شنکایی- نشر ادیان- تاریخ نشر 1383
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites
For more information
-
برخی از باورهای بومی و ادیان بدوی آفریقا (مفهوم توتمیسم)
-
باورهای مذهبی مردم آفریقا (نقش جادو و سحر)
-
مرگ و زندگی پس از مرگ در اعتقادات دینی مردم آفریقا (مراسم مرگ)
-
برخی از باورهای بومی و بدوی آفریقا (اعتقاد و باورها)
-
باورهای مذهبی مردم آفریقا (از لحاظ مفاهیم شر، اخلاقیات و عدالت)
-
عقاید دینی مردم آفریقا (ارواح و موجودات روحانی)
-
نقش موجودات روحانی در عقاید دینی مردم آفریقا (مردگان)
-
باورهای مذهبی مردم آفریقا (جادوگرى)