طبقات راویان حدیث غدیر از علماء قرن سیزدهم

English 6143 Views |

1- ابوالفیض محمد بن محمد المرتضی حسینی- زبیدی- حنفی؛ (در سال 1145 متولد و در 1205 وفات یافته) مؤلف «تاج العروس فی شرح القاموس» یگانه مرجع در لغت، جایگاه او در «واسط» عراق بوده، در هند متولد شده و در زبید (از کشور یمن) نشو و نما نموده و به طرف حجاز رهسپار گردیده و در مصر اقامت گزیده در کسب علوم متنوعه شرکت جسته، و در انواع علوم احاطه و تسلط یافته، و آوازه او وصیت فضلش منتشر گشته و همه جا شهرت یافته، کتب گرانبها و بسیار نفیس تألیف نموده، از جمله آنها «اتحاف السادة المتقین» در شرح «احیاء العلوم» غزالی، که در ده جلد چاپ شده، و «اسانید الصحاح الست» و نیز قسمتی از کتب و تألیفات او چاپ شده است.
در جلد 10 «تاج العروس» ص 399 در تعداد معانی مولی گوید: «و نیز ولی، کسی است که متولی امر تو می شود و آن دو را (مولی و ولی) معنی یکی است، و از این باب است حدیث: و ایما امرأة نکحت بغیر اذن مولاها.. و بعض از ارباب حدیث چنین روایت نموده اند: بغیر اذن ولیها، (در هر دو صورت، معنای جمله بالا: و هر زنی که زناشوئی کند بدون اذن سرپرست خود..) و ابن سلام از یونس روایت کرده که: مولی. در دین همان ولی است، و اینست قول خدای تعالی: «ذلک بان الله مولی الذین آمنوا و ان الکافرین لا مولی لهم؛ اين به خاطر آن است كه خداوند مولا و سرپرست كسانی است كه ايمان آوردند، اما كافران مولائی ندارند.» (محمد/ 11) یعنی "لا ولی لهم" و از این قبیل است، حدیث: "من کنت مولاه..." یعنی: "من کنت ولیه..." و شافعی گفته: حمل می شود بر ولآء اسلام، و نیز (یعنی حمل می شود) به ناصر، جواهری آن را نقل نموده و جمله: من کنت مولاه... نیز به آن تفسیر شده است.»
2- ابوالعرفان شیخ محمد بن علی صبان شافعی؛ متوفای سال 1206، نامبرده در مصر متولد و نشو و نما کرده و در تحت تعلیمات عالیه علماء آن دیار فارغ التحصیل شده و به تحقیق ادامه داده تا در علوم عقلی و نقلی تخصص و احاطه یافته و به تحقیق و دقت نظر مشهور گشته و در مصر و شام نام او پیچیده، نامبرده تألیفات گرانبها و بسیاری نموده که بالغ بر ده فقره از تألیفات او به چاپ رسیده، از جمله آنها: «اسعاف الراغبین فی سیرة المصطفی و فضایل اهل بیته الطاهرین» که در سال 1185 تألیف شده، در کتاب مزبور که در حاشیه «نور الابصار» چاپ شده در ص 152 گوید: «رسول خدا (ص) در روز غدیر خم فرمود: "من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم و آل من والاه و عاد من عاداه و احب من احبه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله و ادر الحق معه حیث دار" این حدیث را سی تن از صحابه از پیغمبر (ص) روایت نموده اند و بسیاری از طرق آن صحیح یا حسن است.»
3- رشیدالدین خان دهلوی؛ نامبرده در رساله خود موسوم به «الفتح المبین فی فضایل اهل بیت سید المرسلین» چنین نگاشته، گوید: طبرانی با بررسی در سند از ابن عمر و غیره روایت کرده که: رسول خدا (ص) در غدیر خم فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم و آل من والاه و عاد من عاداه.»
4- مولوی محمد مبین لکهنوی؛ نامبرده حدیث مزبور را در «وسیلة النجاة» از طریق حاکم به لفظ زید بن ارقم و ابن عباس و از طریق طبرانی به سند صحیح از ابی الطفیل از حذیفة بن اسید، و از طریق احمد از براء بن عازب و زید بن ارقم و از طریق ابن حبان و حاکم از ابن عباس، و به طریق احمد و طبرانی از ابی أیوب و گروهی از صحابه از علی و زید بن ارقم و از «المشکاة» از براء بن عازب و زید از طریق احمد و ترمذی و از «صواعق» ابن حجر به طور مرسل روایت نموده است.
5- مولی محمد سالم بخاری دهلوی؛ نامبرده در رساله خود «اصول الایمان» حدیثی را که احمد از براء بن عازب و زید بن ارقم روایت نموده ذکر کرده است.
6- مولوی ولی الله لکهنوی؛ نامبرده در کتاب «مرآت المؤمنین فی مناقب اهل بیت سید المرسلین» حدیثی را که ابن حجر در «صواعق» از طبرانی روایت کرده و حدیثی را که (قبلا گذشت) از عامر بن سعد و عایشه بنت سعد از سعد، روایت نموده و حدیثی را (خواهد آمد) که از «خصایص» نسائی از حدیث معنا شده رحبه به لفظ زید ابن یثیع و ابی الطفیل عامر روایت نموده همه را ذکر کرده است. سپس سخن ابن حجر را در صحت حدیث و اینکه قدح و نکوهش در صحت آن قابل توجه و التفات نیست. در کتاب مزبور آورده.
7- مولوی حیدرعلی فیض آبادی؛ حدیث غدیر را نامبرده در «منتهی الکلام» نقل از احمد بن حنبل و ابن ماجه ذکر نموده است.
8- قاضی محمد بن علی بن محمد شوکانی صنعانی؛ (در سال 1173 متولد و در 1250 وفات یافته)، فقیهی است با احاطه و مسلط در علوم و آراسته به فضائل، تألیف زیادی دارد و همه تألیفات او نیکو و پسندیده است، شرح حال کاملی از او و به قلم خودش در کتاب خودش «البدر الطالع» جلد 3 ص 214- 225 موجود است مشایخ و استادان خود را در حکمت و کلام و فقه و اصول فقه و حدیث و فنون آن و معانی و بیان و علوم عربیه ذکر نموده و از رساله ها و نوشته های خود بالغ بر یکصد کتاب تعداد نموده و تألیفات دیگری هم دارد که ضمن تعداد کتب و مؤلفاتش از آنها نام برده و کسی که حاشیه بر کتاب او «البدر الطالع» نوشته استدراک نموده و از مؤلفات دیگر او یاد کرده، بسیاری از تألیفات او چاپ شده و همه دلالت دارد بر تسلط و احاطه او بفنون و علوم شرعیه از کتاب و سنت و آنچه مربوط به آن دو است از معرفت استادان حدیث و مسانید آنها، و نیز شرح حال او در مقدمه کتاب دیگر او موسوم به «نیل الاوطار» موجود است که به قلم حسین بن محسن سبعی نوشته شده، کتاب مزبور در هشت مجلد در بولاق مصر به چاپ رسیده است. حدیثی از او در نزول آیه تبلیغ درباره امیرالمؤمنین (ع) پیرامون قضیه غدیر در تفسیرش «فتح القدیر» روایت شده است.
9- سید محمود بن عبد الله حسینی- آلوسی- شهاب الدین- ابو الثناء بغدادی- شافعی؛ (در سال 1217 در کرخ متولد و در 1270 وفات یافته)، نامبرده یکی از نوابغ عراق و دانشمندان به نام است، که صیت شهرتش در آفاق پیچیده، و در انواع علوم و فنون محیط و مسلط است، نامبرده از یک خاندان مشهور عراقی است که قدیما در علم و ادب ریشه داشته اند، تألیفات بسیار و گرانبهای قابل ملاحظه دارد، حدیثی از او در نزول آیه تبلیغ در شأن أمیرالمؤمنین (ع) روایت شده و از او سخنی پیرامون صحت حدیث «غدیر» و سند آن بیان شده است.
10- شیخ محمد بن درویش الحوت بیروتی- شافعی؛ متوفای 1276، نامبرده در کتاب «اسنی المطالب فی احادیث مختلفة المراتب» (چاپ بیروت) نگاشته، گوید: «حدیث: من کنت مولاه فعلی مولاه: را صاحبان سنن جز ابی داود، روایت کرده اند، و احمد نیز آن را روایت نموده و بر آن صحه گذارده اند، و به لفظ: من کنت ولیه فعلی ولیه نیز روایت شده، احمد و نسائی و حاکم، آن را روایت کرده اند و بر آن صحه گذارده اند.»
11- شیخ سلیمان بن شیخ ابراهیم؛ معروف به (خواجه کلان) ابن شیخ محمد معروف به (بابا خواجه) حسینی- بلخی- قندوزی حنفی، نامبرده اهل بلخ است و در قسطنطنیه در سال 1293 وفات یافته، نامبرده از اعلام یگانه بوده و در علم حدیث و فنون آن به سرحد نبوغ رسیده، کتابهای: «اجمع الفوائد» و «مشرق الاکوان» و «ینابیع الموده» را تألیف نموده، کتاب اخیر در نزد عموم معروف و مشهور است، و در اقطار مختلفه مکرر به طبع رسیده است.
12- سید احمد بن مصطفی قادین خانی؛ مؤلف کتاب «هدایة المرتاب فی فضایل الاصحاب» که در آستانه چاپ شده، او شعر امیر المؤمنین (ع) را در موضوع غدیر روایت نموده است.

Sources

علامه امینی- ترجمه الغدیر- جلد ‏1بخش ‏اول صفحه 231

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information