کتاب های اپوکریفایی یا قانونی ثانوی عهد قدیم (داستان تاریخی)

English 6636 Views |

کتاب حکمت یشوع بن سیراخ

یکی از کتاب های حکمت آمیز، که در ترجمه سبعینیه عهد قدیم موجود است، کتاب حکمت یشوع بن سیراخ است. بر خلاف کتاب حکمت سلیمان، که نفوذ اندیشه یونانی در آن آشکار است، این کتاب برای مقابله با هجوم این اندیشه و دفاع از کیان سنت یهودی نگاشته شده است. در این کتاب بر عقاید و اندیشه های سنتی یهودی، از قبیل یگانگی خدا (36: 1 - 5)، عالم مطلق بودن او (42:18)، ابدی بودن او (18:1)، مقدس بودن او (23:9) عادل بودن او (35:12- 13) و رحمت او (2:11و 48:20 و 50: 19) تاکید شده است. بعضی از محققان از برخی عبارات کتاب چنین برداشت کرده اند که نویسنده به حیات پس از مرگ قائل نیست: «اگر آن ها که زنده اند خدا را ستایش نکنند آیا مردگان او را خواهند ستود؟ مرده حمد خدا را نمی گوید، پس تنها زندگان خدا را ستایش خواهند کرد.» (17: 27 - 28)
کتاب حکمت یشوع بن سیراخ تاکید می کند که سرچشمه حکمت خداست و انسان در تمام امور باید آن را سرلوحه زندگی خویش قرار دهد. این کتاب مجموعه مفصلی از پندها و نصایح بسیار جامع است. بر دوری از همه گناهان و رذایل اخلاقی تاکید شده و آفات و زیان های ابتلا به آن ها به صورتی مفصل بیان شده است. تاکید بر فضایل اخلاقی و انجام اعمال نیک در جای جای این کتاب به چشم می خورد. تاکید بر ایمان و پارسایی و عمل به شریعت از دیگر اموری است که در این کتاب دیده می شود. در پایان، مختصری از فضایل و اعمال نیک انبیای بزرگ الهی آمده است.
نویسنده این کتاب، بر خلاف بسیاری از کتاب های عهد قدیم، معلوم است. در عنوان مهم ترین نسخه های خطی و نیز در متن کتاب، نام یشوع بن سیراخ آمده است. (50:27 و 51:30) وی فردی یهودی است از فرقه فریسیان، که در حدود سال 200 ق م در اورشلیم می زیسته است. او کتاب خود را حدود سال 180 ق م به زبان عبری نوشته است. اصل عبری کتاب، به جز پاره هایی از آن که در دهه های اخیر در مصر به دست آمده، در دست نیست و تنها ترجمه یونانی آن در اختیار است. این کتاب را نوه یشوع بن سیراخ در حدود سال 132 ق م به یونانی برگردانده است. خود مترجم در مقدمه ای که بر این کتاب نوشته به این مطالب اشاره کرده است. اهمیت این کتاب در این است که شواهد منحصر به فردی درباره ویژگی یهودیت و جامعه یهودی قبل از انقلاب مکابی به دست می دهد. از این کتاب برمی آید که جامعه یهودی در این زمان دچار یک نظام طبقاتی بین فقیر و غنی، قوی و ضعیف، مرد و زن و.. بوده است. دو فرقه کاتولیک و ارتدوکس برای این کتاب اعتبار قانونی (ثانوی) قائلند.

کتاب باروک

کتاب باروک با حوادثی مرتبط است که پس از تخریب اول معبد و هنگام اسارت بابلی رخ داده است. این کتاب مشتمل بر چند مطلب است. در ابتدا مقدمه ای تاریخی آمده که چگونگی نگارش کتاب و نیز حوادثی را که در کنار آن رخ داده، شرح می دهد. پس از آن از زبان جمع به گناهان اعتراف می کند؛ گویا گناهان قوم باعث بدبختی و فلاکت آن شده است. در پی این اعتراف، به گریه و زاری و التماس به درگاه خداوند می پردازد. سخنانی حکمت آمیز و نیز حکمت در میان یهودیان در بخش بعدی به زبان شعر آمده است. تشجیع ساکنان اورشلیم و پند و اندرز آنان بخش پایانی این کتاب را تشکیل می دهد.
این کتاب به باروک، منشی خاص دانیال (ارمیا، 32:12) منسوب است. در نگاه نخست از کتاب برمی آید که در اثنای اسارت بابلی (قرن ششم ق. م) نوشته شده است؛ اما شواهدی در خود آن موجود است که انتسابش را به باروک محال می گرداند، و شواهد واضحی در آن وجود دارد که نشان می دهد این کتاب به دست افراد مختلف و در زمان های مختلف نوشته شده است. تاریخ دقیق نگارش کتاب معلوم نیست، اما بسیاری از دانشمندان جدید، قرن دوم یا اول ق. م را ترجیح می دهند. برخی از محققان می گویند همه کتاب در اصل به زبان عبری نوشته شده و برخی دیگر می گویند حداقل زبان اصلی قسمت هایی از آن عبری بوده است. این کتاب در نسخه سبعینه مشتمل بر پنج باب است، اما در نسخه لاتینی ولگات شش باب دارد و رساله ارمیا (که به آن خواهیم پرداخت) به عنوان باب ششم این کتاب آمده است. از این رو دو فرقه کاتولیک و ارتدوکس، کتاب را دارای اعتبار قانونی ثانوی و مشتمل بر شش باب می دانند.

رساله ارمیا

این رساله، که به ارمیای نبی منسوب است، برای کسانی نوشته شده است که در معرض اسارت بابلی قرار گرفته بودند. ارمیا به آنان گوشزد می کند که اسارتی که در پیش دارند در اثر خطاها و گناه های ایشان است. او قوم را از این که در بابل به پرستش بت ها روی آورند برحذر می دارد. این رساله با استدلال های فراوان و گاهی مکرر، حقیر و پست بودن بت ها و عدم شایستگی آن ها را برای پرستش اثبات می کند. گفته اند که این رساله همان است که در کتاب ارمیای نبی، باب بیست و نهم، بدان اشاره شده است؛ اما برخی از محققان از درون این رساله شواهد متعددی را برای نفی این انتساب ذکر کرده اند.
نویسنده این نامه ناشناخته است. زمانی گمان می رفت که زبان اصلی این رساله یونانی است، اما امروزه تقریبا اجماعی است که در اصل به زبان عبری نگاشته شده است. درباره تاریخ نگارش این رساله اختلاف است، اما بیشتر محققان سال 100 ق م را ترجیح می دهند. رساله ارمیا در نسخه های یونانی نوشته ای مستقل است، اما در ترجمه لاتینی ولگات، باب ششم از کتاب باروک است. همین امر باعث شده که کاتولیک ها و ارتدوکس ها، که برای این رساله اعتبار قانونی (ثانوی) قائلند، آن را باب ششم کتاب باروک قرار دهند.

غزل سه جوان (یا مناجات عزریا)

در نسخه سبعینیه و نیز نسخه های لاتین کتاب مقدس، در کتاب دانیال، باب سوم، بعد از آیه 23، اضافاتی مشتمل بر 67 آیه وجود دارد که در نسخه عبری موجود نیست. این اضافه به «غزل سه جوان» معروف است. در باب سوم از کتاب دانیال نبی آمده است که نبوکدنصر (بختنصر)، پادشاه بابل، هنگامی که یهودیان در بابل در تبعید به سر می بردند، تمثالی از طلا ساخت و مردم را مجبور کرد که بر آن سجده نمایند. سخن چینان به پادشاه می گویند که سه نفر یهودی حاضر به سجده بر تمثال نیستند. وی این سه نفر را احضار و آنان را تهدید می کند که اگر بر تمثال سجده نکنند در آتش سوزانده می شوند و خدای آنان نمی تواند کاری برایشان انجام دهد. ایشان از سجده امتناع می کنند و پادشاه دستور می دهد که آن ها را در آتش بیندازند. (دانیال، 3: 1- 23)
در نسخه عبری در دنباله (آیه 24 به بعد) چنین آمده است: «نبوکدنصر می بیند این سه نفر، همراه فرد چهارمی که او را پسر خدا می نامد، به سلامت در آتش نشسته اند. پس دستور می دهد آن ها را بیرون آورند و مقام و منصب حکومتی بالایی به ایشان می دهد و توهین به خدای ایشان را ممنوع اعلام می کند.»
در نسخه سبعینه و نسخه های لاتین بین این دو قسمت آمده است که عزریا (عبد نغو) که یکی از آن سه نفر بود، در میان آتش زبان می گشاید و خدا را مناجات می کند. (26 - 45) سپس هر سه نفر با یک صدا به خواندن سرود می پردازند و در آن خدا را ستایش کرده، به تسبیح و تمجید او می پردازند. (51 - 90) دو آیه در ابتدا و چند آیه در وسط این دو سمت به مسائل جانبی، از قبیل افزودن آتش می پردازد این قسمت در اصل به زبان عبری، یا احتمالا آرامی، نوشته شده و به یونانی ترجمه شده است. برخی مدعیند که دو قسمت مناجات عزریا و غزل سه جوان در اصل مستقل بوده اند و اولی بین سال های 168 تا 165 ق م، در بحبوحه انقلاب مکابی، و دومی احتمالا پس از پیروزی انقلاب مکابی نوشته شده اند. دیگران تعیین تاریخ نگارش هر دو قسمت را مشکل دانسته اند و زمانی بین 164 تا 100 ق م را احتمال داده اند. کاتولیک ها و ارتدوکس ها برای این بخش اعتبار قانونی (ثانوی) قائلند و باب سوم کتاب دانیال در کتاب مقدس آنان 90 آیه دارد.

قصه سوسنه

کتاب دانیال نبی در نسخه عبری دوازده باب و در نسخه یونانی سبعینیه و لاتین ولگات چهارده باب دارد. باب سیزدهم این دو نسخه، قصه ای را بیان می کند که به قصه سوسنه معروف است و در نسخه عبری موجود نیست. این قصه در برخی از نسخه های یونانی در ابتدای کتاب دانیال آمده است. سوسنه نام زنی یهودی و زیباروی است که همسر فردی ثروتمند می شود. دو قاضی مسن یهودی با او برخورد می کنند و به او طمع می ورزند و چون اطاعت نمی کند تهمت زنا می زنند. دادگاه یهود، بدون شنیدن دفاع، او را به مرگ محکوم می کند. وقتی او را برای اعدام می برند، به پیشگاه خدا ناله می زند و خدا دانیال جوان را به یاریش می فرستد. دانیال به دادگاه اعتراض می کند و می گوید چرا بدون تحقیق فردی را به اعدام محکوم کرده اند. پس جداگانه از آن دو قاضی بازجویی می کند و چون گفته هایشان متناقض است، کذبشان ثابت می شود و به اعدام محکوم می شوند.
این قصه احتمالا در اصل به زبان عبری نوشته شده است و بعد در نسخه های دیگر آورده شده است. درباره مکان و زمان نگارش آن چیز زیادی معلوم نیست، ولی یک نظریه این است که در حدود سال 100 ق م در اسکندریه نگاشته شده است. برخی مدعیند که در اواخر قرن دوم ق. م و اوایل قرن اول ق. م بحث اصلاح شریعت مطرح بوده است و فریسیان و صدوقیان در این مسئله اختلاف داشته اند که اگر کسی علیه دیگری، درباره جرمی که مجازات آن اعدام است، شهادت دروغ بدهد، آیا شاهد دروغین در هر صورت باید اعدام شود یا تنها در صورتی که حکم اجرا شده باشد؟ این داستان در این حال و هوا نوشته شده است.
دو فرقه کاتولیک و ارتدوکس برای این بخش اعتبار قانونی (ثانوی) قائلند، با این تفاوت که در کتاب مقدس کاتولیک ها این بخش باب سیزدهم کتاب دانیال است، اما در کتاب مقدس ارتدوکس ها مستقل و جای آن قبل از کتاب دانیال است.

قصه بعل و اژدها

باب چهاردهم کتاب دانیال، که در نسخه های سبعینیه و لاتینی، بر خلاف نسخه عبری، موجود است، به نقل دو داستان اختصاص دارد. در داستان نخست، پادشاه بابل مجسمه بعل را می پرستد و به او خوراک هایی هدیه می کند. پادشاه از دانیال می پرسد که چرا بعل را نمی پرستد. او پاسخ می دهد که من خدای زنده را می پرستم. پادشاه می گوید بعل زنده است، چون غذاهای اهدایی را می خورد. دانیال برای پادشاه ثابت می کند که کاهنان از راه مخفی می روند و غذاها را می خورند. پس پادشاه آن بت را از بین می برد و کاهنان را به قتل می رساند.
داستان دیگر داستان اژدهایی است که مردم بابل او را می پرستند. پادشاه بابل به دانیال می گوید که این دیگر خدای زنده است، پس چرا او را نمی پرستی؟ دانیال جواب می دهد که من تنها خدای خود را می پرستم؛ و در ادامه می گوید این مار خدا نیست و اگر او را در اختیار من قرار دهی او را از بین می برم. پادشاه چنین می کند و دانیال مار را با معجونی از بین می برد. اهالی بابل شورش می کنند و از پادشاه می خواهند که دانیال را به آن ها تسلیم کند. پادشاه به ناچار چنین می کند. دانیال را به مدت هفت روز در لانه شیرهای گرسنه قرار می دهند، ولی شیرها با او کاری ندارند. خداوند حبقوق نبی را، که در یهودیه بود، مامور می کند که برای دانیال غذا ببرد. فرشتگان حبقوق را بدین منظور به بابل می آورند. در روز هفتم، پادشاه، که دانیال را صحیح و سالم می یابد، او را آزاد می کند و دشمنانش را به لانه شیرها می افکند.
این دو داستان در اصل به زبان عبری نوشته شده و به یونانی ترجمه شده اند. تاریخ نگارش این کتاب را برخی قرن دوم ق. م و برخی قرن اول ق. م دانسته اند و برخی بین این دو قرن تردید دارند. این بخش جزء کتاب مقدس دو فرقه کاتولیک و ارتدوکس است و از اعتبار قانونی (ثانوی) برخوردار است، اما کاتولیک ها آن را باب 14 کتاب دانیال و ارتدوکس ها باب این کتاب می دانند.

کتاب اول مکابیان

«مکابی» در زبان عبری به معنای «چکش» و لقب فردی به نام یهودا است که در دوره ای که سرزمین یهودا حت سلطه اعقاب و جانشینان اسکندر مقدونی، یعنی «سلوکیان»، بود رهبری قیامی را که پدرش «متتیای کاهن» آغاز کرده بود، به دست می گیرد و دشمنان را شکست می دهد. شاید لقب مکابی به خاطر ضربات مهلکی باشد که وی بر دشمن وارد کرد. او حکومتی را در سرزمین یهودیه تشکیل می دهد که برای مدتی باقی می ماند. او و جانشینانش سلسله مکابیان خوانده می شوند. هم چنین چهار کتاب وجود دارد که به تاریخ و حوادث این دوره پرداخته اند و از این رو مکابیان خوانده می شوند.
این کتاب حوادثی را بررسی می کند که در آن سرزمین، از زمان جلوس آنتیوخوس اپیفانوس بر تخت (175 ق. م) تا زمان مرگ شمعون مکابی، که یکی از رهبران قیام یهودی بود (حدود 132 یا 135 ق. م) رخ داده است. در ابتدای کتاب اشاره ای گذرا به روی کارآمدن و کشور گشایی و مرگ اسکندر مقدونی و تقسیم کشور پهناور او بین جانشینانش می شود. میراث اسکندر بین جانشینان او و فرزندانشان دست به دست می گردد تا این که نوبت به یکی از آن ها به نام آنتیوخوس اپیفانوس می رسد. او پس از غلبه بر مصر به سرزمین یهودا حمله می کند و آن را تحت سلطه خویش در می آورد. در این زمان یهودیت از دو جهت تهدید می شد: یکی فرهنگ هلنیستی (یونانی گرایی)، که در بسیاری از مردم آن سرزمین نفوذ کرده بود، و دیگری پادشاه آنتیوخوس، که به محو یهودیت و مظاهر آن کمر بسته بود.
آنتیوخوس مردم را وامی داشت که از آیین اجدادی خویش دست بردارند و برای بت ها قربانی کنند. بسیاری از یهودیان به خواسته پادشاه جبار گردن نهادند و دست از شریعت اجدادی خویش برداشتند. کسانی که از فرمان پادشاه سرپیچی می کردند، به اشد مجازات محکوم می شدند. بدین سان روزگار به سختی بر یهودیان می گذشت. در این زمان کاهنی به نام «متتیا» همراه با پسرانش قیام می کند و به کوهستان ها پناه می برد. به تدریج گروه هایی از مردم به آنان می پیوندند و سپاهی تشکیل می دهند و با پادشاه به نبرد برمی خیزند و به پیروزی هایی دست می یابند. پس از متتیا، پسرش یهودای مکابی جانشین وی می شود و با اقتدار کامل به جنگ دشمنان می رود و به پیروزی های بزرگی دست می یابد. پس از جنگ های زیاد با آنتیوخوس و دیگر دشمنان یهود، کشور را آزاد می کند و سرانجام در یکی از جنگ ها کشته می شود. پس از یهودا، برادرش «یوناتان» به جانشینی او برگزیده شد.
در این زمان نفاق و خیانت در گوشه و کنار کشور نمایان شد و قحطی و بدبختی شدید کشور را فرا گرفت. در زمان یوناتان جنگ با دشمنان ادامه می یابد تا این که او در یکی از جنگ ها اسیر می شود. پس از یوناتان، برادرش شمعون جانشین وی می شود و به نبرد با دشمنان ادامه می دهد. در زمان او کشور به طور کامل از شر بیگانگان رهایی می یابد و حکومتش به قدرت زیادی دست می یابد. سرانجام آن گاه که شمعون برای دیدار از یکی از شهرهای یهودا بیرون می رود، یکی از یهودیان به او خیانت کرده، او را به جشنی دعوت می کند و در حالی که شمعون و پسرانش از فرط نوشیدن شراب مستند، دشمنان حمله می کنند و او و همراهانش را به قتل می رساند.
کتاب اول مکابیان با قتل شمعون به پایان می رسد. اهمیت کتاب اول مکابیان در این است که بهترین منبع تاریخی برای این دوره است. با این که نویسنده کتاب ناشناخته است، از محتوای کتاب برمی آید که یهودی ای مؤمن، و احتمالا از فرقه صدوقیان، نویسنده آن بوده است. این کتاب در اصل به زبان عبری و در فلسطین، و احتمالا در اورشلیم، اندکی قبل از پایان قرن دوم ق م نگاشته شده است. برخی احتمال می دهند که بین 100 تا 70 ق. م نوشته شده باشد. برخی دیگر بر این اعتقادند که سه فصل آخر کتاب بعدا افزوده شده و کل کتاب پس از تخریب معبد در سال 70 م دوباره ویرایش شده است. هدف نویسنده این کتاب این بوده است که حکومت مکابیان بر یهودا را مشروع و قانونی جلوه دهد و آن ها را در مبارزه با سلوکی ها بر حق نشان دهد. بنابراین، این کتاب یک دفاعیه از حکومت مکابیان است. دو فرقه کاتولیک و ارتدوکس برای این کتاب اعتبار قانونی (ثانوی) قائلند.

Sources

انجمن کتاب مقدس ایران- کتاب مقدس

مستر هاکس- قاموس کتاب مقدس- تهران- اساطیر چاپ اول- 1377

ساموئل شولتز- عهد عتیق سخن مى گوید- ترجمه مهرداد فاتحى- شوراى کلیساهاى جماعت ربانى آموزشگاه کتاب مقدس- بى تا

عبدالرحیم سلیمانى اردستانى- کتب عهد قدیم- باشگاه اندیشه- ویراست اول- پاییز 1386

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information