غدیریه شمس الدین محفوظ

English 9265 Views |

شمس الدین محفوظ اشعار زیادى در مورد امامت و غدیر خم سروده که ترجمه بعضى از آنها ذیلا آورده مى شود:
راق الصبوح و رقت الصهباء *** و سرى النسیم و غنت الورقاء
وکسا الربیع الأرض کل مدبج *** لیست تجید مثاله صنعاء
فالأرض بعد العری إما روضة *** غناء أو دیباجة خضراء
و الطیر مختلف اللحان فنائح *** و مطرب مالت به الأهواء
و الماء بین مدرج و مجدول *** و مسلسل جادت به الأنواء
و سرى النسیم على الریاض فضمخت *** أثوابه عطریة نکباء
کمدیح آل محمد سفن النجا *** فبنظمه تتعطر الشعراء
الطیبون الطاهرون الراکعو *** ن الساجدون السادة النجباء
منهم علی الأبطحی الهاشمی *** اللوذعی إذا بدت ضوضاء
ذاک الأمیر لدى الغدیر أخو البشی *** - ر المستنیر و من له الأنباء
طهرت له الأصلاب من آبائه *** و کذاک قد طهرت له الأبناء
أ فهل یحیط الواصفون بمدحه *** و الذکر فیه مدائح و ثناء
ذو زوجة قد أزهرت أنوارها *** فلأجل ذلکم اسمها الزهراء
و أئمة من ولدها سادت بها ال *** - متأخرون و شرف القدماء
مبداهم الحسن الزکی و من إلى *** أنسابه تتفاخر الکرماء
و الطاهر المولى الحسین و من له *** رفعت إلى درجاتها الشهداء
و الندب زین العابدین الماجد الن *** دب الأمین الساجد البکاء
و الباقر العلم الشریف محمد *** مولى جمیع فعاله آلاء
و الصادق المولى المعظم جعفر *** حبر موالیه هم السعداء
و إمامنا موسى بن جعفر سید *** بضریحه تتشرف الزوراء
ثم الرضا علم الهدى کنز التقى *** باب الرجا محیی الدجى الجلاء
ثم الجواد مع ابنه الهادی الذی *** تهدی الورى آیاته الغراء
و العسکری إمامنا الحسن الذی *** یغشاه من نور الجلال ضیاء
و الطاهر ابن الطاهرین و من له *** فی الخافقین من البهاء لواء
من یصلح الأرضین بعد فسادها *** حتى یصاحب ذئبهن الشاء
أنا یا ابن عم محمد أهواکم *** و تطیب منی فیکم الأهواء
و أکفر الغالین فیک و ألعن ال *** قالین إنهم لدی سواء

ترجمه
«پیاله، شفاف و مى ناب و نسیم لطیف و نغمه بلبلان روح افزا است، و بهار چنان زمین را پوشانده که از لحاظ زیبائى همانند ندارد، زمین بعد از برهنگى باغستان طرب انگیز و یا حریر سبز است، و پرندگان داراى نغمه هاى گونه گونند با نوحه سرا و یا طرب انگیز خواستنى هستند، و آبها برخى کم کم و برخى زیاد و پیچیده که از چمنها روانند، و نسیم روح افزا بر باغستان مى وزد و بوى عطر و گلاب از آن به مشام جان مى رسد همانند مدیحه آل محمد (ص) که کشتیهاى نجاتند و شعرا با شعر گفتن درباره آنها طلب عطر کرده و معطر مى شوند. آنان پاکان و پاکیزگان و رکوع کنندگان و سجده کنان و آقایان و نجیبانند. از آنها است على ابطحى هاشمى تیز رأى هنگام حوادث و سر و صدا هاى جنگ. اوست امیر که در روز غدیر تعیین شده، او برادر پیامبر اکرم است، از اصلاب پاک متولد شده و فرزندانش نیز همگى پاکند، آیا وصف کنندگان مى توانند آنچنانکه شایسته است او را مدح کنند در صورتى که قرآن درباره اش مدح و ثنا گفته است؟
او داراى همسرى است که نورش همه جا را روشن کرده و از این رو او را زهرا نامیده اند. و امامان از فرزندان اویند که گذشتگان و آیندگان وسیله آنها شرافت پیدا کردند. مبدأ آنها امام حسن مجتبى (ع) است که کریمان به انساب او افتخار مى کنند.
و بعد از او امام حسین (ع) است که شهیدان وسیله او به درجات عالیشان نائل گردیده اند. و بعد از او امام بزرگوار حضرت زین العابدین (ع) که امام نجیب و امین و سجده کننده و گریان است. و بعد از او امام باقر (ع) است که تمام کارهایش ستوده و نعمت است. و بعد از او امام صادق (ع) است که عالم اهل بیت است و تمام شاگردانش همگى بزرگواران و سعادتمندانند. و بعد از او امام موسى بن جعفر (ع) است که به ضریحش زوار تبرک مى جویند.
و بعد از او امام رضا (ع) است که علم هدایت و گنج تقوى و باب امیدوارى و از بین برنده تاریکى و روشنى بخش دلها و جامعه است. و بعد از او جواد الائمه و فرزند برومندش امام هادى (ع) هستند که نشانه هاى روشنشان مردم را هدایت مى کند. و بعد از او امام حسن عسکرى (ع) که درخشندگى خیره کننده اى از نور جلال، او را احاطه کرده است. و بعد از او حضرت مهدى (ع) است که امام پاک و پسر امام پاک است و در شرق و غرب پرچم نورانى او بر افراشته خواهد شد. او زمین را بعد از فساد، آباد مى کند تا جائى که گرگ با میش در یکجا زندگى کنند. من اى پسر عم رسول خدا! قلبا شما را دوست دارم و دلم به هواى کوى شما است. و کسانی که درباره شما غلو مى کنند و یا شما را دشمن دارند کافر مى دانم.»

این شاعر کیست ؟
شیخ شمس الدین محفوظ بن وشاح بن محمد ابو محمد حلى اسدى از اقطاب فقاهت و از بزرگان علم و ادب است. او از کسانى است که بر اریکه زعامت دینى و فتوى تکیه داشته و مرجع حل مشکلات و مراجعات مردم، و از مشایخ اجازه کسانى که از شیخ نجم الدین محقق حلى متوفى در سال 667 ه روایت مى کرده اند بوده است. و حافظ محقق کمال الدین على بن شیخ شرف الدین حسین بن حماد لیثى واسطى از او روایت مى کند. و شارح قصائد هفتگانه علویات سروده ابن ابى الحدید موسوم به «غرر الدلائل» نیز از او روایت مى کند و در اول همان کتاب مى گوید: «این قصائد را بر استادم امام عالم فقیه محقق شمس الدین ابى محمد محفوظ بن وشاح قدس الله روحه قرائت کردم و این عمل در خانه اش در «حله» در صفر سال 680 ه واقع شده است.»
امینى مى گوید: «فکر مى کنم که شارح این قصائد صفى الدین محمد بن حسن بن ابى الرضاى علوى بغدادى صاحب قصیده بائیه باشد که قصیده بائیه را در مرگ شمس الدین محفوظ سروده است، در هر صورت خدا داناتر است. میان شاعر ما و استادش محقق حلى، مکاتباتى واقع شده که از آن جمله است آن چیزى که شیخ ما صاحب معالم در اجازه بزرگش آورده است. از تاریخ ولادت شیخ ما شمس الدین و وفاتش آگاهى درستى نداریم، مگر اینکه مى دانیم او تا سال 680 ه زنده بوده و علامه سماوى وفاتش را در حدود سال 690 ه دانسته است و انسان جستجوگر، از قصائدى که بزرگان معاصرینش در مرگ او گفته اند مى تواند عظمت مقام علمى و شخصیت اجتماعیش را در یابد. پسر او ابوعلى محمد مشهور به تاج الدین بن وشاح است که قاضى حله بوده است. صفى الدین حلى درباره او مرثیه اى گفته که در دیوانش صفحه 256 موجود است و نیز قصیده دیگرى در حدود 53 بیت در دیوانش صفحه 410 دارد که در آن از گفته اى که به او از قولش نسبت داده اند عذرخواهى مى کند.»
از «آل محفوظ» در سوریه و عراق هم اکنون افراد شایسته اى هستند که استاد، حسین بن شیخ على بن شیخ محمد جواد بن شیخ موسى آل محفوظ کاظمى رساله اى درباره شرح حال خانواده بزرگوارش نوشته است و شرح حال بزرگان این خانواده بزرگ را سیدنا صدر کاظمى در تکمله امل الآمل و شیخ رازى صاحب «الذریعه» در وفیات الاعلام آورده اند. در کتاب «امل الآمل» و غیره شرح حال فردى به نام «سدید الدین سالم بن محفوظ بن عزیزة بن وشاح سوریه اى» آمده که محقق حلى متوفى در سال 667 ه بر او قرائت کرده و سید بن طاووس متوفى 664 ه و پدر علامه حلى از او روایت کرده اند در صورتى که علامه در سال 648 ه متولد شده است. و صاحب «روضات الجنات» در صفحه 301 از کتابش استظهار کرده که او پسر شاعر ما (شمس الدین محفوظ) است و حال آنکه چنین استظهارى درست به نظر نمى آید، زیرا شاعر ما یکى از کسانى است که از محقق حلى روایت مى کند. بنابراین چگونه ممکن است سالمى که محقق حلى بر او قرائت کرده پسرش باشد؟
به علاوه طبقه کسانى که از سالم روایت کرده اند طبقه مشایخ شمس الدین محفوظ هستند و مقتضاى آن اینست که از پدرش مقدم باشد؟ و آنچه که نظر ما را تأیید مى کند اینست که از پسر شاعر ما «ابوعلى محمد تاج الدین بن محفوظ» که در امل الآمل شرح حالش آمده سید تاج الدین ابن معیة متوفى در سال 776 ه روایت مى کند و صفى الدین متوفى در سال 752 ه در مرثیه اش شعر گفته است و اگر سالم برادر او بود، مى باید کسانى که از او روایت مى کنند از اهل این طبقه باشند، نه مردم یک قرن پیش از آن.

Sources

عبدالحسین امینی نجفی- الغدیر- جلد 5 صفحه 679، جلد 10 صفحه 337

سید حسن صدر- تکملة أمل الآمل- جلد 2صفحه 331 رقم 312 ، 124 رقم 352، 297 رقم 896

محمد بن احمد ذهبی- وفیات الأعلام- جلد 3 صفحه 979 رقم 6412

محمد سماوی- الطلیعة- جلد 2

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information